یه خانوم چادری!

1401/01/06

براش بوق زدم
دستشو آورد بالا و با دستش مسیر مستقیم رو آروم نشون داد
بدون این ک اسم مقصدش رو بگه
نشست و سلام داد
+علیک سلام
چن لحظه سکوت کردم حواسم بهش بود
ی زن چادری با ی قیافه ک نصفش زیر ماسک بود
ی نگا بهش کردم
+ببخشید خانوم تا کجا تشریف میبرید؟
_گفت زعفرانیه
+خانم از این مسیر ک کسی مستقیم نمیره زعفرانیه اما اگه شما میفرمایین چشم
_اگه مزاحمم نگر دارین پیاده میشم
+ن ببخشید اشتباه متوجه شدین منظورم این نبود ک مسیرم نیست اتفاقا امروز بیکارم ماشینو برداشتم زدم بیرون یکم بگردم
_یعنی مسافر کش نیستین؟
+ن کارگاه دارم خودم
_برا تفریح آخه مسافر بر میدارن؟
+خب برا شما بد شد؟ زمین نموندین دیگه؟
_اون ک بله ممنون دستتون درد نکنه ولی آخه برا تفریح ک مسافر رو بر نمیدارن ببرن برسونن اینم شد تفریح؟!
+خب میخای شما رو نرسونم😁
_یعنی میخای وسط خیابون منو پیاده کنی؟
+ن خب میریم یکم دور میزنیم بعدش میبرم میرسونمتون
ی نگاه بهم کرد و گفت
_آخه تو مطمعنی؟
+از چی مطمعنم؟
_کجا بریم بگردیم آخه؟
+بریم خونه من مهمون باشین؟
_خونه تو؟ مادرت نمیگه این کیه؟
+هه هه ن نمیگه چون اونجا خونه خودمه ن خونه ی پدریم
_یعنی اجاره کردی؟
+ن خریدمش منتها حدود ۱۰ سال پیش نصفشو من دادم نصفشو بابام بعدشم شد مال من
_یعنی الان خودت خونه داری؟
+اره دیگه
_خانوم چی؟

_همسایه ها ببینم من اومدم نمیگن این کیه آخه
با لبخند نگاش کردم
+خانوم اگر میخای مهمون من باشی ببرم خونه رو نشونت بدم نگران نباش چیزی نمیشه
_فرمون ک دست شماس من نمیرونم ک ماشینو
خندیدم و از دور برگردان پیچیدم برگشتم سمت خونه
_کجا؟
+سمت خونه
_کجاس مگه؟
+حوالی ابوریحان
_تا حالا کسی رو بردی اونجا؟
+چطور؟برا امنیتش میپرسی یا برا خودت؟
_کسی میبینه بد میشه آخه

