پروانه در من (۲)

1401/04/09

...قسمت قبل

لبهای کوسش کبود شده بود . انگار انقدر میکش زده بودن که کاملا رنگش برگشته بود اون کوس صورتی و تنگ و ترو تمیز که من بارها وبارها خورده بودمش و با انگشت بازش میکردم و کیرمو با فشار توش میرفت حالا حسابی باز شده بود و لبه هاش خیلی اویزون بود . انگار که ی کیر کلفت توش بوده باشه قشنگ جا باز کرده بود و البته مثل همیشه پر آب و خیس و اماده فرو رفتن کیر. راستش فکر اینکه کیر کلفت ی نفر دیگه تو کوسش تلمبه زده و آبشو آورده و اینکه ابکیر تو کوسش پاشیده حسابی حشریم کرد و نمیدونم چرا این حس اومد سراغم اون لحظه . خواستم مثل همیشه کوسشو بلیسم و لذت بهش بدم که در کمال ناباوری جلومو گرفت و گفت نه سامان نمیخوام بخوری کسمو ؟؟؟با کیر سیخ ولی متعجب از رفتارش خودمو جم کردم و گفتم نمیخوای مگه ارضات کنم بعد بکنم توش مثل همیشه ؟گفت نه ی کم اذیتم بیا بالا زودتر کیرتو بکن توش تا ابت بیاد . ی خستگی عجیبی تو چشمای خشگلش بود امامن توجه نکردم و کیرمو اروم و نرم کشیدم لای کوسش . ااااخ چه حس نابی داره داغی تنش . گرمی بغلش و والبته لیزی و داغی کوسش که کیرمو ذوب میکرد تو خودش . مثل همیشه خواستم ملایم و رمانتیک کیرو فرو کنم تو کوس داغش اما برخلاف همیشه که میگفت اروم فرو کن اینبار پاهاشو دور کمرم قفل کرد و چنان منو کشید تو خودش که کیرم تا خایه فرو رفت و اونجا بود که من متوجه شدم این کوس دیگه اون کوس تنگ و داغ و حشری که من میکردم‌ نیست . بدون اینکه مکث کنم شروع کردم تلمبه زدن تو کوسش و فکر کوس دادنش به ی کیر کلفت حشریتم رو صد برابر میکرد . فکر اینکه زیر کیر کسی جز من بوده و اون حسابی توش تلمبه زده و زیر کیرش ارضا شده منو به اوج رسونده بود .‌قرص تازه انگار اثر کرده بود و خبری از اومدن ابم نبود بخاطر همین چنان با قدرت و سرعت تلمبه میزدم توش که صدای برخورد تنم به بدن تپل و گوشتیش تو خونه میپیچید و پروانه انگار از لذت ضربات من داشت به ارگاسم میرسید و نالش رفته بود به اوج. واسه اینکه صدای نالش رو کسی نشنوه لبم رو تو لباش قفل کردم و با تمام قدرت کمر میزدم سرمو با دوتا دستاش گرفت بود و با ناله های پر از شهوت لبمو میخورد و یهو شروع کرد به خندیدن و ولم کرد .همیشه وقتی به اوج ارگاسم میرسید از ته دل و بدونه اختیار میخندید و من متوجه میشدم که ارضاش کردم و خرسند از این اتفاق خودمم ارضا میشدم اما اینبار ی حس غریبی تو دلم بود . ی چیزی مثل نفرت یا انتقام ی جوری تو کوسش میکوبیدم که انگار میخوام انتقام خیانتش رو بگیرم ازش و جالب این بود که اون بیشتر از قبل حال میکرد و لذت میبرد هرچی تلاش کردم نشد که ابم بیاد تو کوسش هرچند تمام این اتفاقات کلا ۱۵ دقیقه هم نشده بود. کیرم واقعا تو کوسش گم شده بود و احساس همیشگی رو نداشتم . همیشه کیرم تحت فشار کوسش بود و ابم به همین خاطر زود میومد اما اینبار واقعا کوسش برام گشاد بود و این اصلا خوب نبود . اون کیر یا چیزی که این کوس رو گاییده بود خیلی سایزش بزرگتر بود انگار و من اینو متوجه شدم . گفتم پروانه ابم تو کوست نمیاد برگرد از کون بکنم ابم بیاد .گفت چی زدی مگه لنتی .‌من که خالی شدم تو چرا نمیایی؟گفتم طبق معمول ی قرص خوردم اما ی چیزی طبیعی نیست !!اینو که گفتم انگار ی تلنگری زده باشم بهش یهو جا خورد . گفتم برگرد بجنب . ی مکثی کرد و گفت بزار ساک بزنم برات بیخیال کون شو !احساس کردم اینو بی علت نگفت چون قبلا اصلا مخالفتی نداشت و اتفاقا چون سایز کیر من خیلی گنده نیست از کون دادن بهم لذت میبرد و ی وقتایی خودش پیشنهاد میداد از کون بکنمش !!! گفتم چرا ؟ تو چشمام زل زد و چیزی نگفت و با اکراه برگشت . باورم نمیشد سوراخ کونش هم مثل قبل نبود!!! . ی نگاه انداختم قشنگ مشخص بود بازتره . گفت فقط اروم بکن باشه .گفتم نترس مگه بار اولمونه . کونش واقعا خوش ترکیب و تپله و فوق العاده نرم . ترتمیزو خوردنی بخاطر همین همیشه قبل کردن توش حسابی باهاش بازی میکردم و حال میکردیم .‌گفتم تمیزه توش به نظرت .‌گفت قبل اومدن نرفتم دستشویی .فک نمیکردم ازم کون بخوای! برم خالی کنم پس . گفتم بیخیال با کاندم میکنم اینبارو . همیشه توش تمیز بود نصبتا و عشقمون این بود از کون بی کاندم بکنمش اونم خوشش میومد توش بریزم ابمو اما میدونستم بره دستشویی بیاد کیرم میخوابه بخاطر همین نزاشتم بره . سوراخ کونشو ی کم ماساژ دادم و تف زدم بهش کیرمو کردم تو کوسش تا خیس تر بشه و بره توش انتظار داشتم نیاز به روغن بچه و تف زیاد باشه اما اینطور نبود . با ی فشار کوچیک کیرم راحت رفت توش و پروانه یه آه نرمی از ته گلوش کشید و گفت جووووون . منم حس خوبی داشتم از این گشادی و اروم خودمو چسبوندم بهش و تو ی چشم بهم زدن تا خایه رفت تو . یه اووووم ناخداگاه اومد به زبونم و گفتم اوووف پروانه عجب کونی جووون. اصلا کنترل نداشتم رو خودم ودرجا شروع کردم به تلمبه زنی . وای چه حالی داشت اینبار کونش مثل حلقه دور کیرمو گرفته بود و به راحتی میرفت و میومد ناله های ریز پروانه منو دیوانه تر میکرد احساس کردم واقعا کونش بازتر از همیشس و تو ذهنم اومد که صددرصد کون رو هم داده به هرکی بوده و دوباره اون حس حشریت از فکر کوس و کون دادن پروانه برام تکرار شد. ابم داشت میومد و سرعتم رو بردم بالاتر و همزمان پروانه سرشو چرخوند و لبامو میخورد و ناله میکرد ‌ گفتم دارم میام اخخخخ گفت بریز توم عزیزم برییییز تووووم ی لحظه انقدر سرعتم رفت بالا که کیرم از کونش پرید بیرون خواستم بزارم دوباره که دلو زدم به دریا و کاندم رو کشیدم بیرون و درجا فرو کردم توش و ادامه دادم به تلمبه زدن و بعد چند تا تلمبه سنگین ابم ریخت بیرون از کیرم و کون پروانه رو آب داد. احساس میکردم از همیشه بیشتر ابم اومد و چند ثانیه مدام نبض میزد و من مثل چوب پشتش خشک شده بودم و سرمو به عقب خم کردم و تمام وجودم داشتم اب کیرمو میریخت تو بدن پروانه .یهو پروانه گفت سامااااان چیکار میکنی لنتی چرا ریختی توش ؟؟؟؟؟!!!