دادن به دوست خانوادگی

1402/08/27

بهراد دوست برادرم و ۳۵سالی بود که با ما رفت و آمد داشت، مرد ۵۰ساله ی خوشتیپ و کاسب و پولدار، برادرم خیلی مسائل مالیشو از طریق اون حل میکرد و توی فامیل ما مرد شناخته شده بود، و اصل مطلب. پدرم فوت کرده بود و دپرس شده بودم توی خونه با مادر تنهای تنها، از برادرم شنیده بود که احوال خوشی ندارم و اومد خونه ی ما، من رفتم توی آشپزخونه ک چای درست کنم ک اومد پیشم و دلداریم داد نمیدونم صداش مثل لالایی بود و آرومم کرد و الباقی گفتگو در حضور مادرم ب اتمام رسید، خیلی آروم شده بودم، تلفنم رو گرفت از همون شب ارتباط ما شروع شد، هفته بعد بهم زنگ زدو برای بیرون قول گرفت، اومد سر قرار مثل همیشه خوشتیپ و یه عطر خاص تلخ میزد ک عاشقم میکرد، بعد از کلی گپ و گفت بهش گفتم چرا با خواهر بزرگترم ازدواج نکردی که همیشه بتونه پیشت باشم و روت حساب کنم؟ چون خواهرم از شوهر شانس نیاورده بود، دلایلش رو گفت و منطقی بود و گفت الان همه جوره حساب کن رو من، ارتباط ادامه داشت و دیدم صبحم رو با پیام به اون شروع میکنم و دلم رو برده، البته زن و بچه داشت، چند ماهی گذشته بود ک احوالم رو می‌پرسید گفتم سفر لازمم شدید، گفت بریم سفر؟ گفتم بسم‌الله، پرسیدم با کی بریم گفت ۲تایی، نمیدونم چرا گفتم هرکی نیاد، فرداش زنگ زدو گفت برای ۴شنبه بریم شمال، بازم قبول کردم!اصلا مغزم دست اون بود، ب مادرم گفتم با همکارا میخوایم بریم شمال و بخودم اومدم دیدم پیشش تو ماشین نشستم!رفتیم و توی سواد کوه ی ویلای جنگلی مال دوستش، ظهر ی کباب عالی درست کرد ، بعدازظهر هم رفتیم ی دوری توی جنگل و آبشار و شامم بیرون خوردیم واومدیم خونه، خسته بودم و ویلا ۱ اتاق داشت، گفتم کجا بخوابم؟ اتاق با تختش مال تو، رفتم و خوابیدم، ۱ساعتی گذشته بود ک از تکون تخت فهمیدم کنارم خوابیده! اولش گفتم یعنی چی؟ اما عشق بهش باعث شد حرکتی نکنم ، کمی بعد با یه غلت از پشت بغلم کرد، و کیرش رو روی رونم حس کردم، قلبم داشت میومد تو دهنم، از ی طرف عاشقش بودم و دوست داشتم مال اون بودم از طرف دیگه ذهنم یاری نمیکرد، حرکتی نکردم تا دستش رسید به سینه م، وا رفتم، دیگه مغزم فرمون نمیداد، تا با اون روز هیچ مردی بغیر از پدرم منو حتی بغل نکرده بود تا چه برسه به دستمالی سینه هام!! گرمای بدنش و بوی عطر تلخش و اینکه نوک سینه هامو میمالید دیونم کرد، داشتم از حال میرفتم، سرم رو کمی برگردندوم ک لبمو بوسید، تیر آخر بود، دیگه نفهمیدم چیکار میکنم، برگشتم و خودمو در اختیارش گذاشتم، لبامو میخورد و سینه هامو میمالید، آبم راه افتاده بود، تو همین احوال دستش رو کرد تو شورتم و کوسم رو مالید، با ۳۷ سال سنم اصلا اهل دستمالی خودم نبودم، حس عجیبی بود، باکمی مالش ارضا شدم و اینقدر ک فشار عضلانی داشتم بی جون شدم، و شدیدا دوست داشتم بهش بدم، هدایتش کردم روم ، سنگینی بدنش رو دوست داشتم، همینجور که گردنم رو میخورد بهش گفتم خواهش میکنم منو بکن، گفت خفه شو ، تو دختری و مشغول خودنش شد، درازم کرده بود و لخت شده بودم و بدنم رو میخورد، انصافا کار بلد بود، رسید ب کوس، با دستمالی آبم رو پاک کرد و شروع کرد ب لیسیدن، نمیدونستم چیکار میکنه و دوباره ارضا شدم، رو تخت بند نبودم، کنارم خوابید، و بغلم کرد ازش با التماس خواستم که کارو یکسره کنه، گریه کردم و قسمش دادم ، خر شده بودم، گفتم من که بخاطر مامان ازدواج نمیکنم بذار باهم باشیم و بالاخره قبول کرد و بعدا گفت ک از خداش بوده و رضایت قلبی منو میخواسته، دوباره مشغول عشق بازی شد و آبمو راه انداخت، لخت شده بود، از دیدن بدنش لذت میبردم و شورتش پاش بود و کیرش معلوم نبود ، اومد لای پاهام، خودشو انداخت روم و فهمیدم شورتشم داد پایین، کیرش ک لاپام رسید فهمیدم با کلفتش طرفم. آب دهنم رو قورت دادم، کیرش رو میمالید روی کوسم و با آبم خیسش کرده بود،سرش رو کرد توش، دردم شروع، بهش گفتم خواهشا یواش، چشمی گفت‌و لبامو خورد و کیرش رو تا ته کرد توم، نفسم بند اومد، لامصب تا زیر گلوم حسش میکردم، و تلمبه زدن رو شروع کرد، ۱۰تایی زده بود که گفتم تورو خدا بکشش بیرون، گفت چشمو کشیدش بیرون، سرم رو بالا آوردم و کیرش رو دیدم، خدای من بزرگ و خیس آبم و کمی خون، داشتم غش میکردم،با خنده گفت نفس کشیدی؟ با سر تایید کردمو سریع به پهلو خوابیدم، پهلوم دراز کشید و دوباره کیرشو از پشت چپوند توم، از پشت دستش رو آورده بود سینه مو میمالید و میکردم، هم لذت داشت هم درد، ب هیچی فکر نمیکردم، همینجور ک گردنم رو میخورد و میکرد آبش اومد، کیرش رو کشید بیرون گذاشت لای پام و اّبش پاشید روی ملحفه، گفتم بهش چقدر آب داشتی، میخندید و می‌گفت بازم دارم جیگر، تا صبح نذاشت بخوابم ۳ بار چند مدلی منو کرد.

نوشته: فریبا


👍 34
👎 9
51901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

958660
2023-11-18 23:44:21 +0330 +0330

اگر از خانم والده شروع می‌کرد و بعد خواهر گرام و بعد زن داداش و در آخر تو را به زحمت می انداخت بهتر بود چرا که حرمت بزرگترها واجبه

1 ❤️

958664
2023-11-18 23:55:21 +0330 +0330

منم میخام

0 ❤️

958687
2023-11-19 01:13:19 +0330 +0330

اگه به قبلی بدی به منم باید بدی

1 ❤️

958688
2023-11-19 01:13:55 +0330 +0330

میگه اونکه موهاش سیاس میتونه اما نمیدونه
اونکه موهاش سفیده میدونه اما نمیتونه
امان از جوگندمی ها.دهم میدونن هم میتونن.
اینجوریاس که حالت جا میاد

1 ❤️

958698
2023-11-19 01:51:09 +0330 +0330

میگم جوناش تو سه بار پشت هم موندن ؟!
میگم این کیر خر بود خب ، تو چطوری بار اول با پاره شدن تا صبح سه بار دادی ؟!
زیادی تخیل نزن گلم، جلق بزن بهتر گلم ، اینجوری بری رو کار شب اول دیگه واسه پزشک قانونی هم چیزی نمی‌مونه.

1 ❤️

958719
2023-11-19 07:53:31 +0330 +0330

زنی که پرده داشته باشه تازه یکی پردشو بزنه محاله که سه بار بهش کس بده

0 ❤️

958760
2023-11-19 15:20:11 +0330 +0330

همیشه به دادن باشی …😆😉😍

0 ❤️

958803
2023-11-20 00:31:56 +0330 +0330

مادر خری داشتی البته ببخشید بی تعارف گفتم

0 ❤️

958823
2023-11-20 02:11:54 +0330 +0330

که پردتو زد و تا صبح هم سه مرتبه دیگه گاییدت ها؟!!!
این از دو حالت خارج نیست، اول اینکه احتمالاً شما از کمر به پایین کرگدن هستین و در حالت دوم یه پسر جقوزه رنگ کص به چشم ندیده کصپر هستین، کرگدنه جقوزه کرگدن 😱

0 ❤️

958865
2023-11-20 10:14:15 +0330 +0330

تا گفتی لامصب تا زیر گلوم حسش کردم، فهمیدم این لحن مال پسراس. و نویسنده‌ش یه پسر جقیه. خدا قوت ابن جقال

0 ❤️

958875
2023-11-20 11:30:55 +0330 +0330

جوووووون عالي

0 ❤️

958923
2023-11-20 23:25:40 +0330 +0330

اسگل اون مامانت هم میکنه هیچ خواهرت هم زیر خوابش هستش

0 ❤️

958958
2023-11-21 02:25:43 +0330 +0330

این پیرمرده فکرش درگیر اون دخترست تو تخیلاتش فک میکنه دختره کس و کار نداره همش بیادش جق میزنه فک میکنه دختره رو کرده 😂😂😂😂

0 ❤️

959003
2023-11-21 12:54:49 +0330 +0330

مطمئن باش قبل تو داداشت بهش کون میداده از بچگی

0 ❤️

959038
2023-11-21 21:43:16 +0330 +0330

خداشانس بده

0 ❤️

959238
2023-11-23 18:21:40 +0330 +0330

میگم شما زنا چرا به پیرمرد ها میدین

0 ❤️




آخرین بازدیدها