روزهای تکرار نشدنی

1399/12/03

همه چی از روزی شروع شد که میلاد و خانوادش مهمونمون بودن اونروزا اصلا حال و هوای خوبی نداشتم مردودی کنکور بعد ۲ سال پشت کنکور موندن همه فکر و ذکرمو عوض کرده بود خیلی وقتا با خودم حرف میزدم دنبال یه تغییر اساسی تو زندگیم بودم یه خواستگارم داشتم که بابام مخالف ازدواجم با اون بود ،اونشب با میلاد چشم تو چشم میشدیم نگاهمو ازش میدزدیدم حس عجیبی بهش داشتم میلاد تو دانشگاه سراسری درس میخوند رتبه کنکور خوبی هم داشت ، خیلی دوست داشتم ازش کمک بگیرم ولی جلوی خانواده عمرا نمیتونستم باهاش حرف بزنم !!
آدرس اینیستاش تو قسمت پیشنهادهای اینستاگرام مادرم بود دلمو زدم به دریا و گفتم بهش پیام میدم شاید یه راه حلی واسم داشت شاید رشته هایی ک میتونستم تو دانشگاه آزاد بخونم رو بهتر از من و خانوادم میشناخت .
ساعت از ۱۲شب گذشته بود براش پیام فرستادم و خودمو معرفی کردم . خیلی خوب و گرم باهام سلام و احوال پرسی کرد انگار نه انگار که چند ساعت پیش همدیگه رو دیده بودیم . گفتم میلاد میدونی کنکور تجربی سخته امسالم نتونستم رتبه درستو حسابی بیارم چیکار کنم بنظرت بلاتکلیف موندم .
یکم باهم حرف زدیم حرفاش امیدوارم میکرد دوست داشتم تا صبح باهاش حرف بزنم ولی موذب بودم نصف شب مزاحم استراحتش نشم یه وقت
آخرای صحبتمون بود میلاد پیام داد:( رعنا میدونی چیه ؟من دوستت دارم ) . دمای بدنم بالا رفته بود داشتم عرق میکردم چی بهش بگم اخه استیکر قلب براش فرستادم شاید میتونستم اینطوری نظر مثبتمو بهش برسونم . از اونشب به بعد چت های ما یواش یواش شروع شد .صحبت باهاش منو از دغدغه های قبلیم دور میکرد هر روز بیشتر از دیروز بهش وابسته میشدم .
دو سه ماه گذشت خوانوادم نمیزاشتن تنهایی از خونه برم بیرون واسه همینم نمیتونستیم باهم قرار بزاریم .یه روز با دوستم قرار استخر داشتیم قرار شد دوستم بره استخر و من نیم ساعت با میلاد تو ماشین باهم باشیم . استرس تمام وجودمو گرفته بود یکمم خجالت میکشیدم ،پشت گوشی با هم سکس چت و تبادل عکسم کرده بودیم و این موضوع بیشتر واسم خجالت آور بود.میلاد خیلی ریلکس و منطقی باهام حرف میزد یکم آروم شدم نیم ساعت خیلی زود تموم شد دلم نمیخواست برم ولی دوستم منتظرم بود،موقع پیاده شدن بهم گفت نمیخوای بوس بدی ؟ خندم گرفت خیلی سریع لبامو گذاشتم رو لباش ،اولین بارم بود همچین کاری میکردم دوییدم طرف استخر ، خودمو گم کرده بودم پشت سرمم نگاه نکردم دیگه . اونروز تو یه عالم دیگه ای بودم فکر میکردم دارم به آرزوهام میرسم
شب بهش پیام دادم و یکم صحبت کردیم بهش قول دادم یه روز وقت بیشتری جور کنم باهم باشیم .بعد چند هفته بابا و مامانم قرار شد برن شهرستان یکی از آشناهامون فوت شده بود من تو خونه موندم و قرار شد شب رو برم پیش مامان بزرگم بمونم .
اونروز با میلاد قرار گذاشتیم بریم بیرون چند ساعت وقت داشتیم باهم باشیم خیلی خوشحال بودم به سرو وضعم رسیدم لباس خیلی شیکی پوشیدم و قشنگ آرایش کردم . ساعت ۱۱ بود اومد جلو در خونه و سوار ماشین شدیم رفتیم پارک داخل ماشین نشسته بودیم بهش گفتم نکنه یه وقت آشنایی ما رو ببینه آبرومون میره ! میلاد گفت میخوای بریم باغ مون راحت باشیم ؟ یکم فکر کردم خیالم از خانوادم راحت بود و قبول کردم .
داخل خونه باغ نشسته بودیم میلاد از خوشگلیم تعریف میکرد و قربون صدقم میرفت شوخی های بامزه و بی مزه صحبت از اتفاقای خانوادگی و اینجور چیزا بود . روی میز رو پر تنقلات کرده بود
روی مبل روبه روی هم نشسته بودیم بلند شدم رفتم بغلش نشستم دستشو انداخت رو شونم بدون هیچ مقدمه ای لباشو گذاشت رو لبام نمیتونستم تکون بخورم مجبور شدم همراهیش کنم حس خوبی داشتم چند دقیقه با هم ور رفتیم . عالییی بود
توی سکس چتامون از همه چی حرف زده بودیم میلاد چشماشو از من برنمیداشت خیلی دوست داشتم لذت خورده شدن ممه هام رو تجربه کنم با صدای آروم گفتم میلاد ممه هامو میخوری ؟یه چشمک بهم زد و لبخند آرومی زد و منو رو مبل خوابوند پیرهنمو داد بالا اولین بارم بودم یه پسر بهم دست میزد ممه هام رو محکم تو دستاش گرفته بود و داشت میخورد تو حس شهوتم غرق شده بودم میلاد پیرهنشو درآورد و روم خوابید بدنش به بدنم چسبیده بود گردنمو گوشامو داشت با لباس میمکید و باهاشون بازی میکرد تو خودم نبودم آه و اوه میکردم یکم بعد از روم بلند شد معلوم بود شهوتیه منم نشستم هم من خندم میگرفت هم اون ولی اون هر میگفت قربونت بشم و اینجور حرفا من نمیتونستم چیزی بگم زبونم بند اومده بود کیرش از رو شلوارش معلوم بود کنجکاو بودم ببینم چه جوریه انگشتمو گذاشتم رو شلوارش یکم فشار دادم سفتیش رو از رو شلوارم حس کردم میلاد کمرشو باز کرد و شلوار و شرتشو در آورد مات مونده بودم اصلا منظورم این نبود که شلوارشو در بیاره . گفت بگیر دستت آروم گرفتم دستم و داشتم نگاه میکردم میلاد گفت خب بازی کن دیگه چرا وایسادی ؟ گفتم بلد نیستم خب . دستمو با دستش گرفت و لای دستم کیرشو بالا و پایین میبرد . خیلی سفت بود و کلفتیش به نظرم خوب بود میلاد قربون صدقم میرفت و هی از پیشونیمو از چشمام بوسم میکرد . کیرش تو دستم بود واقعا دیگه حشری بودم فکر نمیکردم به این حد از حشر برسم . میلاد گفت رعنا میتونی ساک بزنی ؟ اخم کردم گفتم نمیدونم ، گفت بخاطر من بزن ، گفتم بلد نیستم دوما نه گفت کاری نداره نگران نباش چیزیت نمیشه بزن دیدم خیلی اسرار میکنه قبول کردم یه بار دهنم بگیرمش ولی فقط یه بار . تو سکس چت راحت تر باهاش حرف میزدم میگفتم ساک میزنم و فلان ولی تو واقعیت برام سخت بود . میلاد بلند شد کیرشو آورد جلو دهنم نمیتونستم کیرشو نگاه کنم فکر میکردم حالم بهم میخوره مستقیم صورتشو نگاه میکردم موهامو با دستاش گرفته بود سر کیرشو اول مالید به لبام مجبور شدم دهنمو باز کنم کیرش کلفت بود نمیخواستم به زبونم بخوره ولی نمیشد کیرشو کرد دهنم چشمامو محکم بسته بودم سرمو به عقب میکشیدم ولی نمیزاشت . دهنم پر بود شروع کرد جلو عقب کردن مزه دهنم فکر میکردم داره فرق میکنه کیرشو تو دهنم نرم حس میکردم بهش گفتم قرار شد یه بار بگیرمش تو دهنم دیگه!! گفت حالا بخورش نترس نمیمیری تو چت که میگفتی همشو میخورم . کیرشو بزور کرد تو دهنم داشت جلو عقب میکرد دیگه داشتم عادت میکردم مزش اولش بد بود بنظرم . یکم تو دهنم تلمبه زد کیرشو از دهنم در آورد گذاشت رو صورتم بیضه هاش روی لبام بود آب دهنمو بزور قورت دادم کنارم نشست گفت رعنا شلوارتو در میاری ؟گفتم نه دیگه نمیشه . گفت نترس میدونم نباید بکنم توش یه کاری میکنم خوش بگذره بهت . خودمم بدم نمیومد بماله بهم شلوارمو درآوردم سر پا بودم قبل اینکه شورتمو در بیارم منو گرفت و گشوند سمت خودش گفت رعنا تو عجب کصی بودی . کس مو از رو شورتم داشت میخورد شورتم خیس بود ممه همو هم با دستش داشت میمالید دوباره حشری بودم و آه و اوه میکردم اولین بارم بود زبون یه نفر رو کسم داشت میچرخید . شورتمو در آورد زبونش رو میکرد داخل کسم بدنم داشت میلرزید بعضی وقتا هم کل کسمو میگرفت تو دهنم با دستش باسنمو داشت میمالید . منو به بغل خوابوند و خودشم رفت پشتم کیرشو گذاشت لای پام . لاشت بهم لاپایی میزد گرمای کیرش بهم حال میداد و لای کسم اینورو اونور میشد یکم بهم لاپایی زد و گفت ببین رعنا کیرم خشکه خشکه قشنگ بخورش خیس شه . ایندفعه کیرشو گرفتم دهنم سعی میکردم خیسش کنم بازم موهامو با دستش گرفته بود و هم زمان با من داشت جلو عقب میکرد . سرش به زور تو دهنم جا میشد میلاد برگشت گفت رعنا میتونی همشو تو دهنت جا کنی ؟ سر کیرش تو دهنم بود با ابرو بهش گفتم نه ؟ ولی گوش نکرد سرمو محکم گرفته بود و داشت با کیرش فشار میداد نصف کیرشو کرده بود تو دهنم احساس میکردم بیشتر بره تو خفه میشم هر جوری بود خودمو کشیدم کنار . منو خوابوند و دوباره کیرشو گذاشت لای کسم و با سوراخش بازی میکرد حس خوبی داشتم . با انگشتش دور سوراخ کونمو با آب دهنش خیس خیس کرده بود چه حالی میداد اولش . چند روز پیش دوستم داشت از کون دادنش به دوس پسرش میگفت میدونستم درد داره میترسیدم . میلاد یواش یواش داشت انگشتشو میکرد تو سوراخم درد داشتم ولی چیزی نمیگفتم ببینم چجوریه آروم آروم انگشتشو کرد تو و موقع بیرون آورن انگشتش حس خوبی بهم میداد واسه همین چیزی‌ نمیگفتم . میلاد گفت رعنا دولا شو گفتم میلاد درد میکنه ها . گفت نترس نمیکنم . کیرشو با آب دهنتش خیس میکرد و میزاشت روی سوراخ کونم و آروم آروم فشار میداد ولی میرفت تو . کیرش دم کونم ک میخورد خندم میگرفت داشتم بهش کون میدادم انگار . انگشتم میکرد و من آه و ناله میکردم کیرشو دوباره گذاشت و یکم بیشتر فشار داد احساس کردم سرش رفت تو واقعا درد شدیدی داشت خودمو کشیدم کنار گفتم نمیتونم . اومد کنارم خوابید کیرشو داد دستم گفت بازی کن آبم بیاد . من داشتم با کیرش بازی میکردم و اون داشت با کسم ور میرفت و ممه هامو میخورد یهو دیدم بلند شد و کیرشو گذاشت لای پاهام و تند تند جلو لقب میکرد آبش اومد و ریخت رو شکمم . بعدش دوباره بغلم دراز کشید و با کسم و ممه هام بازی کرد منم ارضا شدم .
چندین ماهه ما باهم دوستیم بعد اون زیاد باهم بودیم بعد ده ماه رابطه بهش کسم دادم . اولین سکس هیچ وقت از یادم نمیره

