چشم ارباب حرف حرف شماست

1402/02/06

سلام من امیرم و یکم از خودم هم بخوام براتون بگم اینکه ۲۲ سالمه و بدن تقریبا ورزشکاری دارم و قدم هم ۱۸۲ و زن بابام هم اسمش آتیه اس و زندگی تقریبا مرفحی داریم.من وقتی چهارده سالم بود بابام به مامانم با همین آتیه خیانت میکنه و داستانشون رو مامانم میفهمه و طلاق میگیره و بابام و آتیه با هم ازدواج میکنن.منم تک فرزندم و از آتیه هم شدیدا بدم میاد. ولی مجبور بودم باهاشون زندگی کنم.ولی همچنان با مادرم در ارتباط بودم. در ضمن تا یادم نرفته بگم که آتیه یه هیکل تو پر قدش‌ ۱۷۵ و سینه های فک کنم ۸۵ خیلی نرم و کون به شدت بزرگ و قیافه ی خیلی خوشگلی داره ولی من اون موقع تو نخش نبودم و فقط میخواستم انتقام بگیرم.
خب بریم سراغ داستان
من از همون موقع تو فکر انتقام گرفتن از آتیه بودم و منتظر یه فرصت. ولی اون همیشه باهام خوش رفتاری میکرد و میگف دوسم داره اما من ازش بدم میومد و مجبور بودم بهش روی خوش نشون بدم تا اینکه ک من ۱۸ سالم شد. دیدم آتیه چند وقتیه خیلی تو گوشیشه.(هر از گاهی که کانال خیاطی جدید پیدا میکرد اینطوری می‌شد ولی ایندفعه خیلی بیشتر بود).توجهی نکردم چون با خودم گفتم حتما توی این کانال های خیاطی جدید عضو شده(عاشق خیاطی بود)
یه روز تابستون بابام برای کارش رفته بود شهرستان و تا ماه دیگه هم بر نمی گشت. من سرگرم چت با دوستم بودم و داشتیم کل کل میکردیم که کی بریم بیرون و این حرفا که آتیه برای ناهار صدام زد. من رفتم روی میز و همینجوری داشتم با دوستم تو اینستا چت میکردم که برق خونمون رفت. نت منم چون به وای فضای وصل بود پرید. اعصابم خورد شد گفتم تف به این برق که الان باید بره پدر سگ
آتیه:چرا امیر جان؟
من:داشتم با دوستام چت میکردم شت. الان باید دوباره برم نت همراه بخرم اصن حوصله شو هم ندارم.
آتیه: تنبلی نکن دیگه. یه دقیقه با گوشیت بگیر خب.
من: بعد ناهار میگیرم
ناهار و خوردیم و من رفتم روی مبل دراز کشیدم و آتیه اومد که بره حمام گفت فعلا میخوای از نت من استفاده کن
من: نه نمیخواد الان میگیرم
آتیه: خب من نت زیاد دارم و فردا هم داره مدتش تموم میشه. استفاده کن. فقط نیگا این هات اسپاتش چند دقیقه یبار خاموش میشه باید دوباره روشنش کنی.
من:خب من که رمز گوشی تو ندارم
آتیه: سال تولد باباته دیگه
من تو دلم گفتم کص مادر توی خایمال کنن
من:ممنون آتیه.
آتیه:خواهش میکنم عزیزم.
و جنده خانوم رفت حمام
من نت و وصل کردم و فوضولیم گل کرد و گفتم برم ببینم تو گوشیش چی داره
وارد پیام رسان هاش که شدم دیدم کصکش با کلی پسر داره چت میکنه و بیشترشون هم سکس چت بود. پس برای همین بود که بیشتر از همیشه اینقد سرش تو گوشیش بود. اولش خیلی عصبی شدم خواستم همونجا حالش و بگیرم که یهو تو ذهنم اومد که اینا رو به عنوان مدرک جم کنم و یه نقشه دیکه هم براش کشیدم.لینک تمام گروه هاش و برای خودم فرستادم و بعدم از تو گوشیش پاک شون کردم.اصن یادم رفته بود که داشتم با دوستم چت میکردم. من یه دوستی دارم که بهش میگیم طاها مخ زن
کثافت مخ دخترا رو یجوری میزنه من برگام میریزه و حدودا بیست و پنج سالش هم بود و جریان اینکه از نامادریم بدم میومد و همش تو فکر انتقام ازش بودم و هم میدونست و آدم لاشی نبود که بخواد رفیقش و بچزونه ولی خیلی پولکی بود.خلاصه بهش گفتم طاها کمکم کن این کصکش خودش میخاره و جریان رو بهش گفتم و حتی بهش گفتم که میتونه آتیه رو بکنه فقط من میخوام اون موقع فیلم بگیرم ازشون.
طاها:مطمئنی امیر؟ اینطوری به بابات خیانت میشه ها!!
من:از اونم بدم میاد. حال جفت شونو میگیرم فقط الان تو کمکم کن
طاها: باشه داداش
من: آدرس گروه هایی که عضو هست رو با آیدیش برات میفرستم.
