شاش زرد بودار پریا و دوستش سارا

1402/08/25

سلام دوستان من اکبرم نویسنده داستان"“اکبر و سارا و پریا”"،امروز میخوام ادامه ماجراهایی که با سارا و پریا رو گذروندم خدمتتون بنویسم، همون طور که قبلا نوشته بودم و عاشق آب کسه این دوتا دختر حشری شده بودم و عملا شده بودم وسیله ای برای ارضا شدنشون تو دهنم، و کس لیس دائمیشون شده بودم،یه مدت به همین منوال گذشت و من میرفتم خونه سارا و اونا آب کسشونو میریختن تو دهنم و یه حال جزئی هم به کیر من میدادن و من پا میشدم میومدم، تو یکی از دفعاتی که رفته بودم که با دهنم ارضاشون کنم یهو پریا گفت تو که اینقدر دوست داری آب کسمونو بخوری، میخوای بشاشیم تو دهنت؟ منم تعجب کردم و گفتم نمیدونم ، پریا خندید و به سارا گفت ، سارا نظر تو چیه از دهنش برای شاشیدن هم استفاده کنیم؟ سارا هم گفت فکر بدی نیست به اکتحانش میارزه، اون روز هم دوباره این دوتا دختر آبشونو آوردن و منم پاشدم اومدم، فرداش پریا تو سرکار گفت بعد از کار یکسره با سرویس میریم خونه سارا آماده باش، منم فکر کردم عین همیشه اس دیگه ، گفتم اوکی، تایم کاری که تموم شد و سوار سرویس شدیم که برگردیم ، حس کردم رفتار این دوتا دختر یه جوریه، ولی توجه نکردم و فکر کردم حشرشون زده بالا و اومدم نشستم تا رسیدم به ایستگاه خونه سارا، پریا اشاره کرد بیا پایین، منم رفتم پایین و رفتیم به سمت خونه سارا، تو راه که داشتیم میرفتیم ، همش میدیدم این دوتا دارم کسشونو میگیرن و انگاری بزور دارن خودشونو نگه میدارن، شکم بیشتر و پرسیدم خوبید؟ پریا گفت اره سریع تر بیا که کلی باهات کار داریم، خلاصه تا رسیدیم خونه سارا یهو پریا گفت بجنب لخت شو الان ماهم میایم، منم فکر کردم اینا حشری شدن دیگه و لخت لخت شدم و دیدم وسط اتاق فرششو جمع کرده و سرامیک سفیده سفیده ،اومدم کف اتاق دراز کشیدم که بیان بشینن رو دهنم، یهو پریا با عجله لخت لخت اومد و گفت امروز یه سورپرایز برات داریم ، زبونتو در بیار و کل دهنمو تا میتونی باز باز کن، منم فکر کردم مثل میشه میخواد با کسش تو دهنم تلمبه بزنه و آب کسشو بریزه تو دهنم دیگه، به خاطر همین دهنمو باز باز کردم و زبونمم در آوردم ، یهو پریا اومد و با عجله قشنگ نشست رو دهنم ، ولی برعکس همیشه که تو دهنم تلمبه میزد و کسشو به لب و دهنم میمالوند تا آبش بیاد ، اینبار اصلا تکون نخورد،یهو دیدم یکم خودشو عقب کشید و جلوی کسشو رو دهنم میزون کرد که حس کردم سوراخ کسش دقیقا تو وسط دهنم قرار گرفته ،یهو داد زد و به سارا گفت سارا سعی کن محکم بگیریش ، منم نفمیدم چرا اینکارو کرد و منتظر تلمبه زدن و عقب جلو شدن کس پریا تو دهنم بودم که یهو پریا کل وزنشو انداخت رو دهنم و این باعث شد که سوراخ کسش که تو دهنم بود تا نزدیکای حلقم برسه ، هیچی دیگه یهو حس کردم به شدت ته ته حلقم داره میسوزه، اولش فکر کردم آب کسش اومده ولی چون من بارها آب کسشوخورده بودم خیلی زود متوجه شدن این آب کسش نیست،فهمیدم که بععععله پریا خانم خانم خانما داره میشاشه تو ته حلق من، سه چهار ثانیه اول اصلا متوجه مزه شاشش نشدم ، چون سوراخ شاشش دقیقا تا نزدیکای حلقم رسیده بود، به چند ثانیه نکشیده بود که حلقم پر پر شد از شاشش، واای چمشتون روز بد نبینه یهو مزه شاششو فهمیدم وااای حالم داشت بهم میخورد ، اونقدر بد مزه و تلخ و حال بهم زن بود که اصلا نمیشه توصیفش کرد ، تا مزشو فهمیدم میخواستم بندازمش پایین که داد زد وااای سارا نمیخواد بخوره کمکم کن تا کل شاشمو به خوردش بدم، یهو سارا یه مشت زد به شکمم و گفت قورررتش بده، داشتم میمردم ولی پریا عین خیالش نبود و منم مجبور شدم قورت بدم، ولی بی معرفت یه ثانیه هم شاششو قطع نمیکرد و داشتم زیر کسش جون میدادم، حدود بیست ثانیه همیجوری داشت با فشار و قدرت تمام میشاشید تو ته حلقم که حس کردم دیگه نمیتونم قورت بدم و شروع شد شاشش تو حلق و دهنم جمع شدن، دیدم دورم جدی جدی میمیرم شروع کردم با تمام وجودم زیر کسش دستو پا زدن تا شاید دلش به رحم بیاد و دیگه نشاشه یا حداقل آرومتر بشاشه، ولی پریا اصلا تو حال خودش نبود و فقط از اون بالای سرم داشت چش تو چش باهام نگاه میکرد و چشاش خمار خمار شده بود و همیش میگفت وااااای آخییییش راحت شدم واااای بخوررر قورتش بده واااای آخییییش راحت شدم، من واقعا داشتم میمردم ولی پریا عین خیالش نبود، یهو سرفم گرفت و شاشش از دماغم زد بیرون ، یهو داد زد جوووون الان با شاشم میکشمت