اولین باری هست که مینویسم
پس لطفا بی تعصب نظر بدید و با ادب باشید
چون داستان واقعیه و فقط اسامی عوض شده!
پدرام هستم ۳۸ ساله با قد ۱۸۵ و به قول بقیه خوش تیپ با کیر کلفت
و نامزدم نیوشا ۳۵ ساله و سینه های ۷۵ و کون بزرگ و خوش فرم؛
که هر دوتامون تجربه ازدواج ناموفق داشتیم؛
توی یه جمع خانوادگی آشنا شدیم و بعد صحبت تلفنی و چت شبانه و چند جلسه بیرون رفتن خانواده رو در جریان گذاشتیم و دوران شیرین نامزدی شروع شد؛
خلاصه بعد از شکل گرفتن احساسات و عزیزم و نفسم گفتنا
رسیدیم به گفتن علایق سکسی و این داستانا
که من بجز خوردن تخم هامو اینکه دوست دارم گاهی توی سکس بی ادب بشم، گفتم که عاشق کون کردنم
که خانوم یه نه بزرگ گفت و یه شب خوش و آفلاین شد؛
(هر وقت یه دختر بهتون گفت شب خوش بدونید قهر کرده و دهنتون سرویسه)
منم که از بچگی یه غرور تخمی داشتم و کوتاه نمیومدم
فرداش به کل بهش زنگ نزدم؛
نیوشا هم دید که این تو بمیریا از اون تو بمیریا نیست
خودش تماس گرفت و گفت :
راستش اینقدر دوست دارم که سعی میکنم امتحان کنم
ولی هر جا دردم گرفت دیگه ادامه نده
منم گفت باشه و قرار شد دنبال فرصت مناسب باشیم؛
تا اینکه یه شب که باغ دایی نیوشا دعوت بودیم آخرای شب نیوشا خانوم به علت خوردن آلوچه و لواشک و آلبالوی تازه و کمی مشروب، سردی شون شد و دل درد شدید گرفتن…
خانواده هم از یه طرف کلی بار و بندیل جمع کرده بودن و به علت دوری باغ به شهر نمی تونستن برگردن دیگه مجبور شدن گوشت رو بدن دست گربه و اینجانب نیوشا خانوم رو ببرم درمونگاه و خونه بخوابیم و فردا دوباره برگردیم باغ؛
یادمه وقتی رفتیم درمونگاه ساعت 3 صبح بود و دکتر اورژانس با یه قیافه ی خواب آلود در حالی که داشت تو دلش به نظام پزشکی کشور فحش میداد اومد و گفت چی شده
که پس از شرح حال و تجویز سرم و آمپول در حالیکه نیوشا دل دردش خوب شده بود و لبخند به لب (خانوم نمیدونست که آمپول اصلی هنوز مونده) از اینکه بالاخره تنها شدیم برگشتیم خونه؛
فکر کنم ساعت پنج صبح بود که نیوشا رو گذاشتم توی تخت شو
خودم پایین تختش تشک انداختم و بیهوش شدم!
یه وقت به خودم اومدم دیدم نیوشا داره با موهام بازی میکنه
بهش گفتم خوبی عزیزم گفت آره عشقم عالیم
گفتم پس حالا که خوبی بیا این حال خراب ما رو هم خوب کن گفت ای به چشم و
مثل این کشتی کج کارا پرید روی ما… که نفسم بند اومد؛
منم از لجم یه دونه زدم در کونش گفتم: بی بلا!
نیوشا هم که از در کونی من حسابی دردش گرفته بود
لبشو گذاشت رو لبمو گاز گرفت
منم نامردی نکردمو کونش رو فشار دادم؛
زبونش رو کشیدم توی دهنمو دستمو بردم زیر تی شرتش
شاید به جرات بگم خوش فرم ترین سینه ای بود که توی دستام گرفته بودم
در حالی که به هم پیچیده بودیم بالا تنه ی همو لخت کردیمو شروع کردم سینه هاشو خوردن، سینه های گرد و با نوک برجسته
اونم آه میکشید و موهامو چنگ میزد
همینطور یواش یواش رفتم پایینو شکمشو لیسیدم، زبونمو میکردم توی نافشو اونم خودش رو پیچ و تاب میداد
شلوارکشو در آوردم و با یه صحنه ی فوق العاده روبرو شدم
یه شرت سرمه ای که با پوست روشنش حسابی تضاد داشت و یه کس ناز که تپلیش از زیر شرت کاملا معلوم بود
یه لیس به کشاله های رونش زدم و تمام کسشو از روی شرت کردم توی دهنم، نیوشا جیغ زد گفت: آاااااای کثافت دیوونم کردی
منم شرتش رو درآوردم و با دیدن کس تپل و صافش مثل وحشیا افتادم به جونش، لیس میزدم و زبونمو میکرد توش اونم پاهش و دور سرم فشار میداد و جیغ میزد… انقدر خوردم تا ارضا شد و شروع کرد به لرزیدن و بی حال افتاد رو تشک!
