زخم

1395/04/13

چند دقیقه ای می شد که بیدار شده بودم فقط حوصله بیرون اومدن از تخت رو نداشتم.ترجیح میدادم تکیه بدم به بالش و سامان رو نگاه کنم که سر صبحی در تلاش بود که خودشو جمع و جور کنه و بره دنبال کاراش.دوشنبه بود ، کلاس داشت . بدون اینکه بخوام نگاه کنم دستمو کردم تو کشو پاتختی و دنبال پاکت سیگار و فندکم گشتم . یه سیگار آتیش زدم و پک اول رو که دادم تو ، مثل همیشه سرفه م گرفت . امان ازین ریه داغون…سامان همونجور که حوله پیچیده بود به خودش از حمام بیرون اومد و در حالي كه موهاشو خشك ميكرد بدون اینکه نگاهم کنه گفت : صد بار گفتم نکش،حداقل سر صبح نکش…اونم تو خونه! آخرش خفه میشی ، ببین کی بهت گفتم! حوصله نداشتم جوابشو بدم یعنی جوابی هم نداشت . حرف حق بود . به جای تلف کردن وقت واسه پیدا کردن جواب ، رفتم تو نخ سامان ، ترکیب بی نقص سنت و مدرنیته! موهای مشکی کوتاه و دماق عقابی و سبیل قیطونی!درست وقتی منتظر دیدن چشمای بادومی قهوه ای هستی میرسی به دریای چشماش،آبی! از اون آبیا که پشت اون عینک گردی که سالهاست عوضش نکرده هم جوری غرقت میکنه که حالا حالاها ازش بیرون نمیای…عاشقش بودم،این اولین اشتباهم بود . میدونست عاشقشم ، اینم قطعا آخرین اشتباهم نبود .به این فکر کردم که تا کی میشه نگهش داشت…یهو گفت : کجایی؟سوزوندی اون ملافه رو! به خودم اومدم دیدم سیگاره رسیده به فیلتر ، سریع قبل ازینکه بریزه جایی ، محکم فشارش دادم تو جا سیگاری بغل تخت . گفتم : کی میای؟ همونجور که لباس میپوشید ، گفت : نمیدونم…شاید اخر هفته یه سری بهت زدم!هوا رو با فشار از دماقم دادم بیرون . برگشت سمتم و گفت : چیه؟ دوست نداری؟ میتونم نیام ، واقعن اصراری ندارم ، خودتم میدونی! جوابش رو ندادم ، میدونستم تهش چیه . دلیلی برای ادامه دادن نبود! دیگه لباساشو کامل پوشیده بود ، گفت : من رفتم،خدافظ. صدامو نازک کردم وگفتم : همینجوری؟خالی خالی؟ نگام کرد . چشماش مهربون شده بود دوباره ، زل زدم تو چشماش و قیافه مو مظلوم کردم . همونجور که به لب و لوچه ی آویزون من نگاه میکرد گفت : میدونی این حرکت جزء بازی ناجوانمردانه س؟ شونه هامو انداختم بالا و گفتم : خودت مجبورم کردی! اومد و نشست بغل تخت و لباشو گذاشت رو لبام و من غرق شدم… کشیدمش تو بغلم و لباشو بین لبام گرفتم و یه گاز کوچیک گرفتم . ازم جدا شد و گفت : میدونی دیرم شده ، الان وقتش نیست…میدونستم،ولی مگه میشد ازش دل کند؟ گفتم : هیسسس و دوباره بوسیدمش ، اینبار محکم تر ، چشمامو بسته بودم و هم زمان دستام رفت سمت دکمه های پیرهن تازه اتو شده ش که همین الان پوشیده بود . لبامو گذاشتم رو گردنش و با بوسه های ریز رفتم پایین تر . پیرهنش رو کامل در اوردم . مقاومتی نمیکرد ،میدونستم ، زود رام میشد . همیشه همین بود . خواستم برم سمت شلوارش که کشیدم پایین . حالا من زیرش بودم ، زل زد تو چشمامو و گفت : چیکارت کنم من؟ بغض کردم یهو ، گفتم : دوستم داشته باش…جوابم رو نداد ، رفت پایین و محکم شروع به خوردن گردنم کرد ، گاز میگرفت . صدام دراومده بود . دستمامو برد بالای سرم و تی شرتمو از بالا کشید و درش اورد . از دیشب فقط همون یه تی شرت گشاد رو تنم کرده بودم و حالا کاملا لخت زیرش خوابیده بودم . باقی لباساش رو در اورد و خوابید روم و شروع به لیس زدن بدنم کرد . تحریک شده بودم ، دیگه تنها چیزی که میخواستم، سفتي آلتش داخلم بود .رفت پایین تر و زبونش رو توی نافم چرخ داد . زیرش پیچ و تاب میخوردم و ناله می کردم . گفت : هیسسس…بذار کارمو بکنم! میدونست دوس ندارم برام بخوره ، واسه همین آلتش رو تنظیم کرد و محکم تا آخر به داخل فشار داد . نفسم بند اومد . لباشو گذاشت رو لبام و محکم مک زد و شروع کرد به تلمبه زدن . محکم و تند عقب جلو میکرد و من با هر حرکتش محکم به بالای تخت میخوردم . دیگه چشماشو بسته بود و تند تند نفس میکشید . میدونستم اومدنش نزدیکه . یه فشار محکم داد و خالی شد . مثل همیشه با هم ارضا شدیم . یه نفس عمیق کشید و خوابید روم ، دستش رو برد تو موهام ،از رو صورتم کنارشون زد و تو چشمام نگاه کرد . آروم گفت : دوستت دارم هلن…خودمو فشار دادم تو بغلش و بغضم ترکید…
نوشته: كاليپسو


