مدل شدن خانومم (۳)

1401/11/14

...قسمت قبل

اولین آتلیه سکسی
.
لطفا قسمت قبل را بخوانید!
.
.
.
.
.
.
.
.
اون شب با حرف هایی که زدیم،حسابی داغ شده بودیم و دو دور سکس داشتیم،هرچند پریسا سیر نشد و بازم سکس میخواست که دیگه من توانشو نداشتم!
بعد از سکس بهش گفتم: نگران پویا نباش،خودم یه گوشمالی بهش میدم تا دیگه سمت تو نیاد!
گفت: نه ولش کن،گناه داره!
گفتم: باشه قوربونت بشم! ولی دیگه گناه داره چیه،باید ادب بشه تا از فرصت سوءاستفاده نکنه!
گفت: میدونم،اما منم بی تقصیر نبودم.ولش کن!
گفتم: باشه خانومم،هر چی تو بگی،از این به بعد، هر کس حرف اضافی زد،به من بگو!
گفت: چشم!
صبح فرداش،سر میز صبحانه،برگشت گفت: تو واقعا از اینکه مردهای دیگه منو دید بزنن،تحریک میشی؟!
گفتم: وای دختر،دیشب اینهمه صحبت کردیم،دیوونه😄 میخوای بازم بگم!
گفت: آره، وقتی میگی،خیلی حشری میشم! بازم بگو!
گفتم: آره، از اینکه کوس و کونتو بندازی بیرون و مردهای دیگه کیرشون برات شق بشه،از اینکه وقتی زن خودشونو میکنن به تو فکر کنن،از اینکه دنبال فرصت هستن تا دستمالیت کنن،از اینکه آرزوشون اینه کیرشون را توی کوس و کونت بکنن ولی نمیتونن،برام شهوتناکه…!
گفت: خوشحالم که در عین اینکه آزادم میذاری،منو مال خودت میدونی! این حس مالکیت را دوست دارم!
.
بعد از این ماجرا بود که من و پریسا،خیلی راحت در مورد فانتزیهامون صحبت میکردیم و ساعت ها در موردش خیال پردازی میکردیم… خیلی وقت ها به عملی شدنش فکر میکردیم و حسابی تحریک میشدیم!
اینکه چی شد که بعدا رفتم سراغ پویا و حالشو گرفتم بماند،اون بعد از مدتی از باشگاه خداحافظی کرد و رفت.!
.
به پیشنهاد پریسا،برای بالا بردن هیجان ماجرا،قرار شد پریسا با بیکینی توی باشگاه بگرده،روز اول که خانومم با ظاهر جدید اومد بین همه،دخترای باشگاه چپ چپ نگاهش میکردن،چون حسودیشون میشد! ولی آب از لب و لوچه پسرا آویزون بود! تصور کنید خانومم با بیکینی تمرین میکرد و رسما لخت بود!
پریسا روز به روز بهتر میشد و بیشتر فکر رفتن تو سرمون بود،دیگه واقعا میخواستیم از ایران بریم و پری وارد صنعت مدلینگ بشه.به کمپانی های مختلفی ایمیل میزدیم و فرم پر میکردیم،اما خبری نمیشد…!
تا اینکه پریسا تصمیم گرفت یه پیج بزنه و عکس های حرفه ای با لباس های مختلف،ورزشی،مجلسی و … توش بذاره.
یکم طول کشید تا پیج بالا بیاد و بعد از مدتی حسابی فالوور گرفت و رسما یه بلاگر شد. چند وقتی گذشت،تا اینکه یه روز پریسا یه دایرکت گرفت،با عنوان دعوت به همکاری برای مدلینگ در دبی!
اول توجهی نکردیم،گفتیم شاید کلاهبرداری یا سرکاری باشه. اما چند بار لینک سایت شرکتشون را فرستادن و بالاخره تصمیم گرفتیم بریم ببینیم چیه.
وقتی وارد سایت شدم،مشخص بود که کاملا رسمی و قانونی هست و درواقع یه شرکت ایتالیایی بود که توی ترکیه و دبی و چندتا کشور غرب آسیا نمایندگی داشت و مدل جذب میکرد،سالی سه بار مسابقه و فستیوال،همراه با جایزه خفن برگذار میکرد و برنده با شرکت اصلی توی ایتالیا وارد همکاری میشد و به اونجا اعزام میشد. با یکی از فامیل ها که توی دبی زندگی میکرد تماس گرفتیم و ازش خواستیم درباره این شرکت تحقیق کنه.بعد از مدتی تحقیق و استعلام از سازمان های رسمی امارات،اصالتش تایید شد. بالاخره تصمیم گرفتیم تا باهاشون ارتباط بگیریم. اول گفتن که حسابی از پریسا خوششون اومده و اگر باهاشون همکاری کنه،یکساله مشهور میشه و بارشو می بنده. بعد از کلی بحث و مبادله اطلاعات،گفتن که باید لخت کامل از پریسا براشون عکس بفرستیم تا تایید نهایی برای ارسال دعوت نامه انجام بشه!
پریسا گفت: چیکار کنیم، به نظرت بفرستیم براشون؟!
گفتم: نمیدونم،ما همه چیزو بررسی کردیم،اونا واقعی هستن و امکان اینکه یه فرصت خوب از دست بدی هست.
پریسا گفت: عکس لختی ها را چطوری بگیریم.شرکت گفته باید حرفه ای باشه،تو که نمیتونی،عکاس مطمعن هم نمیشناسم.
گفتم: با چندتا عکاس خانم مشورت کن،شاید بتونن کمک کنن.
پریسا گفت: نه، ولش کن،موقع چاپ عکس معلوم نیست که کیا اونجا هستن و عکس ها کجا ذخیره و نگهداری میشه.