نوشته: رعنا


👍 0
👎 6
6601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

792996
2021-02-21 01:03:52 +0330 +0330

نمیشد حد اقل پردتو نگه داری؟ اگه فردا ولت کنه بره چه غلطی میخوای بکنی؟؟

3 ❤️

793018
2021-02-21 01:47:30 +0330 +0330

همچین میگی کیرش تو دهنم جا نمیشد انگار کیر اسبه …
کست اگه این کیره رفته باشه توش دیگه باید غار علی صدر باشه😁

1 ❤️

793067
2021-02-21 08:05:25 +0330 +0330

منم خاطره اولین سکس هنوز یادمه

0 ❤️

793194
2021-02-22 00:46:55 +0330 +0330

یادش بخیر دوره ما. ما آخرین پسرایی بودیم که مخ میزد و ناز دختر میکشید.
خداوکیلی الان دختر پسرو میبره تو کوچه خلوت میگه دربیار . پسره هم عین بدبختا زیپشو با ترس باز میکنه. دختره بهش میگه کونی بجنب دیگه. یا دخترا سر کوچه وایمیسن سیگاری کشیدن. سه کام بگیر بده بغلی. کی جرات داره بهشون حرف بزنه. ریدم تو عمامه ات خامنه ای

0 ❤️

793250
2021-02-22 05:13:49 +0330 +0330

بسلامتی

0 ❤️

793302
2021-02-22 14:29:13 +0330 +0330

خدا قوت

احتمالا برای دو خط آخر که کارت صدآفرین نمیخای؟؟

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها




آخرین بازدیدها