اولین سکس عاشقونم

1395/07/10

تو 4 سالگی پدر مادرم از هم جدا شدن و تو اجتماع به نام ی بچه طلاق معرفی شدم سختم بود خیلیم سخت بود ولی هفته ب هفته پیش هر کدومشون بودم وقتی پیش مادرم بودم ب دلیل این که خیلی حوصلم سر میرفت خونه میرفت تو کوچه بازی میکردم خود تعریفی نیس ولی واقعا خوشگل بودم ی پسر با موهای بور و چشمای آبی که اسمش نوید و الان ساکن تهرانپارس و 17 سالشه قد 189 و وزن 76
وقتی میرفتم تو کوچه با پسرا و دخترا بازی میکردم و بعضی از جاها بود وقتی تو پارکینگ بودیم بقول خیلی از بچها که خیلیاتونم یادتون دودول بازی میکردیم ولی اصلا هیچی بارم نبود اصلا نمیدونستم ب چ درد میخوره کیر ب جز شاش کردن
گدشت گذشت من عادت کرده بودم ب این کار مث ی بازی بود برام با دختر عمم دختر عموم با دخترای همسایه
و چند بار بدجور بگا رفتم برای همین موضوع ها

روزگار سختی بود برام دوری بودن از پدر مادر تنهایی و خیلی برام تلخ بود وقتی میرفتم مدرسه برام همچیزش درد ناک بود باید پیاده خودم تو راه میرفتم بدون هیچ سرویسی البته وقتی مدرسه میرفتم پیش پدرم بودم ولی پدرم ماشین نداشت منو برسونه مجبور بودم تا یجایی بیام که اونم سر کوچمون بود و مسیرش ب من نمیخورد میرسیدم دم مدرسه میرسیدم دم مدرسه میدیدم که مامان باباها بچه هاشون بغل میکنن اینجور چیزا و دوباره گریه میکردم تو مدرسه
تا 5 ابتدایی همین بود
که کلی پولامو جمع کردم رفتم پلی استیشن 2 گرفتم
هنوز بچه بودم اونموقع هم پلی استیشن مد بود با ی بازی خدای جنگ
که هنوزم طرفدار داره
من رو صحنه های که داشت تحریک میشدم و یاد کارایی که تو بچگی کردم میوفتادم ولی جق نزدم ولی حسم برای انجام سکس خیلی بالا بود
1 راهنمایی بودم که بلوغ زود رس گرفتم میشه همون 13 سالگی فکر کنم
دنبال کون و کس بودم فقط اصلا هم نیمدونستم چ جوری باید بکنم!!خخ
ولی دوس داشتم انجامش بدم ب هر ترتیبی ک شده ولی نشد
بعد ها حس شهوتم کم کم نشست فراموشش کرده بودم
با ی دختر ب اسم عسل آشنا شدم وقتی دوم راهنمایی بودم اشتباه نکنید با این سکس نکردم اینا همشون دلمو شکستن و اصلا اصلا خداشاهده دنبال سکس نبودم اون سالم دیگه میدونستم کردن چ جوریه با فیلمایی ک می دیدم
با خیلیا رل زدم اونم فقط از سر علاقه ن چیز دیگ
عسل،آناهیتا،سارا،زینب،فاطمه،مریم،و آخریشون وقتی 1 دبیرستان بودم بود که باهاش رل زدم
تاسمش مهسا بود ی دختر خیلی خوشگل که بچه تجریش بود و میدون قدس
من اونجا تو پاساژ تجریش برای مسابقه پی اس 2015 میرفتم و بازی میکردم که با اون تو بازار موبایل آشنا شدم
خخخخخ
اینم بهم خیانت کرد و جلو چشمام از صمیمی ترین رفیقم لب گرفت من اونسال باور کنید 2 بار خودکشی خواسم بکنم که 1 قرص بود دومی نشد
من اونسال خیلی ناراحت بودم و دپرس عکسای پروفایلم دپرس بود بدنم پر از جای خودزنی گفتم من که دیگه چیزی ندارم ن مادری دارم ن خانواده ایی که دوستم داشته باشه دوست صمیمیم هم این بود