طاها:حله داداش تا دو هفته دیگه مخش و چنان بزنم که پرات بریزه. فقط چون تویی هزینه اش میشه دویست.
من: دهن سرویس مگه میخوای بری جنده بکنی؟
با این پول دوتا جنده میشه آورد
طاها: داداش چون تویی گفتم دویست.اصن ولش
من:کیر به کون کصکشت کنن. سگ خور قبوله. دویست بهش دادم.
توی این دو هفته تمام چتاشون رو طاها برام فرستاد. یه روز که کوه بودم طاها زنگ زد و گفت حله داداش. مخشو زدم. خیلی زود پا داد. قرار فردا همو کافه … ببینیم.
من: دمت گرم آدرس و بفرس منم میام یواشکی ازتون عکس میگیرم.
فرداش خودمو کلی پوشوندم و رفتم ریش مصنوعی خریدم و اومدم به هر بدبختی بود با سرچ تو اینترنت ریشمو به صورتم چسبوندم و رفت تو کافه و ازشون عکس میگرفتم.
بعد از چند روز بیرون بودم که طاها زنگ زد و گفت : امیر این خیلی حشریه.
من: داداش مال تو. بکنش. فقط کی قرارتونه؟
طاها:گفته هر موقع تو بری بیرون منو میگه بیام
گفتم اوکی و نقشه ای اومد توی ذهنم. رفتم دارو خونه یه قرص خواب آور گرفتم و رفتم خونه.آتیه برای شام صدام زد
رفتم و الکی بهش گفتم: آتیه من فردا با بچه ها صبح زود دارم میرم بیرون. ساعتای چهار اینا و تا ساعت پنج شیش بعدازظهر هم اونجا می مونیم نگران نشی
آتیه:کجا؟چرا انقد زود؟
من:کوه و اینجور جاها.خب صبش قشنگه.
آتیه: باشه خوش بگذره قربونت برم.
شام و خوردیم اومدیم تلویزیون دیدیم که من گفتم: شربت میخوری برات درست کنم؟(چون عاشق شربت پرتقال بود دوتا دوتا میگرفت که تموم نشه)
آتیه: آره بی زحمت فقط غلیظ نباشه.
من:باشه
رفتم و شربت و برای جفت مون درست کردم و برای خودم غلیظ تر کردم که مشخص باشه یکی من کدومه. تو یکی آتیه قرص انداختم و هم زدم و قرص کاملا حل شد.(قرص و برای این بهش دادم که اگه یه درصد ساعت چهار صب بیدار بود و منتظر باشه من برم نتونه اون موقع بیدار باشه)
بعد از نیم ساعت آتیه گفت: امیر جان من خیلی خوابم میاد. شبت بخیر
من:خوب بخوابی.
منتظر شدم تا خوب خوابش ببره. رفتم توی اتاق شون یواش پام و گذاشتم روی تخت و رفتم توی کمد بالا پشت رخت خوابا جامو یجوری تنظیم کردم که دوربین قشنگ دسترسی داشته باشم و کوله ام رو هم با شارژرم اینا قایم کردم تا شک نکنه و پاور بانک و یه مقدار خوراکی برای خودم برداشتم و قبلش هم دستشویی‌ رفته بودم که اون موقع اذیت نشم و کارم سخت نشه. خلاصه چند ساعت گذشت و ساعته دیدم خانوم بیدار شد و رفت و صبحونه خورد و توی سالن بود و ….
ساعت دوازده شد که دیدم طاها پیام داده: گفته بیام خونتون. آماده ای؟
من: آره سریعتر بیا تو این کمد خفه شدم.
طاها:بیام هم یه دو ساعتی طول میکشه. یذره بیشتر تحمل کن تا من این حوری بهشتی بابات و پاره کنم
من:طاها وقتی اومدی به یه بهانه ای بعد از سکس تون برو براش شربت پرتقال درست کن از توی کابینت هم یه قرص خوابه.توی جعبه ادویه ها. زیر جعبه زردچوبه. اونو توی شربتش حل کن بده بخوره. به محض اینکه شربت و خورد خوابش میگیره. توهم بگو من میرم.
طاها:کصکش میخوای بکشیش!؟!!
من:نه به جان مادرم .قرص خوابه.
طاها:میدونم عشق شربت پرتقال و بهم گفته. چون جان مادرتو قسم خوردی قبوله(چون بچه ها میدونن من هیچوقت جون مامانم و الکی قسم نمیخورم)
خلاصه طاها اومد و یذره عشق بازی کردن و بعدش طبق نقشه ای که با طاها چیده بودم طاها گفت بریم تو اتاق شماها
آتیه هم قبول کرد و با طاها اومدن تو اتاق بابام اینا و طاها شروع کرد به خوردن پستوناش و با دست دیگه هم کصش و میمالوند
چه بدن سکسی داشت. همون لحظه جرقه ای خورد تو سرم که بیشتر حالشو بگیرم. خااصه طاها لباسش و در آورد و اتیه شروع کرد به ساک زدن. تخم سگ چقدر خوب ساک میزد. طاها لباسش و درآورد و یه راست کرد تو کصش
