سلام، آرتوشا هستم ۲۲ ساله میخواستم خاطره یکی از روزای سکسیمو تعریف کنم، اول از خودم بگم که یه دخترم با قد متوسط چهره معمولی و سینه و باسن بزرگ و کاملا هات و حشری، با اینکه من دو سه تایی دوست پسر و چندتایی هم سکس فرند دارم اما خیلی حشری هستم و همیشه یه جورایی کف کیرم و واسه کیرای کلفت و گوشتی جون میدم، بگذریم یه روز با یکی از سکس فرندام که کیر خیلی خوبی هم داره قرار برنامه گذاشته بودم و قبلشم کلی به خودم و کوس تپل و صورتی و تنگم رسیده بودم و اسپری خوشبو کننده مخصوص ناز هم زده بودم، یه ساپورت خیلی نازک و تنگ پوشیده بودم که چاک کوسم کامل مشخص بود با یه نیمتنه و مانتو کتی کوتاه جلو باز مشکی موهامم ریخته بودم دورم و یه شال قرمز به رنگ ناخنهام پوشیدم و یه کفش پاشنه بلند قرمز ادکلن سکسیمم زدم و از خونه زدم بیرون، داخل کوچه چندتا بی جنبه بهم متلک انداختن و کلوچه کلوچه بهم میگفتن چون کوسم و چاکش از رو ساپورت واقعا خودنمایی میکرد، همینجور که جلو میرفتم دیدم یه پسری از پشت انگشتم کرد و فرار کرد یه خورده کلافه شدم و گفتم بهتره تا خونه سکس فرندم اتو بزنم که کسی بهم متلک نندازه به خیابون نرسیده چندتا ماشین ایستادن که از بینشون یه ایکس تری که راننده خیلی جذابی هم داشت انتخاب کردم و سوار شدم، تا نشستم هیکل خوب و برجستگی جلو شلوارش که خیلی جذاب بود توجهمو جلب کرد همش دلم میخواست دست بندازم و باهاش بازی کنم، خلاصه نشستم راننده دست داد و فورا دستشو گذاشت روی رون پامو مالش داد و پرسید کجا میرفتی؟ منم گفتم تا سر خیابون تاکسی گیر نمیاد، گفت مگه من مردم آدرس بده میرسونم دوباره نگاهی به جلو شلوارش کردم و دیدم بزرگتر شده فهمیدم راست کرده اونم نگاهمو دنبال کرد و فهمید دارم دید میزنم خودش دستشو گذاشت روش و جابجاش کرد و شروع کرد مالیدن، گفت به چی نگاه میکنی؟ منم که کوسم خیس آب بود سریع دست انداختم به کیرو خایه طرف و گفتم اینو، خیلی گوشتی و بزرگ و جذاب بود یه کم مالوندم که دکمشو باز کرد و کیرشو درآورد به معنی واقعی میتونم بگم عااالی بود اومدم خم شدم و سرشو به لبای گوشتیم گرفتم و میک زدم، خیلی خوشمزه بود مخصوصا پیشاب ترشش که اومده بود. زیر کلاهکشو مثل پستونک میک زدم که یه آه خیلی بلند کشید و فهمیدم که خیلی بهش حال داده و از حق نگذریم به منم خیلی حال میداد که همچین کیری رو بخورم تو اوج بودم که گوشیم زنگ زد و فرهاد دوست پسرم بود، البته دوست پسر فابریک که نه ولی خب اونم جزو دوست پسرای جدیم بود، جواب دادم صدای محیطو که شنید فهمید بیرونم غیرتی شد که کجایی چرا به من نگفتی رفتی بیرون؟ منم گفتم دارم میرم خونه دوستم محبوبه اصرار و اصرار که باید من برسونمت بهش گفتم داخل اسنپم و اسم خیابونی که بودم اونم گفت پیاده شو من نزدیکتم تا پنج دیقه دیگه اومدم، خلاصه به راننده یه شماره الکی دادم و گفتم باید پیاده شم مگرنه شر میشه، پیاده شدم فرهاد اومد سوار شدم واسش قیافه گرفتم که تو به من اعتماد نداری و ازین حرفا تا رسیدم دم خونه سکس فرندم و گفتم خونه محبوبه همینجاس تا وارد شدم هنوز دکمه آسانسور نزده بودم که فرزاد دوست پسر فابریکم زنگ زد و چون داخل لابی بودم و صدام میپیچید بهش گفتم عزیزم من دارم میرم حمام خودم بهت زنگ میزنم و قطع کردم وارد خونه شدم یه سکس خوب و داغ انجام دادم و حرارت کوسم فروکش کرد داشتم برمیگشتم که تا اومدم کلید آسانسور بزنم دیدم رفت طبقه هفتم منم چون طبقه دوم بودم حوصلم نشد منتظر بمونم و از پله ها رفتم به طبقه اول که رسیدم رد ادکلن تحریک کننده ای رو حس کردم برگشتم نگاه کنم که دیدم یه مرد خیلی خوشتیپ با مشخصاتی که همیشه تو خیالم روش کراش دارم داره درو با کلید باز میکنه انقد حول کردم که پاشنه کفشم کج شد و پام پیچ خورد اون آقا که دید اومد به کمکم و گفت من تنهام و ماساژورم اگر دوست داری بیا واست ماساژ بدم اگر گرفتگی چیزی داره خوب بشه منم اوکی دادم رفتم نشستم رو یه کاناپه اونم اومد کنارم پاهامو دراز کرد رو پاهای خودش جوری که من چرخیدم و کمرم به دسته کاناپه بود و مچ پاهام روی رون اون، شروع کرد مالیدن تا زانوها و رونامم مالید و خیلی حرفه ای بود خودشو نزدیک تر کرد جوری که زیر زانوهام رو کیرش قرار گرفت که کامل شق بود و برجستگیشو با پاهام حس میکرد گفت گرم شده و دکمه های پیرهن مردونشو باز کرد چیزی که دیدم دیوونم کرد سینه های پهن با موهای خیلی جذاب و بلند دوست داشتم همونجا صورتمو فرو میکردم داخل سینه هاش و همونجا خفه میشدم، دوباره شروع کرد مالوندن پاهام دیگه تمرکزش فقط روی رونم بود از داخل رونام بغلشو به سمت کوسم میگرفت و تو مشتش میچلوند گاهی هم شصتشو میبرد بین چاک کوسم و بالا میکشید انقد خیس بودم که فهمید و انگشتاشو با جرات فرو کرد بین چاکم که غرق آب بود و از ساپورتم بیرون زده بود دستشو آورد بالا اول بو کرد بعد کرد داخل دهنش و لیس زد و بعد هم انگشتاشو کرد داخل دهن من و با یه صدای خیلی حشری و کلفت همونجور که کیرشم میمالوند بهم گفت جنده کوچولو دوسش داری؟ انقدر محکم کیرشو فشار میداد که فکر کردم الان از بیخ کنده میشه، ولی حرفی که بهم زد واسم خیلی سنگین بود، چون من واقعا دختر پاک و نجیبی هستم و همین که شنیدم منو با واژه جنده خطاب میکنه ناراحت شدم و بلند شدم که برم تا دید دارم میرم سینمو گرفت کشید گفت کوستو میدی بعد میری منم گفتم ناراحت شدم و نمیخوام باهات سکس کنم، بهم گفت به نفع خودته ک کوستو بدی وگرنه شوهرت کامران همه چیزو میفهمه… انگار آب یخ ریختن رو تنم گفتم تو کامران شوهر منو میشناسی؟؟!!!
اونم گفت …‌‌‌‌‌‌…

ادامه داره اگر دوست داشتید لایک و کامنت کنید قسمت بعدی رو بنویسم. اگرم دوست نداشتید و من ادامه ندادم سعی کنید دخترای معصومی مثل منو تهدید نکنید و با زندگیشون بازی نکنید.

نوشته: آرتی