خواهرزن محجبه ی من (۱)

1395/10/19

اسمم احمد است 45 ساله کارمند و ورزشکار
داستانم کاملا واقعیست،تخیلی نیست.
راحله خواهر زن33 ساله ام است.قدبلند سفید با کونی سفت و گرد کمر باریک و سینه ای سفت و برجسته که سالها در کفش بودم.
اما راحله زنی نسبتا و مومن بود حتی جلوی من حجاب داشت،خصوصا از وقتیکه در 5 ساال پیش با شوهر وکیلش متارکه کرد حجابش بیتشتر هم شد.دختری 10 ساله داره و تنها در اپارتمانی زندگی میکند البته بخونه ما رفت و آمد زیاد داشت ولی سنگین و با وقار.
آپارتمانی دارم که مدتی پیش نوسازیش کردم .برای وصل لوسترها کمک لازم داشتم که چون خونه اشان نزدیک آپارتمان من بود گفت میاد کمک که لوستر و نگه داره و من وصلش کنم.
به من خیلی اعتماد داشت.
صب اومد با روسری و مانتو که شلوار استریجی زیرش پوشیده بود…کار که شروع کردیم زمینه سازیم شروع شد لااقل میخواستم باسنش را ببینم .گفتم با مانتو که نمیشه کار کرد با اکراه مانتوشو درآورد ولی روسریش را محکمتر کرد.کوس و کونش زیر باسن غوغا میکرد کیرم شاخ شده بود ولی بی خیال نشان دادم بالای صندلی که اومد دوسه بار تعادلش داشت بهم میخورد که کمرش را گرفتم و بخودم فشردم
بدن سفت و توپی داشت، کار که تموم شد گردنش درد گرفت،
گفت فردا میرم دکتر ،گفتم دکتر نمیخواد تو باشگاه زیاد پیش میاد خودم درسش میکنم بخواب تا مالشش بدم،راضی نمیشد گفتم میل خودته کهنه میشه دبگه به این راحتی خوب نمیشه با اکراه قبول کرد خوابید شروع به ماساژ کمر و گردنش کردم.
خیلی تحریک شده بودم باسنش دیوونم میکرد.
گفتم اینجور نمیشه کمی روغن زیتون تو کابینت بود از قبل
گفتم باروغن درست میشه دستم را روغنی کردم گفتم لباس چرب مبشه درش بیار یه ملحفه بکش روت از زیر ملحفه مالش میدم
گفت گناهه
گفتم درمون گناه نداره الان من جای دکتر
آخرش راضی شد زیر ملخفه شروع به مالش کردم بدنش سفت و عضلانی بودبند سوتینش را خودم باز کردم چیزی نگفت فقط اصرار مبکرد ملحفه کنار نره و با زنم که خواهرش باشه نگم
شروع کردم زود باروغن بدنش داغ شد و لیز کم کم خمار شد و من دستم رو کمی طرف سینه اش بردم تکونی خورد ولی هیچ نگفت یه دور دیگه ماساژ دادم و نصف سینه اس اومد تو دستم لامصب انگار دختر 16 ساله سفت و محکم.
ار ماساژ خمار شده بود خوشش آوده بود چشاش رو هم بود
اومدم پایین کمی شلوار رو پایین دادم چاک کونش پیدا شد شورت نپوشیده بود
گفتم ببخشید شلوارت چرب گفت اشکال نداره شما هم افتادی تو دردسر
و دوباره رفت تو خلسه بالای باسنشو ماساژ دادم شلوارو بیشتر کشیدم پایین باسنش سفید و بی لک
من نگو کیرم را بگو که داست میترکید دل بدریا دم دیگه طاقت نداشتم انگشت چربم را کردم تو کوسش تکون خورد داشت خودش را جمع میکرد نگهش داشتم انگشت تو کوسش را باید نگه میداشتم گفت احمدآقا از شما بعیده گفتم راحله یکم طاقت بیار دو تا انگشت کردم تو کوسش و نگه داستم کوسش لیز و داغ و تنگ .
شروع کردم با چوچولاش بازی کردن چشماش کج شد گفت نکن عیبه ولی دیگه تکون نحورد
گفت یکی میبینه خواهرم میفهمه گفتم هیچکی نیست دیگه کامل کوس را چنگ انداخته بودم کوسش لیزتر شده بود و صداش لرزون گفت گناه داره آخه
محلش نذاشتم کامل شلوار کشیدم پایین مثل مرمر بود

