سلام اولین باره که برای شهوانی خاطره سکسمو میذارم کاملا واقعیه…و اسم ها مستعار
اسمم کامرانه و ساکن جنوب ،فقط پونزده سالم بود و دختر عمم چند سالی بزرگتر .نمیدونم چطور شد که رابطه پیام بازی منو دختر عمم مهتاب به صورت خفیفی شروع شد.مهتاب برادر نداشت شاید همین باعث شد ک من سعی کنم جای برادرشو بگیرمو جای برادر نداشتشو پر کنم .گذشت و پیام بازی منو مهتاب روز به روز بیشتر میشد و بیشتر به هم وابسته میشدیم تا حتی به جایی رسیدیم که روی هم غیرتی هم میشدیم .وقتی مهمونی میخواست بره ازم اجازه میگرفت. داداشی میشه برم خونه فلانی اجازه هست؟ولی خیلی کم بهش اجازه میدادم …چون خیلی دوسش داشتم از روی حس برادرانه.چند سال از داداش و آبجی بودن منو مهتاب میگذشت .اون رسید به پیش دانشگاهی و برای دوست صمیمیش خاستگار اومد و عروس شد دوستش .یه روز بهم پیام داد که امشب عقد دوستشه و میخواد آماده بشه و بره .گفتم عکس بفرست ببینمت وقتی عکسشو فرستاد اولین بار بود که اونجوری میدیدمش .موهای بیرون ناخونای لاک زده صورت اصلاح کرده .بهش گفتم فتوشاپ کرده عکسشو ؟که گفت نه .قهر کردم باهاش چون هیچوقت اونجوری ندیده بودمش و شاید ته دلم هیچوقت نمیخواستم اونجوری ببینمش .بهش گفتم گفتم که اجازه ندارم بره عقد دوستش ولی رفت .شایدم حق داشت پیش دانشگاهی رو تموم کرد و کنکور داد و نتایج کنکور هم اومد دانشگاه قبول شد کرمان .خیلی خوشحال بود بهم پیام داد و گفت که قبول شده یه جمله بعد از تبریک بهش گفتم ،گفتم امیدوارم دانشگاه روی تو تاثیر نذاره.ناراحت شد از حرفم ولی گذشت .رفت دانشگاه دوسال از دانشگاه رفتنش میگذشت که هر روز حس میکردم تاثیر های بد دانشگاه رو روی حرکات اون…من جیرفت سال آخر دبیرستان رو میخوندم .و چند سالی از دانشگاه مهتاب میگذشت …یه روز که امتحانات میانترمش تموم شده بود بهم پیام داد که میخواد بره کهنوج .بهم گفت قبل از رفتن به کهنوج میخواد بیاد جیرفت و منو ببینه.گفتم باشه چه اتفاقی بهتر از این.من جیرفت یه خونه کامل اجاره کرده بودم چون بعضی اوقات مامان و بابام میومدن پیشم.مهتاب اومد جیرفت و من آدرس رو بهش فرستادم .مهتاب همیشه با حجاب بود .و حتی از کسی چیزی میخواست بگیره دستشو دراز میکرد تا از بالا بندازن کف دستش.مهتاب اومد در خونه زنگ زد و من رفتم دم در بعد از سلام دستشو دراز کرد برای دست دادن تعجب کردم ولی خب دست دادم و تعارفش کردم که بیاد داخل .شام خوردیم و برای خواب گفتم که میتونه تو اتاق خواب بخوابه .رفت بخوابه که بعد از چند دقیقه گفت میشه ت. هم بیای اینجا بخوابی آخه میترسم .قبول کردم چون خیلی خوابیده بودیم توی یه اتاق ولی با فاصله البته قبلاً دو نفری تنها نخوابیده بودیم تنها تو اتاق.رفتم برا خودم هم تشک و پتوی انداختم و دراز کشیدیم که گفت چقد گرمه و شالشو در آورد .بعد از اون دیگه نگاش نکردم البته تاریک هم بود ولی روشنایی کم سویی میومد اتاق.چند دقیقه ای بود ک هر دو سکوت کرده بودیم و انگاری که قصد خوابیدن داشتیم که یهو صدا زد کامران بی اختیار برگشتم و نگاش کردم که دیدم اون تونیکش رو در آورده و فقط یه سوتین داره چیزی نگفتم چون فکر کردم گرمش شده و حواسش نبوده ک من امکان داره ببینم .بهم گفت میشه بغلم کنی چون همه ی همکلاسی هام دوس پسر دارن و هرشب توی بغلشون میخوابن…باورم نمیشد این جمله از دهن مهتاب دخترعمه محجبه من در میومد .اینو گفت و بعد از چند لحظه که من توی شوک بودم خودشو بهم نزدیک کرد و دستشو روی سینم گذاشت و یه پاشو روی شکمم.گلت کامران من فقط تورو دارم نذار برم دنبال پسرای دانشگاه .اینو ک شنیدم تموم بدنم لرزید …هیچی نگفتم و فقط میخواستم اون به خواستش برسه .نمیخواستم از من تا امید بشه و بره دنبال…دستمو روی سوتینش گذاشتم و بعد از چند دقیقه که سینه هاشو مالیدم سوتینشو بالا زدم .