سکس من با منشی دکتر

1392/12/27

سلام تا به امروز داستان های زیادی خوندم راستش با خودم گفتم چه فايده ادم وقت بذاره و خاطرش رو بنويسه و اخرش فحش بدن يا بگن دروغ بود ولي من چيزي كه مينويسم واقعيته دوس هم ندارم كسي به زور باورش كنه.
من تو يه شركت خصوصي كار مي كنم يه روز يه خانم تقريبا 50 ساله اومد گفت كار سراغ ندارين برا دخترم ميخام اون بعداز ظهرا منشي دكتره و صبح ها بيكار. همكارمم كه كلا سرو گوشش ميجنبه گفت بهش بگو بياد تا ببينيم بعد خبر ميديم خلاصه اون چند وقت بعدش اومد و توي شركت مشغول به كار شد.اسمش سارا بود اون اولين دختري نبود كه مي اومد اونجا براي كارخداييش من تو اين فازا نبودم و نظري بهش نداشتم ولي كم كم بهش عادت كردم و يه روز بعداز ظهر به توصيه همكارم رفتم تو مطبش قبلا گفته بود دكتره ساعت چهار مياد و من ساعت سه ميرم اونجا منم راس ساعت رفتم يه ساعتي اونجا موندم بدونه اينكه روم بشه كاري بكنم ولي از اون به بعد به هم اس ميداديم تا يه روز من توي اس ام اسام از اون درخواست سكس كردم و اونم بعد از كلي كه من اسرار كردم قبول كرد (يادم رفت بگم اون از شوهرش دو سالي بود جدا شده بود) بعد از اين كه توي شركت ما ديگه بهش احتياج نداشتيم اون و فرستاديم رفت ولي باهاش رابطه داشتم تا اينكه قرار گذاشتيم يه روز صبح كه مطب دكتر خاليه و كليد داره بريم اونجا.در مورد سارا بگم اندام نسبتا مناسبي داشت سايز سينه هاش 75 وزنشم توي 60 بود كونش همه رو دنبال خودش مي كشوند و هر كسي رو مجذوب خودش ميكرد مثل اكثر دختراي امروزي.من رفتم به مطب دكتر و منو برد به اتاقي كه توش آمپول ميزدن نشستيم روي تخت.ديدم سارا شهوت تو چشاش موج ميزنه به قول خودش بعد از جدايي از شوهرش سكس نداشته البته من قبل از رفتن به اونجا به توصيه همكارم يه قرص ترامادول خورده بودم خوب بريم سره اصل مطلب يه ده دقيقه اي از هم لب گرفتيم و حسابي شهوتمون رفته بود بالا من شق كرده بودم بعدش شروع كردم به در اوردن لباساش شورت و سوتين ست پوشيده بود اونا رو كندم چي ميديدم يه بدن سفيد و خوش تراش مثل وحشيا شروع كردم به خوردن سينه هاش کم کم اومدم پایین رفتم سراغ شور کسش ،حتی یه مو هم نداشت انگار تازه اصلاح کرده بود سرمو بردم و شروع كردم کسشو ليس زدن صدای اه اوهش بلند شد هی سرمو فشار میداد به کوسش و میگفت عزيزم محکم بخور منم محکم میخوردم پشت سر هم اه و اه میکرد حدود 10 دقیقه کوسشو خوردم بعد بهش گفتم نوبته توئه نمیخوری؟ تمام کیرمو برد كرد تو دهنش و درمیاورد منم حال میکردم بعد بهم گفت عشقم طاقتم تموم شده دارم میمیرم بیا بزار تو کوسم منم کیرمو گذاشتم دم سوراخش و کردم تو کوسش داشت حال میکرد هی بهم میگفت پيمان تو همچنین کیری داشتی و خبر نداشتیم میگفت میخوام کیرت کوس و کونمو جر بده با این حرفاش بیشتر حشری میشدم بعد یه 15 دقیقه ای کردم تو کوسش ميگفت پيمان بكن آه آخ بكن جرم بده تا ته فشار بده يه ده دقيقه اي كردم و گفتم خسته شدم گفت بخواب اومد خودش نشست رو کیرم گفت تو بخواب من خودم بالا و پایین میشم خودش روی کیرم بالا و پایین میشد صدای اه و نالش بلند شده بود بهش گفتم میخوام بکنم تو کونت اجازه هست گفت نه تورو خدا خیلی درد داره کون نمیدم گفتم کاری میکنم احساس درد نکنی عزیزم بالاخره به هر روشی بود راضیش کردم يه توف زدم به سوراخ کونشو دوتا انگشتمو کردم تو کونش داشت جا باز میکرد خیلی تنگ بود به زور دستم میرفت تو کونش به هرروشی بود کونشو باز کردم کیرمو گذاشتم دم سوراخ کونش و فقط سرشو کردم تو که یه دفعه گفت پيمان درش بیار اما هیچ توجه ای نکردم و کم کم همشو کردم تو کونش و بعد عقب و جلو میکردم تو کونش که دیگه احساس درد نمیکرد و فقط اه و ناله میکرد منم با دستم چوچولشو ميمالوندم تا احساسه درد نكنه و تو حال باشه معلوم بود داشت حال میکرد يه چند دقيقه اي كه ادامه دادم ارضا شد بعد گفتم داره ابم میاد خواستم دربیارم که گفت درنیار همه ی ابتو بریز تو کونم تا با فشار تمام ابمو خالی کردم تو کونش بعد ولو شدم روش دو تايي ناي بلند شدن نداشتيم بعد از يه، يه ربي خودمونو جم كرديم و از مطب زديم بيرون.

