با سلام خدمت دوستان
متاسفانه یا خوشبختانه تاپیک قبلی با مشکل فنی مواجه شد و جالبه تنها کسی که نمیتونست توش پست بذاره خودم بودم (قابل توجه طرفداران دین که تا یه دونه پستشون بالا نمیاد فوری توطئه های دشمنان فرضی و عوامل استکبار جهانی رو دخیل میدونن)، بنابراین توفیق اجباری شد که این تاپیک راه اندازی بشه و ادامه بحث اینجا دنبال بشه
سیاست و هدف این تاپیک فقط نقد منطقی و مودبانه از ادیان، مخصوصا دین اسلام به استناد منابع معتبر و مورد تایید علمای دین هست و نه قصد توهین به اعتقادات کسی هست نه قصد تحمیل عقاید.
تو کتب دینی و تاریخی برخی مسائل و رویدادها هست که چون به نفع دکانداران دین نبوده و ممکنه باعث سوء ظن مردم به دین و در نتیجه باعث بیداریشون بشه همیشه مخفی نگهداری شدن و همونطور که از اسم تاپیک مشخصه هدف اطلاع رسانی درباره این ناگفته هاست.
به نظر بنده 90% کسانی که معتقد به دین هستن اعتقادشون ارثی و بدون تحقیق و مطالعه است و ما در قبال این عزیزان وظیفه داریم که با دلیل و منطق ذهنشون رو روشن کنیم تا متوجه حقایق بشن، بعد از اون یا دین رو میذارن کنار و یا اگه معتقد موندن حداقل اینسری اعتقادشون از روی عقل و فکر هست نه چشم بسته و کورکورانه.
این وسط توصیه ای هم دارم به عزیزانی که هدفشون دین زدایی هست ولی روششون پرخاشگرانه و گاها همراه با فحاشیه. دوستان عزیز، دشمن دین تفکر هست و تقویت کننده اش تعصب و اگه واقعا هدفتون روشنگری هست بدونین که با روش پرخاشگرانه اندک شانس تفکر رو هم از شخص دیندار میگیرین و طرف رو مجبور میکنین که متعصبانه و از روی لجبازی از دینش دفاع کنه و در اصل خودتون به هدفتون ضربه میزنین و کار خودتون رو سخت میکنین (مگر اینکه فقط در ظاهر هدفتون دین زدایی باشه).
آیین نامه انضباطی تاپیک:
1- در این تاپیک توهین و فحاشی کلا قدغن بوده و اگه فحاشی از جناح مخالف باشه دایورت میشه به … ولی از طرف موافقین باشه مطمئنا برخورد میشه، بعدا گله ای نباشه.
2- اگه کسی قصد بحث یا دفاع از دینش رو داره لطفا مودبانه مطرح کنه تا جواب قانع کننده هم بشنوه.
**3- بحث در مورد مسائل تاریخی یا دینی حتما باید مستند بوده و با ذکر منبع معتبر و مورد تایید عموم باشد و مطلب بدون منبع که به عبارتی برداشت شخصی و شنیده ها و … هستن حکم باد معده را دارد و طبیعتا ارزش پاسخگویی ندارد. **
4- به کسانی که ادعا میکنن موضوع سایت سکسی هست و نباید بحث دینی کرد یک بار برای همیشه عرض میکنم که سایت انواع تالارها رو برا بحث داره که یکیش هم تالار دین هست و لطفا اگه اعتراضی دارند به ادمین مراجعه کنند.
5- حداقل 80 _ 90 درصد مطالب تاپیک کپی پیست شده از کتب تاریخی و دینی هست و بنده به شخصه هیچ ایرادی در کپی پیست کردن مطالب نمیدونم، البته به شرطی که کپی کننده اول خودش مطلب رو بخونه و یه درکی در موردش داشته باشه بعد منتقل کنه نه اینکه مطلبی از سایت ماست مالی دات کام پیدا کنه و نخونده کیلویی بریزه اینجا.
6- هر مطلبی که از طرف من تو این تاپیک گذاشته بشه در صورت اعتراض یا سوال، خودم به شخصه پاسخگو هستم و چنانچه مخاطب پستی مستقیم خودم باشم قطعا اون پست بی جواب نمیمونه ولی تو بحث دوتا کاربر دیگه حتی الامکان دخالت نمیکنم.
7- به دوستانی که قصد حمایت از دین و مخالفت با مطالب تاپیک دارن توصیه جدی میکنم برای این کار از ادله محکمه پسند و مستند استفاده کنن و مطمئن باشن اگه دلیل منطقی داشته باشن من خودم اولین نفری هستم که به درستیه ادعاشون اعتراف میکنم ولی اگه بخوان متوسل به مغلطه و سفسطه بشن خیالشون راحت باشه که اینجا چیزی کاسب نمیشن.
فهرست مباحث
مقایسه خدای ادیان (یهودیت، مسیحیت، اسلام)
داستان مضحک خلقت اسمان و زمين در اديان ابراهيمی
ﺟﻬﺎن ﭘﺲ از ﻣﺮگ در ﺁﺋﻴﻦ ﺗﻮﺣﻴﺪی
داستان پیامبران (ابراهیم، اسحاق، لوط، یعقوب، موسی، حزقیال، هوشع، یوشع، ایوب، سلیمان، داوود، نوح)
داستان همخوابگی باخواهر توسط پسر داوود پیامبر
ﻋﻮاﻗﺐ ﺗﺨﻄﯽ از ﻓﺮاﻣﻴﻦ ﻳﻬﻮﻩ
توطئه خدا(یهوه) علیه فرزندان نوح
داستان چگونگی واجب شدن ختنه در تورات
اسلام و دلیل چالش طلبیدن آن
ماجرای ترورهای اسلامی از صدر اسلام
قبیلههای صدر اسلام (بنی قینقاع، بنی النظیر، بنی قریظه)
الله کیست؟
چرا مسلمانان هفت بار دور کعبه می گردند؟
نحوه نزول وحی به رسول الله
ماجرای مرتد شدن کاتب وحی (عبدالله بن ابی سرح)
گروههایی که مطابق نص صریح قرآن وارد جهنم می شوند
فحاشیهای الله
ماجرای غرانیق در صدر اسلام (آیات شیطانی)
تناقض قرآن در مورد بنی اسرائیل
تضاد در آیات قرآن
داستان خلقت آسمان به نقل از قرآن و تناقضات آشکار آن با دانش کیهان شناسی
عدم اطلاع الله و محمد از کروی بودن زمین زمان نزول قرآن
آیات غیرعلمی قرآن
تایید بردهداری در اسلام
آیا اسلام مجوز تجاوز جنسی را میدهد؟
غلمان و حوری، دو نعمت بهشتی برای مردان مسلمان
قضا و قدر از دیدگاه قرآن
الله چگونه است؟
آیا داستان جن، چیزی جز خرافه است؟
از رفتار داعش تعجب نکنید!
تناقض آیات قرآن درمورد روش آفرینش انسان
الله، قرآن، پیامبر، زن
لیست زنان حضرت محمد
الله، جبرائیل و قرآن تمام قد در خدمت آلت مبارک رسول اکرم!
