❌این داستان راجع به فوت فتیشه هر کس که فوت فتیش نداره لطفا نخونه❌
۴روز مونده به نوروز امسال از پادگان فرار کردم و اومدم خونه.سر داستانهایی که تو پادگان پیش اومده بود با خانوادم دعوام شد و ماشین آتیش کردم رفتم سمت شهرستانمون.ما اونجا یه واحد آپارتمان داشتیم رفتم که یکم آروم شم قصد تموم کردن خدمتو نداشتم.خاله مهتاب هم تو همین شهرستانمون زندگی میکرد.
ایشون یک پسر بزرگ داره که ۲۷سالشه پسر خالم تازه ازدواج کرده بود و نزدیک خالم خونهشون بود.شوهرِ خاله مهتاب هم حدود ۸ ساله که مرحوم شده.پاهای مهتاب سایز ۳۷ کوچیک یکمی تپل و با ناخونای بلند که از وقتی من یادمه همیشه لاک زدهست و انگشتای پاهاش خوش فرم و لیسیدنی🦶🏻.با کتونی هرگز جوراب پاش نمیکرد ولی با بوت دیدم که جوراب میپوشه.توی یکی دو سال اخیر که فوت فتیش بیچارم کرده وقتی که میاد پیشمون یا ما میریم خونشون من هر فرصتی که گیر میاوردم یواشکی میرفتم سراغ کفشاش بوشون میکردم و میلیسیدمشون و چند دفعه کفششو برداشتم باهاش خود ارضایی کردم و آبمو ریختم کف کفشش.یه سری خالم تعریف میکرد که با زن همسایهشون دعواش شده بود کار بیخ پیدا کرد همینجوری که تو کوچه گیس و گیس کشی میکردن زن همسایه رو حول داد تو حیاط خونهشون یا اون زنه کشیدش تو حیاط خونه -حالا دقیق یادم نیست- و میگفت که خیلی به زنه لگد زدم 🦵🏻همونطور که تعریف میکرد من تجسم میکردم کیرم جوری شق شد که تا نیم ساعت سر جام نشستم تا بخوابه و بعد رفتم تو اتاق.
چند روز گذشت تنهایی تو خونه از شق درد داشتم میمردم به فکرم زد کص پولی بیارم بکنم حالا شاید تونستم راضیش کنم و پاشو بلیسم.شروع کردم اینستا چرخیدم بلاخره یه شماره جواب داد باهاش قرار گذاشتم یه جا که برم سوارش کنم بیارم خونه.رفتنی تو راه تصادف کردم و حدود یه ساعت معطل شدم وقتی رسیدم به خانمه زنگ زدم قطع کرد پش بندش هی بهش زنگ زدم دیدم بلاکم کرده و پولی که براش زدم لوتی خور شد.
تا حالا تو زندگیم انقدر رگباری کیر فنی نخورده بودم برگشتم خونه ناهار درست کردم خوردم یهو فکر کثیفی زد به سرم:حالا که به بن بست رسیدم برم قرص خواب بگیرم بگم خالم بیاد یه جوری به خوردش بدم پاهاشو بلیسم.ولی بعدش پیش خودم گفتم کصخل اگه بمیره چی؟اگه یکی بهش زنگ بزنه چیکار کنم؟گفتم یه کار دیگهای میکنم یه جوری میکشونمش اینجا بعدش حداقل میرم سراغ کفشش.
دلو زدم به دریا بهش زنگ زدم گفتم جریان تصادفو بهش گفتم. گفت بعد اینکه از سر کارش برگشت میاد و یه سری بهم میزنه تو بیمه کار میکرد ساعت ۲:۳۰ میومد خونه بهش گفتم:نه! لازم نیس بیای اینجا حالا از اونور تو کونم عروسی بود.
خاله مهتاب اومد پیش من واسم غذا آورده بود بهش گفتم من غذا خوردم خاله گفت که پس بمونه برا شامت.یه چایی براش ریختم و گفتم میرم دم در یه نخ سیگار بکشم خونه تراس نداشت واسه همین رفتم بیرون.در خونه رو بستم و سریع رفتم سراغ کفشش همون کتونی طوسیه رو پوشیده بود که همیشه پاشه از شدت حشر همونجا تو راه پله اول دماغمو کردم تو کفشش بو کشیدم اون یکی لنگه کفششو میمالوندم از رو شلوار به کیرم بعد داخل کفششو و کف کفششو لیس زدم کف کفشش که با قدم نازنینش سیاه شده بود با لیسیدن من کمی از چرکاش کم شده بود و داخل کفشش که بوی پا میداد جوری لیسیدم که بوی پا داخلش از بین رفت و بوی تف گرفت.
