چگونگی لزبین شدنم

1402/04/12

سلام
من متین هستم17سالمه، این داستانی که براتون میگم واقعیه مطمعن باشید چون در رابطه با خودمه، خب از خودم میگم من در خانواده ای مذهبی به دنیا اومدم و خب از بچگی خیلی حشری بودم نمیدونستم به این کار چی میگن ولی بشدت میخواستم یکی بدنمو بماله یا بخوره، خانوادمم منو کنترل میکردن که وارد سایتای خرابی نشم و برای همین متوجه اینکارم نبودم و چون خجالتی هم بودم راجبش با کسی حرفی نزدم، تا اینکه تو سن13سالگی با ورود به دوره دبیرستان با یه سری مسائل آشنا شدم که چشمم و به دنیا باز کرد و من هروز بیشتر حشری میشدم ولی جرات اینکه کاری کنم نداشتم از یه طرف نسبت به پسرا حس بد و ناامنی داشتم تا اینکه دوره دبیرستان نیمه اول تموم شد و وارد هنرستان شدم، یه هنرستان فنی حرفه ای دخترانه تو منطقه4 تهران، همه چیز به نظر خوب بود منم از رشته انتخابیم که طراحی و دوخت بود راضی بودم البته میخواستم کامپیوتر یا معماری یا کلا کاردانش رشته تعمیرات موبایل برم بخاطر علاقه شدیدم به کارای فنی که معدلم با وجود19/39 بودن یاری نکرد خب بگذریم، من وارد مدرسه شدم بچه هاش انگار که از دماغ فیل افتاده بودن اصلا حس و حال راهنمایی توش نبود من با یکسری آدم که حس بزرگی کاذب داشتن طرف بودم، همون مهرماه رو یکی از بچه ها به اسم هستی که یازدهم کامپیوتر بود آشنا شدم و روش کراش زدم تامبوی بود و خداوکیلی خیلی خوشگل بود، منم تامبویم ولی حس نمیکردم به زیبایی اون باشم… موهاش بور، صورتش کمی برنزه، هم قدم بود، من قدم حدودای163 موهام مشکی پرکلاغی، پوستم گندمی، از نظر بدنم ورزشکارم کیک بوکس و بدنسازی کار میکنم، و هرکی بدنمو دیده میگی خب داری سایز سینه هام خب 80،85هست و دور باسن خوبی دارم، هستیم تا اونجا که فهمیدم تکواندو و پیلاتس کار می‌کرد،من یجوری نگاش کردم همون اول که اون متعجب نگام کرد اون شاخ مدرسه است همه روش کراشن اینو بعدا فهمیدم ولی اون موقع نگاهم بهش وصل بود، تا به خودم اومدم و متوجه نگاه‌اش شدم رامو کج کردم از یه طرف دیگه رفتم این موضوع ادامه پیدا کرد تا اسفند ولی خب سرچشمش از اونجایی شروع شد که من باهاش طرح دوستی ریختم ولی اون فهمید که روش کراشم خودشو گرفت تو اذرم به بار که آبخوری تو حیاط بودم اخرای زنگ تفریح بهم گفت بیا کیرمو بخور دختر خانم من محل ندادم بهش نگاه نکردم هیچیم نگفتم… با اکیپ دوستاش بود چی میگفتم اصلا، خجالت کشیدم جلو یکی از دوستای قدیمیم اونجوری بهم گفت ولی چاره ای نداشتم دیگه گندی بود که خودم زدم…حالا بر میگردیم به اسفند جایی که آرزو وارد صحنه میشه اونم اساسی. من آرزو رو از اول سال می‌شناختم سال دوازدهم معماری داخلی بود اونم شاخ مدرسه بود و جذاب، البته یکی دیگه از بچه های دوازدهم کامپیوتر شاخ مدرسه بود که با اون کاری نداریم خیلی مهربون و خوش بر خورد و جذاب بود… برخلاف این دوتا مغرور از دماغ فیل افتاده، بگذریم آرزو قدش 172 تامبوی موهاش کوتاه پرکلاغی، پوستش گندمی، آرزو داشت با اکیپ دوستاش توحیاط ول میچرخید اونروز برفی بود هوا خیلی سرد بود، که دوستاش بدون هیچ دلیلی با منو دوستام درگیر شدن نمیدونم احساس گنگیشون زده بود بالا یا چی که آرزو بد منو نگا کرد منم باهودی طوسیم داشتم به بچه ها میگفتم ولشون کنید بیاین بریم ولی اونا اونور درگیر بودن، آرزو اومد نزدیکم(آرزو همیشه ماسک مشکی میزنه با اینکه خوشگله و ورزشکار کیک بوکس و شنا کار میکنه)، خب آرزو اومد نزدیکمو عجیب و خشن و ترسناک تو چشام نگاه کرد منم یه آب‌نبات تو دهنم بود قد اونم بلند بود برا همین برای اینکه به صورتش نگا کنم سرمو بالا بردم اونم یکی از دستاشو گذاشت رو سینم و فشار داد من شوکه شدمو دستشو پس زدم، آرزو با اینکه ماسک داشت ولی با حالت صورتش احساس کردم بهم نیشخند زد، منم سرمو آوردم پایین و دستامو کردم تو هودیم که اونم خم شدو باحالت کنجکاوانه ای به صورتم