سکس محمد با خاله اش، خوله بنت حکیم و نازل شدن آیات قرآن باب میل جنسی او
فتواهای سکسی از عمام راحل
آيات تبعيض آميز قرآن در مورد زنان
جایگاه زن در احادیث
جایگاه زن در شاهنامه ایران باستان
سخنی با زنان مسلمان سینه چاک اسلام ناب محمدی
متن خطبه عقد ایران باستان
احادیث سکسی
جایگاه برده و کنیز در احادیث و روایات
خرافات و چاخانهای اسلامی، توهین به شعور انسان
زندگی تاریخی حضرت علی
[حسن و حسین و کرب
بدرستى كه عدد ماهها نزد خدا در کتاب خدا دوازده ماه است ، از همان روزى كه خدا آسمانها و زمين را آفريد ، از اين دوازده ماه چهار ماه حرام است ، و اين است دستور دین استوار و محکم ، پس در آن چهار ماه به يكديگر ظلم مكنيد، و با همه مشركين كارزار كنيد همانطور كه ايشان با همه شما سر جنگ دارند و بدانيد كه خدا با پرهيزكاران است . نسى ء ( کبیسه گیری برای سال قمری) گناهى است علاوه بر كفر، كه كافران سالی ماه حرام را حلال می شمرند و سالی دیگر حرام تا بدینوسیله عده ماههایی که خدا حرام کرده پایمال کنندو حرام خدا را حلال کنند اعمال زشت انان در نظرشان زیبا نمود و خدا هرگز کافران را هدایت نخواهد نمود.
(سوره توبه . آیه 36 و 37)
اعراب جاهلي براي هماهنگ کردن سالهاي قمري با شمسي، هر سه سال يک ماه سيزدهم به سال قمري خود اضافه مي کردند. چون بعد از سه سال قمري، تقريبا 30 روز عقب مي افتادند. پس براي جبران يک ماه را دوباره تکرار مي کردند، اعراب به اين کار «نسيء» مي گفتند. که این عمل «نسيء» پس از ظهور اسلام در قرآن سوره توبه حرام اعلام شده است و در نتیجه سال قمری شروع میکنه به چرخیدن!!!
او خدایی است که همه موجودات زمین را برای شما خلق کرد پس از آن به خلقت آسمان نظر گماشت و هفت آسمان را بر فراز یکدیگر برافراشت و او به همه چیز داناست.
(سوره بقره. ایه 29)
اگرهمه موجودات برای انسان خلق شدند موجوداتی که میلیونها سال قبل ازخلقت انسان نسلشان منقرض شده بود برای چه خلق شدند؟
نظریه بطلمیوس است که اسمان را هفت طبقه می داند!اصلا هفت اسمان یعنی چه؟!
و نیز اوست که چراغ ستارگان را برای راهنمایی شما در تاریکیهای بیابان و دریا روشن داشته همانا ما آیات خود را برای فهم اهل فکرت به تفصیل بیان کردیم.
(سوره انعام. ایه 97)
حدود 4 میلیارد کهکشان وجود دارد که هرکدام میلیاردها ستاره دارند.بعضی ازآنها آنقدرازما دورند که میلیونها سال طول می کشد تا نور آنها به ما برسد.آیا پذیرفتنی است که آنها برای راهنمایی ما در بیابان ها و دریاها روشن شده باشند؟
اسلام دین برابری و برادری نیست و برخلاف گفته های مسلمانان ، برده داری در این دین وجود دارد و آیات قران که گواه بر این مدعا هستند.
محمد، پیامبر اسلام و یارانش در طول حیاتشان بردگان زیادی را خریده، مبادله و آزاد کردند.
در اسلام بردگی به دو صورت ایجاد میشود یکی بردهسازی کفار حربی از طریق به اسارت درآوردن آنان و دیگری به صورت ارثی یعنی فرزندان بردگان.
اما اشخاص مسلمانزاده را به هیچ وجه نمیتوان برده ساخت و بردگان مسلمان افرادی هستند که در طول عمر خود مسلمان شدهاند. البته وضعیتهایی نیز وجود داشت که در آن پیروان یک فرقه پیروان فرقهٔ دیگر را به کفر متهم کرده و آنان را به بردگی میگرفتند.
بردهسازی مسالمتآمیز و بدون جنگ نیز از طریق معامله با قبایل بومی، خریدن یا ربودن افراد و همچنین دریافت برده به عنوان خراج از بعضی سرزمینها رواج بسیاری داشته و امواج بزرگ بردگان معمولاً از طریق معامله وارد جهان اسلام میشدند.
ضَرَبَ لَكُم مَّثَلًا مِنْ أَنفُسِكُمْ هَل لَّكُم مِّن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن شُرَكَاء فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنتُمْ فِيهِ سَوَاء تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۲۸﴾
[خداوند] براى شما از خودتان مثلى زده است آيا در آنچه به شما روزى دادهايم شريكانى از بردگانتان داريد كه در آن [مال با هم] مساوى باشيد و همان طور كه شما از يكديگر بيم داريد از آنها بيم داشته باشيد اين گونه آيات خود را براى مردمى كه مىانديشند به تفصيل بيان مىكنيم .
( سوره روم ایه 28 )
وَاللّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الْرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُواْ بِرَآدِّي رِزْقِهِمْ عَلَى مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَوَاء أَفَبِنِعْمَةِ اللّهِ يَجْحَدُونَ ﴿۷۱﴾
و خدا بعضى از شما را در روزى بر بعضى ديگر برترى داده است و[لى] كسانى كه فزونى يافتهاند روزى خود را به بندگان خود نمىدهند تا در آن با هم مساوى باشند آيا باز نعمتخدا را انكار مىكنند .
(سوره نحل ایه 71 )
ضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَّمْلُوكًا لاَّ يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿۷۵﴾
خدا مثلى مىزند بندهاى است زرخريد كه هيچ كارى از او برنمىآيد آيا [او] با كسى كه به وى از جانب خود روزى نيكو دادهايم و او از آن در نهان و آشكار انفاق مىكند يكسانست سپاس خداى راست [نه] بلكه بيشترشان نمىدانند .
(سوره نحل ایه 75 )
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿۲۹﴾ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ﴿۳۰﴾
و كسانى كه دامن خود را حفظ مىكنند. مگر بر همسران خود يا كنيزانشان كه [در اين صورت] مورد نكوهش نيستند.
( سوره معارج ایات 29 و 30 )
با توجه به ایه های فوق برده داری در این دین به صراحت بیانشده
و الله و پیامبرش هم هیچ اصراری در انکار آن ندارن !!!
حال مسلمینی که این مورد رامانند موارد دیگر انکارونفی میکنن گویا، از کتاب به اصطلاح مقدس و آسمانی خود بی خبرن !!!
یا اینکه خود بهترمیدانن که در این دین چه واقعیتهائی نهفته س وچاره ای جز ماله کشی ندارن!!!
[quote=pouyapoya2012]آقا…
خسته نباشی…[/quote]
ممنون دوست عزیز
شما هم خسته نباشین
اسلام کنیز و برده را انسان درجهی چندم به حساب میآورد؟ (بخش 1 )
ازدواج کنیزان!
