اولین سکس بعد از زن شدنم

1393/02/17

سلام این داستانی ک من مینویسم مربوط به سکس منو عشقمه که تا چند وقت دیگه قراره ازدواج کنیم و بخاطر شرایط سنیمون باید صبر کنیم. پارسا عشقه منه و20سالشه و من 19سالمه شدیدا همو دوست داریم و چون سنمون کمه خونوادهامون با ازدواجمون موافقت نمیکنن . گفتن باید صبر کنیم.منو پارسا خیلی باهم لاس میزدیم اما هیچوقت فکر سکس و نمیکردیم. چون پارسا میگفت نمیخوام شب عروسیمون بیکار باشیم. یه روز من دانشگاه کلاس نداشتم رفتم پیشش اون هنوز تو رختخواب بود و تازه بیدار شده بود من باهاش سر سنگین بودم و اونروز تازه اشتی کردیم و براش یه شاخه گل بردم. اون رو پاهام خوابید و من گوشیشو چک میکردم و یهو پامو کرد تو دهنش… بعد خوابید و منم خوابیدم کنارش. خیلی همو مالیدیم و لب گرفتیم و و منو خوابوند دو خودش . و لب میگرفتیم . بعد گفت بریم رو تخت گفتم اره باید بغلم کنی بغلم کرد و رفتیم در قفل کردیم و رفتیم رو تخت. من یه شلوار لی پوشیده بودم مانتومو در اورد و افتاد روم و لب میگرفتیمو گردنمو میخورد و کیرشو میمالوند رو کسم. حس خوبی بود بهم گفت شلوارتو درار من زیر شلوار لیم یهرساپورت صورتی پوشبده بودم درش اوردم از خجالت مردم اخه جلو ساپورتم خیسه خیس بود. پارسا از رو شلوار افتاد روم و هی خودشو میمالوند بهم. کیرش مثل سنگ شده بود چشاشم خمار منم داشتم دیوونه میشدم بهش گفتم میای سکس کنیم نگام کرد گفت اره گفتم از جلو گفت اره بعدش رفت سراغ ممه هام. سایز ممه های من 60هست کوچک ترین سایز ممکن . پارسا میخوردشون و میگفت خوشبحال بچمون منم سرشو فشار میاوردم رو منه هام بعدش نوبت من بود که ساک بزنم و اصلا خوشم نمیاد و هوق میزنم چون پارسا دوس داره مجبورم و زدم براش و گفت ساپورتتو درار خجالتم میشد بعد از اون همه مدت خجالت اور بود برام ک اولین بار بدنمو ببینه. البته منو پارسا سکس فون میکردیم همیشه و فقطم پارسا جق میزد و ارضا میشد و بخاطر همین رومون تو رو هم باز بود. ساپورتمو در اوردم و نذاشتم شورتمو در بیاره و گفتم نمیخوام و التماس کرد و گفتم برو بیرون من درارم. اون رفت بیرون در اوردم و رفتم زیر پتو صداش زدم که بیاد اومد جلو و خوابید روم . پارسا تا بحال با کسی سکس نداشته و بخاطر همین هیچکدوم بلد نبودیم من خوابیدمو اون پاهامو از هم دور کرد و هی سعی داشتیم که کیر به اون گندگی بره تو سوراخ من. نمیرفت و فشار میاورد درد داشت درد ک داشت هیچ میسوخت . گریه کردم و اشکام میومد و پارسا فقط با نگاش التماس میکرد و میگفت بهار تحمل کن . نمیشد و واقعا تعجب کردم از انن دخترایی که بار اول راحت تا ته میره توش. نمیشد از این اخر به پارسا گفتم بار من کمکت کنم پاهامو باز کردم و کیرشو با دسم گرفتم اوردم سمت کسم و اونم اروم فشار میداد و افتاد روم اخر سر ی درد شدید حس کردم و بدنم از شدت درد شل شد و پارسا گفت سر کیرم خونیه یهو بلند شدم دیدم راس میگه بهم دستمال داد خودمو پاک کردم و کیر اونم پاک کردم و کلی قربون صدقم رفت و ناز و ماچم کرد و تو بغلم خوابید اما هیچکدوم ارضا نشدیم . دیدم برا پارسا سخته و واقعا خودم نمیتونستم کاری کنم اون رفت پایین پاهامو پاهامو خورد و لیس زد و گذاشت لای پاهام و گفت چرا لاک زدی دهنم مزه لاک گرفت . و بعدش اونقدر کیرشو مالوند به پاهام که ارضا شد و بعدش من نمیتونستم راه برم برام اژانس گرفت و کمپوت گیلاس که تقویت شم بعد از اون رابطمون روز به روز داره گرم و گرمتر میشه. البته من سه بار با ساک ابشو اوردم اما خب تصمیم نداشتیم سکس کنیم و اونروز…
بعد از اون دو بار دیگه سکس کردیم که یدفش پارسا سه بار ارضا شد و هر سه بارش لاپایی بود چون بلد نبودیم و کیرش نمیرفت تو. یه بارم دیگه با کلی ژل و کاندوم لغزنده سکس کردیم و مارسا دو بار ارضا شد. اون باری که رفت تو اولین بار بود برا من و بهترین تجربه عمرم بود و پارسا بهم گفت نگاه بهار چه ناز رفته تو کست. بعدش که ارضا شد من بلند شدم خودمو تمیز کنم کلی خونریزی داشتم و گریه کردم و پارسا هم گریه کرد باهام و به خودش فحش داد که چرا اذیتم کرده اما خب تو اون روزا عشق واقعی و تجربه کردم.
اگه دوس داشتین اون دوبار رو هم براتون بنویسم !میبوسمتون
برام دعا کنین زود بریم سر زندگی خودمون

