خاطره اولین ارباب بودنم

1402/10/08

سلام قسم میخورم این داستان کاملا واقعیه ولی تمامی اسامی فیکن امیر هستم نوزده سالمه از شیراز قد 180 وزن 77 من نمیشه فیسم بزرگرتر میخورد و اخلاق و رفتاره مردونه و ای داشتم و اهل مطالعه بودم برا همین مثلا خفن به نظر میومدم🤣 من دوست دختر داشتم به اسمه سمانه رل نبودیم فقط دوست بودیم اون موقع هجده سالم بود اون نوزده سالش بود رابطمون خیلی صمیمی بود براهمین با تمام دوستاش اشنا بودم برااینکه طولانی نشه فقط کلیات رو میگم خلاصه ما با یکی از دوستای این به اسمه مریم رل زدیم بعد از یکماه بهش گفتم من تمایل به رابطه عاطفی در قالب ارباب برده دارم اگر میخوای ادامه بدیم باید یه برده حرف گوش کن باشی اینم رید به ما ورفت بعد یک هفته سمانه بهم گفت که این دختره رفته ماجرا رو بهش گفتم و سمانه بهم گفت که حودش تمایل به برده بودن داره ازش پرسیدم لیمیت هاش چیان گفت باندیج یعنی با طناب بستن لیمیتشه منم برا اینکه تست کنم ببینم راست میگه واقعا برده هست یا نه توی همون پارک که نشسته بودیم گفتم توله یه من بشین رو زمین بند کفشمو باز کنه ببنده و با کمال تعجب انجام داد و وقتی میخواست بلند بشه ساق پامو بوس کرد منم متعجب بودنمو به روش نیوردم و گفتم افرین توله گذشت تا سه روز بعد بهش گفتم فردا صبح از هشت تا یک خونمون خالیه میخوام بردمو ببینم اولش گفت صبح دانشگاه دارم نمیام و اینا ولی بلاخره راضی شد بیاد چون قرار اولمون بود رفتم یه عالمه پاستیل و کیکو و چیپس خریدم گزاشتم رو میز چندتا شمع کمربند چشم بند و طناب هم گزاشتم کنارشون حدود نه و نیم زنگ درو زد اومد داخل رسید در و باز کرد گفت سلام امیر با لحن تند بهش گفتم امیر نه دیهگ ارباب هر باری که بگی امیر یه تو گوشی میخوری گفت باشه امیر تو ارباب منی زدم زیر گوشش گفتم توله سگ همین الان گفتم دیگه امیر نشنوم اونم یه هو جا خورد شوکه شد یکم بغض کرد گفت چشم ارباب دستشو گرفتم بردمش کنار میز گفتم ببین توله هم برات جایزه دارم هم تنبیه حالا گمشو برو تو اتاق لخت شو بیا رفت لخت شد بگم که سمانه قدش 160 وزنش46 لاغره و سفید تا لخت اومد گفتم توله کوچولوی من این بدن سفیدش قراره قرمز و کبود بشه گفت ارباب حواسش به تولش باشه زیاد اذیتش نکنه گفتم خفه فقط چشم اونم انگار ترسیده بود گفت چشم چون بار اولش بود یکم میترسید بش گفتم توله کوچولو بدو بیا زانو بزن گفت چشم و اومد طنابو ورداشتم حالته قلاده چند دور دوره گردنش پیچیدم گفتم اذیت نمیشی؟ سفتیش خوبه؟ گفت اره امیر خوبه دوباره زدم زیر گوشش خودش فهمید گفت گوه خوردم ارباب غلط کردم قلادشو که بستم چشم بندو براش گزاشتم گفت ارباب یکم میترسم میشه چشم بندو برداری گفتمم نه توله کوچولو نترس خودتو در اختیار اربابت بزار و نترس خودم حواسم بهت هست کمربندو از رو میز ورداشتم و قلادشو گرفتم بردمش سمت اتاقم گفتمم توله سگ چرا صدا نمیده؟،گفت هاپ هاپ هاپ هاپ گفتم خوبه دیگ ساکت رسیدیم توی اتاقم بش گفتمم توله کیرمو کامل میکنی تو حلقت و تا وقتی تا سه نشمردم حق نداری حتی یک سانت سرتو بکشی عقب اگر حتی یه ذرع تا قبل از سه سرتو ببری عقب ده بار با کمربند مییزنم تو ی ممه های کوچیکت اینم بگمم کیرم بزرگ نیست 16 سانته گفت چشم و یه هو کیرمو کرد توی حلقش گفتم یک دو تا دو رو گفتم عق زد و سرشو کشید کنار با عصبانیت گفتم توله سگه جنده توگوه خوردی سرتو کنار کشییدی نکبت حالا گمشو کنار دیوار وایسا گفت ارباب غلط کردم بزنید توی ممه هام خیلی درد میگیره یه فرصت دیگع بدید گفتم خفه گمشو کنار دیوار گفت چشم وایساد کنار دیوار با کمربند محکم زدم رو سینه چپش یه جیغه بلند زد نزدیک بود گریه کنه اخه خیلییی لاغر بود با ممه های کوچیک خودم فهمیدم که خیلی محکم زدم و باید بعدیارو اروم تر بزنم سمانه عم میگفت تورو خدا دیگ نزنم میمیرم از درد خاهش میکنم منم یه بوسش کردم گفتم توله کوچولوم نگران نباش بعدیارو اروم تر زدم و اونم کم کم از کتک لذت برد ده تا بهش زدم یکم سینه هاشو مالیدم و شدیدا قرمز و داغ شده بودن گفتم توله کوچولو دارم سینه هاتو میمالم دردش کمتر بشه چند ثانیه مالیدمشون و گفتم دوباره بتمرگ رو زمین زانو بزن توله اینبار بمیری هم تا قبل از سه سرتو نمیکشی عقب این بار به جای ده ضربه پنجاه ضربه میخوری گفت نه تروخدا ارباب این بار انجام میدمم کیرمو کرد تا ته توی حلقش و شمردم یک دو سه تا گفتم سه محکم سرشو کشید عقب گفتم افرین توله بدو بریم بهت جایزه بدم قلادشو گرفتم بردمش سمت میز پاستیلو باز کردم دوتا دونه گزاشتم توی دهنش دوباره قلادشو گرفتم بردمش سمت اتاقم خابوندمش رو تخت گفت ارباب میشه بگید میخاین چیکارکنین گفتم تو خفه شو نکبت خابید رو تخت دستمو محکم گزاشتم رو شکمش و اون یکی دستمو بردم لای پاش خودمم بالا سرش ایستادع بودم گفت ارباب دستت خیلی محکم رو شکممه الان خفه میشم منمم هیچ توجهی به حرفش نداشتم سمانه با اینکه سفید بود ولی کصش تقریبا تیره بود دستم ک گزاشتم روی کصش کامل خیس بود گفتم توله جنده ی من خوب خیس شده توله پاهاتو باز کن پاهاشو باز کرد چند بار محکم ضربه زدم رو کصش و اونم هی میگفت و هی پاشو جمع میکرد گفتمم توله سگ میزنم رو کصت پاتو جمع نکن و گرنه تنبیهت شمع های خشگلیه ک گزاشتم رو میز گفت چشم ارباب ضربه زدم رو کصش بازم پاشو جمع کرد گفت ببخشید غلط کردم دیگ تکرار نمیکنم گوه خوردم منم بدون هیچ حرفی رفتم شمعو روشن کردم اوردم یکم منتظر موندمم تا یکم اب بشه شمع شمعو گرفتم باللای شکمش سمانه شروع کرد به التماس تورو خدا نریزش رو من من غلط کردم هرکاری بکن جز اینکارو اخع فکر میکردم احتمالا خیلی داغه ولی وقتی قطره های اولو ریختم رو شکمش فهمید اونقدرا هم داغ نیس و دیگ چیزی نگفتم حدود پونزذه قطره ریختم رو شکمش گفتم توله سگم داگی بشه و منم ک کیرم شقه شقه بود شلوارمو در اوردم رفتم پشتش وایسادم سوراخشو تف زد و دفعه کردم تو کون کوچیکش تنگه تنگ بود یه جیغه بلند زد گفتم توله سگ من خفه خفه اون توجهی نکرد و بازم صدا میداد شروع کردم همینطوری که کیرم تو کونش بود بهش اسپنک زدم گفتم هرچی بیشتر صدا بدی محکم تر میزنم چندتا اسپنک اینقدر محکم زدم تو کونش ک قرمز شد و اونم دیگه صدا نداد بعد از حدود دو دقیقه تلمبه زدن تو کونش ارضا شدم و سمانه رو بغل کردم گفتمم افرین توله ی خوبی بود و یکم ازش لب گرفتم قلادشو باز کردم گفتم بدو بریم حموم تمیز بشیم بری دیگه باهم رفتیم حموم ابو باز کردیم منتظر موندیم اب گرم بشه همون موقع حس کردم که جیش دارم گفتم توله بدو بشین کف حموم گفت چرا گفتم خفه فقط چشم نشست کف حموم یه دفعه شروع کردم روش جیش کردم گفت عاخ داغه گفتم پس لذت ببر از جیشه اربابت جیشم ک تموم شد بلندش کردم از رو زمین رفتیم زیر دوش شمع هایی ک روش بودو تمیز کردم و رفتیم بیرون همو خشک کردیم لباس پوشید رفت بعد از سکس و حموم اصلا باهم حرف نزدیم چون ما دوست صمیمی بودیم و اینکار هارو کردیم عصر پیام دادی مرسی امیر تو بهترین ارباب دنیایی خودم تا ابد توله سگت میشم منم بی تفاوت فقط گفتم خوبه از اون روز چهار بار دیگه رابطه داشتیم و کات کردیم اگر ببینم دوست داشتید چهار بار دیگه رو هم براتون مینویسم