اسلام ادعا دارد از نظر این دین، همهی انسانها بنده و مخلوق الله هستند؛ اما با مطالعهی دستورات واضح این دین، مشخص میگردد که این موضوع ادعائی بیش نیست؛ یکی از تبعیضها، تفاوت بین بنده (برده)(مردی که در جنگ به اسارت گرفته شده و یا خریداری گردد) و کنیز(زنی که در جنگ به اسارت گرفته شده و یا خریداری گردد) با سایرین است، مالک او اجازهی کامل بر آنها دارد. اسلام وقاحت را بدانجا میبرد که بیان مینماید:
اگر بنده و کنیززن و شوهر باشند، این ازدواج بنابه ارادهی مالک، میتواند فسخ گردد و مالک آنها مالک همه چیز آنهاست؛ او میتواند با زن همخوابگی نماید و یا به ازدواج کس دیگری در بیاورد( آنها در این زمینه از خود ارادهای ندارند، حتی آنها صاحب فرزندان خویش هم نیستند(مالک آنها صاحب این فرزندان است)، مگر اینکه مالک آنها این اجازه با یه آنها بدهد(که صاحب فرزند خویش باشند)؛ حتی مالک می تواند به کسی دیگری اجازه دهد که بخشهائی خاص از بدن او را ببیند، ببوسد و یا به کسی اجازه دهد که با او نزدیکی جنسی نماید!
وقاحت در این دین تا جائی است که نه تنها صاحب کنیز اجازه دارد هرگاه خواست کنیزش (زنان و دخترانی از کفار که اسیر شوند یا زنان خریداری شده) را از شوهر جدا کرده خود به او تجاوز کند، بلکه میتواند این زن را در اختیار دیگران هم قرار دهتد و هر قسمتی از بدنش که خواست اجازه دارد به آنان حلال کند مثلا در قبال دریافت پول بگوید تو فقط اجازه دیدن فلان قسمت از بدنش یا بوسیدن داری!
اسلام کنیز و برده را انسان درجهی چندم به حساب میآورد؟ (بخش 2 )
آنچه که در زیر نوشته شده، بر گرفته از کتاب لمعه دمشقیه شهید اول است(جلد دوم ترجمه علی شیروانی)؛ وی یکی از بزرگترین(و بنا به قولی بزرگترین) فقیه شیعه است؛ همین کتاب از کتب مرجع در مدرک قضاوت (استناد قضات )و مقطع فوق لیسانس حقوق است، این نوشتهها به قدری واضح و دردناک است که من نیازی به شرح اضافه نمیبینم:
1- بنده و کنیز جز با اذن یا اجازهی مولای خود نمیتوانند با کسی ازدواج نمایند. و اگر زن و شوهر هر دو مملوک باشند، فرزند آنان نیز مملوک خواهد بود. اگر مولای پدر و مولای مادر هر دو اذن به ازدواج آنها داده باشند یا هیچکدام اذن نداده باشند، در هر دو صورت هر دوی آنها مالک فرزند میباشند. اگر یکی از آنها اذن داده باشد و دیگری اذن نداده باشد، فرزند متعلق به کسی است که اذن نداده باشد و اگر یکی از دو مولی، شرط کند که تنها او مالک فرزند باشد یا مالک بخش بیشترِ فرزند باشد، صحیح است(بر طبق آن عمل شود) و در صورتیکه یکی از زن و شوهر، آزاد باشد فرزند نیز آزاد خواهد بود. ولی اگر مولای زوج مملوک شرط کند که فرزند ایشان ملک او باشد، بنابر قولی که مشهور اما مستند آن ضعیف است، این شرط صحیح است.
2- مستحب است که وقتی مولی کنیز خود را به ازدواج بندهاش در میآورد، بخش ازمال خود را به کنیز بدهد.
3- کنیزی را که دو نفر مشترکا مالک او هستند، میتوان با توافق دو شریک، به ازدواج بیگانه در آورد، اما ازدواج کردن او با یکی از آن دو شریک جایز نیست. و در صورتی که یکی از شرکا، کنیز را برای دیگری حلال کند ، نکاح شریک دیگر با او جایز است.
اسلام کنیز و برده را انسان درجهی چندم به حساب میآورد؟ (بخش 3 )
4- اگر کنیزی(پس از ازدواج با غیر) آزاد شود، میتواند فوری به عقد نکاح را فسخ کند، اگرچه شوهر او آزاد باشد؛ بر خلاف بنده(ای که آزاد شده است)، چه او بواسطهی آزاد شده، دارای خیارِ(فسخ نکاح) نمیشود.
5- مولی میتواند آزادی کنیز خود را مهر او قرار دهد و هرکدام از آزادی و عقد نکاح را که بخواهد میتواند مقدم کند.
6- اگر زن و شوهر فروخته شده، خریداری شود و خریدار و فروشنده(در فسخ نکاح ) خیار دارند. و این خیار برای هر کسی که مالکیت به او منتقل شود، به هر سبب که باشد، ثابت است. و اگر زن و شوهر هر دو با هم به یک نفر فروخته شوند، او(در فسخ نکاح و ابقای آن) مخیر است و اگر هر یک از آنها به یک نفرفروخته شود، هر دو مخیر خواهند بود.
7- بنده نمیتواند همسر خود را، در صورتی که کنیز مولای خود او باشد، طلاق دهد، مگر به رضایت مولایش؛ اما در غیر این صورتمیتواند او را طلاق دهد، خواه کنیز باشد خواه آزاد و خواه مولایش اذن بدهد یا ندهد، بنا بر مشهور.
8- مولی هر زمان که بخواهد میتواند میان مملوکهایش جدائی افکند، چه به لفظ طلاق و چه با غیر آن.
9- کنیز به واسطهی تحلیل(برای غیر مالک) حلال میشود؛ مانند آنکه مولی بگوید: “نزدیکی با او بر تو حرام است” یا " تو را نسبت به نزدیکی با او در حلیت قرار دادم". و در اینکه بتوان با لفظ “اباحه(اذن در انجام فعل آنگونه که فاعل خواهد بود)” کنیز را برای غیر حلال کرد، دو قول وجود دارد. و اینکه بتوان با لفظ “اباحه” کنیز را برای غیر حلال کرد، دو قول وجود دارد. به نظر میرسد این نوع حلال کردن مخصوص ملک یمین است، نه عقد نکاح. و در تحلیل باید به همان مقدار که لفظ شامل میشود و قرائن حالیه بر داخل بودن آن در لفظ گواهی میدهد، اکتفا کرد،(مثلا اگر فقط بوسیدن یا نگاه کرده را تحلیل کند، همین اندازه حلال میشود) فرزند چنین کنیزی آزاد است و لازم نیست پدرش بهایی برای او (به مولایش ) بپردازد.
10- نزدیکی با کنیز، در حالی که در اطاق شخص دیگری هست کراهتی ندارد همچنین خوابیدن میان دو کنیز، مکروه نیست، بر خلاف خوابیدن میان زنان ازاد.
نزدیکی با کنیز زناکار، همچون نزدیکی با زن آزاد زناکار، کراهت دارد. و نیز نزدیکی کردن به وسیلهی عقد با زنی که فرزند زناست، کراهت دارد.
اسلام کنیز و برده را انسان درجهی چندم به حساب میآورد؟ (بخش 4 )
دیه ی کنیز و برده در اسلام:
اگر مسلمانان زمانی قدرت پیدا کنند، چنین قوانین ضد بشری را اجرا خواهند کرد.