سینه هاشو میخوردم لباشو میخوردم نفس نفس میزد گفت کشتیم احمد آقا
با بدبختی لباسام رو دراوردم شورتم را خودش کشید پایین
کیروگذاشتم دم کوس با دستش کردش تو وای که چه تنگ وگرم رود لیز
کیرم آتی گر گرفت دو تا لمبه ردم آبم اومد نتونستم جلوشو بگیرم
ربختم توش
گفتم وای
گفت نترس حامله نمیشم لوله هام بسته
کیرم را تو دستس گرفت چشاس سرخ صورتش سرخ به کیرم حمله کرد میکرد با تمام وجود
زیر تخمام زبون میزد.
5 سال بود کیر نخورده بود تشنه تشنه
کیرم دوباره سیخ ولش نکرد اونقد ادامه داد تا سفت شد
کردم تو کوسس آخ و اوخش بالا رفت گفتم بواشتر
سینه هامو چنگ میزد سنگین تلمبه میزدم پستونای سفتش جلو و عقب میشد
با کف دس محکم میزدم رو باسنش و میکردم(یادم رفت بگم من تو سکس کمی خشن و خودخواهم)
باسنش سرخ شده بود ولی میگعت احمد آقا محکمتر برن محکمتر بکن
چند دقیقه تلمبه زدم کوسش خیس شده بود کیرم را بیرون کشیدم گذاشتم دهنش با ولع ساک میزد. کیرم رو از دهنش کشیدم بیرون
فکر کرد دوباره میخوام ببکم تو کسش پاشو باز کرد
دمروش کردم و سر کیر رو با دس و تف و روغن چرب کردم و بکدفعه کدرم تو کونش
راحله جیغ کشید و مقل برق پرید گرفتمش رو پاهاش نشسته بودم نزاشتم دربره و کبرم بیرون بیادمحکم گرفتمس گفت سوختم احمد اقا گفتم درس میشه
چند لحطه کیر در کون نگهش داستم بعد آروم تلمبه زدم
کون تمیز و تنگ وسفیدی داشت
بعدا بهم گفت اولین کون دادنش بوده
حالا با دس رو باسنش میزدم و مبکردم توکونش دیگه راه افتاده بود
کونش تمام کیرم تا تخمامو میمکبد
باسن سفیدش سرخ شده بود باسنو سفت چسبیده بودم انگشتامو مبکردم کردم تو دهنش اونم میمکیدشون میگفت خوشبحال شیوا (زنم)
داش دوباره آبم میومد سریع کشیدم بیرون گذاشتم رو کمرش
و دوباره کردم تو کونش
زن با حالی بود کونش را با دو دستش برا کیرم باز میکرد
باسنش رو دندون گرفتم جیغ کشید کیرم را درآوردم موهاشو چنگ زدم سرش را بالا آوردم کیرم را کردم تو دهنش امتناع کرد گفت چکار میکنی با سیلی محکم خوابوندم تو صورتش دهنش رو باز کرد و کیرم را تا ته تو دهنش جا داد مثل بره شده بود مجبورش کردم منو نگاه کنه و ساک بزنه…

ادامه…

نوشته: احمدآقا


👍 13
👎 22
150157 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

572923
2017-01-08 21:33:44 +0330 +0330

خداروشکر پیرمردا هم تشريف ميارن خزعبلات فرمایی

0 ❤️

572939
2017-01-08 22:03:03 +0330 +0330

بســـــــــی خندیدم.
کیرم را در اوردم 🙄 ااااااخ دل و رودم

0 ❤️

572944
2017-01-08 22:17:24 +0330 +0330

مرتیکه روانی

0 ❤️

572947
2017-01-08 22:31:14 +0330 +0330

“دمروش کردم و سر کیرو با دس و تف و روغن چرب کردم و یک دفعه کدرم تو کونش.”
!!!

1 ❤️

572970
2017-01-09 01:39:41 +0330 +0330

کوس وکونش زیر باسنش غوغا میکرد یعنی چی؟؟؟؟
بعدشم اونجوری که توگفتی محجبه ومذهبی ومتین وباوقارو… گفتم حالا حداقل قسمت اول داستانت روفقط میخوای مخ بزنی اینکه زود لخت شد!!!
یکی ازدوستان درکامنتای بالا گفت که پیر مردا میان اینجاو…
باید عرض کنم که برای عضو شدن دراینجا ازهیجده به بالا محدودیتی نیست. مسلما اون چیزی که من میانسال دنبالشم بااون چیزی که شما دنبالش هستی فرق میکنه.

1 ❤️

572971
2017-01-09 01:58:42 +0330 +0330

وای
چه تابلو
مشخص بود دوتا دستت تو شرتته
با نوک دماغت نوشتی
بعد هی میگی چرا دماغ من شص ماغه

0 ❤️

572973
2017-01-09 02:10:37 +0330 +0330
NA

کیرم تو ذهن کپک زدت . هنوزم بعد از چهل و نج سال جق میزنی

0 ❤️

572975
2017-01-09 04:57:01 +0330 +0330

فکر کنم رفسنجانی امروز این کسشعر تو رو خوند که ایست قلبی کرد و مرد…

0 ❤️

572978
2017-01-09 05:38:39 +0330 +0330

منم زنم محجبه است.دوست دارم به بقیه بده ولی قبول نمیکنه.هر کی راهشو بلده بیاد خصوصی راهنماییم کنه.