ی روز تو تلگرام دیدم که زده مهسا ادد کرده شمارو تو این گروه
من عصبانی شدم تو گروه دعوا داشتیم میکردیم من بهش فحش خارو مادر میدادم و ول کن نبودم میگفت که دوستم بهش تجاوز کرده ادامه پیدا کرد
عصابم خورد بود که ریموم کردن
ی دختر ب اسم سپیده اومد پی وی گفت چی شده ماجارارو تعریف کردم شد آبجیم ب صورت مجازی اون بچه رسالت بود بهمون خیلی نزدیک بود
قرار گذاشتیم همو ببینیم قبول کرد 1 ماه 2 ماهی بود که از اون قضیه گذشته بود میگفتیم میخندیدم دختر خیلی خوشگلی هم بود با سینه های 70 اگر اشتب نکنم سر باا نوک صورتی پوستش سفید با موهای جو گندمی
من هیچ حسی نداشتم بهش که کم کم میگفت نوید چرا با کسی دوس نمیشی؟
گفتم نمیخوام دوباره قلبم بشکنه اونم هیچی نگفت
و قضیرو رو نکرد دوباره
گذشت گذشت…تا این که تولدم شد 12 بهمن تنها بودم گفت نوید بیا بریم بیرون ظهرم بود رفتیم بیرون برام ی گردنبند نقره اصل گرفته بود خیلی هم خوشگل بود ی عطر زنونه خیلی داغ کننده هم ب خودش زده بود من اونروز خیلی دوس داشتم لپشو دیگه ماچ کنم خیلی واقعا هدیه خوبی بود برام
رابطمون با اون و آبجی برادریمون باهم خیلی خوب شده بود منم دوستش داشتم و وابسته بودم بهش
تولد اون شد 27 اردیبهشت
منم براش ی گردنبند خریدم ولی این یکی طلا بود خداشاهده
دقیقا 9 ماه کار کردم با بقیه پس اندازمو دادم برای گردنبند یخوردشم قرض بود گفتم بذار تلافی کنم
بهش دادم تا دید ی دفعه لباش رفت رو لبام اصلا ن من متوجه شدم ن اون ی دفعه چشماشو وا کرد سریع سرشو انداخت پایین و رفت
ی مدت اس و پی ام نمیداد منم مزاحمش نمیشدم تا این که بعد از 2 روز اس داد
+نوید ببخشید کنترلمو از دست دادم
-فدای سرت آجی این چ حرفیه
+دلم برات تنگ شده بود
-منم
ی مدت حرف زدیم من قبلش بهش پیشنهاد دوستی داده بودم ولی رد کرده بود
که گفت من ب پیشنهاد دوستیت فکر کردم قبول
باورم نمیشد دختری ب اون خوشگلی یعنی الان دیگه مال منه؟
ازش پرسیدم همینو گفت آره مال خود خودت عشقم
خلاصه ی مدت گذشت رابطه ساده حرفای ساده بوس های ساده لب گیری های ساده
تا این ک من حالم خوب نبود تو خونه بودم بابامم با عموممینا رفتن شهرستان ب کارای باغمون برسن
به سپیده اس دادم گفتم عشقم کجای یچ کار میکنی؟
گفت خونم عزیزم دارم آهنگ گوش میکنم
تو چیکار میکنی؟
گفتم تنهام تنهای تنهای تا 1 هفته دیگ
خب مادرمم نبود مادر بزرگمم فوت کرده بود کسی نمی تونست بیاد پیشم
یکم من من کرد گفت میخوای من بیام پیشت گفتم واقعا؟
گفت آره من واس عشقم میام با دوستش هماهنگ کرد ی کلکو
که اونم مث این که تنها بود ولی لازم نداشت کسی پیشش باشه و خدا میدونه واس چی بوده
شب اومد زنگ زد
درو براش باز کردم راه پله ها تاریک بود خور زمین صداش اومد ولی داد نزد ک کسی بفهمه تو خودش نگه داشت
سریع رفتم اوردمش کمکش کردم گفت مرسی عشقم ممنونم ازت
گفتم وظیفمه عشقم این حرفا چیه؟
درد داشت گفت عشقم گفتم جون دلم