از دید اسلام، مسلمین میتوانند انسانهائی که در جنگ به اسارت گرفته شده باشند را بعنوان برده و کنیز نزد خود نگه دارند، مولای او هرگاه که بخواهد میتواند با چنین زنان (حتی شوهردار) و دخترانی بدون رضایت آنها نزدیکی جنسی نماید؛ گرچه در حال حاضر پذیرش و قبول آن برای همهی ما سخت است، ولی این موضوع جزئی است از اسلام؛ این دین برای پیروان خویش در برخورد با کنیزان (حتی اگر هم اسلام را بپذیرند) راهکارهائی را نیز تعیین نموده است، اگر در حال حاضر مسلمانان نمیتوانند اقدام به کنیز گرفتن از زنان غیر مسلمان نمایند، تنها و تنها دلیلش عدم قدرت داشتن آنان میباشد، اسلام سالیان درازی است که از رأس هرم قدرت در جهان فاصله گرفته به قاعدهی این هرم رانده شده است، بنابراین مسلمانان هم متناسب با این ضعف، موفق نشدهاند که بسیاری از این مجوزها را اجرا نمایند، به یقین یکی از مهمترین این مجوزها موضوع به بردگی کشیدن دیگر ملل میباشد، به گونهای که برای افکار عمومی جهان اسلام هم پذیرش این موضوع مشکل شده است؛ اگر اسلام به قدرت گذشتهی خویش برسد و بتواند زنان و دختران ممالک مجاور را به بردگی بگیرد، وجدانهای بیدار همین ملل مسلمان به این دین چنین اجازهای نخواهد داد و این دستور اسلام به تاریخ پیوسته است، سرنوشتی که در انتظار بسیاری دیگر از دستورات اسلام(مانند سنگسار) است.
اسلام کنیز و برده را انسان درجهی چندم به حساب میآورد؟ (بخش 5 )
برای بررسی دستور اسلام در مورد برده و کنیز، بهترین کتاب قرآن است:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ (بقره/178)
اي اکسانیکه كه ايمان آوردهايد! حكم قصاص در مورد كشتگان بر شما نوشته شده است، آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر كسي از ناحيه برادر (ديني) خود مورد عفو قرار گيرد (و حكم قصاص او تبديل به خونبها گردد) بايد از راه پسنديده پيروي كند (و در طرز پرداخت ديه، حال پرداخت كننده را در نظر بگيرد) و قاتل نيز به نيكي ديه را به ولي مقتول بپردازد اين تخفيف و رحمتي است از ناحيه پروردگار شما و كسي كه بعد از آن تجاوز كند عذاب دردناكي خواهد داشت.
اما قرآن وارد جزئیات این موضوع نمیگردد، برای بررسی جزئیات برخورد اسلام با کنیز و برده، منبعی بهتر از کتاب و نظرات شهید اول را نیافتم.
آنچه که در اینجا مسلم و واضح است این موضوع میباشد که برخورد اسلام با برده درست مانند برخورد این دین با سایر موجودات زندهای (دامها) است که در اختیارشان باشند، جز اینکه به حیوانات تجاوز جنسی نمیشود اما از کنیز آنگونه که بخواهند بهره برداری جنسی میکنند؛ اگر ضربهای بر بدن برده وارد که مستحق پرداخت دیه بود، این دیه بطور کامل به صاحب او پرداخت میگردد، اسلام حتی دیهی جنینی که در شکم کنیز است را نیز به مادر کنیز پرداخت نمینماید.
اسلام کنیز و برده را انسان درجهی چندم به حساب میآورد؟ (بخش آخر )
متن زیر ترجمهی کتاب لمعه دمشقیه اثر شهید اول است، نظرات و دیدگاههای ایشان استناد قضات ایران در امر قضاوت و از منابع مرجع در مقاطع فوق لیسانس (حتی دکترا) حقوق است. در اینجا لازم به شرح اضافهای نمیبینم:
اگر جنایتی بر بنده(برده) واقع شود که دیهی آن برابر با بهای بنده است (مانند بریدن زبان یا بینی)، مولا او میتواند بهای او را از جانی دریافت کند و بنده را به او تحویل دهد، و میتواند به آن رضایت دهد(چیزی نگیرد و بنده را نزد خود نگهدارد)
(کتاب دیات)
کسی که با انگشت خود بکارت زنی را از بین ببرد، باید مهریهای که در زنان همانند او متعارف است، به او بپردازد؛ و اگر آن زن کنیز باشد، باید یک دهم بهای او را (به مولای او) بپردازد.
(کتاب حدود)
مرد آزاد بواسطهی کشتن بنده(برده) کشته نمیشود و برخی گفتهاند “اگر قاتل به کشتن بندهها عادت کرده است” برای ریشه کن کردن بیباکی او، کشته میشود.
(کتاب قصاص)
اگر مولی بندهی خود را بکشد، کفاره میدهد و تعزیر میشود؛ برخی گفتهاند “اگر به این کار عدات کرده باشد کشته میشود”.
(کتاب قصاص)
هرگاه (شخص آزاد، بنده یا کنیزی را بکشد و) بهای او را بعنوان خونبها بپردازد، در مورد بنده ( اگر بهای او بیش از دیهی مرد آزاد باشد) مقدار زاید از دیهی مرد آزاد بر او واجب نیست؛ و در مورد کنیز (اگر بهای او بیش از دیهی زن آزاد باشد) مقدار زاید از دیهی زن آزاد بر او واجب نیست.
(کتاب قصاص)
اگر جنین ذمی (والدینش ذمی باشند) دیهاش هشتاد درهم(سکهی نقره) است. و اگر مملوک باشد، دیهاش یک دهم بهای مادرش است که کنیز مییاشد و کفارهای در قتل جنین نیست(زیرا وجوب کفاره مشروط به دمیده شدن روح در جنین است)
(کتاب دیات)
دیهی جنینی که والدینش مسلمان باشند همین مقدار دینار(سکهی طلا) است.
زمی یعنی غیر مسلمانان دارای کتاب و تحت المحایهی کشور اسلامی.
اگر مادر جنین کنیز باشد) قیمت او به هنگام جنابت حساب میگردد نه هنگام سقط جنین.
(کتاب دیات)
شکی نیست تنها چیزی که مانع از اجرای چنین قوانین ضد بشری از سوی مسلمانان شده، ضعف آنان است و الا اگر زمانی آنان قدرت اول جهان گردند (که خوشبختانه با وجود چنین قوانین عصر حجری هرگز نخواهند شد) یقینا همین دستورات را در مورد ملل مغلوب اجرا میکردند، زیرا خود قرآن به صراحت بیان کرده است که کفار مانند دامها بلکه پستترند، همانگونه که ملاحظه میفرمائید هیچ انسانی چنین رفتاری را با حیوانات خویش نیز انجام نخواهد داد.
آیا اسلام مجوز تجاوز جنسی را میدهد؟ (بخش 1 )
برای پاسخ دادن به این پرسش، نخست باید تعریفی درست از تجاوز جنسی را ارائه داد، سپس به تعاریف اسلام از ازدواج، محدوده و شرایط آن پرداخت.
هرگونه تلاش برای ایجاد رابطهی جنسی که که فرد بداند رضایت قلبی شریک جنسیاش در آن نیست، تجاوزی است جنسی.
از دید اسلام، ازدواج پیمانی است دو و یا چند گانه با شرایطی متفاوت برای اطراف قرارداد(زن و مرد) .
تجاوز جنسی همواره از سوی مردان صورت میگیرد، پس محدودهی اختیارات مردان را بر طبق نظر اسلام در این زمینه مورد بررسی قرار میدهیم.
