سلام اسمم سامانه ۲۱ سالمه
چن وقت پیش تو مسافرتی که به اصفهان داشتیم بایه دختره اشناشدم . اسمش رویا بود اونم تقریبا دوسه سال از من بزرگتر بود . اونا از تبریز اومده بودن اصفهان مام از قم رفته بودیم . یه مدت چت میکردیم یکی دوبارم سکس چت کردیمو این حرفا . بعد چند وقت متوجه شدم که رویا مطلقه ست . از حق نگدریم خودمم خیلی توکفش بودم قدش زیاد بلند نبود ولی هم خوشگل بود هم اندام خوبی داش هم سینه های بزرگی داشت نسبت به جثه ش .
خلاصه جونم واستون بگه که رویا خونه مامان بزرگشینا قم بود . خودشم میگفت احتمال زیاد کلا بیاییم قم . یه مدت چتامون کم شده بود بخاطر فاصله ی زیادو درگیر درسو این حرفا بودم تاااا همین یه ماه پیش ینی میشه تقربا اواسط برج نه . بهم زنگ زد گفت من با دوستم رفتیم فلانجا تو ام اگه دوسداشتی بیا . منم ب رفیقم گفتم . ممد ماشینتو بیار که اینارو ببریم ترتیبشونو بدیم هرجور ک شده . من رفتم اونجایی که گفته بود یه غذایی با اونا خوردمو گفتم دوستم با ماشین منتظره بیایید بریم یه دور بزنیم . اونام قبول کردن . رفیق رویا خیلی خوشگل نبود ولی اندامش سکسی بود ولی اصلا باهاش حال نمیکرد
م . منو رویا عقب نشستیمو دوستشم جلو پیش ممد نشست . و دوباره مشکل مکان . این مکان لامصب معضل شده . گفتم کجا بریم کجا نریم . ب ممد گفتم برو سمت کهک . تقریبا ساعت چهار بود رفتیم سمت کهک تقریبا یه رب ک از قم ب سمت کهک میری دوتا رستون کنار هم هستش اونجا واستادیم . من دست رویارو گرفتم بردمش سمت بیابونی . تازه چقدم تو ماشین لب بازی کردیم . اولش خجالت میکشیدم ولی بعدش وسط لب گرفتنا قشنگ کسشو میمالیدم . از سینه هاش نگم واستون اووووف لامصب سینه های سفتو بزرگو سفید . خلاصه رفتیم سمت بیابونی پشت رستورانا . تا چشم کار میکرد زمین صاف بود . هی میگفتم کیر تو این شانس نه یه تپه ای نه ی تخته سنگی هیچی نیس . رفتیم جلوتر دیدم بععععععله . قشنگ زمین گود شده به رتفاع تقریبا دو متر ولی از دور هیچی معلوم نبود
رفتیم اونجا و بهش چسبیدم لبامو گزاشتم رو لباش تا میتونستم خوردم . بهش گفتم خب دیگه اخر خطه باید بکنی . میگفت ن خجالت میکشم . گفتم برگرد بابا خجالت نداره که . خیلی میترسید میگفت میاد یکی میبینه . منم هی میگفتم نترس بابا کسی نمیاد اینجا . باصدتا بدبختی برشگردوندم شلوارشو شورتشو کشیدم پایینو اخ اخ اخ چ کونی دو نبش مرمری سفییییید بدون هیچ گونه لکو پیسو مو تف انداختم کف دستمو مالیدم در کسش یه تفم مالیدم به کیرمو کزاشتم تو کسش هی عقب جلو عقب جلو . نالش رفته بود هوا . سااامان توروخدا آییییی سااامااان . لای پرانتز بگم دوسالی از طلاقش میگذشت . تو این دوسال به هیشکی نداده بود خدایی چون منو خیلی دوسداشت راضی شد ک بده وگرنه خودش دختر خوبیه . بگذریم . تقریبا دو سه دقیقه که کیرم داشت