کردن عمه (۴)

1402/02/20

...قسمت قبل

سلام دوستان . مرسی از نظرات جامع و کارشناسانه دوستانی که در ماجرای قبل ابراز فضل نمودند و تشخیص خودشون را چه بی منت کامنت کردند . حمید هستم ۳۰ ساله و طی سه مرحله روابطم را با عمه خودم بازگو کردم . دفه آخری که عمه زهرا منو وادار کرد به کاری که دوست نداشتم و با هم بریم پیش مردی که ازش خوشش اومده بود ولی میترسید بعد دردسر بشه و من را مجبور کرد کمک کنم بهش تا حالش را بکنه با اون طرف . بعد اون روز یه کم میونه ما سرد شد و حقیقتش من سختم بود و حس کردم عمه زهرا منو داره وارد کارایی میکنه که بوی دردسر میدن و خارج از یه سکس ساده و لذتش هست . یه روز زنگم زد که فردا پریود من تموم میشه و پس فردا صبح که خونه خالیه بیا قبل کار یه راند بزنیم که خیلی هوس کردم و یه هفته میشه که کاری نکردم . منم اوکی کردم و رفتم پیشش خونشون صبح اول وقت و طبق عادت شروع کردیم با هم لباس در آوردن و لیس 69 و بعد نشست روی کیرم و سینه ش دهنم و توی ناله کردن ها گفت بهت گفتم من زود وابسته میشم و خیلی هاتم و تو نامردی کردی منو هوایی کردی و دیگه مثل قبل نیستی و نکنه دوست دختر داری و نمیگی و… گلگی پشت دلخوری و ناراحتی … گفتم نه من دوسنداشتم تو با کسی باشی جز خودم گفت من بچه نیستم گولم بزنن ببرن بکنن که منم مثل تو و بقیه دل دارم و گاهی دلم کارایی میخواد که شاید خلاف میل تو باشه . خلاصه وسط سکس یه کم استراحت کردیم حرف زدیم و دوباره شروع کردیم . عمه زهرا گفت اینکه من جلوی تو با یه مرد دیگه بکنم به تو حال نمیده؟ اگه تو جلو من یه زن دیگه بکنی باید به من حال بده؟ خلاصه گفت دردت کردن من با مرد دیگه نیست و من اندازه خودم عاقل هستم و دل دارم برای لذت بردن و تو اگه زن دیگه بود خیلی هم اوکی بودی و میگفتی چه خوبه و ادامه بدیم ۳ تایی . گفتم نه . گفت آره خیلی هم آره . گفتم تهش را بگو . گفت تهش اگه خودت خانمی سراغ داری بیار ۳ تایی من مشکلی ندارم و حسود نیستم . گفتم سراغ ندارم . عمه گفت من سراغ دارم ولی شرط داره . گفتم چه شرطی؟ گفت هر چی گفتم انجام بدی و این لوس بازی را بزاری کنار و پایه باشی . گفتم طرف کیه؟ گفت دوست هستیم چند سال هست و با هم راحتیم و رفت و آمد داریم و شاید هم دیدیش قبلا . گفتم کیه؟ گفت سمانه است . خدایی سمانه را دورا دور میشناختم . دوست قدیمی و همکلاسی قدیمی عمه زهرا بود . خیلی وقت بود از نزدیک رو در رو نشده بودیم ولی تصویر یه زن خوش استایل و ناز توی ذهنم ازش باقی مونده بود . عمه زهرا گفت میخوای ردیف کنم با سمانه؟ اینقدر پیشنهاد خوبی بود که هنگ کردم و نمیدونستم چی بگم و حتی شک کردم برای اثبات حرفش هست که گفت بهم زن بیاری ۳ تایی تو دردت نمیاد و من مرد بیارم ناراحت میشی … با این حال گفتم من دیدی پایه بودم اومدم اونجا و کار که خواستی را کردیم . من پایه ت هستم و فرق نمیکنه چی باشه . اون روز حالمون را کردیم با هم حسابی و قول سمانه را بهم داد . حدود ۴ روز بعد بهم پیام داد با سمانه حرف زدم و اوکی گرفتم ازش و هر وقتی گفتم میتونی بیای؟‌ منم ازش عکس سمانه را خواستم و بهم داد عکس پروفایل سمانه بود و دلم واقعی خواستش چون ناز بود . بعد بهم گفت فردا صبح بیا هم یه دست حال کنیم هم حرف بزنیم . فردا صبحش رفتم خونشون و شروع کردیم باز به سکس و سر تخت داگی در حال تلمبه زدن توی کوس عمه زهرا بودم که یهو گفت پس قرار ضرب را من میزارم با سمانه!!!یهو گفتم ضرب چی؟ گفت سمانه یه دوس پسر داره مجرده و چند سال با هم هستن و کامل بهش اعتماد داره و چند بار بهم گفته بود خیلی پسره جیگره و بیا ۳تایی ولی من گفتم نه بهش و الان تصمیم گرفتم بهت بگم و اوکی دادی بریم خونشون یا بگیم بیان اینجا تا حال تو حالش کنیم . گفتم قرار این نبود . عمه زهرا گفت من این مدل تونستم ردیف کنم که تو هم حال کنی . اگه نمیخوای که هیچ . گفتم من نخوام تو نمیخوای بری با سمانه و دوستش حال کنی؟ گفت چیکار من داری ؟ بخوام که میرم و به تو نمیگم که ناراحت نشی . گفتم یه کلمه میری یا نه با سمانه و دوستش؟ گفت دوسدارم این مدلم تجربه کنم . وسط سکس کردن من نشستم کنار عمه به کل سکس را رها کرده بودیم و فقط حرف شده بود این ماجرا . بهش گفتم دلت رفته برای دوست سمانه؟ گفت آره . گفتم پس میری حتما؟ گفت آره . گفتم سمانه ناراحت نمیشه؟ گفت خودش اولا گفته بهم دوم اینکه سمانه لز هم اوکیه و با جفتمون حال میکنه و تو بیای نیای من به سمانه اوکی دادم و قرار ضربدری گذاشتم و تو نیای ۳ تایی میشه . گفتم من هیچکاره هستم فکر میکنم . عمه گفت فقط مرد ها زرنگن و برای خودشون خانم بازی میکنن و گلچین میکنن؟ زنها این کارا بکنن خرابن و بد هستن؟ نمیشه منم برای حال خودم تصمیم بگیرم با کی بخوابم و خودم طرفو انتخابش کنم؟ جوابی نداشتم و ندادم . خواستم بپوشم برم بدون ارضا شدن . گفت رفتی دیگه همه چی تموم . منم باز سر تخت پاهاشو گرفتم بالا و لای کوسش را لیس زدم تا افتاد به التماس و چرخش کمر و بکن توش و کیر میخوام و… منم حالش آوردم و بعد آب کیرم را ریختم روی شکمش و گفتم باشه میام . دو روز بعد عمه پیام داد فردا صبح سمانه و دوستش میان اینجا ‌و یه لیست داد خرید کنم و برم صبح قبل اونکه اونا بیان خونه عمه . رفتم صبح اونجا با خرید ها که کرده بودم و عمه را که دیدم هوری دلم ریخت . لامصب بقدری بخودش رسیده بود که چاره داشتم قبل اومدن سمانه اینا خودم یه دست میکردمش . یه دست لباس ست توری قرمز و شورت سوتین همه ست و برق انداخته از نوک پا تا سر و لاک و آرایش و … یه کم بغلش کردم گفت من خودم خیس هستم و حشری بقدر کافی و دیونه ترم نکن و امروز سمانه را حسابی بکنش چون خیلی مسته مثل خودم و بهم گفته حمید کار بلده یا نه و قول دادم بترکونی و… سر گرم حرف زدن بودیم که یهو سمانه زنگ زد رو گوشی عمه که بیا توی کوچه هستیم و در را بازش کن . عمه هم پرید آوردشون داخل . سمانه که مثل عمه خودش را ساخته بود و دوست پسرش مهرداد هم خدایی خوش استایل بود . عمه با همون ست لباس خواب و … جلوشون پنج دقه گشت و میوه و چایی و اینا آورد و نشست . سمانه به عمه زهرا گفت لعنتی منم الان هوایی کردی با این تیپ که زدی خدا به داد این دوتا برسه حتما الان شق کردن و خندیدیم ۴ تایی . سمانه و مهرداد مشخص بود کار بلدن و ریلکس ولی من و عمه زهرا دوتایی هیجان زده و نگران بودیم . سمانه بلند شد رفت اتاق خواب و با لباس خواب برگشت پیش ما . ده دقیقه که شد مهرداد گفت واسه حرف زدن زیاده و به من گفت ببخشین و پا شد دست عمه را بی مقدمه گرفت و برد سمت اتاق خواب و حین رفتن سمانه گفت خوش بگذره و خندیدیم . وقتی رفتن اتاق دو سه دقیقه بعد صدای آه و ناله عمه بلند شد . من هاج و واج با سمانه حرف میزدم ولی راجع به کار زندگی و مسائل نامرتبط با سکس . سمانه گفت زهرا الان رو ابر هاست میخوای بریم ببینیم ؟ من اگه راه داشت اون دو قدم را میدویدم ولی دست سمانه را گرفتم و خدایی حس عجیبی مثل گیجی داغی یا مستی بهم دست داد . سمانه زد به در و گفت ببخشین مهمون نمیخواین و رفت توی اتاق و منم پشت سرش . عمه زهرا لنگاش بالا بود سر تخت و سر مهرداد لای کوسش و التماس که یواش بخورش من زود میشم این مدلی و … سمانه گفت ما اینجا اومدیم که تو بشی نترس بزار بشی ما ول نمیکنیم بریم که تا ظهر مزاحم هستیم . من فقط، نگاه به این سه نفر میکردم و مونده بودم چیکار بکنم . سمانه شورتش را در آورد و خم شد سر تخت و شروع کرد به بوس و لب گرفتم از عمه زهرا و سینه هاش را مالش دادن و گفتن از حالی که قراره بکنن که زهرا جون امروز حالتو جا میاریم اساسی و تازه امروز معنی عشق و حال را میفهمین و … حالا عمه سر تخت لنگاش بالا و سر مهرداد لای کوسش و سمانه هم بی شورت ولی با لباس خوابش که کوتاه بود و بخاطر خم شدن روی عمه زهرا کوس و کونش پیدا بود . منم بدون حرفی خم شدم پشت سمانه زانو زدم و سرم را کردم لای قاش کونش و شروع کردم به لیس زدن هر دوتا سوراخ مخصوصا سوراخ کونش که خیلی گرد و قشنگ و تمیز بود . صدای خوردن منو مهرداد میومد و صدای آه عمه زهرا و سمانه همزمان . حدوده ده دقیقه همین حالت بودیم که یهو سمانه پاشد لباسش را کامل در آورد و رفت کامل روی تخت پیش عمه و هینجوری یهو پاهاش را باز کرد و حالت 69 نشست دهن عمه زهرا و کمک مهرداد و عمه پاهای عمه را بالا گرفت و به عمه زهرا گفت بخور نترس تمیزه و حین همین حرکتش مهرداد کامل لخت شد ‌ و اومد جلو و از سمانه که نشسته بود دهن عمه زهرا لب گرفت و کیرش را که شق شق بود داشت آماده میکرد بکنه کوس عمه زهرا و عمه هم اون زیر دیگه کاملا وا داده بود و میخورد برای سمانه . سمانه خم شد و یه کم کیر مهرداد را مکید بعد پاها عمه را با بیشتر بالا کشید و یه توف انداخت لای کوس عمه و نگهداشت پاها را تا مهرداد کیر متوسط و قلمی و سبزه ش را بکنه توی عمه و مهرداد هم فرو کرد و خم شد رو عمه زهرا و همزمان سینه ها سمانه که نشسته بود دهن عمه را میخورد . منم نگاه میکردم و خدایی از ناله ها هر کدوم میفهمیدم الان داره لذت میبره . چند دقیقه که عمه همزمان به مهرداد و سمانه حال داد خود سمانه پاشد از دهن عمه و بهم گفت ببخشین زهرا جون گفت خجالتی هست و شما هم هستین و دفه اول هم هست مجبور بودیم کار را اوکی کنیم و شروع کرد به ساک زدن برام . خدایی عمه که بقدری چشاش خمار شده بود که به زور باز نگهشون میداشت و مهرداد هم جوری میکرد توی کوس عمه که مشخص بود زیاد کوس کرده سمانه هم عالی ساک میزد برام و منم یواش یواش رفتم فضا . سمانه را خم کردم داگی روی عمه با هر زحمتی بود و با یه توف فرو کردم کوسش تا ته کیرم را جوری که صدای تخمام که میخوردن دم سوراخ سمانه میومد و سمانه هم لب و سینه با عمه زهرا تبادل میکردن . مهرداد که خسته شد یه دستمال برداشت و نشست و عمه چرخید به سمتی که پاهاش را بتونه بالا بگیره برای سمانه تا کوسش را بخورتش همزمان که داره به من میده و سمانه هم خدایی هیچ کاری را نه نمیاورد و همزمان من میکردم کوس سمانه و اونم ساک میزد برای عمه زهرا که سینه هاش را با یه دست گرفته بود و با دست دیگه دو انگشتی لای کوسش را باز میکرد تا لیس بیشتر بخوره از طرف سمانه . چند دقه که کردم منم خیس عرق شدم و خسته شدم و تا نشستم دو دقیقه فوری مهرداد عمه را داگی کرد و به سمانه گفت پاهاش را بالا بگیره تا عمه هم کوس بده همزمان هم کوس بخوره و محکم عمه را میکرد . مجدد 69 شدن سمانه و عمه و من میکردم کوس سمانه و مهرداد کوس عمه زهرا را حالش میاورد . حدود یه ساعتی حال کردیم و به نوبت عمه و سمانه و مهرداد و من ارضا شدیم . تا ظهر دو بار سکس کردیم ولی سکسی که فراموش نشدنی بود . بعد که مهرداد سمانه رفتن با عمه یه دوش سریع گرفتیم دو تایی و خدایی اگه وقت بود باز سکس میکردیم اگه فرصت بود . خیلی لذت داشت برای هر دو تامون و این برنامه تازه مزه کرده بود . ماجرا کار ما با عمه زهرا ادامه داشت و ایشالا باز تعریف میکنم … پایدار باشین

