کردن عمه (۳)

1402/02/15

...قسمت قبل

با سلام حمید هستم ۳۰ ساله . طی ۲ مرحله تجربه وارد شدنم به رابطه سکسی با عمه زهرام را تعریف کردم . مرسی که دوستان ابراز لطف کردن و خواستن بقیه اتفاقات را بازگو کنم و به دیده منت چندتا اتفاقات را براتون تعریف میکنم .همون جور که نوشتم قبلا دفه اول با عمه زهرا با اصرار من سکس کردیم شب عید بود و دفه بعد فردای ۱۳ بدر مجدد با اصرار من و هم نوایی عمه که اونم بهش مزه کرده بود دفه اول و خودش را آماده کرده بود که باز حال کنیم سکس دوم صورت گرفت و بعد ها بهم گفت مدت ها دوسداشته با مردی باشه که از همه نظر مطمئن باشه و خیالش راحت باشه دردسر براش نمیشه و پشتیبان ش باشه و سنگ جلوی پاش نشه و‌ وقتی من را بار اول با دوست دخترم لخت میبینه پیش خودش میگه چرا من حال نکنم و‌ خودش دلش خواسته ولی خجالت و غرور و تعصب و ترسهای مختلف نزاشته و دفه اول که من با اصرار میکنمش واقعی لذت میبره و مزه میده بهش و‌ مشتاق تکرارش میشه . خلاصه دفه دوم حمام که رفته بود شیو هم کرده بود کاملا و حتی شورت نپوشیده بود و شلوار نازک که من قشنگ بفهمم باید بخوابونمش و حالش را جا بیارم . دفه دوم خجالت را دوتایی کنار گذاشتیم و اون پرسید و من گفتم کدوم زن و دختر ها را با هم بودیم و اونم گفت با کی مجردی خوابیدن و بعد ازدواج هم به کیا حس داره و دلش میخواد باهاشون حال کنه . البته سن عمه زهرا و شرایطش میطلبید هم شوهرش خیلی مالی نبود از هیچ لحاظی هم خودش خوش هیکل و حسابی حشری بود و هیچ تفریح و شادی ساده هم نداشتن به دلایل مختلف مخصوصا مالی و اخلاق بد شوهر و محیط بد و… خلاصه بگذریم و‌ بقیش را بگم که ما با هم چه کارایی کردیم . دیگه کوچکترین فرصت ها ما مثل زن و شوهر لخت میشدیم و حسابی حال میکردیم و قلق همدیگه را بدست آورده بودیم . هفته ای ۳ بار روی شاخش بود . عمه زهرا خیلی حشری بود و همیشه زنگ و پیام بهونه هر کاری شده بود ده دقیقه بریم سر پایی یه جایی همدیگه را حال میاوردیم و بهم تعهد جنسی داشتیم انگار و هر کدوم خواستیم اون یکی اولین فرصت مهیا میکرد شرایط کردن را. حدود ۴ ماه مرتب کردیم وقت و بی وقت حتی مراسمات شادی یا عزا بود که دعوت بودیم ما دوتا غیبمون میزد و کارمون را میکردیم و بهم حس داشتیم مثل انجام وظیفه و انگار مزه ش بیشتر میشد . یه بار که داشتم میکردم عمه زهرا را خونه خودشون سر مبل ها نشسته بود روی کیرم و پشتش بهم بود و خودش تلمبه میداد یهو بهم گفت وسط سکس یه چیزی بگم ؟ گفتم بگو گفت دعوام نمیکنی؟ گفتم نه عزیزم . گفت قول؟ گفتم قول میدم . گفت یه راننده اسنپ چند روز پیش منو برد رسوند بازار کار داشتم و خیلی پسره جیگر بود و خوش تیپ و دلم خواستش و شماره بهش دادم بهونه تاکسی خواستن و با هم چت کردیم و حرف رسیده به کردن و خیلی دوسدارم باهاش سکس کنم حداقل یه بار هم شده مزه ش کنم و عکس کیر و کوس همدیگه را هم دیدیم و بیشتر دلم خواسته و پسر با مرام و خوشگلیه و خیلی تعریفش را کرد . همین جور که میکردم عمه را با پوزیشن های مختلف ازش پرسیدم دوسداری الان اون راننده اسنپ بودش؟ گفت اسمش ایمان هست و اره دوسدارم بدم بهش و دوتایی منو بکنین . عمه را که حال آوردم و اب خودمم اومد خداحافظی کردم و رفتم . یه ساعت بعد عمه زهرا پیام داد دیونه ایمان بهم زنگ زد و هوایی شدم باز و آب کوسم راه افتاده میشه باز بیای بکنیم با هم؟ خلاصه با هر در به دری بود نیم ساعت کار زندگی را رها کردم رفتم پیش عمه و وقتی رسیدم گفت منو جوری بکن که جر بخورم و باز هوس نکنم به این زودی ها و منم بی رحم پوزیشن هایی کردمش که خودم وسطش میگفتم گناه داره ولی میخواست دلش بدجور . یهو بهم گفت آبت را بریز توی کوس من تا آروم بشم . وقتی حال میاوردمش گفت من ایمان را میخوام هر جوری هست کمکم میکنی؟ گفتم الان حشری هستی گفت ربطی نداره و من دم و دقه دلم میخواد و یه بار هم شده باید ایمان منو بکنه تا دلم اروم بشه . گفتم الان مستی از شهوت به منم میگی بریزم توش آبم را بعد پشیمون میشی گفت میگم بریز که بدونی خودم همه چیزش را فکرش را کردم و دلم میخواد واقعی اینکار را بکنم . آب عمه را آوردم با زجر و آب خودمم با ترس همش را ریختم کوسش و گفتم فکراتو بکن خبر بده . فرداش پیام داد به ایمان گفتم تو شوهرم هستی و لارج هستی و تو میای قرار بزاریم برای سکس؟ گفتم دیوانه آب تو کوست ریختن و دنبال دوس پسر رفتن کار دستت میده بی خیال شو و ولش کن .عمه گفت نترس قرص میخورم و تو فقط آره یا نه بگو . گفتم من دوستتدارم و میخوامت و پایه ت هستم ولی اینکار را نه . گفت فقط فکر خودتی و حال خودت . من کار خودم را تو بیای نیای میکنم با ایمان . گفتم یهو میبردت جایی بلا سرت میارن چند نفره یا فیلم میگیره و دردسر میشه برات . گفت پس چرا بهت گفتم ؟ فکر کردم یار هستی و فکر نمیکردم فقط،فکر خودت باشی . گفتم فکر همه چیزش را کردی؟ گفت آره . گفتم باشه فقط همین یه بار چون روی طرف کراش زدی و بهش حس داری و اذیتی و فکرت درگیرش شده . عمه زهرا گفت مرسی و منم جبران میکنم برات و خیالت راحت که مدیون تو نمیشم اما ایمان خونه ما را بلد نیست و دوسندارم به کل یاد بگیره یهو دردسر بشه و ما بریم پیشش دفه اول . گفتم باشه و خبر بده تا ردیف کنم بیام . قرار برای دو روز بعد گذاشت و بهم خبر داد و رفتیم با عمه زهرا به آدرسی که ایمان داده بود. طبقه بالای یه مغازه بود توی یه بلوار و گفت رسمی بیاین بالا بدون ایجاد توجه . سر ظهر بود کسبه تعطیل بودن . رفتیم بالا یه سوئیت بود ولی تمیز بود ‌و به روز . وقتی ایمان را دیدم به عمه حق دادم دلش بخواد . پسر خوش تیپی بود و با شخصیت . مرتب عذر خواهی میکرد بابت جا و کوچیک بودن مکان و نبود وسایل پذیرایی و چون عمه گفته بود من شوهرش هستم هاج و باج منو نگاه میکرد و مشخص بود شک داره زن و شوهر باشیم و ترسیده به کل .ده دقه که نشستیم عمه زهرا گفت ایمان جون کسی نیاد یهو؟ گفت نه خیالتون راحت و پا شد درب را از داخل قفل کرد. وقتی رفت نشست رو مبل عمه زهرا بلند شد بی مقدمه و رفت پیش ایمان و گفت ایمان و گفت ایمان واقعا چند سالته ؟ تا ایمان شروع کرد قسم آیه خوردن هر چی توی چت و تلفنی گفتم واقعیته عمه یهو گفت مهم نیست و نشست روی ایمان و گفت من سر حرفم بودم و اومدم حالا پاشو ببینم تو سر حرفت هستی و میتونی واقعی کارایی که گفتی را بکنی . ایمان هنگ کرده بود انگار یخ زده بود یه نگاه به من یه نگاه به عمه زهرا که با شلوار جین کشی چسبون آبی رنگ و مانتو کوتاه بی روسری و کون گنده ش نشسته بود روی پای ایمان و منتظر بود ایمان شروع کنه . یهو ایمان گفت اقاتون ناراحت نشه؟ ایشون هم لخت میشن؟ عمه زهرا گفت نگران نباش تو کار خودتو بکن . یهو لباشون رفت روی هم و شروع کردن لب گرفتن و عمه زهرا خودشو روی پاهای ایمان که رو مبل نشسته بود تکون میداد و معلوم بود دلش رفته و بی قرار این لحظه است . شروع کردن به در آوردن لباس و منم نگاه میکردم هم قشنگ بود هم بد و تلخ بود . هم درک شون میکردم هم سخت بود دیدنشون .