همزمان لبامو توی لباش قفل کرد .جوری گاز میزد و میخورد که انگاری چند ساله کارش همینه بعد لبامو آزاد کرد گفت میشه سینه هامو بخوری کامرانم؟هیچی نگفتم و رفتم سراغ سینه هاشو مثل توی فیلما خوردم و با دست راستم سینه چپشو میمالیدم …انگاری اونم فیلم گوش داده بود یا هزار بار انجام داده بود جوری آخ آخ شهوت آلودی میکرد که انگاری قصد تحریک بیشتر منو داشت کم کم رفتم روی شکمش دوست داشتم همونجا تموم بشه .بیشتر از اندازه سینه ها و شکمشو خوردم.وقتی داشتم سینه هاشو میمالیدم و هم زمان لباشو می خوردم دستای ظریفشو روی دستم گذاشت و روی رون پاش گذاشت حدس زدم که دوست داره کسش بمالم.دستمو آوردم روی کسش جوری آهی کشید که انگاری شلوار نداشت و دست ینفر به کیش خورده باشه.به هیچی فکر نمیکردم جزء اینکه اون به خواستش برسه ولی خودمم کیرم خیلی وقت بود راست شده بود .کسشو دایره ای میمالیدم و آه و آه اون تمام اتاق رو برداشته بود .چند دقیقه ای به همین حالت بودیم داغی شهوت و کسشو زیر دستم و زیر شلوار حس میکردم .چند دقیقه بعد که انگار از این حالت خسته شده بود با همون حالت شهوت گونه خودش گفت کامرااااان تورو خدا یکار دیگه کن.نمیدونستم چیکار کنم شهوت منم دیگه کم از شهوت مهتاب نداشت .نا خود آگاه با توجه به فیلم های سکسی که دیده بودم شلوارشو کشیدم پایین و شروع کردم به خوردن کسش و اون هم با دستش سرمو هدایت میکرد به سمت کسش پاهاشو داده بودم بالا و میخوردم یه دستمو هم گذاشته بودم روی کیرم و باهاش بازی میکردم یه نگاهی بهش کردم که دیدم نگاهش به سمت کیرمه.انگار وحشی شده بود بلند شد منو ب پشت خوابوند و شلوارمو همزمان با شرتم با هیجان زیادی کشید پایین وقتی کیرمو دید لبخند شهوت آلودی زد و کیرمو توی دهنش کرد و با تمام وجود میخورد …نمیدونم چش شده بود بعد از اینکه کیرمو خورد خوابید و پاهاشو بالا برد و گفت بیا بیا مهتابتو جر بده .دیگه به طرز صحیح یا غلط بودن یا عجیب بودن حرفاش فکر نمیکردم فقط به شهوتی بودنش فکر میکردم بلند شدم و انگاری اولین جمله توی سکسمونو گفتم که مگه باکره نیست .گفت که کیرتو بکن توش بعد بهت میگم کیرمو گذاشتم دم سوراخ کسش ولی گفتم شایدمهتاب از شهوت زیاد پردشو مهم ندونسته.چند بار اصرار کرد ک بکنم توی کیش ولی وقتی تردید من رو دید بلندم کرد و به پشت خوابوند و خودش نشست روی شکمم و با یه لحن شهوت آلودی گفت مگه نمیگم بکن توش لعنتی .بلند شد و کیرمو در سوراخ کسش گذاشت و کامل فرو رفت توی کسش جوری بالا و پایین میرفت انگاری قراره تموم بشه لذتش برای همیشه .خسته شد روی دوتا زانوش سگی حالت گرفت و گفت میکنی لعنتی یا نه؟؟بلند شدم و کیرمو در سوراخ کسش گذاشتم و چند باری تلمبه زدم برای اولین بار آبم اومد که ندونستم چرا داخل کسش ریختم و بهش اینو گفتم .که اون هم گفت چرا اینکارو کردمو تا بیستو چهار ساعت باید قرص آمبولانسی بخوره …همونجوری دراز کشیدم و دیگه کاری که کرده بودم مهم نبود برام و تمام شب به اینکه چجوری قرص آمبولانسی پیدا کنم فکر میکردم.صب از طریق یکی از دوستام قرصشو پیدا کردمو دادم به مهتاب تا بخوره.ولی هنوز استرس داشتم که نکنه…ولی با اولین پریودی اون خیالم راحت شد .و بعد از اون دیگه به کاری ک کرده بودم فکر کردم و میکنم.بعد از اون دیگه منو مهتاب کاری بهم نداشتیم …ولی اون به خیلیا کار داشت …نمیدونم قبل از من هم رابطه داشته یا نه چون بهم گفته بود یه نوع پرده هستش که حالت خاصیه که هیچوقت با اولین سکس خون نمیاد .همیشه از خدا خواستم که باعث هرزه شدن مهتاب کار اون روز من نبوده باشه .چون بعد از اون خیلی از خبرا رسید که مهتاب هر روز با یکی بود …
نوشته: کامی
همین که عمه رو نکردی دخترش و کردی بازم جای شکرش باقیه
قرص آمبولانسی نیست اون قرصه اورژانسیه مجید جان دلبندم خخخخ.