آتیه انقدر ناله کرد و جیغ زد که صداش تا ده تا کوچه اونور تر هم میرفت تا اینکه ارضا شد
طاها که هنوز نشده بود خواست بکنه تو کونش که آتیه گفت:اونجا نه و طاها هرچقدر اصرارکرد گفت اونو به شوهرمم نمیدم. نه
اومد و نشست روبه روی طاها و واسش ساک ته حلقی زد و طاها هم آبشو ریخت تو دهنش. تمام این صحنه ها رو داشتم فیلم می گرفتم. از خیانت زن بابام به بابام و داشتم با دست دیگم هم جق میزدم که آبم اومد و ریخت تو شلوارم.
طاها رفت و طبق نقشه براش شربت ریخت و باهاش خداحافظی کرد و رفت و اینم خوابش برد. بعد نیم ساعت که مطمئن شدم خوابیده اومدم بیرون از اتاق شون و رفتم تو اتاقم. تمام خونه رو با دوتا گوشیم و لپتابم و دوربین مون دوربین کار گذاشتم تا اگه خواست بره از سکس مون چیزی بگه بگم فیلم دارم ازت که خودت اومدی و کلی اصرار کردی و منتظر شدم تا بیدار شه و بعدش رفتم بهش کلیپ و نشون دادم و گفتم بیشرف چتاتو با این پسره خوندم. خجالت نمیکشی تو؟ همونجا بالا نشسته بودم تا ازتون فیلم بگیرم و برم به بابام نشون بدم
آتیه: امیر غلط کردم. ببخشید. نمیخواستم به بابات خیانت کنم
من: دیگه دیره.
آتیه:گوه خوردم. تروخدا. تورو به جون عزیزت غلط کردم. بزار دستت و بوس کنم. من:الان فقط یجور میتونی جبران کنی.
آتیه:چجوری؟
من: مثلا من روی مبل میشینم و توهم میای کلی اصرار کنیم که باهم سکس کنیم. من عاشق این فانتزیم جنده خانوم. این کارو میکنی.فهمیدی؟
آتیه: نه. خواهش میکنم. التماست میکنم.
من:گوه نخور. یکی محکم زدم تو گوشش و گفتم. از این به بعد فقط چشم ارباب حرف حرفه شماست.
آتیه که مث سگ ترسیده بود:چشم ارباب حرف حرفه شماس.
حالا شد. الانم میای همین فانتزی رو اجرا میکنی و من هی ممانعت میکنم ولی تو هی اصرار میکنی و من یکی میزنم تو گوشت و مثلا میرم بیرون ولی اونجا بهم نمیگی ارباب. منو امیر صدا میکنی. فهمیدی؟
آتیه که داشت گریه میکرد:چشم ارباب حرف حرف شماست
من:گریه کنی بلایی سرت میارم که خون بالا بیاری. بیا فیلم تو بازی کن تخم سگ
فیلم و بازی کردیم و بعدش گفتم حالا باید ارباب صدام کنی
برو تنگ ترین لباسات و خوشگل تریناشون و تنت کن و بیا
رفت و کاری که بهش گفتم و انجام داد و منم باهاش رفتم که ببینم چیکار میکنه که اومدیم و نشست روی تختش و من گفتم:حالا هرچی بیشتر گریه کنی بهتره
آتیه:بغضش ترکید و شروع کرد به گریه کردن و فکر کرد که من با گریه هاش بهش رحم میکنم.
یکی زدم تو گوشش و گفتم آفرین تخم سگ گریه کن
نشستم و گفتم فیس تو فیس بشین رو پام
وقتی نشست شروع کردم لباساشو جر دادم و اون داشت زجه میزد
شروع کردم سینه هاشو تو دهنم گذاشتم و محکم سیلی میزدم سون و گازشون میگرفتم و اونم گریه میکرد و دردش میومد و سینه هاش سرخ شده بود
بلندش کردم و منم لباسامو در آوردم و بهش گفتم با کون بشین رو کیر خشکم
آتیه:تروخدا کون نه
کون نه التماس میکنم.تازه این که خشک هم هست. التماس تون میکنم ارباب
من: یا با کون میشینی روی کیرم یا با کون میشینم توی دهنت و عنم و میریزم توی دهنت
گفت:حداقل بزارین خیسش کنم
من:پس بشین تا عنم و بریزم دهنت
با گریه نشست روی کنم و به زور سر کیرم و کرد تو کونش و من یهو کیر ۲۰ سانتیم و تا ته فرو کردم تو کونش
یه جیغ خیلی بلندی کشید و بی جون افتاد رو کیرم و فقط آروم گریه می کرد و هی میگفت تروخدا درش بیارین ارباب منم محکم سیلی میزدم توی صورتش و کونش و سینه هاش اون فقط گریه میکرد
من:عقب جلو کن مادر جنده
آتیه:چشم ارباب
به بدبختی خودشو عقب جلو میکرد و من که دیدم اینطوری نمیشه خودم وحشیانه عقب و جلو میکردم کونشو و حدود ده دقیقه اینکار و کرد
گفتم پاشو پدرسگ
آتیه:چشم ارباب حرف حرفه شماس
پاشد که دیدم کیرم پر خونه