در اینجا به بررسی آیات قرآن در رابطه با تجاوز به زنان کفار که بعنوان کنیز به اسارت گرفته شده اند (ملک یمین) میپردازیم:
هدف اصلی ازدواج از دید اسلام، آرامش جنسی مرد است:
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
و از نشانههاى او اينكه از خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مىانديشند قطعا نشانه هايى است. (سوره روم/21)
در اینجا آشکار است که گویندهی سخن هدف از خلقت زن را آرامش مرد میداند؛ زیرا خطاب آیه به مردان است و از ضمیر مذکر " كُم" استفاده شده؛ ضمنا الیها جفت(زوج) این نفس می باشد که ضمیری است مؤنت.
همچنین در ابتدای پیدایش آدم، الله از پهلوی چپش، همسری(حوا) را برای او آفرید:
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا
اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد بترسید و از الله كه به او از همديگر درخواست مىكنيد پروا نماييد و آگاه باشید و از خويشاوندان مبريد كه الله همواره بر شما نگهبان است.
(سوره نساء/1)
آیا اسلام مجوز تجاوز جنسی را میدهد؟ (بخش 2 )
شاید گفته شود که حوا مورد استثنا بود و اکنون انسان هم از زن و هم از مرد خلق میشود؛ در پاسخ باید گفت:
اولا قرآن میگوید که انسان از آب جهندهای که از جائی مابین کمر و سینه بیرون میآید،خلق میشود؛ مسلم است که منظور قرآن این است که در پیدایش انسان، فقط مرد نقش دارد و نقش زن چیزی جز پرورش دهنده نیست؛ زیرا در مورد زن خروج آب جهنده معنا ندارد:
فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ (5) خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ (6 ) يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ (7)
پس انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است. از آب جهندهاى خلق شده. (آبي كه ) خارج ميشود از ميان کمر و سينه ها.
(سوره طارق/5 - 6 - 7)
پس از دید اسلام هدف از خلقت زن در مرحله ی اول آرامش مرد است، در مرحلهی بعدی تناسل:
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَّعَوَا اللّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَّنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ.
اوست آن كس كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفت وى را از آن پديد آورد تا بدان آرام گيرد پس چون با او [حوا] درآميخت باردار شد بارى سبك و با آن گذرانيد و چون سنگينبار شد الله پروردگار خود را خواندند كه اگر به ما [فرزندى] شايسته عطا كنى قطعا از سپاسگزاران خواهيم بود.
(سوره اعراف/189)
خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنْ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ
شما را از نفسى واحد آفريد سپس جفتش را از آن قرار داد و براى شما از دامها هشت قسم پديد آورد شما را در شكمهاى مادرانتان آفرينشى پس از آفرينشى [ديگر] در تاريكيهاى سه گانه خلق كرد اين است الله پروردگار شما فرمانروايى از آن , خدائی جز او نيست پس چگونه برگردانيده مىشويد.
(سوره زمر/6)
هنگامیکه گفته میشود دین اسلام چیزی جز جهل قومی وحشی نیست، مسلمین این جمله را توهین تلقی مینمایند؛ اگر بتوان از تمام خرافات دین اسلام گذشت و آن را عقیدهی شخصی افراد تلقی نمود، اگر بتوان بیحیائی محمد ابن عبدالله در ماجرای عشق او به زینب بنت جحش که پس از تماشای او در حالت برهنه عاشق این زن شوهردار شد را نادیده گرفت و آنرا منش رسول الله دانست، اما هرگز نمیتوان در مقابل زیر پا گذاشتن ابتدائیترین اصول حقوق بشر از سوی این دین جنایتپرور به سادگی گذشت و آنرا عقیدهی یک ملیارد و پانصد ملیون انسان دانست، چند درصد از این تعداد مسلمان از دستوارات جنایتکارانهی اسلام آگاه هستند؟ این چه دینی است که به پیروان جنایتکارش مجوز تجاوز جنسی به زنان و دخترانی که در جنگ به اسارت آنان در آمده باشند را میدهد و آنان را ملک یمین خویش میخواند! وجدان بشریت غرق در عرق خواهد شد هنگامیکه میشوند دینی وجود دارد که مجوز همخوابگی با زنان شوهردار را میدهد! اگر در حال حاضر این دستورات اجرا نمیشوند تنها و تنها به خاطر ضعف قشر ملاست وگرنه شکی نکنیم که اگر این جنایتکاران خود را در حاشیهی امنیت ببینند این دستور صریح دینشان را اجرا خواهند کرد.
این آیه را میگویم:
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا
و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنهائی كه مالك (آنها در جنگ) شدهايد، اينها احكامي است كه الله بر شما مقرر داشته و زنان ديگر غير از اينها (زنانی که در جنگ به غنیمت گرفته اید) در صورتی برای شما حلال است كه با اموال خود آنها را اختيار كنيد در حالي كه پاكدامن باشيد و از زنا خودداري نماييد, پس هنگامیکه از آنها بهره بردید واجب است که مزد آنها را بپردازيد و گناهي بر شما نيست نسبت به آنچه با يكديگر توافق كردهايد بعد از تعيين مهر، الله دانا و حكيم است.
(سوره نساء/24)
این آیه عطف یه آیهی پیش از خود است:
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالاَتُكُمْ وَبَنَاتُ الأَخِ وَبَنَاتُ الأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللاَّتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُم مِّنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَآئِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللاَّتِي فِي حُجُورِكُم مِّن نِّسَآئِكُمُ اللاَّتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُواْ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلاَئِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلاَبِكُمْ وَأَن تَجْمَعُواْ بَيْنَ الأُخْتَيْنِ إَلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا
حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، و خواهران، و عمهها، و خالهها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادراني كه شما را شير دادهاند، و خواهران رضاعي شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرتان كه در دامان شما پرورش يافتهاند از همسراني كه با آنها آميزش جنسي داشتهايد - و چنانچه با آنها آميزش جنسي نداشتهايد، (دختران آنها) براي شما مانعي ندارد - و (همچنين) همسرهاي پسرانتان كه از نسل شما هستند (- نه پسر خواندهها -) و (نيز حرام است بر شما) جمع ميان دو خواهر كنيد؛ مگر آنچه در گذشته واقع شده؛ چرا كه خداوند، آمرزنده و مهربان است.
(سوره نساء/23)
آیا اسلام مجوز تجاوز جنسی را میدهد؟ (بخش 4)
قبلا این آیه از دید قرآن توضیح داده شده است، اما بخوانید نظر علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان را در مورد تفسیر این آیه:
این واژه یعنی کلمهی “محصنات” عطف است به کلمهی “امهات” و معنای آیه چنین میشود: حرام است بر شما ازدواج با مادران و … و همچنین ازدواج با زنان شوهردار – البته مادام که شوهر دارند-؛ بنابراین جملهی " إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ" در این مقام خواهد بود که حکم منعی که بود از کنیزان بردارد، یعنی بفرماید زنانی که ازدواج کردهاند، و یا بگو شوهر دارند، ازدواج با آنها حرام است به استثنای کنیزان که در عین اینکه شوهر دارند ازدواج با آنها حلال است به این معنا که صاحب کنیز که او را شوهر داده میتواند بین کنیز و شوهرش حائل شود، و در مدت استبراء نگذارد با شوهر تماس بگیرد و آنگاه خودش با او همخوابگی نموده، دوباره به شوهرش تحویل دهد که سنت هم بر این معنا وارد شده است…
(ترجمه تفسیر المیزان/ جلد 4 / صفحه 425)
بخوانید نظر شهید اول در مورد احکام نزدیکی با کنیزی که شوهر دارد و سرنوشت فرزند او:
فرزند کنیز، در صورت تحقق شرایط سه گانه (یعنی نزدیکی و به دنیا آمدن بچه پس از گذشت شش ماه یا بیشتر تا حداکثر زمان حمل) به شوهر تعلق دارد، همچنین در ازدواج موقت(چنین است) اما اگر مولا(صاحب کنیز) یا شوهر(برده) آن را از خود نفی کنند (هر کدام بگویند که فرزند من نیست) در این مورد فرزند بدون لعان از مولا یا شوهر نفی میشود، اگر چه( او با نفی فرزند از خودش) کار حرامی انجام داده است، و اگر(شوهر) دست از انکار بردارد و اعتراف نماید که فرزند از آن اوست، این اعتراف صحیح است و فرزند به او ملحق میشود.
