کردن عمه (۲)

1402/02/08

...قسمت قبل

سلام دوستان .من حمید هستم ۳۰ ساله و حدود یکماه پیش ماجرای سکس اولم را با عمه مم بازگو کردم . باز عده ای که از کامنت هاشون مشخص بود چه آدمی هستن ابراز وجود و فضل کردن و نشون دادن که چی هستن و چیزی که لیاقت خودشون بود را به دیگران نسبت دادند. بگذریم و بریم سر اصل ادامه ماجرای من با عمه زهرا که دوسداشتم براتون بازگو کنم و کسی دوسنداره وقت گرانبهاش را اینجا تلف نکنه و تجربیات منو بخونه و بره سر کلاس تدریس خودش دانشگاه هاروارد اونجا رفرنسهای علوم روانشناسی و انسان شناسی شون را به دانشجوهاشون انتقال بدن . بعد از اولین سکس با عمه شب عید دیگه بابت مشکلات مختلف نشد ما با هم حال کنیم . برای دید و بازدید عید عمه و شوهرش و بچه ش اومدن خونه پدری ما و اونجا باز دوتامون حسابی داغ کردیم ولی شرایط، مهیا نبود و بعدش نوبت ما شد برای بازدید بریم خونه عمه زهرا و اون شب لعنتی تیپی زد و لباس هایی پوشید و کارایی کرد که هر کسی میدید و نمیشناخت تصور میکرد من رفتم خواستگاریش و اون داره عشوه میاد . لباس نیمه برهنه مجلسی با آرایش غلیظ و اداها که دیونه م میکرد . اونشب اینقدر جلوم مانور اومد و قر داد که توی مسیر برگشت مادرم به پدرم گفت خواهرت امشب انگار یه چیزیش بود و حال عادی نبود . خلاصه که هم من هم عمه زهرا بدجور دلمون میخواست ولی یه چیزایی نمیزاشت که اسمش شاید غرور تعصب خجالت و… بود . خواستم واسه ۱۳ بدر با هم باشیم ولی نشد و اونا با فامیل شوهرش رفتن جای دیگه . غروب ۱۳ بدر بهش پیام دادم کجا بودین خوش گذشت و…؟ نوشت جات خالی و یه کم خرید داشتم برای خونه و کلی کار دارم و خسته شدیم عید همش رفت و امد و مسافرت و بگردش و خستگی توی تن من مونده و یه لیست میدم خرید کن برام بیار و شماره کارتت را بده و منم از خدا خواسته لیست را که فرستاد فردا صبح اول وقت رفتم دنبال خرید هاش و تا ساعت ۱۰ همه را خریدم و زنگش زدم که دارم میارم برات و رفتم خونشون و وسایل را بردم داخل و کمک دادم گذاشتم روی اوپن آشپزخونه شون ولی سعی کرد با من چشم تو چشم نشه و مرتب گفت چقدر شد ؟ شماره کارت بده پولشون را واریز کنم . توی آشپزخونه کنار اوپن که واستاده بودیم داشت وسایل را تفکیک میکرد داخل یخچال و کابینت و… یه لحظه رفتم و از پشت بدون حرف زدن راجع به چیزی بغلش کردم و کیرم که نیم خیز شده بود را چسبوندم به کون گنده ش که توی شلوار نازک توی خونه پاش بود و سینه هاش را گرفتم . گفت بیشعور نشو دوباره و شروع نکن که حوصله ش را ندارم و تازه فکر اون روز از سرم داره میفته و اذیت بودم این مدت که توی فکرش میرفتم . بهش گفتم منم اذیت بودم و دائم دلم میخواست . گفت همون یه بار کافی بود واست و دیگه لوس نشو . گفتم تو چی دلت نخواست باز؟ گفت من نه اگه بخوام که شوهرم هست . گفتم شوهرت مثل من حال بهت میده؟ گفت به تو ربطی نداره و ول کن سینه هام را . بهش گفتم من دلم خواستت و بزار یه کم حال کنم گفت نه نمیشه گفتم اون شب که اومدیم بازدید عید دیدنی خونتون خودت دیونه م کردی حالا میگی نه نمیشه؟ گفت کاری نکردم حرفی نزدم گفتم پس واسه کی ناز میکردی؟ گفت برای شوهرم گفتم پس چرا هی سعی کردی بهم نشون بدی رون و کون و بدنت را و اینکه حشری بودی گفت نه من قصدی نداشتم . بی هوا دست راستم را همینجور که از پشت بغلش کرده بودم و حرف میزدیم کردم توی شلوارش و کوسش را گرفتم توی دستم و دیدم شورت نداره گفت بی تربیت در بیار دستت را زشته گفتم شورت نپوشیدی زشت نیست ؟ گفت من خونه شورت نمیپوشم وقتی شلوار پام هست . گفتم پس چرا خیسی ؟ اونم دائم خیسه؟ گفت من دیشب کردم صبح حمام بودم . گفتم بگو صبح رفتم حمام که با تو بکنم . گفت خیلی بیشعوری و دستت را در بیار . گفتم بزار بلیسمش میرم . گفت دروغ میگی و میخوای بکنی باز . گفتم نه فقط میخورمش . گفت قول میدی؟ گفتم باشه . گفت زود باش فقط تمومش کن . اون لحظه انگار همه دنیا را بهم دادن . یهو گفت اینجا که نمیشه بریم توی اتاق و دنبالش رفتم اتاق و بدون حرف زدن رفت و دراز کشید به شکم روی تخت و گفت زود تمومش کن و برو و منم دیگه بهت کاری نمیگم پرو . میفهمیدم دل خودش رفته عمه جون ولی میخواد خودش را از تک و تا نندازه . بی درنگ شلوار نازکش را دادم پایین گفت در نمیارم ها فقط قرار شد بخوری و زود بری . منم شلوارش را تا زانو همینجور که به شکم خوابیده بود ر‌وی تخت دادم پایین . وای یه کون سفید بی موی قلمبه که داد میزد انگار منو لیس بزن . بی اختیار سرم را کردم لای کون عمه زهرا و لیس زدم سوراخ کون تمیزش را . یهو آه کشید و گفت چیکار میکنی باز؟ کثافت کاری نکن . باز لیس زدم سوراخ کون گرد و تمیزش که از شهوت اونم باز شده بود خود بخود انگار . گفت کون کثیفه دیونه نخورش مریض میشی . گفتم تو خودت اینجور خوابیدی به شکم که من نتونم درست بخورمش . یهو گفت بیا کثافت کار خودتو کردی و قمبل کرد تا باز بشه لای کونش و‌ بتونم کوسش را هم بخورم . تا قمبل کرد شلوارش را سریع در آوردم و قمبلش را آوردم سر تخت و زانو زدم پشت کوس و کون سفیدش که سر تخت قمبل بود و شروع کردم جفت سوراخاشو همزمان بوس کردن و لیس زدن و زبون کردن . گفت دیونه منو بخوری دیونه میشم و هوایی میشم . گفتم خب بشی من اینجام برای همین که تو حال کنی . گفت تو باز منو دیونه میکنی و میری من اذیت میشم گفتم اخه چرا گفت من با یه بار ارضا شدن سیر نمیشم و دو سه بار دلم میخواد و تو فرصت نداری . گفتم هستم تا هر وقتی که بگی . گفت عالی میخوری لعنتی با زن بودی قبلا خیلی؟ گفتم اره دوسدارم با تو هم باشم و حالت بیارم همیشه گفت دیونه میدونم دوسداری منو بکنی و شروع کرد به اه و ناله و اینکه فکر بد نکنی چون دوسدارم دلم خواست بهت حال بدم و جبران دوست دخترت بشه که بخاطر من کنار گذاشتیش و منم یه توف انداختم دم سوراخ کونش همینجور که حرف میزد و پا شدم کیرم را مالیدم به توف و کردمش توی کوسش که آب ازش میومد یهو عمه زهرا گفت من کیر میخوام لعنتی… توی کردن کوسش همون حالت داگی که سر تخت بود و من ایستاده بودم بهم گفت کیا را کردی تا الان؟ و منم گفتم و سوال جواب های سکسی بین مون شروع شد و منم روم باز شد و گفتم تو به کی دادی و کسی را دوسداری و…؟ یه کم که خجالته رفت کنار گفت بزار من بشینم روی کیرت و نشستم روی تخت و تکیه دادم به قسمت تاج تخت اتاق خواب و عمه زهرا بلند شد و با دستش که کشید به دهنش و کمی توف خودش را مالید به لای کوسش اومد و نشست سر کیرم و لباس را با سوتین باز کرد تا بتونم سینه های بزرگش را بخورم و مرتب میگفت سینه بخور تا زود آبش بیاد و محکم کمر میزد روی کیرم و من کمر و کونش را بغل کرده بودم و ممه راستش هم دهنم بود که شروع کرد به حرفای سکسی زدن و گفت این کیر را کردی تو کوس من دیگه تا من نگفتم نباید بکنیش توی کوس کون زن دیگه و من بهت گفته بودم من بد عادتم و سریع وابسته میشم و کسی حریف من نیست چون خیلی حشری و هاتم و … خجالت عمه رفته بود کنار و دیگه هر کار دوسداشت میکرد و میگفت تا یهو همون حالت نشسته روی کیر من شروع کرد بلند ناله کردن و آه آه کردن و محکم تلمبه زدن منم انگشت کردم کونش و همزمان کمکش میدادم تا آبش بیاد و یهو لرزید و انگشتم توی کونش را با سوراخ کونش غیر ارادی فشار میداد و هی میگفت وای دیونه وای وای وای دیونه وای چه کردیم دیونه و …بهش گفتم آبت اومد گفت آره منم گفتم باز به شکم بخواب و یه متکا گذاشتم زیر شکمش که بیاد بالا و کون قلمبه ش بیاد بالاتر و لاشو باز کردم و یه توف انداختم لاش و خوابیدم روش و در گوشش آروم حرف زدم دیونه شده بودیم دوتایی و بر میگشت لب میداد و میگفت فکر کن من زنتم منو همیشه بکن و منم تندتر میکردم یهو گفتم بکنم کون گفت بکنش ولی یواش ولی زود آبش را بیار . از خدا خواسته همون به شکم که بود باز یه توف انداختم به سوراخ کونش و خودشم با دستاش لای کونش را باز کرد و سر کیرمو لیز دادم تو کونش و باز خوابیدم روش و گفتم حال میده چقدر و اون التماس درد داره زود بیارش آبش را ‌و منم همه آبم را توی کونش ریختم و دوتایی ولو شدیم رو تخت از خستگی و کلی گفتیم خندیدیم . اما حرفایی زدیم که راه را باز کرد برای کارای دیگه . اونروز دو بار دیگه تا ساعت ۱ کردیم و قول دادیم بهمدیگه و بعد ها حرفایی که زدیم را عمل کردیم و لذتهایی با عمه زهرا و …بردیم که فرصت بشه باز براتون تعریف میکنم .موفق باشید