نوشته: حمید


👍 27
👎 10
65701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

927260
2023-05-10 00:29:06 +0330 +0330

قطعا بمزای و با یه نیم کیلو شیشه میکس کردی
کسشعر واقعا حد و مرز داره
ولی تو تونستی رکوردشو بشکونی

0 ❤️

927276
2023-05-10 00:57:13 +0330 +0330

من انقدر چیزای عجیب دیدم تو زندگی ک اینو باور میکنم

1 ❤️

927284
2023-05-10 01:15:44 +0330 +0330

دقیقا همون موقع که کسی میگه اگه رفتی همه چی تمام تو باید همه چیو تمام کنی

0 ❤️

927289
2023-05-10 01:21:48 +0330 +0330

جدا از سکس ،توی اون خراب شده کس دیگری زندگی نمی‌کرد بچه ای یا شوهری .

0 ❤️

927299
2023-05-10 02:15:49 +0330 +0330

این دیگه از شیشه فاسد گذشته

0 ❤️

927332
2023-05-10 07:33:54 +0330 +0330

بازم ک این اومد با عمت یه ملتو ساییدیا صد سال نمیخوام تعریف کنی جاکش

0 ❤️

927339
2023-05-10 08:48:15 +0330 +0330

ممنون خوب بود

0 ❤️

927345
2023-05-10 09:43:54 +0330 +0330

دیوس مگه تو غار زندگی میکردید خرمیگوزه شما سکس میکنید ،هیچ دیوسی با شما رفت و آمدنداره؟!

1 ❤️

927372
2023-05-10 16:13:00 +0330 +0330

عالی بود

0 ❤️

927393
2023-05-10 18:43:56 +0330 +0330

من با رفیقم ضرب کردیم ولی دخترها اینقدر پایه نبودن درواقع جلو هم دوست دخترها همو کردیم ولی حال میده ولی بعدش دخترا عذاب وجدان گرفته بودن تموم کردن

0 ❤️

927466
2023-05-11 05:08:26 +0330 +0330

کسکش هر چی فانتزی بود تو این داستنای تخمیش بیان کرده نکنه مادرتو اینطوری جر دادن

0 ❤️

927616
2023-05-12 10:08:37 +0330 +0330

نمیدونم داستانت واقعیه یا نه ولی من اینو تجربه کردم. من و خانمم با یه زن و شوهری از کرج. واقعا سکس ضربدری وقتی ۴ تایی پیش همدیگه هستین و دارین خانم های همدیگه رو میکنین خیلی حال میده. انقد این سکس مزه داده بود که هر وقت از کرج رد میشدم کیرم شق میشد و دوباره دلم میخواست.

0 ❤️