  • ن نترس کسی نمیبینه راحت باش
    _اخه …
    +نگران نباش هیچی نمیشه
    یکم ساکت بودیم بعدش
    +دستگاه داری؟
    _دستگاه چی؟
    +جلو گیری و اینا
    _اره
    با لبخند بهش گفتم ک خوبه
    روشو کرد اونور و گفت
    _اخه از گرماش خیلی خوشم میاد
    +گفتم این پس بهت خوش میگذره مطمعنا
    _چطور؟
    +من میتونم تو فاصله زمانی کم چند بار ارضا بشم
    _یعنی چی؟
    +یعنی الان یه ساعت بریم سه بار اون گرمایی ک دوس داری رو میتونی حس کنی
    _واقعا؟
    +اره خب
    _ببینیم و تعریف کنیم
    دیگه داشتیم میرسیدیم
    یکمم حرفای بی سر و ته زدیمو رسیدیم
    ماشینو پارک کردم
    بهش گفتم کوچه سوم رو میبینی
    گفت آره
    گفتم بیا اونجا درب یکی مونده ب آخر ولی بعد ۵ دقیقه
    من راه افتادم و از در اون وری رفتم تو و در این وری رو هم باز کردم
    اونم بعد ۵ دقیقه اومد
    بهش خوش آمد گفتم و تعارف کردو بشینه
    نشست و یه آب میوه و یکم بیسکوییت آوردم
    گفت تو انگار خیلی وقت داری ها
    +ولی انگار تو نداری؟
    _چرا اتفاقا حدودا دو سه ساعت وقت دارم
    نشستیم و یکم گفتیم و شنیدیم
    بعدش بلند شدم و گفتم بریم سر اصل مطلب؟
    _خوشم اومد عجول نیستی یکم استرس داشتم نشستیم و حرف زدیم یکم آروم شدم ولی باز اینجوری گفتی یکم ی جوری شدم 😊
    +ن استرس نداشته باش بهت خوش میگذره
    لباساشو با کمک خودش در آوردیم
    بعدشم خودم همه لباسامو در آوردم
    البته اون بعد لخت شدن رو صورتش افتاد گفت یکم خجالت میکشه
    منم آروم رفتم پشتش
    اول پاهاشو با دستام ماساژ دادم
    بعدم کمر و پشتش رو
    بعدش آروم رو شونه و پشتش رو ریز بوس میکردم
    آروم نفس میکشیدم تا نفسم بوخوره ب پشتش
    میدونستم خوشش میاد
    صداش در نمیومد
    آروم گفتم هر جایی اذیت شدی یا خوشت نیومد بهم بگو تا اونجا رو ادامه ندم ک خوش بگذره
    بعدش ادامه دادم
    نوک زبونمو گذاشتم رو پشت گردن و ستوف فقراتش
    آرووم تا چاک کونش رفتم پایین
    بعدش بوسای ریز ب پشتش
    اروم با دستم بهش فشار آوردم ک بچرخه و ب پشت بخوابه
    اونم آروم برگشت
    چشماش بسته بود و خمار شده بود
    زیر چونشو گرفتم و آروم سرشو ب بالا بردم
    گردنش کاملا بیرون بود
    آروم بوسای ریز میزدم ب گردنش
    زبونمو میچرخوندم روش
    بعدش اروم اومدم پایین تر بالای سینه هاش بوسه ریزز
    اما برگشتم بالاتر و بغل گوششو اروم زبون زدم
    تو گوشش گفتم
    اوووووممم چقد خوشمزه و سکسی هستی توووووو
    جوووووننن
    اولین آهش در اومد و با حالت شهوتی آه کشید
    و با دستش چنگ انداخت تو موهام
    دستمو روی شکمش میچرخوندم و زیر گوشش نفس میکشیدم تا داغ تر بشه
    حالا اروم خودو سر خوردم پایین تر و رفتم روی ممه راستش
    خودمم ب پهلو بغلش بودم
    دستمم سر دادم لای پاهاش
    بالای چاک کسش رو آروم با دستم میمالیدم با حرکات دایره ای
    نوک ممه شو زبون میزدم و میک میزدم امااا آروم
    سرمو آوردم بالا
    دستمو هنوز حرکت میدادم لای پاش
    بهش گفتم وحشی دوس داریییییی؟
    یا آروووم؟؟
    با حالت خمار گفت آروووم همین خوبه
    فهمیدم ک باس چطور باهاش ور برم
    همون جوری آروم ادامه میدادم
    از ممه هاش خیلی آروم میک میزدم و زبونمو دورشون میچرخوندم
    دستمم هنو لای کسش و بالای چاک کسش بود
    آروم گفت وااایی تورو خدا میخام زود باش
    گفتم چی میخای؟ اسمشو بگو ببینم خانوم خوشگله
    _کییییرررررتتتوووو
    +از کیر گفتنش دیدم ک دیگه وقت تلنبس
    لای پاشو باز کردمو یکم تف زدم سر کیر
    آروم هولش دادم تو کسش
    گرم و ناز و تنگ بود
    با دوتا عقب جلو آبم داشت میومد
    همشو خالی کردم توش
    ب خودش لرزید و ارضا شد
    اما من بعد این ک آبم کامل اومد و خالیش کردم
    ب تلنبه زدن ادامه دادم
    چشماشو باز کرده بود و داشت نگاه میکرد
    گفت مگه نیومدی؟
    گفتم چرا اومدم!
    _اخه مردا میان دیگه تمومش میکنن
    خندیدم و گفتم عوضش زنا میان تازه راه میفتن
    تو هم ک تازه داری را میفتی
    با تعجب و خوشحالی نگام کرد
    منم ادامه دادم
    کیرم یکم شل شده بود میدونستم ک باس یکم تلنبه بزنم تا دوباره راست بشه
    فقط یکم زمان میخاست
    حدود یه دقیقه تو همون مدل زدم توش
    آب خودمم از بغل کسش داشت میومد بیرون
    از روش بلند شدم
    بهش گفتم برگرد داگی شو
    برگشت و چار دستو پا شد
    خوب بلد نبود
    بهش گفتم سرتو بزار رو تخت اینجوری بهتر قنبل میشی
    اونم همین کارو کرد
    با ی دسمال آبایی ک از کسش زده بود بیرونو تمیز کردم ک جایی کثیف نشه
    کیرمو آروم مالیدم دم کسش و دوباره کردم توش
    تلنبه میزدم و بهش میگفتم
    جوووون عجب کسییییی
    جوووون چ کردنیه
    جووونننن
    اونم آروم ناله میکرد
    بعد حدود ۵_۶ دقیقه تلنبه ک وسطش ی بارم آبش اومده بود
    منم آبم دوباره اومد و ریختم تو کسش و اونم با گرماش انگار خیلی حال میکرد و دوباره اومد
    ازش تشکر کردم و بهش دستمال دادم
    خودشو تمیز کرد
    میخاست پاشه لباس بپوشه
    گفتم مگه نگفتی وقت داری؟
    با تعجب گفت مگه بازم میتونی
    خندیدمو گفتم حالا لباسو ولش کن اونم ببینیم میتونم یا ن دیگه
    کیر خودمم با دسمال پاک کردم و خوابیدم رو تخت
    بهش گفتم بیا بغلم
    اونم اومد و پتو رو کشیدم رو خودمون
    گوشیو برداشتمو ساعتشو واسه نیم ساعت بعد کوک کردم
    بهش گفتم حالا بخوابیم
    با هم خوابیدیم
    و بعد نیم ساعت بیدار شدیم و لباس پوشیدیم
    رسوندمش و بهش گفتم شمارمو بنویسه اونم نوشت
    گفتم هروقت دلت بغل و سکس خواست بهم زنگ بزن
    اونم رفت
    بعد اون هر چن وخ ی بار زنگ میزنه و میاد پیشم

ببخشید یکم طولانی شد

نوشته: بکن میلف


👍 15
👎 30
93901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

865476
2022-03-26 02:00:04 +0430 +0430

برازرس کمتر ببین

4 ❤️

865487
2022-03-26 02:13:53 +0430 +0430

داذم کم کم به جهان موازی معتقد میشم، یا من کورم یا شما از یه دنیای دیگه این

0 ❤️

865493
2022-03-26 02:21:58 +0430 +0430

عجب !! جدیدا چقدر سریع میدن . عجیبه

3 ❤️

865509
2022-03-26 03:13:37 +0430 +0430

میزنی برازرس فیک تاکسی یا استریت نگاه میکنی🤣

2 ❤️

865552
2022-03-26 09:22:09 +0430 +0430

تم خوبی بود و خیلی میشد قشنگ اداره اش کنی. نوش جونت

0 ❤️

865560
2022-03-26 10:25:33 +0430 +0430

چه دنیایی مردم چقدر راحت کس میکنن جان ان

0 ❤️

865576
2022-03-26 13:01:17 +0430 +0430

خب نگفتی کی بیدار شدی؟؟

1 ❤️

865584
2022-03-26 15:42:32 +0430 +0430

چقدر سکس راحت شده برای داستان نویسا
واقعاً برای اکثر مردم جای تعجب داره
ما بعد از چند ماه نمیتونیم رابطه رو به سکس برسونیم، بعدش با اولین مسافر، مسیر زندگی عوض میشه، جل الخالق

یه نکته هم بگم، فضاسازیت خوب بود ولی اونجایی که طرف ارضا بشه نمیزاره تو ادامه بدی، چون بدنش باید ریلکس بشه، اونایی که تجربه سکس دارن فهمیدن منظورمو

0 ❤️

865593
2022-03-26 17:21:35 +0430 +0430

مهم نیست دروغ بافته باشی، مهم اینه که سبک نوشتنت خیلی متفاوت بود، جالب بود

0 ❤️

865712
2022-03-27 07:29:38 +0430 +0430

شما که کاملا حقیقت رو گفتی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها




آخرین بازدیدها