ادامه...

نوشته: حمید


👍 43
👎 10
109301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

925410
2023-04-28 02:21:19 +0330 +0330

ادامشو زودتر بنويس ببينم چيكارا كردي با عمه

1 ❤️

925421
2023-04-28 02:57:32 +0330 +0330

اکثر بچه ها که عمه جنده هستن ولی قسمت نشده از این جندبازیشان ی حالی به ماها بدن فقط خار کسه بازیشون برا ما بوده

0 ❤️

925435
2023-04-28 05:03:53 +0330 +0330

تو شهوانی همه عمه ها خاله ها و زندایی ها جندن از مادرا که نگم براتون

1 ❤️

925453
2023-04-28 10:13:26 +0330 +0330

ادامش بده

0 ❤️

925516
2023-04-28 23:23:49 +0330 +0330

عمه های من هم خیلی خوشکل خوش هیکل بودن چقدر میرفتیم خونه هاشون مثل خر از ما کار می‌کشیدن فرش بشور دیوار بشور شیشه بشور آخرش هم باید میرفتیم خونه خودمون ناهار برایشان می‌بردیم شام می‌بردیم کلا دهن ما رو سرویس کردن

0 ❤️

925523
2023-04-29 00:32:12 +0330 +0330

آب کونش بیاری ای مجلوق کوس ندیده

0 ❤️

925558
2023-04-29 02:15:28 +0330 +0330

شما کاملا درست میگی منم موافقم کسی که دوست نداره نیاد بخونه که اخرش بخواد حرف مفت بزنه اخه شما که دوس نداری این چیزا را چرا میای شهوانی چرا میخونی که اخرش هی بخوای بهش بگی کیرم تو دهنت کیرم تو دماغت کیرم تو چشمت اخه عزیزان حالاایشون داشته جق میزده یه چیزیم نوشته چرا بهش میگید کیر اسب زورو تو کونت واقعا زشته یکی دیگه نوشته بود براش کیر پوریای ولی تو گوشت اصلا خود من بهش گفتم کیر بابا نویل تو کونت واقعا زشته واقعا زشته خجالت بکشید اه

1 ❤️

925602
2023-04-29 09:55:33 +0330 +0330

عمه زهرای کون بزرگ

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها