سلام به تمام بچه ها. نمیدونم چرا بعضی ها انقدر الکی از خودشون داستانای تخیلی در میارن کارایی که جرات کردنشو ندارنو میگن کردیم بگذریم من کلی سکس داشتم قشنگو رویایی اسمم سام هستش یه 12 سالی هست جدا شدم و تنها زندگی میکنم و ساکن کرج هستم یه چند وقتی یعنی نزدیک به 3 سال علاف میچرخیدم تا یکی از دوستام به نام ساسان بهم گفت یه رستوران سنتی بزنیم درامدش خوبه از فرداش دنبال جا گشتیم بعداز چند روزی یه جا پیدا شد جای خوبی بود مشتری امد از بس تبلیغ کردیم پسر و دختر بعضی شبها دیگه جا نبود دخترایی میومدن که انگشت به کون میشد این ساسان همش تو لنگ و پاچه دخترا بود یه شب صندوق بودم یکی صدا زد اقا نمیخای حساب کنی منم حواسم تو نت بود یهو از دهنم پرید گفتم نه دختره گفت چه اقایه مهربونیه یهو صدای خنده امد سرمو بلند کردم دیدم چه خبره 7 تا دختر یکی از اون یکی خوشگلتر ولی رویا از همشون سرتر بود همونی که من برد تو ابرها منم که میخواستم ضایع نشم دیگه پولو نگرفتم رویا اسرار کرد گفتم دیگه نه حرفم یک کلامه اونا هم خوشحال منم که داشتم به صورتشو سینه هاش ذول میزدم که گفت چشمت درد نگیره گفتم نه عزیزم و رفتن منم پشت سرشون ماشینو روشن کردمو رفتم بغل به بغل که وایسادیم شمارمو دادم گفت با همه مشتریات همینطوری هستی گفتم نه و یه ربع براش فک زدمو شمارشو گرفتم از همون شب کارمون شروع شد اولا خیلی رسمی بودیم تا بهم اعتماد کرد بعدش فهمیدم طلاق گرفته خیلی چیزا بهم گفت بهش گفتم یه مسافرت با هم بریم گفت تو ایران نه منو میگی تشتکم پرید گفتم اینم تیغ زنه گفتم هر جا که بگی میبرمت گفت میریم اما من باید پوله بیلیطتو بدم یه ذرن ناز و گوز اومدم دیدم نه جدی میگه اخر رفتیم دبی من 4 بار رفتم اون نرفته بود گفتم باشه 2 تا بلیط پرواز اماراتم گرفتو ما هم یه 7000 دلار گریفتیمو رفتیم 5 صبح پرواز از فرودگاه امام… صبح ساعت 8 تو هتل بودیم یه دوش گرفتم اومدم بیرون فکر کردم یه اطاق دیگه رفتم خوش شدم اخه انقدر ادم خوشگل زیبا واقعا رویا رویایی شده بود گفت بیا پیشم رفتم جلو گفتم جونم نفسم عشقم عمرم گفت مزه نریز گفتم چشم گفت یک هفته میخوام برات زندگی بسازم که هیچ وقت نبینی یه همچین روزایی گفتم اوکی پریدم که لبرو بگیرم محکم زد وسط کلم گفتم یعنی چی گفت مگه الکیه گفتم نه راستکیه گفت لوس نشو اول صیغه دیدم شروع کرد به خوندن منم روش خوابیده بودم کیره که شده بود سنگ منم که کم حوصله گفتم قبوله کردم تو کوس ماهش دیدم یه اهی کشید دم گوشم که شاید دیگه هیچ وقت تکرار نشه همه چیزش عالی بود واقعا یه رویایه تمام عیار بود روز اول 4 بار کردمش نه رویا خسته میشود نه من هر دفعه که ارضا میشدم هبم مثله دفعه اول میپاشید از کجام در میومد خودمم در شگفتم جمعا ای 7 روز دبی با اجازتون 20 بار جمعا سکس داشتیم و هر روزم برای من یه رویای جدید میشد منم براش اونجا سنگ تموم گذاشتم خیلی بهمون خوش گذشت یک هفته رویایی با رویا برگشتیم دیگه نه من دیدمش نه اون منو دید خطشم عوض کرد کاری کرد که من هیچ وقت نتونستم دلیلشو بفهمم این خاطره برام جالب بود براتون گفتم و هیچ دروغی هم نداشت دوست داشتین بگید بازم براتون بنویسم
دوستدار شما سام
نوشته: سام
دوست نداشتیم. دیگه برامون ننویس!