تو کسش عقب جلو میشد بهش گفتم ساک بزن . برگشتو بدون معطلی کیرمو گرفت دهنش . حالا اینجاش جالب بود وسط بیابون . دس به کمر واستادم . روبه غروب افتاب . هوا تقریبا سرد . یه باد یواشی ام داشت میوند . داره واسم ساک میزنه منم از غروب افتاب لذت میبرم اصلا صحنه خیلی رمانتیک بود ??? . دوباره بلندش کردمو جوری خمش کردم ک دستاش رو زمین بود . میخاستم از کون بکنمش ولی میگفت از کون بکنی کشتمت . دوباره کیرمو گزاشتم تو کسش شروع کردم تلمبه زدن هی عقب جلو عقب جلو بعد چن دقیقه ک احساس کردم داره ابم میاد گفتم بگیر دهنت . سریع برگشتو کیرم گزاشتم تو دهنش هرچی بود خالی کردم تو دهنش . ولی سریع ریخ بیرون اینایی که میگن ابشو خوردیمو ابمونو دادیم خورد کسشر میگن . سریع همونجا خالیش کرد بیرون شلوارشو کشید بالا و لباسامونو مرتب کردیم . دوباره یه لب ازش گرفتمو رفتیم سمت ماشین . چن روز بعد اون قضیه رفتن تبریز دوباره ولی زود برمیگردن . این سری دیگه مکان ردیف میکنم . نگید مکان داریم بیارشو این حرفا ک رویا تکپره ???
نوشته: سامان
از فردا قراره کسشرا ملتو با تم غروب بخونیم.اخه مجبوری انقد کسشر ببافی؟چقد احتمالش هست یه زن طلاق گرفته ی تبریزی پاشه بیاد اصفهان توی قمی جقی هم توی اصفهان اونو ببینی دست بر قضا ننه بزرگ یارو هم خونش قم باشه بعد طرف چند وقت بعدش واسه همیشه بیاد قم بعد توی بیابون به توی جقی کس بده اونم توی گودال وسط بیابون…حالا اینا هیچی یارو کیری که از تو کسش دراورده بودی به دهن گرفت؟بعد به دهن گرفت زود پرید یا نپرید؟؟
یاد شعر روباه و کلاغ افتادم.زاغکی قالب پنیری دید به دهن گرفت و زود پرید!!
من از این به بعد داستانای کسشر رو لایک میکنم البته داستان شما بدک نبود
یعنی کییییرم تو تخیلاات ،کسکش داستان مینویسی چرا انقد کسشعر داشت شاه اسکس خوب رید بهت ، سرظهر بود بعد دست به کمر غروب افتابو نظاره گربودی، کسککککش من خودم ابمووو صدبارخوردن گوه چی میخوری ،ولی فک نمیکنم تو بیابون جاش باشه بدی دهنش، بعد اینکه کس مااادر دروغگو اخه دچمتر چسط بیابونی کنده بودن براچی چرا کسشعر میبافی
از كي تا حالا ميشه از تو گودال غروب آفتاب رو نظاره گر شد؟ خاك …
کجایی کهک بردیش
ایندف خواستی بری بیا خودم ادرس مکان بدم باقلبا
احتمالا آقایون از حوزه علمیه بردنش اطراف قم تو چاله ترتیبشو دادن.حالا داره یجور دیگه تعریف میکنه.از اسم داستان معلومه.آخ آخ آخوندا چه کیری دارن
دوست عزیز رفتی توی گودی به ارتفاع دو متر چه جوری ازش اومدین بیرون…؟
شما رسیدی به جایی که زمین گود شده بود رفتی تو گودال بعد دست به کمر غروب افتابو نگاه میکردی؟؟ اونم از داخل گودال؟ خورشید سر ظهر وسط اسمونه و میشه از داخل دره یا گودال دیدش موقع غروب که در افق قرار داره چنین چیزی غیر ممکنه. کمتر بزن بدبخت داری خشک میشی!!