یهوو سریع دماغمو گرفت و با فشار دوبرابر تمام توانشو گذاشت و با قدرت و فشار شاشیدنشو تو معده ام رو ادامه داد، شاشش مثل آتشفشار از کسش میومد بیرون،منم که با پریا چش تو چش شده بودم یهو حس کردم چشام دارن سیاهی میرن و دستو پاهام شل شدن و چند ثانیه بعد از هوش رفتم، ولی فکر کنم پریا همچنان داشت میشاشید تو ته ته معده ام، خلاصه بعد از ده دیقه که به هوش اومدم یهو دیدم سارا با عجله اومد گفت پریا به هوش اومد نوبت خودمه تا نفسشو بگیرم با شاشم، منم که نیمه جون شده بودم و اصلا نایی برام نمونه بود دیدم پریا سریع منو بلندم کرد و نشوند وسط اتاق یهو سارا اومد سمت من ، کسشو گرفت جلو دهنم فکر کردم الان میخواد بشاشه،ولی یکدفه ای یه پاشو گذاشت این ور شونه ام و یه پاشم گذاشت اون طرف شونه ام و این باعث شد که دیگه هیچی نمیدیدم ، و داد زد حلقتو باز باز کن و زبونتم در بیار ،منم که نایی نداشتم اطاعت کردم ،یهو سارا یکم خودشو عقب جلو کرد یهو ثابت موند ، چند ثانیه بعد صدای فششششش شاشیدنش به وضوح به گوشم رسید که سارا هم گفت واااااای راحت شدم چه حالی میده ، فهمیدم داره تو ته حلقم خالی میشه ولی از بس سوراخ کسشو چسبونده بود به حلقم و منم بی حس شده بودم نفهمیدم، چند ثانیه بعد حالت تهوع عجیبی گرفتم حس کردم دارن زهر مار میریزن ته حلقم ، ته حلقم داشت به شدت میسوخت ، حالم داشت بد میشد از بس شاش این دختر حال بهم زن و بد بود ، منم که هیچی نمیدیدم یهو سارا داد زد وااااای آخخخخخییییش قورتتتتش بده ، بخوررررش وگرنه میکشمت ، اصلا تو حول خودش نبود و معلوم بود که ساعت ها نشاشیده و تو فشار بوده ، یهو داد زد گفتم قورتش بده لعنتی و از اون طرف هم پریا سر منو با همه زورش به کس سارا فشار داد، و این باعث شد که سوراخ شاشت به نزدیکترین نقطه حلقم برسه و راه حلقم برای شاش حال بهم زن سارا باز باز شد، حالم داشت خیلی بد میشد ، چشام داشت دوباره سیاهی میرفت و سرگیجه بدی داشتم و حس کردم الاناس که دوباره بیهوش بشم، سارا هم اینو فهمید و گفت وااای پریا جون انگاری دارم موفق میشم بهت قول داده بودم نفسشو با شاشم بگیرم، دیگه نفهمیدم چی شد چون دستو پاهام شل شدن و بیهوش شدم، ولی احتمالا سارا همچنان داشت میشاشید ولی من از هوش رفته بودم،خلاصه نیم ساعت بعد که بهوش اومدم دیدم سرم به شدت درد میکنه و سر گیجه دارم و حالت تهوع بدی دارم ، اومدم بلند شم که یهو یارا و پریا دوتایی بدو بدو اومدن سمتم و نذاشتن بلند شم و دهنمو که هنوز چند قطره ای از شاششون ته حلقم مونده بود دیدن و اومدن سمت دهنم ، منم خوشحال شدم و فکر کردم میخوان ازم لب بگیرن، که یهو پریا و سارا با هم فوت کردن تو دهنم تا چند قطره شاشی که تو حلقم مونده بود هم بره پایین و قورت بدم، وایی که چقدر بد بود اون لحظه ، به محض اینکه فوت کردن مزه واقعی و چندش و حال بهم زن هه معنی واقعی کلمه زهرمار شو به وضوح حس کردم،اگه تقریبا بخوام مزه شاششونو بهتون بگم، یه شاش زرد زرد بودار و غلیظ غلیظ که یکم به شوری میزد، یکم به ترشی و بیشتر به تلخی میزد و فوق العاده تهوع آور و حال بهم زن و بوی بد بد که آدم حالش بهم میخورد از بس این مایع چندش بود ، همین که فوت کردن حالم بد شد و کل شاشهای تو دهنمو بالا آوردم و از هوش رفتم،یه یک ساعتی بیهوش بودم که بعد از یک ساعت که به هوش اومدم دیدم اون دوتا دختر فوق سکس دارن بهم میخندن و گفتن وای اکبر بلا عجب حلقی داری جون میده برای شاشیدن،از این به بعد میزاریمش تو برنامه، منم که هنوز حالم جا نیومده بود گفتم نه خواهش میکنم شاش نه، فقط آب کس،
پریا گفت عع پس اگه ما رو میخوای باید با شاشمون بخوای نمیخوای کلا برو،
سارا هم گفت بی معرفت از دلت میاد شاش ما رو نخوری به خاطر حلق تو از دیشب تاحالا نشاشیده بودم و داشتم میترکیدم ، چند دقیقه دیرتر میرسیدی میمردم از بس شاشمو نگه داشته بودم،
دوست داری تو شرکت هم اگه شاشمون گرفت صدات کنیم بیای تو دستشویی بشاشیم تو حلقت و پاشی بری؟
گفتم بابا مگه من توالتم که هر وقت شاش داشتید از من استفاده کنید ، گفت اره چرا که نه ، توالت سیار سارا و پریا ، اکبر شاش خور،
خلاصه اینکه این دوتا دختر فوق سکسی عملا منو کردن کس لیس و آب کس خور و شاش خور خودشون،
الانم در حال حاضر چند باری رفتم پیششون برای شاشیدن و بارها هم آب کسشونو آوردم و خودشونو تو دهنم ارضا کردن،
یه سوال به نظرتون رابطه مو باهاشون ادامه بدم یا کات کنم؟