نوشته:‌ bahar(^-^)


👍 0
👎 0
95342 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

417831
2014-05-07 01:19:52 +0430 +0430

برو عمو جان باقا لیلیتو بخور یه بستنی هم بده دست نومزدت که گریه نکنه .سر در این سایتم بخون نوشته ورود اطفال ممنوع.

0 ❤️

417832
2014-05-07 01:22:47 +0430 +0430

راستی یادت نره به مامانت بگو مای بی بیت کنه جیش نکنی به خودت .نومزدتم پوشک کن ارزونتره.

0 ❤️

417833
2014-05-07 04:02:46 +0430 +0430
NA

که پاتو کرد تو دهنش هااااااا…؟
که هوغ میزدی…
ای داد از این همه کلاس شما …که سکس فون میکردی…؟
بعدشم کمکش کردی و پاهاتو از هم دور میکردی…!!!
بابا خاک تو سر ما با این بیکلاسیمون.اصلا ماها در برابر شما حرف زدن بلد نیستیم…!!؟؟
خلاصه خیلی تنگی مگه نه؟
شنیدی میگن:ریقو داره ادای تنگارو در میاره.
راستی …حتما به هم میرسید…
تو این داستانی که گفتی بیشتر نقش دیلدو رو بازی میکردی تا یه تنگ…
مثل خودت شاخه به شاخه نظر دادم.

گوزو

لت وپار

0 ❤️

417834
2014-05-07 05:41:20 +0430 +0430
NA

۴خط اولو خوندم
هرچی سن ازدواج پایین تر باشه احتمال موفقیت زندگی مشترک کمتر میشه
من نمیگم آمار میگه و کاملا هم درسته
امیدوارم موفق باشید دیوثا ! :D

0 ❤️

417835
2014-05-07 06:19:10 +0430 +0430

امیدوارم زندگی خوبی داشته باشی ^__^

0 ❤️

417836
2014-05-07 06:29:03 +0430 +0430
NA

on 2baro bikhial. dige nanevis jende khanom,

0 ❤️

417837
2014-05-07 06:54:19 +0430 +0430
NA

کوسسسسسسسسسسسسسس نگو

0 ❤️

417838
2014-05-07 09:26:56 +0430 +0430
NA
0 ❤️

417839
2014-05-07 16:23:01 +0430 +0430
NA

.خوب کاری نداره دست نامزدت رو بگیر بیار پیش من تا همچین یادت بدم که استاد بشی نامزدت هم می‌بینه یاد میگیره

0 ❤️

417840
2014-05-08 03:20:29 +0430 +0430
NA

اين تو دهن معلم املات و مغرت

0 ❤️

417841
2014-05-08 03:28:11 +0430 +0430
NA

اخه ججوري ممكنه در حالى كه بات تو دهنشه كنارت بخوابه!!! سكس بلد نيستي تو سايت شهواني كوه كيرو ميخوردي تا به حال انتر. اون دوتا داستانتم بزار براي كون كنات تعريف كن مجلوق جقى :|

0 ❤️




آخرین بازدیدها