لکه خورشیدی (۱)

1400/10/08

من سهرابم، 18 سالمه و توی یه خانواده 4 نفره زندگی می کنم. بابام یه کارگاه تراشکاری داره و مامانم هم کارمنده. یه خواهر هم دارم که اسمش زهره اس و 16 سالشه. ماجرایی که می خوام براتون تعریف کنم از یه سال پیش شروع شده. رابطه ی من و زهره مثل اکثر خواهر و برادرا بود، همدیگه رو خیلی دوست داشتیم، ولی مدام تو سر و کله ی هم میزدیم و سر به سر هم میذاشتیم و همدیگه رو اذیت می کردیم. من حسابی خجالتی بودم و تا 17 سالگی با هیچ دختری دوست نشده بودم، گاهی پورن نگاه می کردم و جق میزدم ولی تو رابطه با دخترا حسابی بی تجربه بودم. زهره تو بچگی یه دختر لاغر و استخونی بود ولی وقتی به 14 سالگی رسید خیلی تغییر کرد، سینه هاش یه رشد انفجاری پیدا کرد و کونش هم حسابی گنده تر شد. در عرض یه سال، زهره از یه دختر لاغر به یه دختر فوق العاده سکسی تبدیل شد که چشم هر مرد و پسری رو دنبال خودش می کشید. زهره یه دوست خیلی صمیمی داشت به اسم نسیم که با هم رفت و امد داشتن و زیاد به خونه ی ما میومد. نسیم با اینکه هم سن و همکلاسی زهره بود، ولی بیشتر شبیه یه دختر 9 یا 10 ساله بود، حسابی ریزه میزه بود، قدش به زحمت به یک و نیم میرسید، سینه اش تقریبا صاف بود و یه کون جمع و جور داشت، وزنش به زحمت 40 کیلو می شد. هر بار نسیم میومد خونه ی ما، با زهره میرفتن تو اتاقش و درو می بستن، گاهی می تونستم صدای پچ پچ و خنده هاشونو بشنوم ولی نمیفهمیدم چی میگن. یه روز تو اتاقم نشسته بودم و درحال درس خوندن بودم که زهره در زد و اومد تو، گفت چیکار می کنی؟ گفتم باز عینکت یادت رفته؟ دارم درس میخونم دیگه. کمی این پا اون پا کرد و بعد گفت سهراب تو دوست دختر داری؟ گفتم چطور مگه؟ گفت می خوام بدونم. گفتم نه ندارم، گفت نسیم شماره اتو ازم میخواست، بهش بدم؟ گفتم شماره ی منو واسه چی میخواد؟ گفت میخواد باهات حرف بزنه. گفتم در مورد چی؟ گفت خنگ جون، میخواد باهات دوست بشه، حسابی تعجب کرده بودم و نمی دونستم چی بگم. زهره گفت بالاخره چیکار کنم؟ شماره اتو بهش بدم؟ درسته که نسیم اندازه ی جاکلیدی بود ولی به هرحال دختر بود و اولین دوست دخترم حساب میشد، گفتم باشه، زهره هم لبخندی زد و رفت تو اتاقش، اون شب یه پیامک از یه شماره ی ناشناس اومد، نسیم بود، شروع کردیم به حرف زدن. به نظر میرسید که نسیم تجربه ی بیشتری نسبت به من داره، چون خیلی راحت بود و در مورد چیزایی که من خجالت میکشیدم بگم هم به راحتی حرف میزد. چند روزی که گذشت،نسیم شروع کرد به فرستادن جوک های نیمه سکسی و سکسی. حدود یه هفته بعد از شروع دوستیمون بود که نسیم اومد خونه ی ما، اصرار داشت که برم تو اتاق زهره تا همدیگه رو از نزدیک ببینیم ولی من میترسیدم که مامانم بفهمه. کمی بعد زهره از بیرون اتاقم بلند گفت سهراب کامپیوترم ایراد پیدا کرده ، بیا یه نگاه بنداز ببین می تونی درستش کنی، از اتاقم اومدم بیرون، مامان تو پذیرایی نشسته بود و با تلفن حرف میزد. دنبال زهره رفتم تو اتاقش، نسیم از جاش بلند شد و بهم لبخند زد. زهره اروم گفت من دم در مواظبم، رفتم سمت نسیم، دوتا دستشو دراز کرد و دستای همو گرفتیم، اصلا نمیدونستم چی باید بگم و استرس و هیجان زیادی