نوشته: اکبر شاش خور پریا و سارا


👍 3
👎 19
26701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

958425
2023-11-17 04:06:48 +0330 +0330

قرمساق شدی توالت فرنگی مگه با همین فرمون بری جلو افتخار ریدن تو دهنت هم نصیبت میشه آفرین پسر پشتکار خوبی داری

3 ❤️

958443
2023-11-17 06:10:37 +0330 +0330

خالی بندی هم حد داره. بیهوش شدی و دخترا اصلا نترسیدن؟ باز هم ادامه دادن؟ یعنی داشتی میمردی ولی باز هم ادامه دادی؟ زورشون بیشتر از تو بود؟ ای بزغاله.

1 ❤️

958462
2023-11-17 08:35:47 +0330 +0330

بس که جق زدی مالیخولیا گرفتی
دیگه امیدی به بهبودت نیست
طفلک محرومیت کشیده
از یک روستای دور دست میای؟؟

0 ❤️

958492
2023-11-17 13:27:15 +0330 +0330

البته که کس گفتی چون وقتی فشار بده کسشو تو دهنت بقول خودت برسه حلقت دندونت دوروبر کسشونو اذیت میکنه پی کس گویی رو بیخیال بگو من کسلیس بودم

0 ❤️

958515
2023-11-17 17:37:31 +0330 +0330

داداش دفعه بعد بگو سوراخ کونشون رو تنظیم کنن وسط دهنت منتها قبلش بگو چند تا سیلاکس هم بخورن اینطوری داستانت جذاب تر میشه

0 ❤️

958520
2023-11-17 19:57:52 +0330 +0330

نه بابا بخور تا سیر شی

0 ❤️

958525
2023-11-17 20:56:22 +0330 +0330

لیلقتت همینه .بخور . سری بعد گوه بخور

0 ❤️

958570
2023-11-18 01:18:18 +0330 +0330

شیر سماور شناور کولر پمپ کلاچ ماشین میل سوپاپ پژو تو کونت با این داستانت اوبی

1 ❤️

958685
2023-11-19 01:04:07 +0330 +0330

عه کثافت

0 ❤️

960085
2023-11-30 04:00:32 +0330 +0330

والله من از خدامه که نه دو نفر بلکه ده تا دختر باهم بشناسن تو دهنم یعنی پشت سر هم و من زیر شاششون بمیرم خوش بحالت ، ای کاش نصیب ما هم بشه

1 ❤️