0 ❤️

572995
2017-01-09 10:17:40 +0330 +0330

كس و كونش ان زير غوغايي ميكرد!:| وات فاز؟

0 ❤️

573006
2017-01-09 12:35:18 +0330 +0330

کیری بود کیری میری آب کون

0 ❤️

573050
2017-01-09 20:02:28 +0330 +0330

یه پسر بچه پانزده شانزده ساله هستی که از روی چند داستان دیگر، چیزهایی برداشت کردی و اومدی خودت رو یه مرد جاافتاده نشون دادی که مثلاً ما هم الاغ هستیم و باور کنیم چرندیات جنابعالی را!!! قسم میخورم که تا حالا مطلقاً به جز جق زدن، هیچ سکسی نداشتی!!! یعنی حتی اگر یه زن رو لخت دیده بودی هم متوجه میشدی که جریان سکس اینطوری که تو تعریف کردی نیست!!! یه نفر مثل من و خیلی دیگه از بچه‌های اینجا که موهامون تو سکس سفید شده هم نمیتونیم یه زن بی ایمان و غیر مومن رو زمین بزنیم و… ولش کن… برو به درسات برس کوچولو…

0 ❤️

573056
2017-01-09 20:23:55 +0330 +0330

شرایط ورود بالای هجده هست تا مثبت قبرستون
عجب داستانی خخخخخ

0 ❤️

573136
2017-01-10 00:31:50 +0330 +0330

1 کمی تحقیق کن ببین وقتی ترتیب خواهرزنت رومیدادی زنت کجامشغول دادن بود؟ 😢
من میگم زنت از دست کس خل بازیهای تورفته شکایتتوبکنه برای وکیل رفته پیش شوهرقدیمی راحله(باجناقت) اونم خداخواسته زنتوگاییده (preved)
هروقت فهمیدی کجازنت میداد بیا بنویس اسمش،هم بذار((زن محجبه من واولین کس دادنش)) 🙄 ?

0 ❤️

573191
2017-01-10 09:21:21 +0330 +0330

کس خل قبل اینکه داستان و بزاری یه بار بخون خودش خودت میگی ساختمون نوساز که لوستر هنوز وصل نشده اون وقت تو کابنتش روغن زیتون بود
تا اینجا خوندم که مخزف نوشتی برو داستان کون ددادنتو بنویس شاید باور کردیم

0 ❤️

573203
2017-01-10 11:17:46 +0330 +0330

سیکتیر بابا کلا چاخان گفتی پس اون موقع زنت کجای داستان اراجیفت بود کونی

0 ❤️

573256
2017-01-10 21:03:41 +0330 +0330

آقا دم شما گرم. خاطرمان منبسط شد!

0 ❤️

573301
2017-01-10 22:39:56 +0330 +0330

اگه وسط داستان یادت نمیفتاد تو سکس خشن و خودخواهی جلقت نیمه تموم میموند آخه کونی انتظار داری کسی شرووراتو هم باور کنه حالا باز خوبه خواهر زن داستان تخمیت محجبه بوده که به این سرعت کردیش الانم زود دستتو از رو دودولت بردار وگرنه خشک خشک تا دسته میکنم تو کونت

0 ❤️

573453
2017-01-11 21:30:26 +0330 +0330

کسکش تو رو آمبولانس جلب میکنه تو خیابون سرپیری کیری بازی درمیاری:/
همینه دیگه وقتی علی آدمی شاهین نجفی گوش میده توام میای داستان سکسی مینویسی

0 ❤️

575647
2017-01-23 20:08:50 +0330 +0330
NA

ملت چه زود میرن تا میری پیششون فرتی میکشن پایین میگن بیو بکن توش…برج میلاد تو کون آدم دروغگو

0 ❤️

576540
2017-01-28 06:12:52 +0330 +0330

کله کیری کس شعر زیاد شنیدی مخت داره استفراغ میکنه ننویس بابا ننویس که حالمون بد نشه با این اراجیف

0 ❤️

579372
2017-02-15 00:16:54 +0330 +0330
NA

طوریش نبود. ایرادی هم نمیشد بگیری بگی غیر واقعیه جایسش یا دور از ذهنه ولی نگارش ضعیف بود

0 ❤️

579448
2017-02-15 12:22:01 +0330 +0330

ایول داستانت باحال بود خوشم اومد !الان قسمتای بعدیشم میخونم خدا کنه مثل همین باحال باشن

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها




آخرین بازدیدها