همه هم تا کیر میبینن میگن بیا منو جر بده ! یکی دو خط خوندم چرت بود :|
آدم به یکی بگه خواهر بعد واسش کمر باز کنه ؟ جمع کنید این کسشعر نوشتنارو ! خودتون به درک ولی خواهرتون رو … ناموستون رو هرزه نشون ندین ! :|
هوا گرم شده و تو داستانهای تخیلی دوستان متوهم جقی چند وقته که هیچکس واسشون شربت نمیاره دلیلش چیه؟
اقتصاد مقاومتی
تحریم شربت؟
خسیس بودن جنده های تخیلی
هوا گرم شده و تو داستانهای تخیلی دوستان متوهم جقی چند وقته که هیچکس واسشون شربت نمیاره دلیلش چیه؟
اقتصاد مقاومتی
تحریم شربت؟
خسیس بودن جنده های تخیلی
چرا مسئولین رسیدگی نمیکنن
رد پایی از مذهب نبود که هیچ از جنده گری بود همی
پیام بازی:/
قرص آمبولانسی:/
فیلم گوش داده بود؟؟؟؟؟:)))))
تو دیگه خیلی کسشری:////
به پیر . به پیغمبر . به سگ اصحاب کهف اینجوری نیست تا یه دختر کیرتو ببینه بگه بیا بکن توش. جنده پولی هم با این سرعت واکنش نشون نمی ده. (dash)
فيلم گوش داده بود!!!
دست ينفر به كيش خورده باشه!!!
عججججببببب :(
قرص امبولانسی رو دیدم اومدم بکنمش تو کونت ک دیدم دوستان تلنبشونو زدن و آبشونم پاشیدن روت
کسخل عزیزم
ننویس دیگه
ببخشید ممکنه بگی چجوری با دست راست سینه چپ رو میمالیدی ؟ اون موقع دست چپت کجا بود دقیقاً ؟ دستات روی سینه ش بود ، روی رونش بود ، یه دستت روی آلت خودت بود !!! تو چند تا دست داری مگه ؟
قرص آمبولانسی؟؟؟واااهاااای 🙄 🙄 🙄 خدایا منو بخور 🙄 🙄 🙄
اولا که بیشتر از سن یه بچه ۱۵ ساله گوه میخوردی . دوما دختر عمت جنده بوده تو رو اسکل کرده . سوما قرص آمبولانسی!!؟؟؟ رو به یه بچه پنج ساله هم بگی میره از داروخانه میگیره قرص اکس که نبوده از رفیقت بگیری . چهارما تو کسخولی نوبری والا و بقیه اش رو تا بیستما همینجوری خودت برو جلو . گوساله فکر میکرده تو خیالش صاحب اختیار دختره هست که اون جنده جایی بخاد بره زنگ بزنه از این عن اجازه بگیره .
خب دست دوستان درد نکنه که باعث میشن وقتمون حدر ندیم والا الکی بشینیم کسشعرهارو بخونیم
کامران بیا بقلم ازاین جمله میشه فهمید یه مجلوق تمام عیارهستی توروبه پشت خوابوند کیرتوخورد؟!مطمئنی کاردیگه باهات نکرده واون جایی که میگی وقتی تردیدتو رودیدبلندمیکنه به پشت میخوابونتت ومیشینه روت مطمین میشیم که این خاطره ی کردنت نیس بلکه خاطره دادنت هس درآخر کیرتوشاشدون خواهرت مادریون جنده
اکثر این داستانها تخیلات است.من خانمم در دوران عقد فقط به زور میزاشت به سینش دست بزنم و بخورمش.دیگه از کس کردن یا کون کردن خبری نبود.اونوقت بعضی ها همون دفعه اول پرده میزنند و بچه درست میکنند
من هم یه دوست دختر داشتم که واقعاً کون سالاری داشت و فقط هم میگفت که با منه و اولین بار هم به من داده ولی میدونستم و معلوم بود که هم قبلاً خیلی کون داده و هم با خیلیها بوده و هست
الان هم میگه ازدواج کرده ولی میدونم دروغ میگه!!!
آسی جون کجایی؟؟
مزخرف تر از همیشه ، کل داستانای سایت کسشعر شده و ارزش خوندن ندارن 😢
اينجا خيلي كسشعر مينويسن ولي كسشعر تو خيلي كسشعر بود ك باعث شد منم نسبت به كسشعرت واكنش نشون بدم