منم رفتم بالا و کشیدمش توی بغلم و لبامو گذاشتم روی لباش و موهاشو ناز کردم!
شاید قشنگ ترین چیز توی دنیا، دیدن چشمای دختری که دوستش دارید بعد از ارضا شدن باشه؛
نیوشا همینجوری که نگام میکرد و برق رضایت رو توی چشماش میدیدم، دستشو برد توی شلوارکمو تا کیرمو با دستاش گرفت، مثل برق گرفته ها پرید و گفت: واااااای کثافت این دیگه چیه!!!
ادامه دارد…
اگر استقبال شد حتما میزارم بقیشو!
نوشته: رائول
وای دیگه کثافت این دیگه چی بود نوشتی ؟!
نمیدونم چه صیغه ای شده تو شهوانی که حتماً باید سریالی بشه داستانها ؟؟!
یه کون کردنم باید چند قسمتی کنی؟
قسمت ۲ لخت کنش ، ۳ ساک بزنه ،۴ آماده سازی کون ، ۵ کونی که کرده نشد ، و بعد اون هم یه سریال جدید برو تو کارش ، عنوانش بگذار
آرزویی که در پنجاه سالگی محقق شد .
به خوندنش نمی ارزید ، بنظرم ادامه نده ،خیلی چاخان کردی
وای کثافت بنویس باحال بود
ولی یعنی تا اونموقع ندیده بود اونم تو ا ن سن و با توجه به ازدواج ناموفق
اصلا مد شد تو شهوانی همشون کیرشون ۲۰ سانتی قطر کیر اندازه شفت تراکتور اصلا کمر سفت دو ساعت میزنه آبش نمیاد بعدشم او کیر ۵ سانتی همشون منم اندازه خروسش همشون منم لابد
استقبال نشد ادامه نده منت سر کسی نزار مد شده میگن اگه لایک بشه ادامه میدم
استقبال نشد ادامه نده منت سر کسی نزار مد شده میگن اگه لایک بشه ادامه میدم
دیدین سایت دیوار خودش بعضی موارد رو که از نظر خودش درست نیست از آگهیت حذف میکنه ولی آگهیتو منتشر میکنه؟
این مسخره ها که برا خودشون مد درست کردن که هم یه داستان کوتاه روهم سریالیش کنن هم شرطی کنن که اگه استقبال بشه میذارم!!!
کاشکی ادمین این سایت هم این جفنگیاتِ اگه استقبال شد ادامه میدم و این چرت و پرتا رو خودش حذف کنه
مگه کاربرای سایت مجبورتون میکنن بیاین داستان بنویسین که یهویی وسط داستان اگه استقبال کنین بقیشو میذارم و عن این مسخره بازیا رو درآوردین!!!
*انگار که میخوان بازارگرمی کنن و دنبال مشتری خوب واسه پارتنر داستانشون میگردن!!!
اینا بجای اگه استقبال بشه ادامه میدم باید بنویسن اگه دوس داری با پارتنرم س ک س رو تجربه کنی لایک کن تا ادامه بدم و با خصوصیات پارتنر داستان زودتر آشنا بشی
دوس نداری ننویس کسی مجبورت نکرده
بسکه عن این ادا هارو در آوردین ازین به بعد باید بریم آخر داستانو بخونیم ببینیم اگه داستانو شرطی کرده تصمیم بگیریم بخونیم یا نه
وای کثافت دفعه دیگه تو شهوانی خواستی داستان بزاری با آفتابه بیا چون بجای نوشتن ریدی مرتیکه ابنه
وای کثافطططط این کیررررره کیرررررر😂😂😂