اسمس نبود که! یکم از جزئیات سکساتون مینوشتید بد نمیشدا! اینجا مثلا یه سایت سکسیه، برا دوستات داری تعریف نمیکنی که آره، رفتیم دبی، 20 بار کردمش، برگشتیم!
بچه ي جق : اگه نهايت توهمت به وقت مقدس و روحاني جلق اين باشه ؛كه گوزيدي.
اينم هزارو شونصد بار … بابا : اسرار غلط است … اصرار درست است .
دامت جلق .
تو راست گفتی دیگه ؟ کدوم هتلی هست که ساعت هشت اتاق تحویل میده تو دنیا؟؟ تو عمرت جز مسافر خونه های سعدی ناصر خسرو جای دیگه رفتی تو؟ چک این ساعت 2 هست دیگه خودتو بکشی 12 بهت اتاق بدن. قانون بین المللی هم هست اونجا ایران هم نیست که استثنا قائل شن .
بعد هم مگه ما از تو گزارش این که کجا رفتی و کیو کردی می خواستیم؟ ما شرح سکس می خوایم که میایم داستان می خونیم گوزو. کسی از تو پرسیده بود چند دفعه کردی یا آب مرده شور بردت از کجات میومد ؟
بازم از رویاهای دیگه ات بنویس…
ولی خیلی باحالی خوشم اومد! روز آخر نشسته حساب کرده که چندبار سکس کرده! ( حتما رو کاغذ نوشته که یادش نره)
مثلا" اینطوری: روز اول رو تخت، دفعه دوم اول صبح که بیدار شدیم یهو پرید روم و …
:)
آخرش از خواب نپریدی!؟
دفعه دیگه اگه خواستی بنویسی لااقل یه نقطه ای، کامایی، چیزی بین جمله هات بذار بدنیست…
جلقکی بود، ننویس . . . . . . . . . . . . . .
یعنی پشت دخل داشتی تو اینترنت گشت و گذار میکردی؟ بعدش راحت مغازه رو ول کردی افتادی دنبال اون دختر؟ کله کیری اولش داستان نویسهای این سایت رو مسخره میکنی که داستان الکی مینویسن ولی خودت تخمیترین خاطره جلقزدنت رو به ما تحویل میدی؟ اِی شاشیدم تو اون روحت، دیگه ننویس. همه اینها به کنار، چرا تلگرافی نوشتی؟ شاشیدم تو کیبوردت. برجالعرب تو کون آدم دروغ گو، دیگه ننویس.
همش جلق میزنی در خواب و رویا
شده آذوغهات بادام و سویا
بشین بر روی کیر، قدری درنگ کن
بکش با آبرنگ، نقشی چو گویا
عزیزم افتضاح بود… از همه نظر… پیاز و داغشو خیلی زیاد کردی … یه لطفی هم بکن که دیگه ننویسی…باشه؟!
شنیدم داستانای اینجا 18- ها می نویسن حالا راست و دروغش رو نمیدونم
بهرحال خواستم بگم یک کامیون چیپس و پفک آوردیم تا دوره همی بخوریم
اگه زحمتی نیست بگید بچه ها بارها رو خالی کنند
ای پوک ترین کله دنیا! هری
ای کیر به اون جندهه رویا! هری
اگه یه بار دیگه داستان بنویسی شک نکن که بچه های شهوانی بهت کوچکترین رحمی نمیکنن =))
نویسندک داستانک نویس :D
مگه میشه کسی چند روز بره با جنس مخالف سفر و در طول مدت سکس هم داشته باشن و بعد از گذشت این مدت به خاطر داشته باشه که چند بار سکس انجام داده؟ :D
نویسنده عزیز فکر کردی با بچه طرفی؟ >:P
تمام این دوستانی که میبینی تو شهوانی داستان میخونن تک تکشون ادمایی هستن که هزاران هزار تجربه ریز و درشت و کوتاه بلند تو زندگیشون داشتن پس خواهشا قبل اینکه چیزی بنویسید اول خوب بهش فکر کنین ببینین چی میخواهین تایپ کنین و آیا برای خواننده قابل درک و باور کردن هست یا نه؟ در ضمن خواننده فقط اینجا بیکار نشسته ببینه شما چند بار سکس کردی ؟ یه مقدار در مورد سکس هات توضیح میدادی که داستانت جذاب تر باشه
چو سبع الف دلارات جم نمودی
سر خر را به العین خم نمودی
بدان لازم نبود رفتن به آن سو
همینجا کس مگر تو کم نمودی؟