۵دقیقهای جمعش کردم و رفتم تو.خالم رو مبل نشسته بود پای راستشو انداخته بود رو پای چپش.یه لاک صورتی به اون ناخونای بلند کیر شق کن پاش زده بود من رفتم دقیقا جلوی پاش رو زمین نشستم که بهم گفت:چرا نشستی زمین؟ گفتم:راحتم.
داشت راجب پادگانو وتصادف و زندگی آینده منو نصیحت میکرد منم همش میگفتم نه باهاش مخالفت میکردم که اون بیشتر حرف بزنه حواسش پرت شه.آروم آروم جلو پاش دراز کشیدم و سانت به سانت صورتمو بردم جلو تا پاشو بو کنم.در حین حرف زدن با پشت دستم اون پاشو که رو زمین بود لمس میکردم و لذت میبردم.بلاخره دماغمو رسوندم نزدیک کف پای راستش که رو پای چپش بود👃🏼🦵🏻👅👅👅
چه بوی خوبی میداد از خودم بیخود شده بودم و دیگه با کف دستم اون پای چپشو گرفتم🦶🏻🫴🏼.داشتم لذت میبردم که یهو دوتا پاشو جمع کرد حالت چهار زانو روی مبل نشست.وقتی که داشت پاشو جمع میکرد چون صورتم نزدیک پاش بود یه لحظه پاش خورد به صورتم پای بهترین حس دنیا واسه من اون لحظه بود.
یکم منو بد نگاه کرد و بعد چند ثانیه مکث دوباره شروع کرد ادامهی حرفاش.من دیگه اصلا رو زمین نبودم که گوش بدم چی میگه کیرم داشت نبض میزد انگار از کیر نفس میکشیدم این بار وقیحانه دستمو دراز کردم سمت پاش و پاشو گرفتم پاشو تکون داد و از دستم کشید گفت: داری چی کار میکنی؟ من هیچی نگفتم.رفت مانتوشو پوشید داشت میرفت بیرون رفتم جلوشو بگیرم نزارم بره دستشو گرفتم دستشو کشید یه سیلی خوابوند تو گوشم برگشت گفت: گمشو آشغال خجالت بکش جیغ میزنم فکر کرد میخوام بهش تجاوز کنم ولی اون نمیدونست که من بد بخت فقط فوت فتیش دارم که خودش تو این قضیه تقصیر داره چون فوت فتیشو اون تو من ایجاد کرد وقتی بچه بودم پاشو بهم میمالوندو … بگذریم.دیدم اوضاع داره بیریخت میشه گذاشتم بره.
همینکه از در رفت بیرون رفتم جلو مبله کیرم گذاشتم همونجا که پاش رو زمین بود فشار دادم بعدش به پشت خوابیدم و شلوار و شورتو کندم یه تف انداختم رو دستم جق زدم آبمو با فشار پاشید اطراف خیلی بهم چسبید اون جق.
مثل اینکه تا حالا به کسی چیزی نگفته و چند بار که دیدمش تو مهمونیا سرد باهام برخورد کرد.
نوشته: اژدها
خو کیرم تو شعورت معلومه طرف میگرخه وقتی میبینه یه نفر جلوش بدون هیچ دلیلی دماغش رو چسبنده به کف پاش با داره باهاش حرف میزنه چی با خودت اون لحظه فکر کردی😐
ای لعنت به پدر انگلیس چی کرد به جوونای ما با اوردن این کس کشا ملت دیگه وادادن وخل شدند رفت خدایا این کسخلان رو کس بده کردنش با من بازم هزاررحمت به بیغا وفانتزیای نفرسوم
داداش تن ماهی خوردی فاز کوسه نگیر این اسما چیه میزارین
بلانسبت دول ازدها هم نبودی
زن بدبخت توقع داری واکنش نده😶💔
واااییی پرستش پاهای لخت لاکزده تو کفش که حسابی بو میده با کفپاهای چرک و سیاه بینظیره! 🤪😍🤤🤤
هر دختر یا زنی میخواد پاهای چرک و عرقیشو بخورم و بپرستم پیام بده 😜
میمردی بهش توضیح بدی جای این کصخل بازیا