خودمو کشیدم عقب و ی نگاه به کیرم کردم . کثیف نشده بود !!!پروانه برگشت و زیرپوش منو گذاشت لای پاشو دویید سمت دستشویی !تازه فهمیدم که خاک بر سرم شده و بعد بیرون کشیدن کاندم تو کون نکردم و اونجایی که ابم اومد کوسش بوده ! انقدر غرق شهوت و افکار خودم شده بودم که حتی فرصت تقلا به پروانه ندادم که خودشو از زیرم بکشه بیرون .‌ولو شدم رو زمین و مثل ادمهای منگ سرمو گذاشتم لای دستام . چند دقیقه بعد اومد بیرون و گفت ینی خاک بر سرت سامان تومگه کاندم نذاشته بودی پس چرا ابت ریخت توش ؟من تازه متوجه شدم که اون فک‌ میکرده من باهمون کاندم از کونش در اوردم کردم تو کوسش !اونم تا زمانی که گرمی ابمو تو کوسش حس نکرده فک کرده کاندم هست رو کیرم . با تشر و کلافگی گفت اگه حامله بشم چی ؟؟؟ با اینکه تو دلم آشوب بود گفتم ای بابا تو اصلا معلومه چته . تو که به ثانیه نشده شستی خودتو . اصلا محاله با این سرعت ادم حامله بشه .رعد چند دیقه بدخلقی و نق زدن بیخیال شد و نشستیم و قلیون کشیدیم و میوه و خوراکی خوردیم برخلاف همیشه که وقتی میومد حداقل ۳بار سکس میکردیم اینبار دیگه بعد بار اول نه اون تمایل داشت و نه من پیشنهاد دادم‌. سرش تو گوشیش بود و زیاد حرف نمیزد و مشخص بود با کسی سر و سری داره . گفتم ها چیه ؟خبریه گفت نه عزیزم این صاب کارم خیلی پیگیرمه چند تا پی ام داده و زنگم زده .‌جوابشو ندم بد میشه دیگه مرخصی نمیده بهم . ی لحظه خم شد تا تخمه برداره گوشیش سر خورد افتاد و در حد ۴ ثانیه صفحشو دیدم از این اخلاقها ندارم که گوشیشو چک کنم وفقط ی لحظه یک کلمه رو تونستم بخونم. پی ام اون بود که به پروانه داده بود . (خوش گذشت ؟) سرم پر از سوال شد .با خودم گفتم اون مگه چی میدونه از پروانه و زندگیش که انقد راحت ازش میپرسه ؟ مگه میدونه این الان کجاس؟ تصمیم گرفتم ی حرکتی بزنم و ازش سر در بیارم . گوشیم رو برداشتم ی برنامه تلگرام دیگه غیر از اونی که داشتم دانلود کردم . خدا خدا میکردم بشه این ترفندو بزنم گفتم یا شانس و یا اقبال . این ترفند رو دیده بودم یکی اجرا کرده بود واسه مچ گیری زنش و گفتم امتحانش میکنم شاید گرفت . برنامه دانلود شد و آماده نصب بود فقط باید منتظر ی فرصت مناسب میشدم که نقشمو اجرا کنم . پروانه همیشه کمتر از نصف روز پیشم نمیموند اما اون روز انگار عجله داشت گفت باید برم خونه. میکفت مامان شب مهمان داره کمک کنم بهش .‌کلا دروغ گوی خوبی نیست چون قبلنا بارها گفته بود از کار خونه متنفره و سر همین با مامان و خواهرش مشکل داره . لوازم آرایشش رو برداشت و رفت دستشویی که ارایشش رو درست کنه و من خدا خدا میکردم گوشیش رو نبره فقط . همونم شد و گفت گوشیمو بزن به شارژ تا من ۵ دیقه ای اماده میشم اونم ی کم شارژ بشه .