(لُمعه دمشقیه)
این جملات بزرگان دین به قدری واضح است که من نیاز بر شرح نوشتن را نمیبینم، شهید اول یزرگترین فقیه شیعه است و کتابهایش مخصوصا کتاب “لمعه دمشقیه” او در مقطع فوق لیساس حقوق تدریس میشود از پایه اصول قضاوت در ایران ماست!!!
آیا اسلام مجوز تجاوز جنسی را میدهد؟ (بخش آخر)
ترجمهی آیهی 24 از مکارم:
و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنها را كه مالك شدهايد، اينها احكامي است كه خداوند بر شما مقرر داشته و زنان ديگر غير از اينها (كه گفته شد) براي شما حلال است، كه با اموال خود آنها را اختيار كنيد در حالي كه پاكدامن باشيد و از زنا خودداري نماييد، و زناني را كه متعه ميكنيد مهر آنها را، واجب است بپردازيد و گناهي بر شما نيست نسبت به آنچه با يكديگر توافق كردهايد بعد از تعيين مهر، خداوند دانا و حكيم است.
فقط ذکر یک نکته را ضروری میدانم و آن ترجمهی فَمَا اسْتَمْتَعْتُم میباشد.
این کلمه از متع و به معنی چیزی است که از آن بهرهبرداری میگردد؛ جناب مکارم این را به متعه ترجمه نموده است؛ هدف ایشان از نوشتن این کلمه(متعه)، حلال بودن متعه است که ترجمهی آن بهرهبرداری(جنسی) است، زیرا برای آخوند شغل مناسبی است.
در اصطلاح اسلامی، ملک یمین هم به زنان اسیر گفته میشود و هم کنیزانی که از بازار خریداری میشدند؛ مفسر بزرگ شیعی، علامه طباطبائی، در تفسیر المیزان معتقد است که مرد میتواند ملک یمینش(در اینجا تفریبا معادل کنیز) برای مدتی دلخواه از شوهرش دور نماید و پس ازمقاربت به میزان دلخواه دوباره تحویل شوهر بردهاش نماید.
به یکی دیگر از آیات قرآن در این زمینه خوب توجه فرمائید که چگونه زنان به اسارت گرفته شده بین پیامبر اسلام و سایر مسلمانان تقسیم میگردید؛ قرآن برای هر کدام از آنها سهمی را در نظر میگیرد تا اعتراضی در میان نباشد و عدالت اسلامی برقرار گردد.
در این آیه سهم پیامبر اسلام از همین زنان به اسارت گرفته شده(ملک یمین)، از سایر مسلمانان بیشتر است؛ زیرا به نظر میرسد الله برای سایر مسلمانان سهمی را در نظر گرفته تا برای پیامبرش مشکلی از سوی آنها که احساس بی عدالتی میکردند، پیش نیاید:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا.
ای پیامبر، ما براى تو آن همسرانى را كه مهرشان را دادهاى حلال كرديم و کسانی(زنان و دختران کافری) را كه الله از غنيمت جنگى در اختيار تو قرار داده و دختران عمويت و دختران عمه هايت و دختران دايى تو و دختران خاله هايت كه با تو مهاجرت كردهاند و زن مؤمنى كه خود را به پيامبر ببخشد در صورتى كه پيامبر بخواهد او را به زنى گيرد [اين ازدواج از روى بخشش] ويژه توست نه ديگر مؤمنان؛ ما نيك مىدانيم كه در مورد زنانشان و زنان و دخترانی کافری که در جنگ بدست می آورند چه بر آنان مقرر كردهايم تا براى تو مشكلى پيش نيايد و الله همواره آمرزنده مهربان است
(سوره احزاب/ 50)
آیا این تجاوز نیست؟؟؟
پس از رفع نیاز خوردن و مسکن، مهمترین نیاز هر انسان صرفنظر از جنسیتش، نیاز جنسی است؛ اعراب یکی از اقوامی هستند که مانند بسیاری از ملل به این نیاز بیشترین اهمیت را میدادند و زن را صرفا بعنوان ابزار جنسی در خدمت مرد میدیدند.
قرآن نیز برای تحریک هرچه بیشتر آنها به پذیرش اسلام، از این خصلتشان در جهت اهداف خویش استفاده مینماید؛ اسلام برای مردان مؤمن، باغی را پس از مردن میبخشد که یکی از خصیصههای این باغ (جنت)، وجود همسرانی است بینهایت زیبا.
از نظر یک عرب، همسری زیباست که دارای چشمانی درشت و رنگ پوستی کاملا سفید باشد؛ از ابتدائیترین شرایط یک همسر خوب کم سال بودن او و باکره بودنش میباشد که صفت حیا و عدم کوچکترین تماس حسی (دیدن شکل و یا شنیدن صدا و لمس کردن و …) با نامحرم را نیز باید با آن اضافه نمائیم.
غلمان و حوری، دو نعمت بهشتی برای مردان مسلمان (بخش 2)
قرآن برای مردان مسلمان پس از مرگ، حوریانی چشمی درشت را وعده داده است:
و حوریهای چشم درشت (در این باغ هستند). این حوریها مانند مرواریدی که در صدف باشند و هنور کسی به آنها دست نزده و آنها را ندیده است، میباشند. همچون مرواريد در صدف پنهان (دست نخورده)!
(سوره واقعه/22 _ 23)
در اینجا صفت عدم تماس حسی نیز نهفته است.
اینچنین است که ما آنها را به ازدواج حور چشم در می آوریم.
(سوره دخان/54)
پس تا اینجا دو نمونه از صفاتی که از دید عرب منطقهی عربستان باید در همسر مناسب یافت گردد، به آنها وعده داده شده است؛ چشمانی درشت و عدم دست زدن و نگاه کردن نامحرم به آنها.
اما صفتی دیگر این حوریان، باکره بودنشان است؛ اعراب به این صفت اهمیتی بسیار میدادند:
فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ
در آنها دوشيزگان نيكخو و زيبا روست.
(سوره رحمن/70 )
حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ
حوريان پردهنشين شدهها در چادرها.
(سوره رحمن/72)
لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ
دست هيچ انس و جنى پيش از ايشان به آنها نرسيده است(باکره هستند).
(سوره رحمن/74)
فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانّ
در اینها ( باغها) پرده نشینان (چشم) نگهدار از نگاه(به نامحرم) هستند، کسانی که پیشتر (نه) انسی آنها را لمس نموده است و نه جنی.
(سوره رحمن/56 )
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ
و نزدشان پرده نشینانی هستند چشم نگهدار از نگاه (به نامحرم).
(سوره صافات/48)
در وصف رنگ پوست آنها نیزقرآن دچار تناقض گوئی شده، از یک سو آنها را مانند یاقوت و مرجان، قرمز میداند:
كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ
آنها همچون ياقوت و مرجانند.
