مه عجیب غریبی از صبح تو حکیمیه بود ، از ماشین پیاده شده بودم و به سختی جلوی پامو میدیدم ، صبحونه باید آش میزدیم و خودش نمیتونست پیاده شه از روزش قبلش هنوز به خاطر وحشی بودن من کلی درد تو وجودش بود خلاصه آش و زدیم به بدن و کلاس داشتیم و منم احساس سیری ناپذیری بهش داشتم با اینکه هنوز حالش خوب نبود اما حداقلش که یه عشق بازی میشد ، رفتم رو مخش و گفتم کلاس کی میره تازه هفته های اول ترم جدیده و بهش گفتم بریم یه دوری بزنیم ، افتادیم تو اتوبان و مثل همیشه وقتی فرمونو سمت پارک جنگلی میگرفتم با مشت میزد تو بازو هامو چن تا فحش بامزه میداد ولی ایندفعه فرق داشت وقتی خودش هوا و مه رو دید اصلا بدجوری هوس کرده بود و منم واقعا به سختی جلومو میدیدم
(برای همه تون سکس توی یه همچین مه و هوایی رو به شدت آرزو میکنم)
بالاخره به مکان همیشگمون رسیدم و به خاطر مه سنگینی که بود خیالم راحت بود و فقط باید حواسم به اه و ناله های دیوونه کنندش میبود ، ماشینو خاموش کردم و چشام فقط به لباش بود یه ذره با موهاش بازی کردم و صورتمو کج کردم و بردم سمت لباش خودش و ناز کرد و عقب کشید منم بهش نزدیک تر شدم و گفتم دیگه گیر افتادی خندید و به زور لباشو بوس کردم و ایندفعه تا دیدم میخواد لب بگیره من رفتم عقب تا نزدیک شد بوسش کردم دوباره نذاشتم بوس کنه نمیدونم تا حالا با کسی که عاشقش هستید ازین کارا کردید یا نه ولی به شدت پیشنهاد میدم انجام بدید وقتی اون لحظه که میخواد ببوسه برید عقب تر و نذارید واقعا لج میکنه و کمی هم خیس و خودش به زور میخواد ببوسه دیگه گرم لب بازی بودیم و اینکارا دیوونمون کرده همینجوری که دستم دور گردنش بود بردم پایین و روسینه هاش گذاشتم اونم داشت که داغ کرده بود بی معطلی دکمه های مانتوشو باز کرد و یکی از سینه هاشو از رو سوتین انداخت بیرون منم که کیرم با دیدن این صحنه داشت منفجر میشد رفتم رو نوک سینه اش با صورتو یه گاز اروم گرفتم یه اخ دیوونه کننده گفت و سرم و اورد بالا یه لب گرفت دوباره برد رو سینه اش منم که داشتم روانی میشدم دستمو بردم تو شرتشو شروع کردم به اروم مالوندن کلیتروسش اونم که دیگه عادت داشت اینجور وقتا یه جوووووون از ته دل بگه یه جوووون گفت و سرم و بلند کرد شروع کرد لب گرفتن دکمه های شلوارم رو باز کرد مثل همیشه با دیدن کیرم کلی ذوقکرد و شروع کرد به زبون بازی دور سر کیرم و زبونشو اروم رو کیرم میکشید و حسابی لیس میزد منم که طاقت نمیاوردم سرش و میگرفتم و فشار میدادم تو کیرم و اونم نفسش بالا نمیومد منم که تازه وحشی شده بودنم شروع شد و برام تو اون لحظه هیجی مهم نبود کفشا و شلوارشو گامل دراوردم و صندلی خودمو تا ته دادم عقب اونم که انقدر حیس کرده بود ماشینم بو کس گرفته بود اومد از صندلی خودش بلند شد و اروم اومد نشست روش وای تنگ و داغ (وااای واقعا چیه این کُس کردن چرا اصن انقدر حال میده)
تو اون لحظه های اول که میره توش یه حس متقاوتی داره با وقتی که چن تا تلمبه زدی منم تو اون لحظه ها سعی میکردم فقط لذت ببرم از هر چی که داشت به لباش خیره میشدم کونشو میمالوندم و اصلا نفهمیدم چی شد که یهو دیدم داره میاد بهش گفتم و اونم سریع رفت رو صندلیش بعدش با دستش چن بار زد و منم اه کشیدم و اونم از رو حشر اومد بخوره ابمو که دیر اومد و پاشید رو صورتش من که تا چن ثانیه بیحال بودم و بعدش نگاش کردمو کلی خندیدیم و هر جوری که یود اونم ارضا کردم
خلاصه بعدش کویید ۱۹ اومد و دانشگاها بسته ولی این هوا هیچوقت برامون تکرار نشد…
ایناولین داستان من اینجا بود
ادب شما نشانه شخصیت شماست
ممنون از وقتی که گذاشتید و خوندید
نوشته: همون مو فرفریه
اگه ادب ما نشانه شخصیت ماست،کسشعرای شما هم نشانه کصخل بودن شماست (:
راتش تا همون لب بازی اولش خوندم یه خاطره عالی از معشوقه قدیمم برام زنده شد بقیشو نخوندم .ولی برا من مه و پارک خنگلی نبود فقط تو ماشین رو تجربه کردم باهاش
ایشاله که هر جا هست خوشو خرم باشه😢
سربازیم همون بقل پارک یعنی لشکر 27بودم،اکثرا برا سیگار یا خروج بدون مجوز از اون پارک رفت و آمد میکردیم،صحنه های بکن بکن زیاد دیدم تو پارک،منو بردی به حالو هوای اون دوران،نوش جونت،لایک
حالا راست یا دروغش برام مهم نیس چون بچه تهران نیستم بدونم چی و کجارو میگی ولی تو ماشین سکس نکنین برکت از ماشین میره ناموصن😂
اگر حکیمیه تهران و پارک جنگلی چیتگر رو میفرمائید ما 3 صبح زمستون هم اونجا بودیم راه به راه پلیس های گشت موتوری رد میشن جای سکس کردن نیست!! البته مطمئنا شما با بت موبیل میرفتید آپشن نامرئی شدن داره وگرنه ماشین های معمولی رو پلیس میبینه بخوای اونجا کس بکنی بعدش به شدت با پلیسها احساس نزدیکی میکنی!! 😀