من و پریسا و شوهرامون

1388/08/20

من پرستو 29 ساله هستم 6سال هست كه ازدواج كردم شوهرم علی 32 ساله و مهندس كامپیوتره. شوهرم مرد خوبیه ،دست و دلباز و شاید بشه گفت نسبت به درآمدش ولخرج، تیپش بالاتر از متوسط ، همیشه به احساسات زنانه جواب میده و سكس قوی. من واقعاً دوستش دارم . ما زندگی خوبی داریم امیدوارم كه هر روز بهتر هم بشه.

میخوام خاطره ای رو كه باعث شد زندگی زناشوئی ما رنگ بوئی تازه بگیره رو براتون بگم. به نظر من بهتره فقط خانومها بخونن ولی اگر آقایون هم دوست دارن بخونن من كاریش نمیتونم بكنم.
من با علی با عشق و عاشقی ازدواج كردم(قبل از ازدواج با هم دوست بودیم) چند سالی از ازدواجمون گذشته بود و كم كم احساس میكردم سكسمون خیلی یكنواخت شده و خیلی از هم لذت نمیبریم. این موضوع مدتی فكرم رو مشغول كرده بود و میترسیدم كه این موضوع نا خواسته روی شوهرم و زندگیم اثر بگذاره. من همیشه سعی میكردم از تمام جذابیت و زنانگیم برای جلوگیری از این مسئله كمك بگیرم. لباسهای زیر فانتزی و لباس خوابهای جورواجور میخریدم و شبها میپوشیدم و از عطرهای محرك استفاده میكردم، آرایشم رو مرتب عوض میكردم و با بعضی از دوستهام مشورت میكردم و روشهای اونها رو توی حال دادن به شوهرهاشون اجرا میكردم و وقتی شوهرم نبود فیلم سكسی نگاه میكردم تا توش چیزی یاد بگیرم. نا گفته نماند كه من از فیلم سكسی خیلی بدم میاد. به نظر من تمام فیلم سكسیها برای لذت بردن مردها ساخته میشه و در این فیلمها به روحیات زنانه در سكس توجه نمیشه به همین علت هیچ وقت من خودم رو نمیتونم نقش اول زن یك فیلم سكسی تجسم كنم.


یك شب موقع سكس به روشی كه یكی از دوستهام پریسا گفته بود، بر عكس روی كیر شوهرم نشستم، به این صورت كه اون خوابیده بود و من جوری روی اون نشستم كه روم به پاهاش بود و با دست مچ دوتا پاهاش رو گرفتم و شروع كردم به بالا و پایین شدن و آه و ناله حشری كردن. شوهرم كه از این روش خوشش اومده بود نفس نفس زنان به من گفت كه مبینم مبتكر شدی!!!. من هم تو همون حالت وسط ناله هام گفتم كه پریسا یادم داده. چشمتون روز بد نبینه یا شاید هم روز خوب، با گفتن این حرف شوهرم انگار كه قرص اكس خورده باشه آنچنان ترتیب منو داد كه اگر چه اون شب خیلی حال داد ولی فرداش حسابی جاش سوزش داشت. روز بعد خیلی به سكس شب قبلمون و اینكه چی شد كه علی اینقدر حشری شد فكر كردم و به این نتیجه رسیدم كه علی از تجسم پریسا موقع سكس با من اینقدر حشری شده بود به خصوص كه چند بار وسط عرق ریختن هاش گفت كه دیگه پریسا چی یادت داده، به پریسا گفتی كه كیر من اینقدر كلفته و ... هی اسم پریسا رو می اورد. لازم به گفتنه كه پریسا یكی از خوشگلترین و عشوه ای ترین دوستهای منه با موهای بلوند و بلند. از فهمیدن این موضوع خیلی ناراحت شدم ولی بعد كه یادم اومد كه من هم بعضی شبها تو رختخواب به جای علی بعضی از دوستهای اون و یا شوهرهای دوستهای خودم رو تصور میكردم، آروم شدم.
چند شب بعد دوباره با علی تو رختخواب مشغول بودیم كه من برای اینكه هم مطمئن بشم كه چند شب قبل درست فكر كردم و هم اینكه علی درست و حسابی مثل اونشب حالم رو جا بیاره گفتم امشب میخوام به روش مریم بهت حال بدم و اون هم با شنیدن این حرف 2 ساعت تموم پدرم رو در آورد كه البته خیلی حال داد. فردای اون شب از بس كه به نوك سینه هام ور رفته بود و فشارشون داده بود به لباس كه میگرفت میسوخت. ناگفته نماند كه سینه های من نسبتاً بزرگ هستن و به خاطر همین همه جا نمیتونم لباسهای باز بپوشم چون یك جورهایی ضایع است.