گفتم: خب عزیزم،چه اهمیتی داره،از پخش شدن عکس ها میترسی؟ اگه ما موفق بشیم و تو به عنوان مدل انتخاب بشی،اونوقت که از ایران رفتیم،قرار کلی عکس های سکسی و لخت از تو،توی تمام دنیا پخش بشه!
پریسا گفت: آره میدونم،اون موقع دیگه مهم نیست،اما الان که نه به باره نه به دار،اگه عکس ها پخش بشه،از اینجا رونده از اونجا مونده میشیم!
گفتم: خب،پس بذار سعی خودمو بکنم،شاید عکس هام خوب شد.
پریسا گفت: خب ما که دوربین حرفه ای نداریم،با گوشی که نمیشه!!!
یهو یه فکری به ذهنم رسید و گفتم: یه چیز بگم نه نگو و قبول کن!
پریسا گفت: چی…؟!
گفتم: اول بگو باشه!
پریسا گفت: بگو چیه خب،مسخره!
گفتم: یکی را میشناسم که میتونه کمک کنه!
گفت: کی؟!
گفتم: تو هم میشناسی،حتی قبل از من میشناسی
پریسا گفت: کیو میگی، اَه ه ه ه بگو دیگه!
گفتم: فامیلتونه!
پریسا کمی فکر کرد و گفت: نگو منظورت اونیه که الان به ذهنم رسید!!!
گفتم : کی به ذهنت رسید!!!
پریسا گفت: مسخره، منظورت وحید، پسر سوگند خانومه!
گفتم: آره خب،چه اشکالی داره؟!
پریسا گفت: بدم میاد ازش ،پسره چِندِش! ،در ضمن،اون فامیله خوشم نمیاد قبل رفتن حرفم تو فامیل بپیچه! بگن دختر فلانی هست،چادری بود، فلان و فلان…!
گفتم: خانومم،یه جوری میگی،انگار هیچ تصوری از صنعت مدلینگ نداری و نمیدونی چه خبره،وقتی از ایران بریم و تو مدل بشی،قرار به سکسی ترین و لختی ترین حالت ممکن جلوی دوربین مردها قرار بگیری،حتی با مدل های مرد دیگه که لخت هستن تو بغل هم باید عکس بگیری، اون موقع عکس و فیلم هات همه دنیا پخش میشه!توی ایران هم،خانواده،فامیل،دوست،آشنا،همکلاسی های سابق،بچه محل و …میبینن! از الان باید آمادگی ذهنی داشته باشی!
پریسا گفت: خب چطوری بهش بگیم؟ اصلا قبول میکنه؟ چی میشه اصلا؟ چه فکری میکنه پیش خودش؟! اصلا مخم سوت کشید،نمیدونم چیکار کنم…فعلا بذار فکر کنم!
گفتم: به پشم کوست که چه فکری میکنه! مهم نیست! در ضمن، اون شرکت معطل تو نمیمونه! اگه بخوای،خودم به وحید میگم!
گفت: چی میگی بهش!
گوشی را دادم بهش،گفتم شماره اش را بگیر من صحبت میکنم!
شماره را گرفت و داشت بوق میخورد،گوشی را برداشت، اون منو شناخت چون شماره ام را داشت! بعد از سلام و احوال پرسی! گفت: در خدمتم!
گفتم: راستش من و پریسا عکس فرمالیته عروس نگرفتیم،اگه یادت باشه،دوران اوج کرونا بود،بعد از اون هم شرایط پیش نیومد! نمیخوام پریسا تا آخر عمر حسرتشو بخوره!
گفت: دقیقا، آرزوی هر دختریه بالاخره! هر کمکی باشه در خدمتم!
گفتم:چون عکس هامون یکم خودمونی و بازه،پریسا دوست نداره بریم آتلیه،میخوایم تو عکسامونو بگیری!
گفت: چشم، یکی از دوستام یه لوکیشن خوب داره،برای آخر هفته خوبه رزرو کنم!؟
گفتم: بذار با پریسا هماهنگ کنم،باید لباس عروس و آرایشگاه و لباس فرمالیته را هماهنگ کنیم،بهت خبر میدم!
وحید گفت: باشه حتما،فقط یه چیزی!
گفتم: چی!!!
گفت: من برای کارم،نیاز به دستیار دارم،اشکالی نداره دوستمو بیارم!
منم الکی مثلا حساسم،گفتم: وحید جان،قرار یکسری از عکس ها لختی و باز باشه،خانومم دوست نداره جلو غریبه باشه!
گفت: در چه حد باز و لختی میخواید!
گفتم: ببین مثلا با لباس زیر عروس،بیکینی،لباس سکسی های مختلف و …!
گفت: و…!! چی؟
گفتم: اگه بشه، چندتا عکس لختی کامل و اِروتیک! البته اگه تو مشکلی نداری!
گفت: نه داداش،چه مشکلی،کارم همینه! فقط مشکل دستیاره! دوست دخترم میتونست بیاد،ولی تازه کات کردم! نمیشه کاریش کرد؟ به خدا این دوستم،پسر با جنبه ای هست!
گفتم: باشه! بذار با پریسا هماهنگ کنم! بهت خبر میدم!
گفت: باشه! خدانگهدار!
برگشتم به پریسا گفتم: بفرما،اینم عکاس!
گفت: اون از خداشه کوس و کون منو دید بزنه.الانم تو کونش عروسیه که آخ جون،یه عمر با چادر دیدمش،الان میخوام زیر چادرش را ببینم و عکس سکسی بندازم ازش! قول میدم از همین الان کیرش راست شده!
خندیدم و گفتم: جوووون خانوم سکسی من. پس اون روز،قیافه وحید دیدن داره،وقتی جلوش لخت بشی😁
پریسا گفت: آره 😄 اتفاقا دوست دارم یکم شیطونی کنم،اذیت بشه😁
گفتم: حله، بزن قدش، تو برو آرایشگاه و لباس هماهنگ کن!
گفت: باشه عزیزم!!!
.
.
.
.
.
ادامه...

