****سلام
من رادمهر هستم و این داستان کاملا از ذهن مریضم بیرون اومده. بخونین متوجه میشین.

من ۲۰ سال سن دارم و این ماجرا برای چند ماه پیشه.
اول از خودم بگم. ۱۷۰ قدم هست و لاغرم. خوشتیپ نیستم اما زشتم نیستم. کیرمم ۱۶ سانته.
تو یکی از روستا های شمال کشور زندگی میکنم. هم پدرم و هم مادرم مردن. من عاشق طبیعت و جنگل هستم و بیشتر اوقات میرم جنگل.

همونطور که گفتم چند ماه پیش مثل همیشه جنگل بودم و ساعت حدودای نه یا ده شب بود که تو آسمون یه چیزی دیدم که داره به زمین نزدیک میشه. فکر کردم شهاب سنگه برای همین سعی کردم برم دنبالش. بعد از چند دقیقه یه صدای برخورد بزرگی اومد به سمت صدا رفتم. اینقدر رفتم و رفتم تا رسیدم بهش. یه سوراخ بزرگ رو زمین بود. پریدم پایین و رفتم سمت اون چیزی که فکر میکردم شهاب سنگه اما در کمال تعجب فهمیدم که یه سفینه هست.
میدونم باور نمیکنین اما واقعیته.
یه صدای گوش خراشی اومد و در سفینه باز شد. یه نفر جلوی در ظاهر شد و بعدشم افتاد زمین. رفتم سمتش تا ببینم بهوش هست یا از هوش رفته که معلوم شد بیهوشه.
بغلش کردم و بردمش خونه.(خیلی سبک بود)
گذاشتمش رو مبل و تازه دیدمش. به خاطر اینکه هوا تاریک بود نتونسته بودم خوب ببینمش.
بدنش آبی بود و موهاش بلند و بنفش بودن. بدنش رو برانداز کردم و سینه هاش رو دیدم. اولین بار بود که سینه یه زن رو میدیدم. بزرگ بودن با دستم لمسش کردم اما سریع پشتم رو کردم بهش. نفس عمیق کشیدم و برگشتم سمتش و بقیه بدنش رو نگاه کردم. چشمم به کصش خورد. بدجوری راست کرده بودم اما خودم رو کنترل کردم. بدنش خیلی رو فرم بود. رفتم به صورتم آب زدم و یه پتو آوردم انداختم روش.
دو سه ساعت بعد به هوش اومد. آروم رو مبل نشست هنوز نفهمیده بود چه خبره. آروم رفتم سمتش. نمیخواستم بترسه.
میخواستم ازش بپرسم که حالش چطوره که یه دفعه ای از رو مبل پرید و بهم حمله کرد.
-تو دیگه کی هستی؟ سفینم کجاست؟ اینجا دیگه کدوم گوریه؟
از اینکه فارسی حرف می‌زد خوشحال شدم.
بهش توضیح دادم که تو جنگل پیداش کردم و آرومش کردم.

واسش آب آوردم و اسمش رو پرسیدم. اسمش “خاراز” بود.
میخواست بره سفینه اش رو ببینه که قانعش کردم فردا میریم و بعدشم همونجا رو مبل خوابید.
دوباره زل زدم به بدنش. دلم میخواست لمسش کنم. میخواستم بکنمش اما فقط رفتم اتاقم و خوابیدم.
صبح اولین کاری که کردم یه شلوار و پیراهن بهش دادم.
-مجبورم اینا رو بپوشم؟
-شما مگه تو سیارتون لباس نمیپوشین؟
-فقط برای مراسم های خاص
-خب اینجا اینجوری نیست و در ضمن کسی نباید بفهمه که یه آدم فضایی اینجاست.
پشت کرد بهم و شروع کرد لباسا رو بپوشه. خم شد شلوار بپوشه که کونش رو دیدم. یه کون گنده. دوباره راست کردم. رفتم آشپزخونه تا کارش تموم شه. بعدشم رفتیم جنگل تا سفینه اش رو ببینه.
داغون شده بود.
-به هر حال دیگه لازمم نمیشد.
-چرا؟ مگه نباید برگردی؟
-نچ! سیارم ترکیده.
-جاااان؟؟
-ترکیده دیگه احمق.
رفت تو سفینه و بعد چند دقیقه برگشت و گفت بریم.
بعد چند دقیقه صدای انفجار اومد. فهمیدم سفینه رو روی حالت خود تخریبی گذاشته بود.
بعد دو سه روز که باهم زندگی می‌کردیم فهمیدم رفتاراش عجیبه. شبیه دخترای کوچیک رفتار میکرد.
اصلا شبیه زن بالغ نبود
-چند سالته؟
-آآآآآم فکر کنم امسال میشم ۱۰۰ ساله
–به سال ما چند ساله میشی؟
یه دستگاهی برداشت و توش چند تا چیز وارد کرد
-به سال شماها ۱۸ سالم هست.
هنگ کرده بودم

چند شب بعد اون رو مبل خوابیده بود. منم رفتم اتاقم و لم تاپم رو باز کردم و سرچ کردم pornhub
وسطای عشق و حال بودم که یه صدایی اومد داری چیکار میکنی؟
یه دفعه ای پریدم و با دستم جلوی کیرم رو گرفتم تو اینجا چیکار میکنی؟ مگه خواب نبودی؟
-بودم. الان نیستم. داشتی چیکار میکردی؟
-یه دقیقه صبر کن شلوارم رو بپوشم. چیزی درباره خودارضایی میدونی؟
-خود چی چی؟
شروع کردم توضیح دادن بهش. که سکس چیه که خودارضایی چیه.
بعد از اینکه که توضیحاتی تموم شد گفت چرا اینقدر گرمه اینجا؟

از رو شلوار به کصش نگاه کردم. شلوارش یه ذره خیس شده بود.
-دلت میخواد تجربش کنی؟
-چی رو؟
-سکس رو؟
جوابی نداد
رفتم سمتش و آروم انداختمش رو تخت.
شروع کردم به لب گرفتن ازش. خیلی خوشمزه بود. آروم رفتم سراغ گردنش.
پیراهن و شلوارش رو در آوردم و با سینش ور رفتم بعد شروع کردم به خوردنش
بعدش رفتم سراغ کصش. اول با دستم مالیدمش و بعد با زبونم شروع کردم به لیسیدنش. آه و ناله هاش بلند شده بود.
هردومون بدجوری حشری شده بودیم.
لباسام رو درآوردم بهش گفتم ساک بزنه که البته بلد نبود. بهش یاد دادم.
شروع کرد به ساک زدن. کارش خیلی خوب نبود اما برای بار اولش خیلی خوب بود.
بعدش رفتم سراغ پوزیشن داگی.
نمیدونستم فضایی ها پرده دارن یا نه. آروم آروم کردم تو کصش
فقط آه و ناله میکرد. منم تند تر و تند تر تلمبه زدم.
موهاش بنفشش رو گرفتم و محکم تلمبه زدم تا هردوتامون ارضا شدیم.

هر چی فحش بدین آینه

نوشته: جیم