خلاصه اینكه به مرور متوجه شدم كه علی در رفت و آمد با اون دوستهایی كه زنهای خوشگل دارن و به خصوص اونهائی كه زنهاشون راحت لباس میپوشن مشتاقتره. و تمام اینها باعث شد كه بفهمم علی مثل من دوست داره با یكی دیگه سكس داشته باشه و از این موضوع كه علی ممكنه به من خیانت كنه ناراحت بودم تا اینكه موضوع رو با پریسا در میون گذاشتم و پریسا هم راه حل رو به من نشون داد.

 


و اما راه حل
یك شب جمعه بود و من و پریسا با قرار مدارهامون رو با هم گذاشتیم كه شب پریسا با شوهرش شهرام بیان خونمون و طبق قرارمون با پریسا بهانه آوردیم كه امشب حوصله بقیه بر و بچه ها رو نداریم و میخواهیم امشب یك مهمونی كوچك و خودمونی داشته باشیم. من قبل از اینكه مهمونها بیان رفتم حموم و تا آمدن مهمونها از حمام بیرون نیامدم. زنگ در خونه رو كه زدن علی درب رو باز كرد. و پریسا و شهرام آمدن بالا.
قرارمون این بود كه پریسا قبل از آمدن به خونه ما شهرام رو به یك بهانه ای از خونه بفرسته بیرون تا وقتی كه برمیگرده دنبال پریسا كه بیان خونه ما پریسا مانتوش رو بپوشه كه شهرام لباس پریسا رو نبینه كه بهش ایراد بگیره. پریسا ماموریتش رو خوب انجام داده بود و تازه وقتی میرسن خونه ما شهرام میفهمه كه پریسا چی پوشیده.
یك تاپ قرمز رنگ نازك چسبون با بندهای خیلی نازك بدون كرست و یك دامن تنگ كوتاه و آرایش بسیار هنرمندانه. خلاصه وقتی من پریسا رو دیدم دلم آب افتاد دیگه خدا به داد علی برسه.
توی این فاصله كه علی مشغول پذیرائی اولیه از مهمونها بود من هم رفتم تو اتاق و یك لباس چسبون لختی كه ازش داشت سینه های درشتم بیرون میزد با یك دامن پوشیدم و تمام گردن و سینمو عطر هوس انگیزی زدم و یك مرتبه قبل از اینكه علی منو تنها ببینه رفتم تو حال. با دیدن من علی بدجوری چشم غره رفت كه من رو خودم نگذاشتم و رفتم طبق معمول با مهمونها روبوسی كردم و خوشامد گفتم.
من و پریسا گفتیم كه امشب میخواهیم بیشتر از هر شب مشروب بخوریم و برقصیم. شوهرهامون هم كه همیشه وقتی خودمون چهارتائی بودیم تخته نرد بازی میكردن با دیدن ما دوتا با اون وضعیت ،تخته نرد رو فراموش كرده بودند و داشتن یواشكی زن همدیگر رو دید میزدن. اونشب شوهر هامون بیشتر از شبهای دیگه مشروب خوردن و مست شدن. آخه من و پریسا یواشكی پیكهاشون رو پر میكردیم و میگفتیم كه كمتر از ما خوردید و اونها هم رگ غیرتشون میگرفت و بیشتر میخوردن. ماهواره روی PMC بود و صداش هم بلند بود و ما هم با بعضی از آهنگهاش میرقصیدیم و در طول رقص من و پریسا دائم جامون رو با هم عوض میكردیم در طول رقص من حواسم به چشمهای شهرام كه از هر فرصتی برای دیدن سینه های بزرگ من استفاده میكرد و لبخندهای معنی دارش بود تا اینكه من یك CD گذاشتم كه توش یك آهنگ ملایم بعد از آهنگ Sexy Lady بود و نور حال رو حسابی كم كردم طبق قرار قبلی من و پریسا آهنگ Sexy Lady رو با شوهرهای همدیگه رقصیدیم و وقتی آهنگ ملایم بعدی شروع شد جامون رو عوض نكردیم و در اولین حركت پریسا یك دست انداخت گردن علی و با دست دیگه اش دست اونو گرفت و با اون عشوه های خاص خودش چشم تو چشمش دوخت و شروع كرد تانگو رقصیدن.