(سوره رحمن/58 )
و از سوئی دیگر آنها مانند تخم مرغی که در زیر بال مرغ پنهان هستند، سفید میداند:
كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَّكْنُونٌ
(از شدت سفیدی) مانند تخم مرغی که (در زیر بال مرغ ) پنهان (دست نخورده) هستند.
(سوره صافات /49)
[quote=parviz_parviz]سپاس از تلاش شما دوست گرامی . give_rose[/quote]
هرچند ادای دین هست ولی بازم ممنون از دلگرمی شما
give_rose
غلمان و حوری، دو نعمت بهشتی برای مردان مسلمان (بخش 3)
اما در وصف زیبائی آنها
پیامبر اسلام به آنها وعده داده است که اگر مسلمان باشند و بر این دین استوار بمانند، الله آنها را به ازدواج زنان بسیار عاشق و زیبا در میآورد:
وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ (34) إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء (35) فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا (36) عُرُبًا أَتْرَابًا (37)
و همبسترانی بلند بالا. ما آنها را می نگاریم چه نگارشی! پس آنها را باکره قرار میدهیم.(مانند) دخترانی همسال که همسرش را بسیار دوست میدارد.
(سوره واقعه)
البته درشرح این آیات گفته شده که منظور از این زنان، همسران دنیائی مؤمنان میباشند، همسرانی که در صورت بهشتی بودن، ما (الله) آنها را عاشق تر از دنیا و زیباتر قرار میدهیم:
البته عُربًا به معنای دختر عرب بادیه نشین است؛ آیا بین عُرُبًا و عُربًا ارتباطی هست یا نه، در حیطه ی تخصص من نیست و باید متخصصین زبان عرب به آن پاسخ دهند.
نظر شخصی من:
دختران بادیه نشین عرب، بدلیل زندگی قبیله ای همواره از قیافه ای ثابت و زیبا برخوردار بودند که سایر اعراب برای بیان زیبائی از آنها مثال میزدند. اعراب بادیه نشین تا پیش از اسلام حاضر نبودند که دخترانشان را به ازدواج یک شهرنشین در بیاورند البته بعدا هم این سنت ادامه داشت منتها با شدت کمتری) و این عقده در آنها مانده بود. پیامبر اسلام به آنها وعده داد اگر شکیبا باشید و دستورات اسلام را اجرا نمائید، در باغ(بهشت) همسرانتان را مانند همان دختران، بلکه زیباتر و عاشق تر قرار میدهیم
غلمان و حوری، دو نعمت بهشتی برای مردان مسلمان (بخش 4)
اما آیا زیبارویانی که در قرآن از آنها به عنوان کسانیکه برای آنها هستند یاد میشود، فقط از مادینگان هستند یا زیبارویانی دیگر نیز الله برای آنها در نظر گرفته است؟
قرآن از پسرانی نوجوانان برای بهشتیان یاد مینماید که الله آنها را مخصوص ایشان قرار داده است؛ اینها نوجوانانی هستند که از زیبائی همیشگی برخوردارند (همیشه نوجوانان میمانند) و در حالی که مؤمنان دنیا(بهشتیان)، بر تختی به ردیف چیده شده، نشستهاند؛ این نوجوانان برای آنها نوشیدنیهائی از جویهای بهشتی را که در کوزه، آفتابه و جامی پر کردهاند را (در صورت تمایل) میریزند:
عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ (15) مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ (16) يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ (17) بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ (18)
آنها (مقربان) بر تختهائی كه صف كشيده و به هم پيوسته است قرار دارند. در حالي كه بر آن تكيه كرده و روبروي يكديگرند. و بر گردشان پسرانی نوجوانان (در زیبائی) جاویدان میگردند. با كوزهها و آفتابهها و جامهائي از نهرهاي جاري .
(سوره واقعه)
يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَّا لَغْوٌ فِيهَا وَلَا تَأْثِيمٌ
در آنجا جامى را كه نه مايه بيهودهگويى و نه گناه است، از دست هم میگيرند.
(سوره طور/23)
در اینجا از دو صفت منفی که با آمدن نام شراب در ذهن مسلمان ایجاد میشود یاد نموده و بیان مینماید که در آن باغ، نه بیهودهگوئی هست و نه گناهی.
پرسشی که به ذهن میرسد این است که آیا بیهودهگوئی(با توجه به مجزا شدنش از گناه) گناه نیست؟
در آیهی پائین نیز باز از دو صفت منفی دیگری که شراب در دنیا داراست، یاد میشود؛ سردرد و بی عقلی (ناشی از مستی) :
لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ
نه از آن دردسر میگيرند و نه بیعقل (ناشی از مستی) میگردند.
(سوره واقعه/19 )
آیا وظیفهی این نوجوانان، تنها ریختن شراب برای مقربان الله میباشد، یا کاری دیگر نیز دارند؟
قرآن در بیان صفاتی که مستقیما به تحریک جنسی مربوط میگردد از حوریانی یاد مینماید که مانند مرواریدی هستند که در صدف پنهان باشند و هنور کسی به آنها دست نزده و آنها را ندیده است.این کتاب، دقیقا همین صفت را به این پسران نوجوان میدهد.
صاحبان این نوجوانان اولین کسانی هستند که آنها را میبینند که دست نخورده (مکنون) هستند؛ این مشخصه، از بهترین صفات یک همبستر خوب از دید اعراب است (در حال حاضر از مشخصه های خوب بهترین همبستر از دید تمام مسلمانان و شاید هم در بسیاری از فرهنگهای دیگر باشد).
مکنون(دست نخوردگی) صفتی است که برای تاکید بر عدم دسترسی نامحرم به آنها، بکار برده میشد؛ کتاب مقدس مسلمانان نیز همین صفت را به این پسران نوجوان میدهد:
وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ
و بر گرد آنها غلمانشان میگردند که مانند مرواريد در صدف پنهان (دست نخورده) هستند.
(سوره طور/24)
وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا
و بر گرد آنان پسرانى جاودانى میگردند هنگامیک ه آنها را ببينى گمان کنی كه مرواريدهايى پراكندهاند.
(سوره انسان/19)
برخی از مسلمین ادعا دارند که این پسران نوجوان بینهایت زیبا برای زنان است، در پاسخ باید گفت که در زبان عربی ضمیر هم مذکر و مؤنث دار، در اینجا از لهم (برای آنان) استفاده شده که ضمیر مذکر است و منظور برای مردان بهشتی است.
صفت پسران نوجوان(غلمان).
از طرفی همین صفت برای حوریان بهشتی هم بکار رفته است:
كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ
(حوریان) همچون مرواريد در صدف پنهان (دست نخورده) هستند.(صفت حوریان) .
(سوره واقعه/23)
پس یکی از کارهای آنها، میتواند همبستر شدن با مردانی از اهل همان باغ(بهشت) باشد که تمایل به همبستر شدن با آنها را دارند!
غلمان و حوری، دو نعمت بهشتی برای مردان مسلمان (بخش 6)
اما تخت آنها از چه جنسی است؟
قرآن برای بیان جنس این تختها، از آنها به عنوان تختهائی که از استبرق درست شده اند، یاد مینماید:
مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ
آنها بر فرشهائي (بالشهائی) تكيه كردهاند كه درونشان استبرق (ابریشم و یا چیزی مانند این) و ميوههای رسيده (از) دو باغ بهشتي در دسترس است.