گفت میتونی ماساژم بدی گفتم باشه عزیزم لباسشو تا بالا تر از پهلو داد بالا منم داشتم ماساژ میدادم ک خیلی گرمم بود و تشنم رفتم آب بخورم که برگشتم تو اتاق دیدم که لباساشو در اورده
و گفت ببخشید مم گرمم بود گفتم فدای سرت خونه خودته گفت اگر میشه همجامو بمال خیلی خستم گفتم چشم
که دیگه شد سکسی
همجاشو ماساژ دادم رون پاهاش لای انگشتاش قلنجاشم گرفتم حتی خخخ
و هی قربون صدقم میرفت که قربون دستات بشم منم خجالتو میگفتم خدانکنه
که گفتم عشقم بازم ماساژ بدم گفت آره
گفتم کجارو گفت سینمو واقعا سرخ شدم و خجالت کشیدم گفت خجالت نکش عشقم من مال تو ام تو هم مال من نگاه ما رو هم مالکیت گذاشتیم منظورش این بود که وقتی 2 تایی دپرس بودیم پیش هم ی بار اسم همو رو دست هم با تیغ خط انداخیتم
گفتم باشه عشقم سوتینشو دراورد وااای چی دیدم چ چیز نازی بود واقعا احساس کردم آب سرد ریختن روم
داشتم میمالیدم خودش چشماشو بسته بود مث فیلمای سکسی ماساژ میدادم
من کلا ماساژ دادنم بد نبود ی کرم داشتم که خوب بود میشد ب عنوان چرب کننده استفاده کرد
زدم بهش بدنش داشت میدرخشید تو اتاق جوری ک تو تاریکی هم میشد پیداش کنی
پررو تر شدیم گفت شورتمم در میارم عشقم گفتم باشه
کسشو لای کونشو ماساژ میدادم ی آه آه نازی میکرد
ک با 2 انگشتم داشتم چوچولشو میمالیدم
منم داغ بودم ی بیشکون گرفتم آخش بلند شد ی دفعه عصبی شد ی مشت زد ب کیرم که سیخ بود
مردم که گفت حقته تقصیر خودت بود من گفتم ببخشید عشقم شرمندم ولی چرا میزنی تو منطقه ممنوعه؟
گفت حقته ی چند دقیقه گذشت گفت دلخور نشو عشقم ببخشید
شوخی کردم نفسم
گفتم باشه عشقم فدای سرت که همونطور که دراز کشیده بود لبمون رفت رو لب هم با وله میخوردیم لب همو هیچی سرمون نمیشد با ی صدای آروم گفت نوید دستتو بذار روش فهمیدم ک کسشو میگه وقتی گذاشتم کوره آتش شده بود حتا داغ تر از قبل
پاهاشو همونجور که دستم رو کسش بود جمع کرد و فشار میداد خودشو بالا پایین میکردو لبمو داشت میخورد منم دیگه طاقت نداشتم سریع رفتم پایین بدنش پاهاشو دادم بالا کسشو خوردم کسی که چرب چرب بود و بوی عالی اون ژل فوق العادش کرده بود داشت آه آه میکرد گفتم خیالت راحت هیچکس تو خونه نیس راحت باش چون ما تو خونه ایی بودیم که طبقه اول و دوم عمو مینا بودن و سوم ما که رفته بودن شهرستان آه آهی میکرد که نگو داد و جیغ که میگفت نفسم بخورش آقاییم بخورش
باورم نمیشد این همون دختری بود که من آجی صداش میکردم الان عشقمه دارم کسشو میخورم فحشم میداد که بخور توله سگ جاکش
من وحشی تر میشدم میخوردم
که سریع سرشو بلند کردم محکم لباشو خوردم گفت منطقه ممنوعت خیلی مترش زیاد شده ها گفتم آره عشقم گفت میذاری نگاه کنم کیر من 17 سانت بود و کلفت مث فیلمای سوپر که شورتو در میارن کیر پرتاب میشه ب بیرون اومد بیون گفتتتت جوووون آقام میخواد منو با این بکنه؟
ازم پرسید میتونم این بکنم تو دهنم گفتم باشه عشقم بدنم دست توعه
