گی با معلم

1401/03/01

سلام خدمت دوستان میخواستم داستان سکس خودم با معلمم رو براتون تعریف اول اینکه داستان گی هست و کسایی که دوست ندارن نخونن که بعدا فحش بدن دوم اینکه لطفا لطفا لطفا روی داستان من خودارضایی نکنید خوب من اول مشخصات خودمو میگم من رضا‌ام(اسم ها مستعاره)۱۶سالمه و چند بار فقط لاپایی دادم علاقه خاصی به سکس با پسر های بالای ۲۵ سال دارم و برام مهمه طرف مقابلم خوشتیپ باشه خوب بریم سر اصل مطلب اول سال بود و زیاد مدرسه برنامه ریزی دقیق و منظمی نداشت تقریبا روز سوم بازگشایی مدارس بود که سر کلاس نشسته بودم و منتظر معلمی بودم که معلوم نیست کیه بعد از چند دیقه اومد داخل وقتی دیدمش دلم یه جوری شد تاحالا اگه حسی نسبت به پسرا داشتم فقط و فقط بخاطر سکس بود ولی اینبار واقعا عاشق شده بودم یه پسر قد بلند تقریبا ۱۸۹بدنش یکم پر بود و صورت خیلیییی جذابی داشت اسمش سروش بود(دوستان دوباره میگم اسم ها مستعاره) گذشت و گذشت و من بیشتر عاشقش میشدم در هفته فقط سه شنبه ها و چهارشنبه ها میومد مدرسه که با ما سه شنبه ها کلاس داشت یه روز تصمیم گرفتم با پیج یه دختر بهش پیام دادم خلاصه پیام دادنای ما شروع شد و بیشتر بهش وابسته میشدم حتی عکس ک.یرشو هم برام فرستاده بود و اصرار داشت همو ببینیم منم همش واسش بهونه می‌اوردم آخر سر دلو زدم به دریا و گفتم یکی از دانش آموزاتم افتادم به پاش که به کسی چیزی نگه و شروع کردم براش توضیح دادن که همجنس‌گرام و عاشقش شدمه و فلان بهمان بهش گفتم به کسی چیزی نمیگی؟ گفت نه از ک.ون که بدم نمیاد بیا همو ببینم ولی هنوز میترسیدم بخواد کاری باهام بکنه و انتقام بگیره ولی راضیم کرد تو چت که کاری باهام نداره منم اوکی دادم و قرار شد فرداش همو ببینیم مدرسه تایم بعد‌از ظهر بودم و عصر ساعت ۵:۳۰ سریع اومدم خونه بدنمو شیو کردم و زدم بیرون رفتم سر جایی که قرار بود سوارم کنه ماشینش ۴۰۵ اسپرت بود سوار شدم و روم نمیشد توی چشماش نگاه کنم اما بعد از چند دیقه یخم آب شد و باهاش راحت شدم رفت خارج از شهر توی جنگل ایستاد خجالت میکشیدم شروع کنم اونم داشت نگاه من میکرد خجالتو کنار گذاشتم چشمام رو بستم پریدم بغلش سرمو گذاشتم روی سینش و دستمو بردم وسط پاهاش اونم آروم دستشو روی باسنم میکشید و با اون یکی دستش صورتمو نوازش میکردن ک.ونم خوبه و بزرگه اما یکم فقط یکم وسطش سیاهه آروم در گوشم گفت بریم عقب منم سرمو تکون دادم و از بغلش اومدم بیرون جفتمون رفتیم صندلی های عقب پیرهنشو در اورد که دوباره به حالت قبلی برگشتم اما اینبار شلوارشو تا زانو کشیده بود پایین کیرشو قبلا توی عکس دیده بودم اما توی واقعیت خیلی بزرگتر بود بدون هیچ مانعی دسامو گذاشتم روی کیرش سرمو بردم بالا و گردنشو میک زدم که اونم متقابلاً همین کارو کرد ساک زدنو حرفه‌ای بلد بودم سرمو بردم سمت کیرش و یه لیس بهش زدم که چنان آه مردونه‌ای کشید حشرم چندین برابر شد تند تند براش ساک میزدم اونم به کونم که شلوارمو از اورده بود با دستش ضربه میزد سرمو بلند کردم توی چشماش نگاه کردم که لبخندی بهم زده قبلا بهم گفته بود دوست نداره لب بگیریم منم نرفتم سمت لباش فهمیدم حسابی حشری شده چون دستشو از توی کونم بیرون نمی‌اورد بهش گفتم دستتو در بیار قمبل کنم گفت نمیخوام مال خودمه دوس دارم دستم توش باشه گفتم آره عشقم مال خودته ولی الان باید جرش بدی که یه جون بلند بالا گفت دستشو در اورد سریع قمبل کردم(چون توی ماشین بودیم اصلا جا نبود و خیلی اذیت شدیم) به کیرش و کونم لوبریکانت زد و کیرشو گذاشت در سوراخم تاحالا سوراخی نداده بودم و پلمپ بودم فشار داد که درد بدی توی دلم پیچید به یه فشار دیگه که همزمان شد با داد زدن من و ارضا شدن اون سر کیرش به زحمت رفت داخل کونم که درش اورد خودشو تمیز کرد کمک منم کرد خودمو تمیز کنم و برگشتیم شهر بعد از اون چندین بار همو دیدیم و لذت بردیم از هم دیگه واقعا بهش وابسته شدم و عاشقش شدمه ولی الان داره میره یه شهر دیگه و ازم خیلی دور میشه دوستان برای عشقم دعا کنید دلم خیلی براش تنگ میشه واقعا نمیدونم چرا من باید همجنس گرا باشم