داشتم، بعد از کمی حرفای معمولی زدن، نسیم گفت اگه بخوای میتونی بغلم کنی، من که کمی یخم باز شده بود، لبخند زدم و بغلش کردم. قدش 20 سانتی از من کوتاهتر بود و سرش روی سینه ام بود. برای اولین بار با یه دختر غریبه تماس داشتم و کیرم راست شده بود و نسیم هم حسش کرده بود چون شکمشو به کیرم فشار میداد. کمی تو اون حالت موندیم ، بعد زهره گفت بسه دیگه تلفن مامان تموم شد. وقتی از هم جدا شدیم، چون کیرم راست شده بود باید جابجاش میکردم که دیده نشه. موقع جابجا کردن کیرم، زهره دیدش و یه لبخند زد، از خجالت قرمز شدم و از اتاقش بیرون رفتم و برگشتم تو اتاق خودم. اونشب وقتی در مورد اون بغل حرف میزدیم، نسیم خیلی راحت گفت که کیرمو حس کرده و خودش هم خیس شده بود، و با این مقدمه شروع کردیم به سکس چت. نسیم واقعا به دختر حشری بود، جوری که اکثرا خودش شروع کننده ی سکس چت بود و حرفای خیلی سکسی و دیوونه کننده میزد. هفته ای سه چهار بار سکس چت و سکس تل می کردیم. بعد از دو هفته که دیگه کاملا یخم باز شده بود، به نسیم گفتم که برام از کوس و کون و سینه هاش عکس بگیره و بفرسته. انتظار داشتم مخالفت کنه ولی فقط گفت که دوربین گوشیم خراب شده، وقتی اومدم اونجا، به زهره میگم با گوشی خودش عکس بگیره و واست بفرسته. گفتم از زهره خجالت نمی کشی؟ گفت نه بابا ما دخترا باهم از این حرفها نداریم. گفتم مثلا تو مال زهره رو دیدی؟ گفت اره. گفتم کی؟ چجوری؟ با شیطنت گفت به تو چه؟ دو سه روز بعد، زهره رفته بود خونه ی نسیم . نسیم بهم پیام داد که عکسها رو گرفتم و الان با گوشی زهره میفرستم. چند لحظه بعد، عکسها رو فرستاد، عکس اول رو باز کردم، در حالی که با دوتا دست تیشرتشو بالا نگه داشته بود، زهره ازش عکس گرفته بود، دوتا سینه اندازه ی گردو، با نوک صورتی، عکس بعدی از کونش بود، در حالی که ایستاده بود و پشتش به دوربین بود، شلوار و شورتش تا زیر کونش پایین بود، کونش فوق العاده سفید و گرد و خوشگل بود، عکس بعدی از کوسش بود، در حالی که فقط جلوی شلوار و شورتشو پایین کشیده بود، یه کوس سفید و بی مو، با لبهای به هم چسبیده، مثل اینکه با یه تیغه خط انداخته بودن. تو عکس اخر، نسیم رو تختش چهار دست و پا نشسته بود و کونشو داده بود عقب، لای کونش باز بود ولی سوراخ کونش واضح دیده نمیشد. تو عکس اخر، زهره با دست چپ لای کون نسیم رو باز کرده بود یه کلوزآپ از سوراخهای صورتی کوس و کونش گرفته بود. این عکس به حد جنون حشریم کرد، دست خواهرم لای کون دوست دخترمو باز کرده بود و برام عکس گرفته بود. نسیم با گوشی خودش پیام داد که چطوره؟ بعد از کلی تعریف کردن از کوس و کونش، نسیم گفت یه عکس از کیرت بفرست. سریع کیرمو دراوردم و در حالی که یه قطره اب اولیه از سر کیرم بیرون زده بود، عکس گرفتم و براش فرستادم. نسیم کلی از کیرم تعریف کرد و گفت کاش اینجا بودی، کیرتو لیس میزدم و میخوردم، گفتم اره کاش اونجا بودم کوستو لیس میزدم. نسیم گفت الان مامان بیداره نمیتونم خودارضایی کنم، تو هم جق نزن نگه دار واسه شب. گفتم باشه ولی انقدر حشری بودم که نتونستم جلوی خودمو بگیرم و شروع کردم به جق زدن. چند روز گذشت، نسیم اومده بود خونه ی ما، به خواهرم پیام دادم که یه بهانه جور کن که بیام اونجا، چند لحظه بعد دیدم زهره بلند گفت سهراب یه دقیقه میای اینجا؟ مامان تو اشپزخونه بود، بهم گفت بیا این بیسکوئیت هارو هم ببر. بشقاب رو گرفتم و رفتم تو اتاق، زهره دوباره دم در نگهبان وایساد، من و نسیم بلافاصله همدیگه رو بغل کردیم، و شروع کردیم به لب گرفتن، دستامو رو کون گرد و نرم نسیم گذاشتم و شروع کردم به مالیدن، با ولع از هم لب می گرفتیم ولی سعی میکردیم صدامون در نیاد، دستامو از پشت فرو کردم تو شورتش و مشغول چنگ زدن کون نرم و لطیفش شدم. کمی بعد نسیم لباشو ازم جدا کرد و گفت کیرتو دربیار، جلوی شلوار گرم کن و شورتمو کشیدم پایین و کیرم افتاد بیرون. نسیم گفت چه گنده اس، بعد دست کوچیکشو دور کیرم حلقه کرد، نسیم داشت اروم کیرمو میمالید که زهره یواش گفت حداقل کتابارو پهن کنین اگه مامان اومد بگیم داری بهمون درس یاد میدی، زهره داشت به کیرم نگاه میکرد، نسیم یه کتاب و دفتر اورد و رو تخت باز کرد، بعد دوباره کیرمو گرفت و شروع کرد به مالیدن، یه نگاه به زهره انداختم و دیدم هنوز داره مارو نگاه میکنه، اروم گفتم مامانو نگاه کن. به نسیم گفتم نشونم میدی؟ کیرمو ول کرد و جلوی شلوار تنگ و شورت صورتی شو کشید پایین و برای اولین بار تونستم کوس یه دختر رو از نزدیک ببینیم، اونم یه کوس سفید و بی مو، دستمو گذاشتم رو کوسش، فوق العاده لطیف و داغ بود و بین لباش خیس شده بود، کمی به کوسش دست کشیدم، بعد نسیم چرخید و پشت شلوار و شورتشو پایین کشید و کون سفیدش افتاد بیرون. پشتش زانو زدم و شروع کردم به مالیدن کونش، تو همین حال بودیم که زهره سریع از در دور شد و گفت بچه ها مامان. نسیم سریع شلوار و شورتشو بالا کشید و سه تایی رو تخت نشستیم، من کتاب ریاضی رو تو دستم گرفتم و شروع کردم به چرت و پرت گفتن، مامان درو باز کرد و گفت بچه ها چیکار میکنین؟ گفتم دارم ریاضی یادشون میدم، مامان گفت افرین بچه ها، خوب درس بخونین، چیزی لازم ندارین؟ گفتیم نه مرسی، مامان رفت ولی درو کاملا باز گذاشت، یکم دیگه نشستم و چون دیگه نمیشد کاری کرد، بلند شدم و رفتم تو اتاقم، یه مدت گذشت، اینبار زهره رفته بود خونه ی نسیم، نسیم گفت مامانم خونه نیست و ما تنهاییم، گفتم گوشی زهره رو بگیر تصویری زنگ بزنم باهم تصویری حال کنیم. از واتس اپ تصویری زنگ زدم، گوشی تو دست نسیم بود، بالا تنه اش لخت بود و سینه های کوچولوش تو تصویر دیده میشد. چون مامان خونه بود، هندزفری رو به گوشی وصل کرده بودم و مجبور بودم اروم حرف بزنم، از نسیم خواستم کوسشو نشون بده، رفت رو دوربین پشت گوشی و شروع کرد به نشون دادن و مالیدن کوس خوشگلش. روبروی نسیم رو تخت، پاهای لخت زهره از زانو به پایین هم دیده میشد، هرکدوم یه سر تخت روبروی هم نشسته بودن و کف پای ظهره نزدیک زانوی نسیم بود. یعنی زهره هم لخت بود؟ نسیم داشت چوچوله اش رو میمالید، یه لحظه گوشی رو بالا اورد و تونستم زهره رو کامل ببینم. زهره فقط با یه شورت بنفش نشسته بود، یه دستش رو پستون گردش بود و دست دیگه اش، تو شورتش بود و داشت کوسشو میمالید، زهره هم کنار نسیم داشت با سکس چت و حرفای سکسی من خودارضایی میکرد. تو دلم ارزو کردم که کاش زهره رو دوباره نشون بده، کمی بعد ارزوم براورده شد، انگار نسیم حرف دلمو شنید چون دوربین رو کم کم بالا اورد جوری که کوسش خودش پایین تصویر مونده بود و بدن سکسی زهره باقی تصویر رو پر کرده بود، هر کدوم از سینه های زهره اندازه ی یه هلوی گنده بود ، نوک سینه هاش قهوه ای کم رنگ بود و پوست فوق العاده سفیدش می درخشید، زهره هم مثل نسیم محکم کوسشو میمالید، به نسیم گفتم کونتو نشونم بده، گفت صبر کن گوشی رو بدم به زهره. زهره گوشی رو گرفت، نسیم چرخید و داگی نشست، صورتشو رو تشک گذاشت و اول با دوتا دست لای کونشو باز کرد، زهره دوربین رو به کون نسیم نزدیک کرد، لای کون نسیم و سوراخش هم از ترشحات کوسش خیس بود. نسیم یه دستشو از پایین برد لای پاش و شروع کرد به مالیدن کوسش، بعد یه انگشت دست دیگه اشو گذاشت رو سوراخ کونش و فشار داد تو، انگشتش خیلی راحت رفت تو، بعد شروع کرد به عقب جلو کردن انگشتش تو کونش، کمی بعد انگشت دوم رو هم اضافه کرد، برام جالب بود که نسیم خیلی راحت دوتا انگشتشو توی کونش عقب جلو میکرد، بدون اینکه ذره ای دردش بیاد، البته یه دختر حشری مثل نسیم معلوم بود که تمرین زیادی داره و دائما در حال خودارضایی و انگشت کردن خودشه. موضوع دیگه این بود که منم داشتم از جق زدن و مالیدن کیرم فیلم می گرفتم و حالا که گوشی تو دست زهره بود، میتونست کیرمو ببینه، زهره هنوز داشت با دست دیگه اش، کوسشو میمالید، مابین ناله های بلند نسیم، گاهی ناله های زهره رو هم میشنیدم. حرکات دست نسیم تند تر شده بود و ناله اش بلندتر، معلوم بود که داره ارضا میشه، کمی بعد نسیم شروع کرد به لرزیدن و با یه ناله ی بلند ارضا شد و به پهلو افتاد، بعد از اون، زهره گوشی رو پایین تر گرفت و شورت خودش معلوم شد که دستش به تندی در حال حرکت و مالیدن چوچولش بود. منم حرکات دستمو تندتر کردم، حالا و نسیم از صحنه خارج شده بود و من و خواهرم داشتیم باهم خودارضایی میکردیم. چند لحظه بعد، ابم اومد و پاشیدمش تو هوا، و روی شکم و سینه ام فرود اومد، زهره یه اوووووف بلند گفت و دستش شروع کرد به لرزیدن و چند ثانیه بعد هم گوشی رو انداخت، صفحه تاریک شد ولی میتونستم ناله ها و نفس نفس زدن زهره رو بشنوم. تو عمرم اینطوری ارضا نشده بودم، که یکی از دلایلش، دیدن بدن خواهرم و خودارضاییش بود. کمی بعد، نسیم گوشی رو برداشت و گفت ما باید جمع و جور کنیم چون مامانم شاید بیاد، دوستت دارم، منم گفتم دوستت دارم و قطع کردیم. رابطه ی داغ من و نسیم و به نوعی هم زهره ادامه داشت. یه روز بعد از ظهر مامان از زهره پرسید دارم میرم خونه ی خاله، میای؟ زهره معمولا با مامان میرفت ولی اینبار گفت نه قراره با نسیم بریم بیرون. وقتی مامان رفت حاضر بشه از زهره پرسیدم کجا میرین؟ گفت جایی نمی ریم ولی شاید بگم بیاد اینجا، از خوشحالی تو پوست خودم نمی گنجیدم، محکم بغلش کردم و گفتم قربون ابجی گلم بشم. پستونای درشت زهره به سینه ام چسبیده بود، گفت خیلی خوب ولم کن خفه شدم. ازش جدا شدم و گفتم خیلی ماهی، اصلا یدونه ای. گفت باشه حالا انقدر زبون نریز، برو تو اتاقت تا مامان شک نکرده. رفتم تو اتاقم و چند دقیقه بعد مامان رفت، رفتم تو اتاق زهره، در باز بود و زهره به پشت رو تختش دراز کشیده بود و پاهاشو باز کرده بود، شلوار تنگی که تنش بود، لبای کوسشو به خوبی نشون میداد. گفتم به نسیم گفتی؟ گفت اره تو راهه. گفتم دستت درد نکنه. رو صندلی کامپیوترش نشستم، زهره گفت وقتی اومد ضایع بازی درنیاری هااا. گفتم یعنی چطوری؟ گفت میگم یعنی از راه نرسیده نپری روش دیگه، زشته، بذار خودش بیاد طرفت، گفتم اگه نیومد چی؟ گفت میاد، دخترا حشری تر از پسران، همین که قبول کرده بیاد یعنی دلش میخواد دیگه. دخترا حشری تر از پسران، چه جمله ی جالبی، این یعنی خود زهره رو هم شامل میشد دیگه. گوشی زهره تو دستش بود و داشت تو اینستا می چرخید، کمی بعد چرخید و رو شکم دراز کشید، کونش واقعا بینظیر بود و دهنمو اب انداخته بود، گوشتی و گرد. در حال تماشای کون خواهرم بودم که زنگ زدن. بلند شدم و درو باز کردم. تا نسیم بیاد تو، زهره هم اومده بود دم در. نسیم زود اومد تو و درو پشت سرش بست، بعد با لبخند گفت سلام عشقم و دستاشو باز کرد تا بغلش کنم. دستامو انداختم دور کمرش و بلندش کردم ، اونم دستاشو انداخت دور گردنم. دو دور تو هوا چرخوندمش، بعد لباشو تو هوا بوسیدم و گذاشتمش زمین. نسیم و زهره همدیگه رو بغل کردن و لبای همدیگه رو بوسیدن ، وقتی از هم جدا شدن، نسیم اومد سمت من و دوباره دستاشو انداخت دور گردنم، یه لب کوتاه از هم گرفتیم و گفت عشقم برو تو اتاقت اماده شو منم الان میام. من رفتم تو اتاقم و اونا هم رفتن تو اتاق زهره. لباسامو دراوردم و با یه شورت سفید اسلیپ نشستم رو تختم. استرس زیادی داشتم، برای اولین بار تو عمرم، قرار بود سکس رو تجربه کنم، حالا میزان و درجه اش بستگی به نسیم داشت. حدود 10 دقیقه ای گذشته بود و صبرم داشت تموم میشد که بالاخره نسیم تو چارچوب در ظاهر شد. در حالی که فقط یه شورت قرمز تنش بود. از جام بلند شدم، نسیم درو کاملا باز گذاشت و اومد جلو، دستاشو انداخت دور گردنم، منم دستامو گذاشتم زیر کونش و بلندش کردم تو بغلم، نسیم پاهاشو دور کمرم پیچید و شروع کردیم به لب گرفتن، کمی تو اون حالت لب گرفتیم، بعد اروم خوابوندمش رو تخت جوری که کونش رو لبه ی تخت بود و پاهاشو باز کرده بود. خودم پایین تخت زانو زدم و خم شدم روش، شروع کردم به لب گرفتن ازش، بعد اومدم رو سینه های کوچولوش و شروع کردم به لیسیدن و مکیدن سینه هاش، انقدر کوچیک بودن که همش تو دهنم جا میشد. نسیم نفس های عمیق میکشید و دستاشو رو سرم گذشته بود. دستامو انداختم زیر کش شورتش، نسیم اول کونش و بعد پاهاشو بلند کرد و کامل دراوردمش، وقتی پاهاشو باز کردم، کوس بی مو و سفیدش جلوی صورتم بود، دستمو گذاشتم روی رونش و با انگشت شست شروع کردم به لمس کردن لبای نرم کوسش، نسیم سرشو بالا گرفته بود و با یه لبخند و چشمای خمار نگاهم میکرد، کم کم لبای کوسش از هم باز شد و چوچوله ی صورتی و سوراخ خیس کوسش معلوم شد، وقتی انگشتم به چوچولش خورد، یه لرز خفیف کرد. کوسش حسابی خیس شده بود، چون بار اولم بود، با شورتش، کوسشو خشک کردم و شروع کردم به کشیدن نوک زبونم رو کوسش. بعد از چند ثانیه لیسیدن کوسش، سرمو بالا اوردم. نسیم گفت نوبت منه. لبه ی تخت نشست و منم جلوش ایستادم. سر کیرم کم مونده بود از شورتم بزنه بیرون. نسیم نوک انگشتشو گذاشت رو سر کیرم و نگاهم کرد و خندید. بعد از دو