👍 8
👎 2
8428 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

547447
2016-07-03 22:54:27 +0430 +0430

نمیدونم تو سرم مچش کردم با این آهنگ :)
https://www.youtube.com/watch?v=ikBg4BDgsso

قشنگ بود…

1 ❤️

547465
2016-07-04 00:59:08 +0430 +0430
NA

نمیدونم چرا با شتاب زدگی ، زودی به هلن ختمش کردی …اقلا میتونستی با احساس تر و بهتر و قشنگتر صحنه هارو توصیف بکنی !
جمله "دوستت دارم هلن " که پایانی بر سر کار ماندن خود من یکی بود که از دستت در نمیرفت … حشری دودکش!

0 ❤️

547481
2016-07-04 03:53:58 +0430 +0430

خاک بر سر مملکتی، که مردمش باید تو سایت های سکسی با اسم مستعار و فیلترشکن حرف دلشون رو بزنن… بدک نبود،،، نه درام بود نه سکسی،،، به سمت یکیش بیشتر مایل میشدی بهتر بود

1 ❤️

547486
2016-07-04 04:47:57 +0430 +0430

این ادامه نباید داشته باشه؟هیهات فقط یه صحنه؟

1 ❤️

547488
2016-07-04 05:42:14 +0430 +0430

دیگه همه رو اوردن ب اروتیک
تروخدا بیرون بکشید.بهتره ب موفقیت بقیه کاررنگیریم
و چیزی ک اتفاق افتادرو و حس کردیم بنویسیم

0 ❤️

547493
2016-07-04 05:59:49 +0430 +0430

مرسي از همگي اونايي كه دوس داشتن،اونايي هم كه دوس نداشتن!
صرفا يكي از صحنه هاي دوس داشتني بود،ببخشيد كه طولاني نبود!

1 ❤️

547519
2016-07-04 09:47:00 +0430 +0430

خیلی قشنگ بود. روون و جذاب نوشتی. خسته نباشی،لایک

1 ❤️

547529
2016-07-04 11:10:04 +0430 +0430

awliiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii bod ;)

2 ❤️

547534
2016-07-04 12:05:16 +0430 +0430

مرسي واقعن لطف داريد همگي!!!

0 ❤️

547603
2016-07-05 01:05:43 +0430 +0430

حالا اگر یک پسر نوشته بود کلی بد وبیراه نصیبش میشد یک خسته نباشید میگم به اوج …لیس.سلام کس لیس

0 ❤️

547644
2016-07-05 10:47:35 +0430 +0430

حاجی تو مملکتی هستیم که برای زدن حرف دلامون باید دست به دامن اسم مستعارو فیلتر شکن بشیم :( ?

1 ❤️

547687
2016-07-05 18:32:49 +0430 +0430

خوب بود روان بی غلط . با احساس وسکسی… باز بنویس

1 ❤️

547688
2016-07-05 18:35:47 +0430 +0430

خوب بود روان بی غلط . با احساس وسکسی… باز بنویس . ولی بقول ادمین. بکجا چنین شتابان. . کمی دلنواز تر . باز بگم بکجا چنین شتابان

0 ❤️




آخرین بازدیدها