نگا کرد و آروم گفت خوشت اومد، منم با عصبانیت سرمو بالا آوردم و باحالت لاتی گفتم چرا باید از کار یه متجاوز مدرسه ای خوشم بیاد وقتی مرام درخواست و نداره فقط تحریک بلده؟؟! خیلی جدی بودم و آرزو هم بلند خندید، گفت پس خوشت نیومد آبجیم، تا به خودم اومدم دیدم همه دارن مارو نگا میکنن منم راهمو کشیدم رفتم بالا، تو راه پله ها هستی و دیدم که داره میره پایین به همدیگه محل نزاشتیم، چند روز بعد دیدم هستی و آرزو دارن باهم حرف میزننو شماره ردو بدل میکنن حرصم گرفت ولی خب نمیتونستم کاری کنم، برا همین بیخیال شدم و تمام هوش و حواسمو برا ژوژمان گذاشتم، تا بی نقص باشه تا بالاخره تکمیل شد کارم 1هفته مونده بود تا تعطیلات عید، منم دل تو دلم نبود تقریبا هیچکدوم از بچه های مدرسه نیومده بودن به جز20، 30 نفر معلمام چون تعداد کم بود و درسامونم جلو بود کاری بهمون نداشتن همش تو حیاط بودیم، از دوستای منم فقط خودم بودم سرمم تو کار خودم بود که دیدم چند نفر اومدن رو میز پینک پونک جلوم نشستن سرمو بالا آوردم دیدم هستی و آرزو اومدن دارن بهم نگاه می‌کنن، محل نزاشتم و مشغول کار خودم شدم آرزو اومد سما چپ و هستی سمت راستم نشستن و آرزو با یه دستش سینه هامو گرفت و هستی دستش رو رونام بود منم شوکه شدم بلند شدم گفتم دارین چه غلطی میکنین هستی بلند شدو دست تو جیب مانتوش بهم نیشخند زد آرزوم خودشو رو صندلی لش کرد و بهم فقط خنثی نگاه کرد، من خواستم برم آرزو دستامو گرفت منو انداخت رو خودش بعد لای پاشو باز کرد و صورتمو گذاشت لای پاش، من بدنم گر گرفته بود، تا حدودی ام تحریک شده بودم اون کارش شاید2درصد تحریم کرده بود ولی70 درصد بخاطر جذابیتشون و سکسی بودنشون تحریک شده بودم، من بلند شدم و دستشو پس زدم و بدون هیچ حرفی رفتم دستشویی و کمی با خودم ور رفتم و وقتی اومدم بیرون اونا رو سکوی مدرسه نشسته بودن و بهم زل زده بودن، من دست و صورتمو و شستم و رفتم آبخوری آب بخورم که هستی گفت مگه من4ماه پیش نگفتم کیرمو بخور چرا هنوز نخوردی؟؟! من سعی کردم خودمو کنترل کنم ولی بی فایده بود آرزو اومد جلو منو برگردوند با یه دستش هر دوتا لگامو گرفت و محکم فشار داد سرشو خم کرد نزدیک صورتم ماسکشو کنار زد با نفسای گرمش گردنمو لمس کرد، و بعد نگاه به دوربین مدار بسته کرد و عقب کشید و گفت نمیای بازی کنیم، من خنده ای از سر شهوت زدم بدنم داغ داغ بود استینامو بالا زدم و گفتم بریم بازی!!!
آرزو و هستی نیشخندی از سر پیروزی زدن و ما رفتیم پشت مدرسه که خرابه بود و دوربین مدار بسته هم نداشت پشت مدرسه یه حیات خراب بود که قبلا یه کلاس بود ولی داشتن باز سازیش میکردن… هستی یازدهم و آرزو دوازدهم من کنارشون احساس بچگی میکردم، مانتوهامونو درآوردیم و بعد رو نیمکت کهنه ای نشستیم اونا شروع کردن از رو لباس سینه هامو می‌مالیدن منم کسشونو می‌مالیدم از رو لباس خیلیم حال میداد تا اینکه لباسامونو کلا در آوردیم و لخت شدیم من هستی و رو یه قالیچه خوابوندم رو کمر بعد لای پاهاشو باز کردم و کسشو لیس زدم اونم خوشش میومد و آرزو هم تو همون حالت ترتیبمو داد هم کس و کونمو و می‌خورد و هم منو انگشت می‌کرد خیلی حس خوبی بود وقتی ارضا شدیم با5دقیقه استراحت رفتیم برا دور دوم من و هستی شروع کردیم به مکیدن و مالیدن و خوردن برای آرزو هستی لای پاشو در اختیار داشت و منم سینه هاشو میخوردم، سایز هاشون حدود65، 70بود، و بعد از اینکه حسابی براش مک زدم اونو حالت پوزیشن سگی که دستاش رو گذاشته بود رو دیوار من براش کونشو خوردم و انگشتش کردم تا بالاخره ارضا شد ولی چون به نظرم خیلی خوشمزه بود همه آبشو خوردم… واقعا لذیذ بود لباسامونو پوشیدیم و وسایلامونو جمع کردیم دیگه ساعت خونه شده بود بعد اون دیگه رابطمون خوب نبود الان یه سال از اون موقع میگذره آرزو که فارغ التحصیل شد هستیم امسال میره چه بهتر شرشون کم، و این بود داستان لز کردن من تو مدرسه…