‌تنها امیدم این بود که رمز قبلی گوشیش که تاریخ تولد بچه خواهرش بود و پروانه عاشقش بود عوض نکرده باشه . گوشیشو زدم‌به شارژ و اونم رفت تو دستشویی . به سرعت هرچه تمام تر رمزشو زدم از شانس من رمز همون بود . با شماره پروانه تو گوشی خودم درخواست دادم و چند ثانیه بعد کد اس ام اس اومد رو گوشی پروانه . کد رو وارد کردم و درجا تلگرام پروانه برام باز شد بی معطلی اس ام اس رو از گوشیش پاک کردم و تو دلم گفتم شانس بیارم تو تنظیمات تلگرامش نره و نفهمه ی نشست دیگه هست غیر از گوشی خودش و البته خدا خدا کردم داستان اون چیزی نباشه که من فک میکنم نتم روخاموش کردم و گوشیمو گذاشتم کنار دستم .چند دقیقه گذشت و من واقعا استرس داشتم هم از اینکه نکنه پروانه متوجه بشه و هم از اینکه ببینم چه خبره . بیرون که اومد سریع رفت سمت گوشیش و روشنش کرد و شروع کرد به نگاه کردن بهش .نتش خاموش بود تا روشن کرد یهو صدا داد و معلوم بود پی ام اومده براش . خوشبختانه نت من خاموش بود و صدایی نداد گوشیم همزمان با گوشی اون . بعد خوندن پی امی که براش اومده بود ی نیش خندی زد ووسرشوواورد بالا و بهم گفت من دیرم شده منو میرسونی . انقدر کنجکاو بودم که ببینم چه خبره تلگرامش گفتم نه آژانس میگم بیاد خودت برو من حالم میزون نیست بخاطر قلیون که کشیدم . ی لبی کج کرد و گفت باشه فقط بگو زودتر بیاد . زنگ زدم آژانس بیاد ادرس محلشون رو دادم یهو گفت نه نه و خیابون محل کارشو گفت که بگم !!!قط کردم و بروش نیاوردم که چند دقیقه قبل کمک به مامانش تو خونه رو بهونه زودتر رفتنش کرده بود !ادم دروغگو فراموش کاره و این طبیعیه. ازم خداحافظی کرد و بغلش کردم و فشارش دادم به سینم و گفتم کاش بیشتر میموندی عشقم ‌ . اروم گفت حالا وقت هست بازم میام پیشت فقط ی چیزی ؟ گفتم ها ؟ گفت به نظرت قرص اضطراری بخورم ؟ تازه یادم اومد چه حرکت احمقانه ای کردم .گفتم نمیدونم اگه فک میکنی لازمه بخور . گفت پس تا نرفتم ی لیوان اب بده بخورم ! گفتم مگه داری ؟ گفت اره اوردم ! داشتم شاخ درمیاوردم . پروانه و این کارا ؟ این اینده نگری بود یا برنامه از قبل داشت نمیدنم . تا برم برگردم اب بیارم یهو نظرش عوض شد !گفت ببین این قرصه منو کلا بهم میریزه .ولش کن نمیخورم نهایتش چیزی بشه که احتمالش هم کمه ی قرص دیگه هست اونو میخورم . وای خدا من اصلا داشتم نابود میشدم از این حرفها و کارهای جدید پروانه.

ادامه دارد …

نوشته: امید


👍 9
👎 2
12101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

882255
2022-06-30 01:55:10 +0430 +0430

به به داستان به این میگن وقتی کاملا با خوندنش شیرم شق کرد و اماده شدن یعنی نویسنده کارش رو درست انجام داده البته که کتگوری خیانت بی تاثیر نبود، من خیلی خیانت و زن شوهر دار دوست دارم شیرم شد 18 سانت با خوندنش

1 ❤️

882400
2022-06-30 19:49:57 +0430 +0430

عالی

1 ❤️

884052
2022-07-09 16:55:11 +0430 +0430

من همیشه از فانتزی خیانت خوشم میومد تا اینکه بهم خیانت شد و نابود شدم. 😭
الان مدتهاست زندگیم سیاه شده، زنی که عاشقانه دوستش داشتم با یکی از اقوام خودم دوست شده و میخوان سکس بکنن.
پسره جوون هست و همین روزا هست که اونو بکنه 😓 😞

0 ❤️




آخرین بازدیدها