من و دوست دخترم سمانه

1400/09/22

سلام اسم من رضا هستش. و این داستانی که میخوام واستون بگم یه داستان فوت فتیشیه.

یکم از خودم بگم 21 سالمه دانشجو هستم دانشجویی رشته هنر. نقشه کشی قدم 1.70 هستش و وزنم 57 کیلو هست. خلاصه من تو دانشگاه با یه دختری دوست بودم به اسم سمانه. دو سه بار که به خاطر کارم نمیدونستم به بعضی از کلاسا برسم ازش جزو میگرفتم. و به بهونه جزو کم کم باهاش سر صحبت و باز کردم. سمانه دختر لاغر با اندام کشیده چشمای قهوه ای اما روشن نه تیره قدش 1.68 بود و وزنش 46 کیلو بود. باهم نزدیک 1 سال بود که باهم دوست بودیم و حتی از هم لب هم گرفته بودیم. حالا بریم سر ماجرای اینکه من چرا به پا علاقه من شدم. من یبار توی تلگرام میچرخیدم و دیدم کانالی که به پروکسیش وصل بودم رفت توی یه کانال پورن. و همینجوری که توش چرخ میزدم چشمم خورد به یه ویدیو پالیسی. من اول اصلا از این چیزا خوشم نمی اومد. گفتم بزار ببینیم شاید بد نباشه. فیلم 2:00 هم بیشتر نبود زدم تا دانلود بشه. و بخاطر زمان کمش زود دانلود شد و فیلم و دیدم باورم نمیشد که به فوت فتیش علاقه مند شده بودم. شب میخواستم بخوابم تا صبح فکر پیش اون فیلم بود و میگفتم چی میشد اگه من هم پای یکیو لیس میزدم. بعد میخواستم پاهای سمانه رو لیس بزنم که گفتم خوب چطوری سمانه رو راضی کنم اگه قبول نکنه. اون شب گذشت و صبح شد و من اماده شدم که برم دانشگاه سوار اتوبوس شدم تا برسم دانشگاه همش به این فکر میکردم چطوری سمانه رو راضی کنم. اقا رسیدم دانشگاه تا رسیدم دیدم سمانه اون دور واستاده امد جلو و شروع کردیم به سلام علیک و صحبت. و من یدفعه ناخوداگاه چشم یه لحظه خورد به صندلای سمانه. که ماهی که ما ترم رو انتخاب کرده بودیم کلاسا افتاده بود واسه تابستون. خلاصه چشم افتاد نمیخواستم ضایع رفتار کنم که سمانه بفهمه. اقا رفتیم کلاس و من تو کلاس هم بازم گهگاهی چشمم میخورد به پاهای سمانه نمیدوستم به به حرفای اوستاد گوش کنم یا پاهای سمانه رو ببینم کصخل شده بودم. اقا اون روز گذشت و کلاسا تموم شد و من بعد کلاس رفتم سرکار که من تو یه مغازه لباس کار میکردم و حقوق میگرفتم که بعد ظهرا اگه کلاس اضافه نداشتم یا کلاسم تموم میشد یه راس میرفتم مغازه. اقا من همش داشتم به این فکر میکردم که چطوری با یه بهونه ای پاهای سمانه رو لیس بزنم. اقا فردای اون روز پنجشنبه بود و من سمانه رو بردم سینما. دیدم سمانه این دفعه یه کفش کالج پوشیده. رفتیم نشستیم سینما یکم تنقلات خریدم. اقا نیم ساعت از فیلم گذشت و من تو فکر پاهای سمانه بودم و دیدم سمانه پاهای سمت راستشو انداخته روی پای چپش و پاشو از کفش در اورده. من داشتم با گوشیم ور میرفتم و به بهونه اینکه گوشیم افتاده به پاهای سمانه دست بزنم. گوشیمو انداختم زمین و رفتم پایین سمانه پرسید چیزی شده گفتم گوشیم افتاده گفت باشه. من که پایین بودم رفتم سمت پاهای سمانه نتونستم جلوی خودمو بکشم دستم و کشیدم رو پاهای سمانه دیدم سمانه یه لحظه جا خورد و پا شدم گفت چی شد دست کشیدی رو پام گفتم آشغال بود رو پات. یه اهان گفت مشغول دیدن فیلم شد. بعد سینما داشتیم برمیگشتیم سمانه گفت تو اون درسی رو اوستاد گفت و جزوشو داری گفتم اره از بچه ها گرفتم بردم که کپی ازش گرفتم