گفتم برو دستمال بیار
گشاد گشاد رفت و دستمال آورد.
گفت : بفرمایید ارباب
گفتم بیا بشین جلوم توله سگ و کیرم و تا ته حلقت ببر
کیرم و به هر بدبختی با حال بی جونش تا نصفه جا داد که من سرشو گرفتم و تا ته کیرم و کردم تو دهنش
کیرم به ته حلقش میخورد و آتیه زور میزد که کیرش و در بیاره منم با دستم سرش و نگه داشته بودم و اونم عق میزد
دیدم داره صورتش سرخ میشه کیرم و درآوردم. گفتم کف زمین دراز بکشه.
دراز کشید و داشت گریه میکرد ک نشستم روش و
گفتم:دهنتو باز کن حیوونه سگ مادرجنده
چند تا تف تو دهنش کردم و گفتم:دوست داری مامانت و از کص بگام یا از کون؟
دیدم جوابی نمیده
جواب نمیدی حیوون؟
پاتو بیار بالا
فک کرد میخوام بکنم تو کصش و پاهاش و آورد بالا که محکم کصش و گرفتم و فشار دادم و تو دستم نگه داشتم و این داشت از درد میمرد و میگفت گوه تون و خوردم ارباب. غلط کردم ارباب
من:خب کصکش حرومزاده تا نگی دوست داری مامانتو چطور بگام ول نمیکنم این تخم سگو
آتیه:از کون بکنیدش. پارش کنید. کیر خوشگل تون و بکنین تو حلقش عن تون و بخوره شاش خورتون شه.
من کصش و ول کردم و :آفرین حرومزاده
حالا دهنتو باز کن
دهنش و باز کرد و دستاشو صاف گذاشت پایین منم اومدم نشستم رو صورتش و کیرم و گذاشتم تو دهنش گفتم تکون بخوری عن میریزم تو دهنت که یهو شاشیدم تو دهنش
هرچی اوم اوم میگرد فایده ای نداشت و نمیتونست خودشو آزاد کنه
من:اگه تکون بخوری جای شاش عن میدم بهت مادر جنده
منم از صب دستشویی نرفته بودم و خیلی دستشوییم‌ داشت
شاشام دهنش و پر کرده بود که کیرم و در آوردم و گفتم قرقره کن
وای به حالت یذره اش بریزه رو تخت
اشکاش داشت میومد و قرقره میکرد بهش دستور دادم قورت بده
من:از این به بعد وقتی بهت گفتم تو برده کی هستی میگی برده امیرخان و مادرش
فهمیدی توله سگ؟
آتیه:نمیتونم. فقط برده شمام
من:چی؟نمیتونی؟
دهنت و وا کن
آتیه:گوه خوردم. میتونم. تروخدا نه.
من:خفه شو وفقط دهنت و وا کن
با گریه دهنش. و وا کرد که اومدم و با کون نشستم رو دهنش
آتیه: ارباب تروخدا نه. گوه خوردم اصن شاش بدین بخورم ولی عن ندید تروخدا
من: فقط بگو برده کی هستی؟
آتیه: برده امیر خان و مادرش
من:حالا که یاد گرفتی بهت تخفیف میدم میگوزم تو دهنت و تو هم باید تشکر کنی و التماس کنی بعدش فهمیدی؟ و یکی ردم تو گوشش
دو سه بار گوزیدم تو دهنش و
آتیه:بهترین گوز دنیا بود ارباب.
من:دوست داشتی مادر جنده؟
آتیه:عالی بود
دوباره کیرم و گذاشتم تو دهنش و دهنش و پر شاش کردم و تف کردم تو دهنش. کصشو هم محکم گرفتم گفتم قورت بده حرومی
خورد و گفت ارباب امیر میشه آبمو بیاری؟
من: من اتفاقا نمیخوام آبت بیاد حرومزاده و کیرمو تا خایه کردم تو دهنش و بینیش و هم گرفتم و این کلی دست و پا میزد که ولش کردم و انقدر سیلی زدم به کصش و صورتش و سینه هاش و کونش و اسپنک کردم که بدن سفید و خوشگلش قرمز شده بود
گفتم خب بیا ساک بزن
کله اشرو گرفتم و موهاشو جدا کردم و با موهاش گرفتمش و سرشو کردم تو دهنش و خودم با موهاش تلمبه میزدم تو دهنش که آبم انقد اومد که دهنش پر آبم شد و همش و گفتم قورت بده
آتیه:مرسی ارباب واقعا آب خوشمزه ای بود
من:از این به بعد وقتی بابام نیست میشی سگ من
هرچی‌من گفتم همون میشه وگرنه فیلم تو به بابا نشون میدم
تازه اون فانتزی اولی که گفتم بیای برای سکس اصرار کنم رو هم فیلم گرفتم و چند جا پخشش کردم
یه وقت به سرت نزنه کار خطایی بکنی که ایندفعه واقعا عن میریزم تو دهنت
فهمیدی پدرسگ؟
آتیه:چشم ارباب
من:حالا پاشو با من بیا حمام
رفتیم حمام و من نصف شاشم و رو سر و صورت و بدنش و تو کص و کونش ریختم و بعدشم رفتم تو دستشویی و ریدم و گفتم کصکش بیا منو بشور و اومد که منو بشوره که……

امیدوارم خوش تون اومده باشه

اگه خوشتون اومد لایک کنین و تو کامنتا بگین که بقیه اش رو هم براتون بنویسم

نوشته: امیر


👍 7
👎 27
53501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

925118
2023-04-26 00:39:07 +0330 +0330

خیلی دیگه تخمی تخیلی شد
یه توصیه بود از قدیم
که موقع نوشتن سعی کنید دستتونو از شرتتون در بیارین
همون

8 ❤️

925137
2023-04-26 01:28:23 +0330 +0330

وقتی زن بابات مثل سگ از خونه می اندازتت بیرون و مجبور میشی شبو پیش پیرمرد مهربون پارک بخوابی!!


925158
2023-04-26 02:40:23 +0330 +0330

اینقدر دهنت سرویس کرده که خواب این چیزا رو میبینی😂😂

4 ❤️

925201
2023-04-26 14:04:04 +0330 +0330

مغزتو گایدم بچه کیرم دهنت

1 ❤️

925207
2023-04-26 15:00:37 +0330 +0330

بدبخت عقده ای

2 ❤️

925285
2023-04-27 03:23:20 +0330 +0330

ریش مصنوعی؟؟

0 ❤️

925293
2023-04-27 04:54:24 +0330 +0330

انصافا اگه خنده اجازه میداد، تا آخر داستانت رو می‌خوندم.
چرا تگ طنز نداشت؟
این مواد سنتی و صنعتی، چه بلائی سر نوجوانان این کشور اورده.
واقعا تاسف‌باره.
تمام ادوات ضبط فیلم، حواله‌ت بادا ابله داغون متوهّم خالی‌بند مزخرف شاشوی دروغ‌گوی الدنگ!

3 ❤️

925353
2023-04-27 16:14:34 +0330 +0330

امیر داداش لطفاً ادامه بده
خیلی خوب ادبش کردی

0 ❤️

925822
2023-04-30 18:35:45 +0330 +0330

مطمانم كە این كار رو با خودت كردند

0 ❤️