ایمان عمه را نشوند جای خودش سر مبل راحتی و دست انداخت شلوار جین کوتاه عمه زهرا را با شورت با هم در آورد وقتی شورت عمه را در آورد به اندازه یه قاشق غذا خوری آب از لای کوس عمه چسبیده بود به شورت و معلوم بود عمه جون توی فضا هستن ولی جورابهای کوتاه و سفید عمه را در نیاورد از شهوت و پاهای عمه را گرفت بالا و شروع کرد به بوسیدن و لیسیدن و عمه هم که فضا بود وا داده بود و فقط میگفت ایمان جون یواش ایمان جون کون کثیفه لیسش نزن ولی ایمان دیگه نمیشنید و کار خودشو میکرد و عمه زهرا هم سعی داشت با دوتا انگشت دست راستش لای چاک کوس تمیز بی موی خودش را بیشتر باز کنه تا بیشتر لیس بخوره و لذت بیشتر ببره . حدود ۵ دقه کوس عمه جون را ایمان لیسش زد و قربون صدقه هم رفتن به نحوی تو حس رفتن انگار من را دیگه نمیدیدن که خجالت بکشن . عمه زهرا به ایمان گفت بخواب کف تا من بشینم دهنت و 69 بشیم و ایمان فوری خوابید روی فرش و عمه کیر سفید و تمیز و خوشفرم ایمان را با ضرب اول بعد بوس کردن کیرش بلعید و دوتاشون اه و ناله که چه خوشمزه است و… خلاصه ۵ دقیقه هم اینجور همدیگه را خوردن و ایمان گفت اینجور آبم میاد خانمی و محشر ساک میزنی بزار بکنم کوست و عمه زهرا بلند شد و به ایمان گفت تو بشین روی مبل تا من بشینم روی کیرت و تا ایمان نشست پرید بغل ایمان و کیرش را گرفت و فرو کرد توی کوس خودش و نشست روی کیر و سینه ش را هم ایمان میخورد همزمان . حدود دو سه دقه عمه زهرا تلمبه زد و من نگاه میکردم با اینکه داشت به ایمان کوس میداد ولی سوراخ کونش باز شده بود از شدت شهوت و قشنگ مشخص بود این کون کیر قبلا زیاد خورده که اینجور باز شده و اه و ناله که ایمان دوسدارم و میخوامت و کیرت را تا تهش بکن و… تا یهویی شروع کرد عمه زهرا به لرزیدن و سوراخ کونش به حالت غنچه شدن لب چند بار و بسته شد و فهمیدم حسابی حال اومده و واقعی دلش رفته بوده که با ایمان بکنه . ایمان هم بدن کم مو و قشنگی داشت . به عمه زهرا گفت من چطور بکنمت؟ گفت مثل زنت منو بکن . ایمان هم گفت باشه پس خم شو داگی سر مبل تا بکنمت . وقتی کرد کوس عمه زهرا حالت داگی عمه زهرا گفت ایمان دوسداری زنتو شوهرم بکنه جلوت؟‌ایمان هم گفت آره چرا که نه و دوسدارم زنم مثل تو کوس بده و حال کنه ولی هنوز کیر آقاتون را ندیدم و عمه گفت خیالت تخت زنت جر میخوره جنده هم میخوای میشه و باز اه و ناله میکردن با هم . ۵ دقیقه نشد آب ایمان اومد و ریختش روی کون عمه زهرا و شروع کرد به معذرت خواهی مجدد که آبم را روی بدنتون ریختم و … وقتی پاک کرد آب کیر را عمه بهم یه چشمک زد گفت تو هم پاشو بکن . خدایی شق شق نبود کیرم ولی منتظر بودم بگه . کوس عمه را همون حال داگی بوس کردم و فقط شلوار و شورتم را در آدردم و کیرم را کردم توی کوس عمه زهرا . ایمان که نگاه میکرد گفت عجب کیری داری و منم گفتم قابل نداره و دوسداری بکنم کوس خانمت؟ خندید گفت کاش بشه بکنیش و ببینم . حدود ۵ دقه من و ایمان و عمه زهرا راجع به اینکه زن ایمان را چطوری بکنیم حرف زدیم و من تلمبه میزدم که آبم خواست بیاد عمه زهرا گفت بریزش توش و منم ریختم و عمه بلند شد و باز بوس به من و ایمان داد و رفت دسشویی . به عمه گفتم بازم میخوای بکنی با ایمان؟ گفت اره . حدود نیم ساعت نشستیم حرف زدیم ولی دیگه کیر ایمان شق نشد و عمه زهرا گفت چرا شق نمیشه و ایمان هم گفت نمیدونم . خلاصه نتونستن باز بکنن و قرار شد باز با هم باشیم ولی یه روز دیگه . توی راه عمه گفت جایی سراغ داری منو ببری باز حالم را جا بیاری و خونه خودمون بچه هست و نمیشه . با بدبختی رفتیم پارکینگ خونه ما و توی انباری و یه بار دیگه عمه زهرا را جرش دادم جوری که دوسداشت و میدونستم باید چیکارش کنم تا کوسش حال بیاد . بعد اون روز عمه با ایمان دیگه قراری نزاشتن با همدیگه و منم ندیدم ایمان را هیچ وقت . ولی اتفاقات دیگه پیش اومد و عمه زهرا خواست الوعده وفا کنه بابت اینکه بردمش جایی که دوسداشت و انشالا فرصت بشه مینویسم براتون . پیروز باشید