(سوره رحمن/54 )
منظور از استبرق همان درختی است که هنگام شکوفه دادن، پرهائی بسیار نرم از آن پخش میگردد که سفید درخشنده است و در جنوب ایران از آن بعنوان خرگ نام می برند.
أُوْلَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا
(اینان) کسانی هستند که در باغ عدنی که در زیر آنها جویهائی جاری است و لباسی سبز از سندس (ابریشم نازک) میپوشند و بر (بالشهائی) تکیه میزنند که در آنها ( پر شده از) استبرق، هم پاداشى نيكو است و هم مجلسى نيكو.
(سوره کهف/31)
يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِينَ
و (لباسهائی) می پوشند از سندس و استبرق درحالی که روبروی همند.
(دخان/53 )
همچنین علاوه بر لباسها و بالشتهای بسیار زیبا و در نهایت نرمی، طلا و نقره نیزبرای آنان حلال است:
عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا
بر اندام آنها لباسهائي است از سندس (حرير نازك) سبز رنگ، و از استبرق و با دستبندهائي از نقره تزيين شدهاند، و پروردگارشان نوشیدنی پاک به آنها مينوشاند
(سوره انسان/21 )
غلمان و حوری، دو نعمت بهشتی برای مردان مسلمان (بخش آخر)
تناقضی دیگر در قرآن:
بر طبق آیه هایی که قبلا اشاره شد بر اساس ادعای قرآن، باغی (بهشت) که به هر مومن وعده داده شده است، ویژهی اوست و کسی در این باغ با او شریک نیست.
لذا هر نعمتی که در این باغ است، مخصوص همان مؤمن میباشد؛ اما قرآن در آیه های دیگه ای میگوید که مؤمنان به ردیف بر روی تختهای چیده شده و هم ردیف، تکیه زدهاند و ما (الله) آنها را به ازدواج حور العین در میآوریم.پس در اینجا آنها در باغی عمومی منتظر حوریان هستند:
مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ
تختهايى رديف هم تكيه زدهاند و حوران درشتچشم را همسر آنان گرداندهايم.
(سوره طور/20)
عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ (15) مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِين (16)
بر تختهای به ردیف چیده شده زرنشان. روبروی هم بر آنها تکیه زده اند.
(سوره واقعه)
اگر در نعمتهای باغ(بهشت) وعده داده شده برای مسلمانان نگاه نمائیم، اثری از پاداش برای زنان و دختران مؤمن نیست!
ضمنا از نظر قرآن همجنسگرائی کار بسیار زشتی است
اگر الله واقعا خالق و آفریننده جهان هستی باشه آیا توهینی بالاتر از این هم میشه نسبت بهش انجام داد؟ تو این آیه ها الله چه فرقی با بکش فاحشه خونه داره؟
باز صد رحمت به بکش که یه پولی هم کف دست فاحشه میذاره، تو بهشت که الله حوریها رو مجانی پیشکش میکنه.
[quote=pouyapoya2012]خسته نباشی…
مطالبت رو میخونم… مو ب مو…[/quote]
شما هم همینطور.
امیدوارم خسته کننده نبوده باشن
قضا و قدر از دیدگاه قرآن (بخش 1 )
از نظر قرآن سرنوشت انسانها قبلا از سوی الله تعیین و در کتابی نوشته شده.
یکی از بحثهای اساسی در اسلام، بدون شک مسئلهی قضا و قدر است؛ قضی در زبان عربی به موضوعی اطلاق میگردد که از مرحلهی قضاوت گذشته و وارد اجرا شده است و قدر یعنی اندازه؛ جمع این دو کلمه به این معناست که موضوع مورد بحث، از تمام مراحل قبلی گذشته و برایش اندازه تعیین شده؛ در این بحث دو نوع قضا از طرف الله بر جهان حاکم است:
یکی قضای تکوینی و دیگری قضای تشریعی .
در قضای تکوینی، تمام آنچه را که در جهان رخ خواهد داده و یا خواهد داده در چارچوب ارادهای است که الله برای جهان تعیین نموده است؛ الله تمام آنچه را که بر سر این جهان آمده و یا خواهد آمد در آغاز پیدایش، تعیین نموده و در کتابی نوشته است:
وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ
و هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر روزيش بر عهده الله است و قرارگاه و محل مردنش را میدند همه در كتابى روشن [ثبت] است.
(سوره هود/6)
وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ فِي السَّمَاء وَلاَ أَصْغَرَ مِن ذَلِكَ وَلا أَكْبَرَ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ
و در هيچ كارى نباشى و از سوى او هيچ از قرآن نخوانى و هيچ كارى نكنيد مگر اينكه ما بر شما گواه باشيم آنگاه كه بدان مبادرت میورزيد و هموزن ذرهاى نه در زمين و نه در آسمان از پروردگار تو پنهان نيست و نه كوچكتر و نه بزرگتر از آن چيزى نيست مگر اينكه در كتابى روشن [ثبت] است.
(سوره یونس /61)
وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ
و هيچ موجودي پنهان در آسمان و زمين نيست مگر اينكه در كتاب مبين (در لوح محفوظ و علم بی پايان پروردگار) ثبت است.
(سوره نمل/75)
اما پرسش اساسی در اینجا مطرح میگردد:
که آیا آگاهی پیش از وقوع، ناشی از علم الله است یا ارادهی او؟
قضا و قدر از دیدگاه قرآن (بخش 2 )
برای روشن شدن موضوع مثالی میزنم.
فردی میخواهد غذائی سمی را بخورد، شما هم از این موضوع اطلاع دارید؛ پس در اینجا دو حالت وجود دارد:
1- شما با آگاهی قبلی خویش از وجود زهر در این غذا آگاهید.
2- شما خود زهر را در غذا ریختهاید.
در حالت نخست، شما با علمتان میدانید که درون غذا زهر وجود دارد.
اما در حالت دوم، این ارادهی شماست که درون این ظرف زهر باشد.
(بهاصطلاح) روشنفکران دینی امروزی، این کتابت را ناشی از علم الله میدانند و میگویند: همانگونه که ما میتوانیم پیش بینی نمائیم که اگر فرد نابینائی به طرف چاهی میرورد او درون این چاه سقوط خواهد نمود؛ جنس این کتابت نیز از اینگونه است .
در پاسخ باید گفت مگر الله نمیگوید که هیچ پدیدهای بدون اجازهی او بوجود نمیآید و انسان هیچ ارادهای از خود ندارد مگر اینکه قبلا الله برای او اراده نمود؟
در مورد مثال افتادن نابینا در چاه، مردم در نابینا بودن او نقشی ندارند، نابینائی او سبب افتادنش در چاه است؛ اما الله سبب تمام آن چیزی است که بر سر ما میآید:
بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ
پديد آورنده آسمانها و زمين است و چون به كارى اراده فرمايد فقط میگويد باش (کن) پس میشود (فیکون) دنیا را به سوی ارادهاش هدایت میکند.
(سوره بقره/117 )
در این اراده (قضای الهی ) هیچ پدیدهای نیست که قبلا الله وجود آنرا اراده نکرده است:
وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَابًا
و آمار همه چیز را در کتابی گرفتهایم
(سوره نباء/29)
قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
(ای محمد) ! بگو جز آنچه الله براى ما نوشته است هرگز به ما نمىرسد او مولای ماست و مؤمنان بايد تنها بر الله توكل كنند.
(سوره توبه/51)