نوشته: امیر


👍 4
👎 6
20501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

964338
2023-12-30 00:42:39 +0330 +0330

این حجم از مطالب کوسشر در قالب ی داستان واقعا کار هر کسی نیست . تبریک میگم بهت دوست عزیز 😂😂

0 ❤️

964354
2023-12-30 01:14:36 +0330 +0330

برو گوتو بخور چاخان

0 ❤️

964369
2023-12-30 02:29:57 +0330 +0330

منم اربابم

0 ❤️

964398
2023-12-30 07:32:59 +0330 +0330

ننویس جانم، ننویس

0 ❤️

964408
2023-12-30 08:30:59 +0330 +0330

کوس نگو اینا ماله دیوونه هاست خاک عالم توسرت

0 ❤️

964433
2023-12-30 12:04:40 +0330 +0330

اگه فحش ننه میخوای بنویس.

0 ❤️

964454
2023-12-30 15:53:18 +0330 +0330

کس شعر محض بود

0 ❤️

964469
2023-12-30 18:27:58 +0330 +0330

خوشمان آمد بنویس بازم

0 ❤️

964514
2023-12-31 01:33:08 +0330 +0330

منم دوست دخترم برده بود

0 ❤️

964539
2023-12-31 04:12:41 +0330 +0330

پرتاب شدم،اینارو از کجاتون میارید😐

0 ❤️