نوشته: متین


👍 2
👎 9
21601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

935996
2023-07-03 23:58:08 +0330 +0330

اول شدم میسپرمت دست بقیه 😂😂😂😂

0 ❤️

936002
2023-07-04 00:21:36 +0330 +0330

شما توی دهاتتون ۱۳ سالگی میرید دبیرستان ؟ 😆😂

3 ❤️

936005
2023-07-04 00:33:34 +0330 +0330

حداقل اگر برای بچه ۱۰ ساله گوشی میخرید نذارید فیلتر شکن روش نصب کنه خاک بر سرتون کنن مملکت به گوه کشوندن،خانواده ها هم به تخمشون نیست
بعد اصلا زمان ما که اینقدر امکانات نبود نمیشد تو مدرسه از این گوها خورد شما تو مدرسه سکس کردید اون تو رو مالید یه نره خر تو مدرسه نبود کونتون بذاره؟ بعد رفتی تو دستشویی مدرسه جق زدی؟ یا من ایران زندگی نمیکنم یا ایرانی که شما توش زندگی میکنید فرق داره.
بعد اخه اینایی که میان رشته های هنر اصولا لشن که میان رشته هنر چجوری تو این مدرسه همه از دم ورزشکار تازه اونم یه رشته ورزشی نه ۲تا
نمیخواستم فش بدم ولی ریدید عزیزان
نذارید بچه ۱۰ ساله فیلتر شکن بریزه همچین چیزایی بنویسه


936008
2023-07-04 00:51:45 +0330 +0330

متین ستوده🤤🤤

0 ❤️

936037
2023-07-04 05:58:24 +0330 +0330

متین مگه اسم دختره؟ 🤔🤔

0 ❤️

936093
2023-07-04 16:56:30 +0330 +0330

لز بدم میاد، چرا باید با چیزایی که خودتم داری بخوای حال کنی

0 ❤️

936242
2023-07-05 16:05:54 +0330 +0330

ما توی دستشویی مدرسه جرئت نمیکردیم شلوارمونو در بیاریم اونوقت شما سه نفر توی حیات پشت روی قالیچه لخت کامل شدید؟ 😂😂😂

0 ❤️