سلام سام هستم یه پسر لاغر و ساکت و خجالتی و سفید و بی مو
داستان برمیگرده به 18 سالگی زمانی که دبیرستان بودم و جام ته ته های کلاس رو نیمکت یکی مونده به آخر و جلوی محمد و افشین شر و شورای کلاس بود.اوایل زیاد باهم حرف نمیزدیم و کاری با هم نداشتیم کم کم شروع کردن به مالیدنم وسط کلاس و موقع زنگ تفریح کونمو با با دستشون میگرفتن انگشتم میکردن و میگفتن کون سفید تو یه روزی با کیرمون پاره میکنیم جرت میدیم.
دیگه از کاراشون کلافه شده بودم یه روز زنگ آخر که خورد و همه از کلاس رفته بودن بیرون کتاب و دفترمو جمع کردم کیفمو گرفتم که برم محمد انگشتم کرد و سرش داد کشیدم ولم کنین دیگه کسکشا افشین اومد از پشت بغلم کرد خمم کرد رو نیمکت شروع کرد از پشت تلمبه زدن محمد هم اومد دستشو برد تو شلوارمم و شروع کرد کونمو مالیدن بهشون گفتم اگه ولم نکنن داد میزنم مدیر و ناظم بیان بالا،افشین یه پس گردنی بهم زد و گفت باشه کون سفید من محمد هم دستشو از شلوارم در آورد یه در کونی بهم زد و گفت باشه بی جنبه و رفتن.
بعد از اون روز دیگه کاریم نداشتنو منم خیالم راحت بود که ترسیدن و دیگه از دستشون خلاص شدم و بی خبر از بلایی که میخواستن سرم بیارن.
هفته بعدش زنگ آخر که ورزش داشتیم همه لباس عوض کردن رفتن پایین و منو محمد و افشین تو کلاس بودیم و می خواستیم لباس ورزشی بپوشیم بریم تو حیاط پیراهن و شلوارمو در آوردم یه شورت تنم بود خم شدم لباس ورزشیمو از تو کیفم در بیارم محمد شورتمو کشید پایین دستشو گذاشت جلوی دهنم تف انداخت رو انگشتش انگشتشو گذاشت رو سوراخم تفشو مالید روش یه دفعه تا ته انگشتشو کرد تو سوراخم هر چی دست و پا میزدم که بتونم از دستش فرار کنم ولی محمد مثل افشین هم ازم قد بلند تر هم درشت تر و پر زورتر بود موقع انگشت کردنم میگفت جوون چه سوراخ تنگی داری چه گرمه کیرم بره توش جر میخوری بعد دستشو از رو دهنم برداشت تا اومدم حرفی بزنم دیدم افشین با گوشی داره ازم فیلم میگیره بغضم گرفته بود بعدش گفت اگه صدات در بیاد کل مدرسه فیلمتو میبینن دیگه جنده و کونی منو محمد شدی.
بغضم ترکید و شروع کردم به گریه کردن و التماس که تو رو خدا فیلمو پاک کنین اذیتم نکنین راحتم بزارین که محمد خندید و گفت تازه کارمون باهات شروع شده به افشین گفت برو دم در مواظب باش کسی نیاد انگشتی که تو کونم کرده بود و آورد جلو دهنم گفت خوب خیسش کن قرار دوباره بره تو کون تنگت با گریه شروع کردم التماس کردن که ولم کنن که یه سیلی زد زیر گوشم و گفت خفه شو لیسش بزن منم که دیدم هر چی بگم فایده ای نداره شروع کردم انگشتشو ساک زدن بعد خمم کرد رو نیمکت شروع کرد انگشت کردن صدای باز کردن کمربندو که شنیدم رومو برگردوندم دیدم کیرشو در آورده زیاد دراز نبود ولی کلفت بود.
کیرشو گذاشت رو سوراخم و فشار میداد تو نمیرفت چن بار تکرار کرد دید نمیره داخل گفت دو طرفت کونتو با دستت بگیر بازش کن با یه دستش شروع کرد جق زدن با دست دیگش انگشتم میکرد و منم گریم قطع نمیشد.
بعد دو دقیقه انگشتشو از سوراخم در آورد و گفت آبش داره میاد آبش پاشید رو کون و سوراخم.خواستم بلند شم یه سیلی زد رو کونم گفت صبر کن شروع کرد با انگشتش آبشو میبرد سمت سوراخم و میریخت توش و به افشین گفت حالا نوبت توعه ولی افشین گفت الان کاری باهاش ندارم با این فیلمی که ازش داریم هر موقعی که بخوایم میتونیم بکنیمش و نمیتونه مخالفت کنه و ولم کردن رفتن تو حیاط،منم با گریه لباسامو پوشیدم رفتم خونه با فکر اینکه قراره چه بلایی سرم بیاد خوابیدم
اگه دوست داشتین ادامشو هم براتون مینویسم که چطور با کیرشون کونمو باز کردن
عکسای کونمو هم میزارم براتون تا ببینین البته الان ۲۲ سالمه
نوشته: سام کون سفید
تجاوز واقعا خیلی بده ولی اینکه عکس کونت گزاشتی یعنی دوست داری دوباره امتحان کنی خواستی در خدمتم
خوب بگو میخوام بدم چه کاریه اینهمه دوروغ سر هم میکنی
حق داشتن با این کون سفیدت بایدم کونی میشدی درکت میکنم عزیزم منتظر ادامه داستان هستییم لطفا بزار مرسی بوس
چه کونی داری خیلی نازتر از کون دختر بده مام بزنیم توش
خوب بدن نمایی کردی، به نظر نمیاد به زور کرده باشند تو را. رگه هایی از رضایت دیده میشه.
با تجاوز و سکس زوری آدم گی نمیشه فرایندش فرق داره
تجاوز خوب نیست متسفا ایران سکس تابو شده به همین خاطر
اگه کمک خواستی خبر بده
هرکاری از دستم بر بیاد دریغ نمی کنم
خب حق داشتن از این کون نمیشه گذشت باید فتح اش کرد
معلم هنر کلاس دوم راهنمایی مخ منو زد و کونم گذاشت
الان شده مدیر مدرسه
آقای عبدی بود اسمش عنش 😭 😭
جوووون ، چه عروسکی، تاپیکمو ببین، تاپ آلفا هستم، اوکی بودی تلگرام بهت پیام بده، آیدیم تو تاپیکم هست
این کون واسه ۲۲ ساله نیست حداقل ۳۰ تا ۳۵ سال داری
با توجه به سوابق درخشانی که دارم و علم کون شناسی این کون کونی نیست که زورگا شده باشه این کون التماس میکنه با کله برو تومن و هزار تا کیر خورده داستان تجاوز هم جهت برانگیختن حس ترحم مخاطب از ذهن این کونی بزرگوار ریده شده که جای بحث زیاد داره
من خودم تو هنرستان کونیه کلاس بودم. بعد از مدرسه خونه هرکی خالی بود منو میبردن اونجا میگاییدن . خونه هم نبود توی انباری یا تو پارک کونم میزاشتن. خیلی حال میداد .جنده همه شده بودم.
نمیدونم اگه از خودت باشم که جندگی کمترین هزینه ای بوده که دادی
بابت تجاوز متاسفم البته اگه واقعی باشه نه زائدهی ذهن تو
در کل پیشنهادم اینه وقتت خودت و دیگر نویسنده ها رو توی صف انتشار تلف نکن،چون رسما چرند بود و اصلا نگارش مناسبی نداشتی.