ادامه...

نوشته: حمید


👍 29
👎 9
70201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

926442
2023-05-05 00:42:32 +0330 +0330

یه دیقه عمه ت نکن بزار داستان رو بخونیم

3 ❤️

926468
2023-05-05 03:15:52 +0330 +0330

اون تیکه آخرش بحث ایمان کامل معلوم بود خواستی بگی حالا اون عمت رو کرده منم زنش کردم ولی خوب بود ادامه ش ندادی ! لامصب . ژنه رفیقمه به شوهرش میده من حرص میخورم اونوقت عمت رو‌بردی دادی یگان ؟
بعدم اون کاییدش نیم ساعت تو هم کاییدش بعد گفت منو ببر جایی بکن ؟ اگه واقعی باشه باید بگم با یه جنده خیلی حرفه ی طرفی

2 ❤️

926483
2023-05-05 05:35:28 +0330 +0330

دیگه محارم ارضات نمیکنه زدی فاز کاکولدی و اینا؟

0 ❤️

926504
2023-05-05 09:33:42 +0330 +0330

اینجور سکس ها رو روانت تاثیر میذاره من ی زمانی خیلی تو سرم بود همه کاری کردم تریسام ، گروپ ، ضرب ، و … ولی الان دیگه هیچ مدل سکس حتی با اونی ک بهش حس دارم عمیق ارضا نمیشم تبعات افراط تو سکس روی روح و روان زیاده

2 ❤️

926544
2023-05-05 18:07:31 +0330 +0330

کاری به راست و دروغ داستان تو ندارم ولی کلا تو سکس و رابطه نباید افراط باشه و خارج از چهار چوب باشه ، به قول شما عمه تو قبل رابطه با تو تو ازدواج و چهارچوب بود ولی بعد رابطه با تو این مدلی شده و حالا کیر تو هم ارضا نمیکنه اون و باید مدام درحال دادن و چشیدن کیر جدید باشه ، اون مشکل روانی هرزگی گرفته و بهتر پیش یه مشاوری چیزی بره تا به فاک نرفته ، که رفته بیشتر نره و از منجلاب بیرون بیاد .
درکل بهترین و لذت‌بخش ترین رابطه ، رابطه درست و سالم هست و اگر یکی از زوجین مشکلی داره یکی دیگه به کمک و رفع و نهایت تلاش نشد طلاق بهتر از فحشا و اونایی که رفتن سمت چیزای جدید بعد هر روز بیشتر و بیشتر خاستن و آخرش خاستن برگردن و پشیمون ولی دیگه نتونستن به قبل خود برگردن و بدتر اینکه تو روابط جدید هم حتی به اندازه همون رابطه قبلی هم لذت نبردن و همیشه دنبال چیزی و حس کمبود و کمبود دارن و سرگردان .

1 ❤️

926578
2023-05-06 01:02:32 +0330 +0330

فیلمش خیلی قشنگه وخداییش توهم حوب تعریف کردی

0 ❤️

926683
2023-05-06 19:49:23 +0330 +0330

توکه عمه رو همه جابردیی بارم بیار زیر کیر من بخوابه هم ثوابه همین که عمه ات دلش خنک میشه
و همینکه مدیونت میشه و بهت میرسه
لایک رو کص و کونش ❤️ ❤️ ❤️ ❤️

0 ❤️

927184
2023-05-09 12:11:03 +0330 +0330

قشنگ بود
خاطرات دیگه تونم بنویس
سکس تون به راه باشه

0 ❤️