نوشته:‌ پیمان


👍 0
👎 0
117488 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

415057
2014-03-19 01:55:51 +0330 +0330

نه خوبه تمام وقت هواست به تایم بوده از پشت در خوب میدیدی خسته نباشی

0 ❤️

415058
2014-03-19 02:06:42 +0330 +0330
NA

دو خط اول رو فقط خوندم

0 ❤️

415059
2014-03-19 04:42:51 +0330 +0330
NA

درخواست کمک فوری…
از عزیزانی که دارای سواد بالا در مورد اناتومی بدن انسان مخصوصا زنان میباشند استدعا دارم
به این حقیر کمک نمایند و اعلام کنند که…
شورکس کجای بدن زنان واقع شده.
.
.
.
با تشکر لت و پار

0 ❤️

415060
2014-03-19 12:46:09 +0330 +0330
NA

خوب چی بگم؟
از دوستان درخواست دارم که قبل از نوشتن داستان یا خاطره ی سکسی،حتما خودشون رو تخلیه کنند تا رو نوشتشون تاثیر نزاره.ممنون.

0 ❤️

415061
2014-03-19 15:16:30 +0330 +0330
NA

من فكر كنم همه داستانا رو يك نفر مينويسه اخه همش شبيه من كه ميام اينجا براي خوندن كامنتا وخنديدن وگرنه اين داستانا اينقدر مسخره است كه اصلا قابل خوندن نيست منم بايد ي داستان تخيلي اينجا بنويسم واستعداد خودم و محك بزنم

0 ❤️

415065
2014-03-19 21:12:34 +0330 +0330
NA

واقعي بود???

0 ❤️

415062
2014-03-20 05:35:51 +0330 +0330

فقط یک کلمه اول رو خوندم

0 ❤️

415063
2014-03-20 13:50:41 +0330 +0330
NA

كس شعر نميخونم

0 ❤️

415064
2014-10-12 18:39:25 +0330 +0330
NA

عجب مطب بی صاحبی بوده .یهو بگوجنده خونه بوده .ببینم یه وقت دکتراون مطب بجای جاکشی ترتیب ات رو ندادههههههههههههههههههههههه

0 ❤️




آخرین بازدیدها