من با دیدن این صحنه حسابی شهوتی شده بودم و شهرام داشت این صحنه رو میدید و گیج شده بود كه من برای اینكه توجهش رو به خودم متوجه كنم دو دستم رو انداختم گردنش و شروع كردم رقصیدن. حس كردم شهرام توی فضای نسبتاً تاریك و با اون وضعیت لباس من خیلی دوست داره سینه هامو دید بزنه و نگاه چشم تو چشم من نمیذاره كه این كار رو بكنه،گفتم كه یك كاری كنم كه راحت بشه. در طول رقص یواش یواش از پریسا و شوهرم كه داشتن اونها هم چیزی به هم میگفتن چند قدمی فاصله گرفتیم در این موقع من یواش یواش به بیشتر به شهرام چسبیدم و در گوشش و با عشوه و ملایم گفتم :امشب هرچی بخوای میتونی چشم چرونی كنی. راحت باش. این رو گفتم و دیگه خودم طاقت نیاوردم و دستهام رو محكم كردم و حسابی سینه هام رو بهش فشار دادم. اون هم كه شهوت از نفسهاش میریخت یك مرتبه دستهای پشت كمر منو سفت كرد و در همون حالت زیر گردن منو یك بوس خیس كرد. با این حركت شهرام كاملاً بی حس شدم و نا خواسته یك آه از همون آههایی كه برای علی موقع سكس میكشیدم كشیدم كه باعث تحریك شهرام شد و شهرام من رو یك فشار دیگه داد.

توی این احوال بودیم كه برگشتم یك نگاه به پریسا و علی كردم دیدم كه علی هم سرش تو گردن هوس انگیز پریسا است. با دیدن این صحنه شهرام رفت پشت سر من و شروع كرد به خوردن گردنم و دستهاش هم از زیر لباسم داشتن سینه هامو میمالیدن حسابی شهوتی شده بودم یك آه باندتر كشیدم بلافاصله ناله شهوت انگیز پریسا هم كه دیگه اون موقع علی داشت سینه هاشو میمكید بلند شد برگشتم و خودم رو محكم تو بغل شهرام فشار دادم و یك لب اساسی با زبون بهش دادم و گفتم: تا حالا شده زن دوستت رو بكنی؟ گفت نه. و بلند طوری كه علی بشنوه گفتم امشب من زن تو هستم زنت هم زن شوهرم و همون موقع پریسا كه دیگه از شدت شهوت چشمهاش نیم بند شده بود با صدای بلندبه علی گفت امشب میخوام به روش خودم زنت بشم. و همین موقع علی گفت خوب بیاین بریم تو اتاق خواب كه همه استقبال كردن. هر چهارتائی ریختیم تو رخت خواب ما و من در اولین حركت زیژ شهرام رو باز كردم و شروع كردم ساك زدن و همون موقع هم علی داشت برای پریسا ساك میزد و پریسا با نفس نفس میگفت آآآآه ه ه بیا بالا، بیا بكن دیگه طاقت ندارم كه علی هم همین كار رو كرد و جلو چشم شهرام كیرش رو در آورد و زنش رو كرد. من از دیدن این صحنه ها داشتم دیوونه میشدم شروع كردم خوردن تخمهای شهرام در ضمن دست شهرام رو گرفتم گذاشتم روی نوك سینهام اون هم من رو بلند كرد و سرم رو گذاشت كنار سر پریسا و تمام قد روی من افتاد و شروع كرد به مكیدن گردن و لب و سینه هام چیزی نگذشت كه من هم مثل پریسا به التماس افتادم و گفتم:شهرام دیگه طاقت ندارم منو بكن ببین اون داره زنت رو میكنه. و اون هم پاهامو باز كرد و ضمن اینكه منو میبوسید منو جلو شوهرم كرد. ما هر چهارتائی تا صبح تو اون تخت خواب پدر همدیگر رو در آوردیم و فرداش تا ظهر خوابیدیم و ظهر در موردش صحبت كردیم.

همه راضی بودیم و از اون موقع تا حالا هر وقت كه لازم باشه این كار رو میكنیم. در ضمن من و پریسا به شوهرهامون نگفتیم كه ما از قبل برای سكس ضربدری برنامه ریزی كرده بودیم تا گناهش گردن اونا باشه. اگر چه فكر كنم اگر بدونن از ما تشكر میكنن.

 


 


👍 12
👎 1
259472 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

262594
2010-04-23 08:02:27 +0430 +0430
NA

kafam borid.