طرف شورتمو گرفت و کشیدش پایین، وقتی کیرم افتاد بیرون، نسیم فورا گرفتش تو دستش و گفت اووووم چه خوشگله، کمی بالا پایینش کرد و کمی اب اولیه از سر کیرم بیرون زد، نسیم گفت اوی داره گریه میکنه، و خندید. با دست اب اولیه رو به همه جای کیرم مالید و بعد بدون اینکه من ازش بخوام، خم شد و سر کیرمو گرفت تو دهنش، اول کمی زبونشو دور سر کیرم چرخوند، بعد لباشو دور کیرم حلقه کرد و شروع کرد به جلو عقب کردن دهنش دور کیرم. تو عمرم همچین چیزی رو تجربه نکرده بودم. نسیم همونجوری که کیرم تو دهنش بود، سعی می کرد به چشام نگاه کنه. نسیم کیرمو از دهنش دراورد و یه لبخند گوش تا گوش زد و اب دهنش که روی کیرم جمع شده بود رو به همه جای کیرم مالید، بعد دوباره کیرمو گرفت تو دهنش و به ساک زدن ادامه داد، تقریبا نصف کیرمو تو دهنش عقب جلو میکرد و به ارومی با تخمام بازی میکرد. کمی بعد، بالاخره کیرمو از دهنش دراورد و گفت میخوای یه چیز جالب نشونت بدم؟ گفتم اره، نسیم به حالت نیمه دراز کش رفت، بعد دونه دونه پاهاشو گرفت و انقدر بالا اورد تا پاشنه هاش پشت گردنش قرار گرفت، واقعا تعجب کرده بودم، انگار اصلا چیزی به اسم استخون تو بدن این دختر نبود، کاملا از وسط تا شده بود. حالا کونش رو لبه ی تخت قرار داشت و کاملا باز شده بود، نسیم تف کرد تو دستش و روی سوراخ کونش مالید و گفت ببین میره تو؟ سر کیرمو گذاشتم رو سوراخ کونش و با دست نگهش داشتم تا یه وقت لیز نخوره و تو سوراخ اشتباهی نره. شروع کردم به فشار دادن و گفتم اگه دردت اومد بگو بکشمش عقب. گفت باشه. سوراخ کونش چند ثانیه مقاومت کرد، بعد احساس کردم که کم کم داره باز میشه، تا اینکه بلاخره سر کیرم رفت تو، چشای نسیم یه لحظه تنگ و دهنش باز شد ولی صدایی ازش در نیومد. گفتم دردت میاد؟ گفت نه، گفتم فشار بدم؟ گفت اره اروم فشار بده، خیلی اروم شروع کردم به فشار دادن و کیرم کم کم تا ته وارد کونش شد، دستامو رو پشت روناش گذاشتم و شروع کردم به عقب و جلو کردن. اوایل، کونش کیرمو سفت گرفته بود و حرکت دادنش سخت بود، ولی کم کم کونش جا باز کرد و تونستم راحتتر کیرمو عقب و جلو کنم. ناله های نسیم بلند شده بود. حس فوق العاده ای داشت، کون تنگش لذت بی نظیری داشت. بعد از کمی تلنبه زدن با سرعت خیلی کم، میخواستم سرعتمو کمی بیشتر کنم که گفت صبر کن، یه لحظه بکش بیرون، وقتی کیرمو از کونش کشیدم بیرون، یه صدای پاپ داد. نسیم پاهاشو از دور گردنش باز کرد. به پهلو چرخید و زانوهاشو تو شکمش جمع کرد، کونش همچنان رو لبه ی تخت بود. سر کیرمو رو سوراخ کونش گذاشتم و اینبار خیلی راحتتر کیرم رفت تو، شروع کردم به تلنبه زدن، چون به پهلو خوابیده بود، یه لپ کونش با روی کیرم مالیده میشد و لپ دیگه اش به زیر کیرم. سرعتمو بیشتز کردم و نسیم هم بدون هیچ مشکلی تحمل می کرد. وقتی به صورتش کردم، دیدم داره با یه لبخند به سمت در اتاق نگاه می کنه و ناله می کنه. وقتی به اون سمت نگاه کردم، دیدم زهره به چارچوب در تکیه داده، دست چپش رو زیر تاپش برده بود و داشت پستونشو میمالید، دست راستش هم توی شلوار و شورتش بود و کوسشو میمالید و صاف تو چشام نگاه می کرد. بی اختیار وایسادم چون شوکه شده بودم، خواهرم داشت سکس من و بهترین دوستش رو نگاه میکرد و کوسشو میمالید، کیرم هنوز تا ته تو کون نسیم بود ولی بی حرکت مونده بودم. نسیم یه ضربه به دستم زد و به خودم اومدم، وقتی نگاهش کردم، گفت بکن دیگه چرا وایسادی؟؟؟ یه نگاه به زهره و یه نگاه به نسیم انداختم و دوباره شروع کردم به تلنبه زدن. حضور زهره باعث شده بود که حشری تر بشم، نگاهم مدام بین بدن نسیم و زهره می چرخید. یه لحظه دیدم زهره داره با یه دست تاپشو بالا می کشه، نگاهم روش ثابت موند، زهره همونطور که تو چشام نگاه میکرد، تاپشو تا زیر گلو بالا کشید، یه سوتین کشی سفید ، پستوناشو پوشونده بود. سوتین رو هم بالا کشید و پستونای معرکه اش بیرون افتاد. زهره کمی به پستونای سفید و گردش دست کشید، بعد شروع کرد به ور رفتن با نوک پستوناش، کمی با نوک انگشتش تحریکشون کرد، بعد بین انگشتاش می گرفت و می کشیدشون. تو همین حالت بودیم که نسیم گفت سهراب یه لحظه بکش بیرون، کیرمو از کونش بیرون کشیدم، نسیم سریع برگشت و 4دست و پا نشست و پاهاشو باز کرد. خودش کمرشو به پایین قوس داده بود و کونش حسابی بیرون زده بود. گفت خیسش کن. یه تف به کیرم مالیدم و دوباره کردمش تو کونش، پهلوهاشو گرفتم و شروع کردم به تلنبه زدن. زهره هنوز یه دستش تو شورتش بود و با دست دیگه پستوناشو میمالید. نسیم اروم ناله می کرد و گاهی اسممو می گفت. یکی دو دقیقه گذشته بود که نسیم با ناله گفت زهرررره، اه زهره بیا کوسمو بمال، زهره حرکتی نکرد، نسیم دوباره با ناله گفت زهره بیا دیگههه، دارم میمیرم، جون من بیا. زهره دستشو از تو شورتش بیرون کشید، دستش کاملا خیس بود، اومد و طرف چپ ما رو لبه ی تخت نشست، پستوناش هنوز بیرون بود، دست چپشو گذاشت زیر شکم نسیم و رسوند به کوسش و شروع کرد به مالیدن چوچوله اش، نسیم ناله ای کرد و گفت اره عشقم، بمال، کوسمو بمال که نزدیکم. فاصله ی صورت خواهرم با کیر من و کون نسیم بیشتر از 30 سانت نبود، من تند تند تو کون نسیم تلنبه میزدم، شکمم به کون نسیم و تخمام به کوسش میخورد. چند ثانیه بعد، زهره دست راستشو دوباره توی شورتش برد و شروع کرد به مالیدن کوسش، صورتش قرمز شده بود و شهوت از چشماش می بارید ولی صدایی ازش درنمیومد. ناله های نسیم بلند تر شده بود. کمی بعد نسیم با گفتن اوف اوف اوف اوف و لرزش شدید ارضا شد، همونطور تو حالت داگی مونده بود، منم نزدیک بودم، بعد از چند ثانیه کیرمو کشیدم بیرون و شروع کردم به جق زدن، نگاه زهره روی کیرم ثابت مونده بود. بالاخره ابم اومد و همشو رو کون و کمر نسیم خالی کردم. دیگه جونی واسم نمونده بود، طرف دیگه ی نسیم رو لبه ی تخت نشستم. نسیم تو همون حالت 4 دست و پا کمی جلوتر رفت و چرخید سمت زهره، دستشو رو شونه ی زهره گذاشت و کشید تا اینکه زهره به پشت خوابید رو تختم. نسیم خم شد روش و شروع کرد به لب گرفتن ازش، دستشو هم گذاشت رو پستون زهره و شروع کرد به مالیدن. کمی بعد، نسیم رفت پایینتر و نوک پستون زهره رو تو دهنش گرفت و با ملچ و ملوچ شروع کرد به مکیدن و خوردن. کمی بعد حرکت دست زهره رو کوسش تندتر شد و شروع کرد به لرزیدن، ولی ناله نکرد. بعد از ارضا شدن زهره، نسیم کمی ازش لب گرفت، وقتی نفس زهره جا اومد، بدون اینکه حرفی بزنه بلند شد و رفت.