دو نکته رو اول داستان گفتم اینجا هم میگم

۱_خوشتون نمیاد نخونید که فحش ندید و کاملاااااااااا واقعیت داره

۲_روی داستان من جق نزنید

۳_داستان خیلی طولانی تر بود ولی من خلاصه کردم

نوشته: رضا


👍 4
👎 25
31201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

875326
2022-05-22 01:27:16 +0430 +0430

ادمین سن سایت ۱۸ ساله
داری چیکار میکنی با این سایت
اگه نمیرسی از کاربرا کمک بگیر حداقل سرسری یه مطالعه بکن داستانی ککه قراره آپ کنی

3 ❤️

875333
2022-05-22 01:48:26 +0430 +0430

کون بچه اومده به ما میگه چیکار نکنیم
ارزش جق که نداره ولی گریه به حال وضعیت این روزای مدرسه چرا

1 ❤️

875360
2022-05-22 04:18:24 +0430 +0430

سامیارم ترنس تپل کیر کلفتاش بیان پیوی

0 ❤️

875380
2022-05-22 08:02:20 +0430 +0430

واژه ( شدمه ) منو یاد مرحوم پنجعلی معمولی انداخت که می گفت (( ناهار نخردمه )) !

4 ❤️

875393
2022-05-22 09:34:47 +0430 +0430

داستانت حقیقته ولی تو عقده ای هستی و کمی مشکل روانی داری حتما به پزشک مراجعه کن

0 ❤️

875429
2022-05-22 15:18:51 +0430 +0430

جوون.پیام بده اشنا بشیم

0 ❤️

875460
2022-05-22 20:35:25 +0430 +0430

خوش بحال معلم

0 ❤️

875462
2022-05-22 20:40:05 +0430 +0430

Sik kn baw kos maqz

1 ❤️

875465
2022-05-22 21:49:52 +0430 +0430

وقتی چیزی رو منتشر می‌کنی حق نداری به دیگران بگی چی کار با داستان بکنن
من شخصا میخواستم بزنم کاری هم با حرفت نداشتم ولی جذابیتی برام نداشت داستانت
نه لایک نه دیس
موفق باشی

1 ❤️

875488
2022-05-23 00:56:46 +0430 +0430

آخرش که میخواستی ۲تا نکته بگی کردیش 3تا، اونم کسشرز

  • با داستانت جق نرنیم؟! اینو بدون هیچکس و هیچ مقامی نمیتونه به من بگه با چی‌ باید جق بزنم و با چی نباید، پس گوهتو بخور و کاری هم به گه خوری دیگران نداشته باش.
0 ❤️

875518
2022-05-23 02:18:55 +0430 +0430

روی داستان من جق نزنید مگه داستان علمی تاریخی نوشتی که انقدر زر مفت میزنی عزیزم

1 ❤️

875672
2022-05-23 23:10:20 +0430 +0430

کسخل

0 ❤️

875686
2022-05-24 01:09:14 +0430 +0430

رضا دادا ۳ تا نکته
(پاسخ به نکته اولیت ) 🤔 عاممم چقدرم گوش کردن به حرفت نمی‌خوای بخونن اصن داستان یا خاطره نزار

مورد ۲ ( پاسخ به نکته دومت) همه زدن تموم شده رفته ؛ و اینکه عووو اینا (دسته ملجوقیان ) توی بند دوم (داستان خاطره یا هر نوشتاری ) کارشونو کردن تموم شده کجای کاری 🙄😶‍🌫️🥸🤔

مورد ۳ ( پاسخ به نکته سومت ) خوب کاری کردی ، از قدیم گفتن کم گوی و گزیده گوی چون در …
اگرم خلاصه نمی‌کردی بخاطر داستانت یا خاطرت فروش میخوردی از ( از طایفه نقادان منقعد مرکز (این افراد کلا با محتوا کاری ندارن و فقط میخوای یه چیزی زیر پستت گفته باشن ؛ که یه چیزی زیر پستت گفته باشن فرقی ام ندارن طرف شیخ ابوالقاسم فردوسی عه یا لسان الغیب
""“حافظ “”” ))

0 ❤️

893490
2022-09-03 18:32:54 +0430 +0430

روی نظر من جق نزنید

0 ❤️

904950
2022-12-01 14:12:35 +0330 +0330

عالی بود

0 ❤️




آخرین بازدیدها