0 ❤️

262595
2010-09-19 16:37:12 +0430 +0430
NA

کارتون عالی بوده

0 ❤️

262596
2010-09-19 16:38:23 +0430 +0430
NA

کرتون عالی بوده بهترین لذت از سکس بردین

0 ❤️

262597
2010-10-01 09:19:04 +0330 +0330

:jawdrop:

0 ❤️

262598
2010-10-11 04:58:54 +0330 +0330
NA

کاش تو زن دائی من بودی

1 ❤️

262599
2010-12-08 11:36:29 +0330 +0330
NA

نوش جونتون
حال کردم

1 ❤️

262600
2011-06-15 11:51:14 +0430 +0430
NA

دمتون گرم به منم بگید بیام کمک اگه یکی از شوهراتون نبود

0 ❤️

262601
2011-06-18 17:39:17 +0430 +0430
NA

dameton garm

0 ❤️

262602
2011-08-29 18:10:07 +0430 +0430
NA

ajab riskii kardin…man degh mikonam shoharam ba yeki dg hal kone eyval

0 ❤️

262603
2011-11-07 15:27:39 +0330 +0330
NA

واقعا لعنت به توی لعنتی و به پریسای لعنتی تر از خودت
واقعا آبروی هرچی زن و شوهر بود رو بردید.
زندگی مگه فقط سکسه؟
لعنت بهتون…

0 ❤️

262605
2011-11-30 07:07:12 +0330 +0330
NA

جالب نبود این سکسها تا قبل از ارضا شدن زیبایی داره ولی بعدش دیونه کننده است

0 ❤️

262606
2012-01-24 18:22:30 +0330 +0330
NA

منم بهات موافقم

0 ❤️

262607
2012-02-03 21:46:14 +0330 +0330
NA

من با FERENOOS موافقم
به نظرم شماها سنگین تره هیچ وقت ازدواج نکنید تا راحت سکس داشته باشید
نه اینکه اسم رابطه ی زن و شوهری رو ضربدری بزارید

0 ❤️

262608
2012-05-22 02:35:18 +0430 +0430

واقعا راست گفتی موافقم

0 ❤️

262609
2012-07-02 16:50:29 +0430 +0430
NA

kiram to halge to va parisa va kone shovharaton

0 ❤️

262610
2012-07-02 19:34:34 +0430 +0430
NA

Khob hala ma bavar konim?
Migm shuma ba farhange uropai bozorg shudin? In chizai ke migi faqat to filmas
Shayadam shoharet khob erzat nemikone ke motevasel be in afkare kos sher shudi
Dar kol enqad vaghti ali khone nis film super nega nakon aqebatesh mishe in hazionai ke gofti

0 ❤️

262611
2012-08-14 15:59:42 +0430 +0430
NA

باباجون من تاوقتی تجربه اش نکردین نگین خوبه یا بده اونی باید حکم صادر کنه که تجربه اش کرده باشه

0 ❤️

262612
2012-08-14 16:18:43 +0430 +0430
NA

فتوشاپه

0 ❤️

262613
2013-01-01 17:49:35 +0330 +0330
NA

بی ناموسی رو در جامعه رواج دادن چی رو نصیبتون میکنه؟ این کار شما بی شرفانه بوده البته اگر واقعی باشه که شک دارم شوهراتون وخودتون کلا4 تایی 4تا آدم کثافت ولجن هستید . تف به ذات کثیفتون

0 ❤️

262615
2013-01-09 01:33:58 +0330 +0330

داستان الکی مسخره ای بود. اصولا زن های ایرانی با عفت و محجوب هستند. خارجی ها اونم امریکایی ها اینکار رو میکنند. نمیدونم چرا به شعور ادمها شما توهین میکنید و این چیزها رو به خوردشون میدین. خاک بر سر شما و اونایی که این داستانهای مسخره باور میکنند

0 ❤️

262616
2014-05-30 09:36:57 +0430 +0430
NA

man faghat heset zamane neveshtane in dastan baram moheme va tamame lezate ensanii ke on shab bordin
mibosamet va mamnonam
omidvaram betonam bishtar ba ham harf bezanim
babak mot 38 teh
id:bbehrad38

0 ❤️

551124
2016-08-02 12:14:03 +0430 +0430

خوش به حالتون کاش منم میتونستم زنمو راضی کنم برای سکس ضربدری اخه خیلی دوست دارم نمیدونم چکار کنم

0 ❤️

719064
2018-09-23 13:45:19 +0330 +0330
NA

فقط میگم بیگ لایک
عالی (clap)

0 ❤️

736306
2018-12-19 09:41:01 +0330 +0330

نوش جونتون.هیجان زیادی داره این نوع سکس

0 ❤️

889902
2022-08-13 03:10:09 +0430 +0430

بد نبود خیلی واقعی نبود اما خوب نوشته بودی ولی قسمت سکسش
کم بود

0 ❤️




آخرین بازدیدها