ادامه...

نوشته: خاقان


👍 91
👎 5
143001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

850361
2021-12-29 04:18:52 +0330 +0330

بد نبود به نظرم قسمت دومش بهتر میتونه باشه

3 ❤️

850364
2021-12-29 05:08:48 +0330 +0330

خوب بود اروم اروم داستانت جلو رفت و جا افتاد اغراق هم نکردی

1 ❤️

850368
2021-12-29 06:15:14 +0330 +0330

از سایت لوتی کپی کردی که!😶

1 ❤️

850373
2021-12-29 07:28:21 +0330 +0330

هر انچه لازم بود داستان واقعی داشته باشه و اتفاقهای عقلانی که دور از ذهن نباشه تو این دوره زمونه رو داشت تو داستان و متن داستان و شیواگویی ، به قولی قلمت هم خوب بود و روان افرین باب دل خوانندگان شهوانی که دنبال داستانهای واقعی هستند و فقط واقعی بودن ، نبودن براشون مهمه خخخ خخ خخ

1 ❤️

850448
2021-12-29 19:37:06 +0330 +0330

آفرین
نمونه واقعیشو دیدم

0 ❤️

850644
2021-12-30 17:07:39 +0330 +0330

واقعا دمت گرم بهترین داستانی بود که خونده بودم حالی عجیبی دارم وقتی باهاش ارضا شدم

1 ❤️

850645
2021-12-30 17:08:54 +0330 +0330

بهترین داستانی که تا حالا خوندم این بوده عالی بود حرف نداشت 😁🤤
کاش ادامه بدی باز

1 ❤️

850654
2021-12-30 18:18:30 +0330 +0330

داستان قشنگی بود ساده وروان

1 ❤️

850906
2022-01-01 02:22:49 +0330 +0330

سلام ببخشید بچه ها یه سوال من دارم این کلمه خود ارضایی آقایان چی بهش میگن ؟ چون من نمیدونم چرا بعضی داستانا مینویسن جق ، بعضی داستانا مینویسن جلق ، این اختلاف برای لهجه دوستان هست ؟ یا هر دو اسم رو داره ؟ یا اینکه یک گروه اشتباه دارن ؟ اگر اسم دیگه ایی هم داره لطفا راهنمایی کنید و بنویسین

0 ❤️

850922
2022-01-01 03:04:46 +0330 +0330

میمردی یه حالی هم به اون خواهر بدبختت میدادی نامرد ، طفلک چقدر خودشو جمع کرده که اومده تو اتاق تو الاغ که کمی هم به اون برسی 😡
داستانت خوب ولی من دیس لایک دادم نه بخاطر داستانت چون بی انصافی میشه داستان خوب بود😷 فقط این دیس لایک رو که سومین دیس لایکی هست که مفتخر به دریافتش شدین رو از طرف خواهرت تقدیم میکنم بشما ایشالله مبارکت باشه 🤫😠

0 ❤️

851031
2022-01-01 17:32:25 +0330 +0330

خیلی قشنگ بود مرسی

1 ❤️

851132
2022-01-02 06:50:11 +0330 +0330

کسی که خودارضایی میکنه، به مرور، اینقدر کمرش شُل میشه که توی اولین تلمبه توی کُسِ گشاد، آبش میاد. کیرِ آدمِ جقی، وقتی واردِ کون بشه، با توجه به فشاری که به کلاهک کیر، بخاطر تنگیِ کون، میاد، فرصت به تلمبه زدن هم نمیده و همون اول ارضا میشه، حالا تو حداقل دَه دقیقه داشتی توی کـون تنگِ یه دختر، تلمبه میزدی و آبت نیومد؟
بهتر بود اسمتو بجای خاقان مینوشتی چـاخـــــــان

1 ❤️

851149
2022-01-02 09:50:24 +0330 +0330

❤️ ❤️ ❤️ ❤️

1 ❤️

851348
2022-01-03 15:03:49 +0330 +0330

ادامه بده آفرین باریک اله داری

1 ❤️

851649
2022-01-05 06:01:16 +0330 +0330

تا این آبجی رو نکنی ن دست از سر ما بر می‌داری ن آبجی …زود بکن بره جنده خانومو

0 ❤️

854347
2022-01-20 02:49:31 +0330 +0330

فکر کنم فقط من اینجوریم ولی داستانت رو نتونستم یکدفعه ای بخونم. به قسمت های سکسی اش که رسید نتونستم تحمل کنم. یه خط میخوندم دست به اسلحه میشدم 😂 دوباره فرداش خط بعدی رو میخوندم و دست به اسلحه میشدم. یه سه چهار روزی طول کشید تا کامل بخونمش 😂 خیلی عالی نوشته بودی معلومه حسابی روش کار کردی 👍👍

0 ❤️

854789
2022-01-23 00:27:08 +0330 +0330

👏

0 ❤️

858990
2022-02-14 00:50:58 +0330 +0330

خوب بود لایک

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها




آخرین بازدیدها