کرد تو دهنش خوب میخورد ن ب حرفه ایی بعضیا ک این داستانو میخونن خیلی داشت ساک میزد منم آبم ب این راحتیا نمیومد نمیدونم چرا خدایی گفتم عشقم بسه گفت ن بس نیس بازم خورد که گفت میخوام این منطقه ممنوعه رو ازت بخرم گفتم خریدنی نیس گفت پس اجاره بده ب کسم قبول نکردم و نکردم
گفت باشه پس از کون بکن اون قبول کردم
میدوسنتم که آنال برای زنا خطر هم داره و بیماری برای همین چیزایی که تو سایتا خوندمو اجرا کردم اول خوردم براش و با همون ژل ی بار دیگه چربش کردم اول انگشتش میکردم تا قشنگ باز شه سوراخش اونمم آه آه میکردو مث بقیه زنا
منم هر لحظه بیشتر تحریک میشدم کیرم داشت منفجر میشد دمشم گرم جوری کونشو تمیز کرده بود که واقعا هیچ بوی کثافطی نمیداد
بعد از چند دقیقه کردم تو درد کمی احساس کرد چون گشادش کرده بودم ی کم افتادم روش که کم تر بشه دردش اون زیرم آروم آروم عقب جلو میکردم و سرمو ب سمت گردنش میبردم و لبامون رو لبای هم میذاشتیم منم گلوشو میخوردم ک بیشتر حسش بیاد چند دقیقه همینجوری بود که گفت بذار بشینم روش بعدش هر مدل خواسی بکن گفتم باشه
نشست روش حسابی شالپ شولوپ میکرد چن بارم تف زده بدیم صدای شالپ شولوپش همه جارو برداشته بود من تو طبقه اول بهشت بودم اون تو فردوس(بالاترین درجه بهشت)که همه استایلی کردمش میگفت خیلی بزرگه ولی حسابی داره بهم حال میده ی 45 دقیقه شایدم بیشتر شد که داشتیم سکس میکردیم که بلاخره حس کردم آبم داره میاد بهش گفتم عشقم آبم داره میاد تلمبه نزدم همونجور وایستاده بودیم و بهش چسبیده بود دیگه تلمبه نزدم که حس آبم بره و دستمو گذاشتم رو کسش و حسابی مالیدمش که آب ک چ عرض کنم سیل بود کل تختو خیس کرد گفت ببخشید عشقم گفتم فدای سرت زندگیم گفت بدو بدو که آبتو میخوام تلبمه زدم دوباره حسش اومد گفتم بریزم تو گفت ن دهنم گفت نه دهنت کثیف میشه گفت نه میخوام آب عشقمه آب غریبه نیس بعد از کلی چونه زدن بلاخره من قبول کردم که بریزم دهنش
ریختم دهنش حسابی هم خوش گذشت اوق هم نزد بعد از این که آبم رفت تو دهنش خیلی ریلکس دهنشو شست و تا صبح با هم بودیم حتی ساعت 11 هم سفارش غذا دادیم خیلی رومانتیک کارامون کردیم و تا فردا ظهر باهم بودیم که یکمم همو مالیدیمو برگشت خونه که الان هم باهم هستیم این داستانم ب مشورت خودش گذاشتم امیدوارم خوشتون اومده باشه رفقا فحش میخواید بدید بدید ولی ب عشقم توهین نکنید این ی رابطه عاشقی بود ن ی رابطه جنده آمیز

دوستتون دارم اندازه ی دنیا امیدوارم اونا ک سکسو تجربه ندارن انجام بدن داداشای گلم خوشبخت شید آبجی های گل شما هم خوشبخت شید خداحافظ
خیلی دوستتون دارم

نوشته: N


👍 0
👎 3
12177 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

558739
2016-10-02 04:49:44 +0330 +0330

تکراری بود که آه

0 ❤️

558786
2016-10-02 19:32:46 +0330 +0330
NA

(clap)kos kesh

0 ❤️




آخرین بازدیدها