نوشته: متجدد


👍 34
👎 2
95201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

913435
2023-02-03 01:58:10 +0330 +0330

خوبه ، جالب بود . یه حس شهوتی به آدم دست میده . من که کیرم شق شده 😜😜

1 ❤️

913438
2023-02-03 02:00:29 +0330 +0330

البته به آرزوم رسیدم . اولین کامنت ماله من بود 😜😜😜

0 ❤️

913451
2023-02-03 02:55:45 +0330 +0330

خیلی کم مینویسی

0 ❤️

913465
2023-02-03 05:55:02 +0330 +0330

خیلی عالیه.هروز یه قسمت بذار

1 ❤️

913484
2023-02-03 09:41:31 +0330 +0330

متجدد، یک سوال
اگر در حین این روابط آزاد، زنت دزدیده بشه
چیزیب که خیلی اتفاق افتاده، یعنی زن یا دوست دخترمون از ما دل میکنه و میره طرف یه آدم دیگه. با اون قضیه مشکل نداری؟!
این نوشته ی تو نمیدونم واقعی هست یا داستان(من فکر میکنم داستان هست)
اما به نوعی زندگی دیگران بوده. من به یک خانوم علاقه داشتم، خودم بهش تاکید داشتم که آزاد اندیش و متجدد باشه… اونقدر متجدد شد که الان با یه استاد دانشگاه که دکتر هست دوست شده ، با من کات نکرده، اما من واقعا دیگه براش جذابیت ندارم.

پریسای داستان تو اگر در دوبی به مدیر اون شرکت تبلیغاتی گرایش پیدا کنه، دوست داشته باشه با اون بره بیرون با اون باشه و تو دیگه براش جذابیت نداشته باشی چی؟!

میدونی کدوم قسمت این جور داستان ها تخیلی هست؟ اون قسمتی که زن همچنان به اون مرد بی غیرت وفا دار میمونه تخیلی هست. در چنین روابطی آدم زنشو یا شریک جنسیشو حالا هر اسمی که داشته باشه، از دست میدیم… در روابط آزاد بی برو برگشت بالاخره یکی پیدا میشه که به لحاظ چهره تیپ کیر یا مالی از تو بالاتر باشه و اون موقع هست که تجدد و آزاد اندیش بودنمون کیر میشه و فرو میره توی زندگیمون.

واقعا برام سواله، اگر در روابط آزاد زنمون یا دوست دخترمونو از دست بدیم چی؟! بازم لذت میبریم؟!

5 ❤️

913581
2023-02-04 05:22:18 +0330 +0330

از تهران کسی هست؟؟؟تلگرام پیام بده @abducn

0 ❤️

969259
2024-02-02 11:33:23 +0330 +0330

سلام
این داستان را من نوشتم
انتقادهای شما کاملا به جا هست!
اما چون یکم پیام ها منفی بود.دیگه ادامه ندادم
البته بعدا توی کانال تلگرام.نقص ها و ایرادات داستان را اصلاح کردم و دوباره نوشتم.اما دیگه اینجا نفرستادم

0 ❤️