گفت میشه اون جزو رو به من بدی منم برم ازش یه کپی بگیرم و بعد بهت پس بدم. من این فرصت و غنیمت شمردم گفتم میتونم سمانه رو بکشم خونو پاهاشو لیس بزنم. گفتم باشه بریم ما بعد 10 دیقه رسیدیم جلو در خونه ما. راستی من خونه مجردی داشتم و جدا از پدر و مادرم زندگی میکردم. امدم کلید بندازم گفتم سمانه خوب نیست من برم بالا تو این پایین بمونی تنها بیا بریم خونه ما هم یه آبی بخوری گفت نه گفتم پس حداقل بیا بالا اما تو نیا جلو در وایسا بعد کلی نه قبول کرد امد بالا در بستم رسیدیم من درو باز کردم رفتم تو گفتم باید واسی بگردم گفت اشکال نداره گفتم بیا تو جلو در واینستا بعد کلی اسرار امد تو بهش یه لیوان آب میوه اوردم و یه بشقاب میوه گفت ممنون میل ندارم گفت منم گفتم تا یه چیزی بخوری منم جزورو پیدا میکنم. رفتم جزورو پیدا کردم اوردم بهش دادم میخواست پاشه بره گفت حالا بشین یه چیزی بخور که بعد کلی صحبت قبول کردم گفت باشه میشینم. بعد من امد به یه بهونه ای به پاهاش دست بزنم گفتم سمانه خسته ای نه گفت اره گفتم میخوای پاهاتو بمالم حاله که خسته ای اونم گفت نه و منم کلی اسرار کردم بعد قبول کرد. منم شروع کردم به مالیدن پاش نتوستم جلوی خودم و بگیرم یه دفعه کف پاشو لیس زدم اونم سریع پاشو کشید. جا خورد از این حرکت من. گفت چیکار داری میکنی منم گفتم هیچی اونم گفت هیچی چرا پای منو لیس زدی. منم دیدم چاره ای ندارم شروع کردم از حس فوت فتیشم براش توضیح دادم از اینکه دوست دارم پاهاشو لیس بزنم. اون اولش اصلا از این حس من خوشش نمیومدولی با کلی اسرار من گذاشت که پاهاشو لیس بزنم. من اول پای راستشو گرفتم اول شروع کردم به خوردن شصت پاش و بعدم شروع کردم به خوردن تک تک انگشتاش. بعد از سینه پاش تا پاشنه پاشو کامل لیس زدم انقدر پای راستشو لیس زدم که خیس خیس شده بود. بعد شروع کردم به خوردن پای چپش این پاشم درست مثل پای راستش لیس زدم و اونم کامل خیس شد و بعد دوتا پاهاشو کنار هم قرار دادم کامل دوتا پاهاشو تا میتونستم لیس زدم. نزدیک 15 گذشته بود از اینکه من شروع کرده بودم به لیسیدن پاهاش و تو اون زمان من هم از شدت حشریت که پاهاشو لیس میزدم آبم امده بود. بعد سمانه رو تا خونشون بردم رسوندم بعد اون روز سمانه به بعد دیگه سمانه با من سرد شده بود رابطش و من هم نسبت بهش علاقم رو از دست داده بودم و کم کم باهاش بهم زدم. این بود داستان من امیدوارم خوشتون امده باشه.

نوشته: Reza56


👍 1
👎 8
26101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

847714
2021-12-13 01:10:00 +0330 +0330

پایانش خیلی بد بود :/

0 ❤️

847790
2021-12-13 11:42:44 +0330 +0330

یه دور خودت از اول بخون ببین چند تا آقا نوشتی

0 ❤️

847802
2021-12-13 15:01:59 +0330 +0330

تا جایی که گفتی هنر نقشه کشی میخونم فهمیدم کوس گاو هستی
من سیکل دارم میدونم هنر نقشه کشی نداره
کوس شغال
پهن اسب
کوسشعر ننویس

0 ❤️

847810
2021-12-13 17:48:42 +0330 +0330

قشنگ یاد ۱۶ سالگیم افتادم که تصورت خیلی شدید و فیلم هندی ای برای جق میکردم

1 ❤️

851041
2022-01-01 18:48:08 +0330 +0330

منم عاشق فتیشم

0 ❤️

960903
2023-12-06 00:58:22 +0330 +0330

حداقل میکردیش کسخل

0 ❤️




آخرین بازدیدها