فانتزی ذهنی

1402/04/22

مدتی از برگشت ما از اراک گذشت من هنوز سر ماجرای تجاوز دسته جمعی روز آخر درد شدید داشتم بعد مدتی استراحت تصمیم گرفتم سری به تیمور بزنم ساعت حدود 8 شب بود وقتی به محل کارش رسیدم داشت وسایلاش رو جمع و جور میکرد بعد احوال پرسی رفتم کنارش نشستم کمی صحبت کردیم و بهش گفتم تازه خوب شدم و اونم خیلی خوشحال شد وسط صحبت هامون متوجه شدم همش داره با دستش از رو شلوار کیرشو میماله و اصلا توجهی به حرفای من نداره حسابی باد کرده بود شلوارش ، با عصبانیت پریدم کیرش رو از رو شلوار گرفتم فشار دادم گفتم اصلا حواست هست من چی میگم یا به فکر این هستی که اینو خالیش کنی؟
به یه لحن خشن و شهوتی گفت جووووون فشارش بده اگه این الان بیرون بیاد تیکه تیکه ات میکنه این حالتش منو هم حشری کرد تو همون وضعیت کیرشو مالیدم یهو بلند شد درب مغازه رو بست بعد برگشت گفت چشماتو ببند برات یه سوپرایز دارم منم سریع چشماممو بستم صدای مبهمی میومد معلوم بود داره کاری میکنه بعد حس کردم رو صورتم داره یه چیز داغی مالیده میشه تا چشممو باز کردم اون هیولای وحشی جلوی صورتم بود و مقدار زیادی پیش آبش مثل بزاق گرگ گرسنه از دهنش آویزون شده بود کاملا متوجه شدم که کوچکترین نافرمانی منجر به وحشی تر شدن اون میشه بنابراین با ولع و حرص افتادم به جونش تا جایی که میشد براش محکم میک زدم و پیش آبشو قورت دادم خبر نداشتم این مدت که از تیمور دور بودم حسابی هوس منو کرده بود سرمو از پشت بسمت خودش فشار داد و کیرشو تا ته کرد تو حلقم و با صدای ناشی از شهوت و حرص گفت جنده عوضی چرا این مدت نبودی مگه من بهت نگفته بودم هر روز باید آب منو بیاری ؟ با سر کمی تاییدش کردم چون دهنم کاملا پر بود بعد گردن منو فشار داد بلندم کردم شلوار و شورتمو خیلی سریع و وحشیانه کشید پایین و بلافاصله از روغن رو میزش برداشت ریخت لای باسنم و رو کیرش ، صدای غرش کیرش مثل کیر ببر میومد انقدر حشری شده بود که هیچی نمی فهمید هر چی التماسش کردم الان وقتش نیست حالیش نبود فقط میخواست خودشو خالی کنه با فشار کیرشو تا ته کرد توم چشمام سیاهی رفت بهش گفتم کثافت عوضی دارم پاره میشم و ناله های ریز میکردم و همش ازش خواهش میکردم ولم کنه و اون هر نوبت حشری تر میشد و سریع تر تلمبه میزد بهش گفتم وحشی حداقل آبتو توم نریز تابلو میشه دستشویی هم نیست انگار یه گرگ گرسنه ای شده بود که سالها شکار نکرده بود اصلن هیچی نمیشنید بعد 10 دقیقه تلبمه زدن کیرشو درآورد نشست رو صندلیش منو کشوند سمت خودش گفت بشین روش منم برای اینکه کارش تموم بشه سریع نشستم روش تمام رودهام پر شده بود از فضای کیرش منو به خودش چسبوند سینه هامو میک میزد و غرش میکرد از حالت هاش فهمیدم داره ارضا میشه خواستم بلند شم از روش دیدم منو محکم نگه داشته بهش گفتم تیمور کثیف میشم ولم کن انگار بیشتر تحریک شده بود با تمام قدرتش منو بسمت پایین کشید که حس کردم کیرش رفت تو دلم از نبض زدن های کیرش فهمیدم اون کیر داره راحت میکنه خودشو انقدر آب داغ و زیاد تو کونم فوران زد که از درون داشتم میسوختم تو همین حین از جلو با من ور رفت و همش میگفت جوووون جرت میدم جنده عوضی پارت میکنم کیرم مثل یه مار رفته توت داره حامله ات میکنه و کلی حرفای بریده بریده میزد ، منم اینقدر تحریک شده بودم که با یه بالا و پایین کردن تمام آبم پاچید و وقتی متوجه شد داره با فشار میاد یه جوووووون کشیده داری کشید و سرشو گرفت سمت دیوار و همشو خالی کرد بعد کیر وحشیشو درآورد و با دستمال تمام باسنم و سوراخمو تمیز کرد و ولو شد رو صندلی و سیگارشو روشن کرد بهش گفتم خیالت راحت شد؟؟؟ با بی حالی منو نگاه کرد گفت از این به بعد هر وقت بهت زنگ میزنم میای این جونور وحشی رو آرومش میکنی وگرنه میام محل کارت و قلاده این گرگ وحشیو باز میکنم تا خودش تیکه پارت کنه چیزی بدتر از خاطره دسته جمعی اراک برات اتفاق بیوفته و راست میگفت کیر تیمور قابلیت اینو داشت که آدمو بکشه وقتی بشدت حشری بشه و پشتش ولع شدید باشه بقدری وحشیانه میکنه که ممکنه آدم بمیره بنابراین بلند شدم بوسش کردم و کیر خوابیدشو مالیدم گفتم باشه عزیزم فردا با یه حموم نمره خصوصی چطوری ؟ سری تکون داد گفت خوبه میخام تو همون حموم نمره حامله ات کنم جرت بدم سه بار میکنمت تا تمام روده هات پر آب منی بشه از دهنت بزنه بیرون با نگاهی عشوه ای گفتم فعلن بزار برم تا فردا از اونجا اومدم بیرون تمام کونم لیز شده بود وقتی راه میرفتم بدجور منو تحریک میکرد آبش و منو همش به فکر حموم فردا مینداخت و میدونستم وقتی تیمور کاری رو بگه انجام میده ترس همراه با شهوت تمام وجودمو احاطه کرده بود فکر اینکه سه بار با حالت های مختلف و در فضای باز بتونم جیغ بزنم و داد بزنم و اون همه کاری میخاد باهام بکنه … این داستان ادامه دارد

نوشته: شهوتی


👍 6
👎 2
10101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

937598
2023-07-14 06:12:36 +0330 +0330

این که خیلی واقعی به نظر میرسید کجاش ذهنی بود؟ زده کونتو ترکونده میگی فانتزی ذهنی؟؟؟؟؟؟ 😂 😂 😂 😂 😂 😂

0 ❤️

937608
2023-07-14 08:27:31 +0330 +0330

غرش کیر؟؟؟؟ اینقدر غرش غرش کردی فک کردم اومدم باغ وحش.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها