زمین از تو گرم میشه کایوگا

1398/02/17

لای کس رو باز کردم. گذاشتم‌توش. محکم تلمبه. بزن بزن. اووف. دست هاشو آوردم پشت گرفتم. دستگیرش کردم. کس تنگ. کس تنگ و سوراخ صورتی. محکم بزن. کون گرد و قلنبه ی دوست مادر. دستهاش به دیوار بود. « الان کسی میاد». محکم توش تلمبه زدم. حس می کردم دارم پاره اش می کنم. حس‌می کردم دارم جرش میدم. عادت داشت روی کیرم بالا پایین بشه. ایندفعه داشتم پاره اش می کردم سرپایی.
شب توی پیام نوشته بود:« من مطمئنم می تونی هرکی رو خواستی بکنی».
من یه مردم که وقتی راه میرم زن ها زودی متوجه میشن که بهترین کیر جهان این وسطه. میخوام برات بگم از مریم. که زودتر از همه فهمیده بود. سر کوچه ماشینش رو زده بود و پشت هم زنگ می زد که بیا. پشت ماشین نشستم. فرمون رو دستم گرفتم و از خیابون رد شدیم. مریم خودشو قایم کرده بود توی صندلی. من تند می رفتم بیرون شهر. هوا هنوز روشن بود. شوهرت کجاست. رفته سفر. بالای سطح زمین. تو هواپیما. داره از بالای ابرها به زمین نگاه می کنه. ما تو ماشین. مستقیم جاده ی خروجی شهر. ای خواننده. اینی که می خونی راست ماجراست. این طوری که من پیاده رو ها رو گز می کنم همه ی زن ها فهمیدن کی اونجاست. قوی و سرحال. مریم گفت تو خیلی بزرگتر از اینایی. می فهمیدم که حشر و شرم تو آرواره هاش بیرون پریده ان بالاخره. می گفت دیگه نتونستم. حالا برو بریم یجایی. این طوریه که زن ها وا میدن. مریم. فاطمه. فرزانه. اسما. لیلا. هرکی بگی. از هر قشری. مریم کیر من رو از تو شرت کشید بیرون.« چقد بزرگه». صحبتی از جنس خواستن. بهش نمی گم که نوزده سالگی زن همسایه به موبایلم راهشو باز کرد و توی نبود شوهرش من توی اتاق ته کسش رو در آورده بودم. از در خونه بیرون می زدم. می رفتم خونه ی اینها. می گاییدم. می رفتم سر کار. یا گاییدن همکارم ساعت سه شب توی تنهایی اتاق بی شوهر. کجاست؟ رفته سفر. بلند کردنش روی دست. گذاشتنش روی مبل. کون پهن سفید. صحبت های بلغور فرانسه از دهان به وقت سکس. مخلوط زبان فارسی و فرانسه و منو بکن. بکن کیر کلفت. عاشق کیر سیاهتم. مریم توی خونه ایستاد. بوی لب هاش بوی لب های خودم بود وقتی پشتش رو بو می کردم. بوسیدن زن توی وجودم بود مریم. کسش لایه ای هوسناک روی استخوان لگن. کون نرم و سفید. مرمر. برهوت. بدنش به شیرینی کارامل. کارامل. بوسیدن سینه. توی دهان رفتن. مریم زیر بدنم له شده بود. مچاله می شی مریم اینجا. توی کس که کیرم می رفت فشار می اومد به کمرش. گرمی. شرم ها ریخته میشد بیرون از کس. چقدر زن ها که داد نزدن که « بابا کیر می خوایم». چه خ‌استه ها که خفه شدی توی گلو. آشپزخونه ی محل کار. بوسیدن سپیده. لب ها. توی دهان. چسبیده به دیوار. « دوست دارم خودمو بهت بکشم. به بدنت». داوود گفت بابا زن من میگه از بس گرمی نمیشه نزدیکت خوابید. ماشین رو تو حیاط پارک می کنیم. مریم می گه اینجا گل هاش قشنگه. گل کس خودش توی دست هام. لب هام وقت بوسیدن گل برگ های کس. پروانه های توی کس بیرون می ریزند وقتی فرو می کنم. تلمبه به اعماق. کون نرم و لاغر. « منو ول نکن. کامل. کافی. گاییدیم. ولم نکن. منو همیشه توی دست هات بگیر».
توی کادر موبایل می‌نویسم می بینی نمی بینی که از همین شهوانی زیاد رسیدند به اتاق خواب من.
خوابیده با مریم. دست می برم روی سینه های لاغرش. کوچک. اما بزن. بزن تا ته کُسم. می کوبم. محکم. راه می رم شهوت می باره ازم. نارسیستی؟ که باشم. بهتر از نفرت به تن و‌روح.
نرگس توی راهرو گفت. وایسا وایسا. بذار ببینم کسی نیست. بعد توی اتاقش داشتیم کیر بازی می کردیم. اینجوری بود که من لخت می شدم. روی چشمش دستمال می بستم. باید با غریزه اش می اومد سمت کیر من. من هی دورتر می شدم. بعد این‌قدر دور می شدم که نرگس وقتی به کیر من می رسید هزارلایه ازش برداشته شده بود. مسافر ناخودآگاه بشریتم. می رسید به کیرم زبانش آب آورده بود. می خورد. دیگه همون آدم نبود. می‌گفت« آخخخ اینو تو دهنم میخوام. حتی وقتی سر کارم». تف و دهان گرم. بیرون توی کوچه لودرها داشتن زمین رو شکاف می دادن برای آسفالت. من داخل داشتم تربیت های بشری و سیستمی رو جر می دادم برای لذت. آفتاب می زد روی دیوار اتاق هایی که من توشون زن ها رو به ارگاسم می رسوندم. خودم ازم نور می زد بیرون وثت گاییدن لعبت ها. منصوره داد زد دون ژوان. با خنده لب هاش شکافته بود که دون ژوانی. بلاشک دون ژوانی و توی سرمای زمستون توی اتاق سرد شده چای هورت کشیدیم.
توی مسیر خونه ایستاده بودم برای تاکسی. لایک دادم به دویست و شیش سفید. بوق. سوار شدم. راننده خوشگل بود. دوستش خوشگل نبود ولی حشری. اتاقک ماشین توی آفتاب تابستون داد می زد برای سایه. باد کولر به زور به بینیم می خورد. کیرم راست شده بود توی شلوار جین. از کارخونه های توی جاده رد شدیم. راننده زد کنار گفت من هم میخوام. دوستش رفت ماشین روند و راننده اومد عقب. روی صندلی های نرم و توی تکان های زیاد ماشین. کیر من ضربه میخورد به ته گلوش. آفتاب می زد توی صورتم. هرجا رفتی باعث رشد شدی. زمین از تو گرم می شه کایوگا. انگار وحی می شد بهم. توی فرعی جاده. ماشین روی ماسه ها سرو صدا و خوردن سنگ ها به سینی کف ماشین و صدایی که زیر پام حس می کردم. تلمبه های محکمم به کون نرم و گرد سرم رو گرفتم توی دست هام. آفتاب داغش کرده بود موهای روی شونه هام رو . داد زدم « خدا. خدا. من خدام». دوستش توی ماشین کسش رو میمالید. احساس این که فراوونی برای من. احساس این که خوشی تمومی نداره. راننده صورتش روی صندلی. باد می خورد به پهلو هام. کلاغ ها سر و صدا. کون تنگ و کیر کلفت من توش. احساس می کردم که روی لبه ی زندگی ام. از اینکه زن ها زیر کیرم ناله می کردند کیف. از این که توی نهایت قدرت بودم شعف. بگو. بگو. بگو دون ژوان توی قعر قلعه ها چه حس می کردی وقتی که بند سوتین ها رو از شانه ی زن ها شل می کردی. دست های راننده ی زیبا توی دست هام. واژگون. نرمی و تپلی دست ها. رگ آبی بیرون زده. کفش هاش ورزشی. روی زمین خاکی. توی کفش های سرخم نرم روی اسفنج آدیداس ایستاده تلمبه می زدم به نرمی توی کون. کونت داغ و کیرم درنده.

نوشته: کایوگا


👍 7
👎 16
11254 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

766087
2019-05-07 20:43:42 +0430 +0430

انقد تند تند میخوندم دیگه چشام داشت دو دو میزد 🙄

این متنات رو انگار باید رپ گونه و سریع خوند :)

خب…دوس داشتم لایک اول ?

1 ❤️

766090
2019-05-07 20:53:16 +0430 +0430

یه متن خوب و زیبا از یه ذهن متوهم و خودشیفته.

1 ❤️

766094
2019-05-07 21:01:40 +0430 +0430

اروتیک قشنگه کلا دوسش دارم

2 ❤️

766148
2019-05-08 03:58:53 +0430 +0430

ریدی بابا نفهمیدم چی شد اصلا
وسطاش دیگه گیج شدم
سرت بخوره شالااا

1 ❤️

766168
2019-05-08 07:16:58 +0430 +0430

ببین عزیزم …
من زیر هر داستانی کامنت نمیذارم دوستان میدونن .
ولی سعی و تلاش شما رو دیدم خواستم اولا بهتون خسته نباشید بگم .
دوما گلم اگه میخوای تو نویسندگی موفق باشی داستانهاتو جوری بنویس که برای خواننده قابل درک باشه باور کن ترغیب شدم بخونم داستانتو ولی سر در نیاوردم و تو وسطاش ولش کردم .متاسفانه.

2 ❤️

766172
2019-05-08 08:23:08 +0430 +0430

این جملات کوتاه کوتاهو نوشتی. خواستی قلمتو تو این سبک خاص که معدود نویسنده هایی توش موفق هستند، محک بزنی … ولی متاسفانه خیلی خراب کردی.

در ضمن چپاندن اسم خودتون در اسم داستان یکی از چیپ ترین کار های ممکن برای جذب خواننده هست. حالا باز اگه مفهومی باشه یه حرفی … در کل یه دیسلایک بزرگ تقدیمت ?

3 ❤️

766176
2019-05-08 08:48:48 +0430 +0430

چند وقت بود داستان کامنت نمیذاشتم ولی داستانت ارزششو داره!
عالی بود!
مثل همیشه!

1 ❤️

766181
2019-05-08 09:17:26 +0430 +0430

عالی بود طبق معمول
کشمکش شخصیت اصلی داستان را با خودش دوست داشتم.
ولی یکم تفکیکش رو بیشتر میکردی برای خواننده عادی، جذاب تر میشد،بهرحال ممنونم از زحمات شما دوست عزیز

1 ❤️

766190
2019-05-08 10:30:16 +0430 +0430

ممنونم خوندید همه گی. متشکرم.

1 ❤️

766192
2019-05-08 10:31:10 +0430 +0430

سا۶ والله دمت گرم خوندی. ولی اینجا اتحادیه ی جشنواره ی کن نیست. پولیتزر هم نیست. توهم جق می زنی توی اینجا. کامنت گذاشتی دمت گرم. منت نذار.

0 ❤️

766193
2019-05-08 10:32:08 +0430 +0430

سروش جان ممنونم. مرسی. متشکرم خوندی

1 ❤️

766194
2019-05-08 10:32:30 +0430 +0430

بی استعداد در نوشتن نیسی اما این داستانت منو خسته و نظرمو.جلب نکرد با تمام احترام دیس لایک

1 ❤️

766217
2019-05-08 12:04:22 +0430 +0430

من جق نمیزنم وجق زدن رو اصلا دوس ندارم میدونم اینجا جشنواره کن نیست منت هم نمیذارم .
اصلا خیلی معذرت میخوام از شما .هر طور که دوس دارین بنویسین هر طور که عشقتون میکشه.
بازم ببخشین منو .

1 ❤️

766224
2019-05-08 12:36:17 +0430 +0430

سا من تشکر کردم ازت ولی منظورم اینه که ناراحتی نداره اشکالی نداره، مرسی که خوندی و کامنت هم گذاشتی. میخوام بدونی از توجهت ممنونم. :)

0 ❤️

766226
2019-05-08 12:36:39 +0430 +0430

دیفرنت من ممنونم خوندی. ماچ بهت

0 ❤️

766227
2019-05-08 12:37:04 +0430 +0430

آرمیتارمن متشکرم خوندی. لطف کردی. فدایت

0 ❤️

766228
2019-05-08 12:37:51 +0430 +0430

مستر شلبی متشکرم خوندی و ممنونم از توجه‌ات. ماچ بهت

0 ❤️

766229
2019-05-08 12:38:36 +0430 +0430

ددُکی کار بلد آدم وقتی سبکی داره نمی تونه ازش بگذره. ممنونم از توجهت

0 ❤️

766230
2019-05-08 12:39:10 +0430 +0430

شیراز فدات

0 ❤️

766231
2019-05-08 12:40:04 +0430 +0430

چشم آبی من همه رو‌از تجربه ام می‌نویسم جیگر. فدات. مرسی خوندی

0 ❤️

766239
2019-05-08 13:44:44 +0430 +0430

نه عزیز م خواهش میکنم …
شما گفتید که منت میذارم .اون جمله ناراحتم کرد .و گرنه مرسی که نوشتید.

1 ❤️

766265
2019-05-08 19:46:24 +0430 +0430

نگارش خيلي بد بود
تقليد خيلي خوبه
تقليدي كه باعث بشه ياد بگيري خوبه
تقليد كوركورانه خيلي بده
سعي داشتي با جمله هاي كوتاه جذابيت ايجاد كني اما اصلا موفق نبودي و از اواسط داستان به بعد واقعا بدتر شد
در مورد داستان پردازي بايد بهت بگم داستاني خوبه كه برداشت رو به عهده خواننده بذاره
اين كه شخصيت اول جذاب و خوب باشه اصلا چيز عجيبي نيست اما اين كه خودش مرتبا اين رو در داستان بگه نوعي ترديد و بد دلي در خواننده بوجود مياره
بايد طوري مينوشتي كه خواننده جذب شخصيت بشه و اون رو يك فرد جذاب ببينه

0 ❤️

766328
2019-05-08 22:13:11 +0430 +0430

شمیم جان می‌تونم بپرسم تقلید از چه کسی کردم؟ واقعاً دوست دارم بدونم. مرسی. ممنونم خوندی.

1 ❤️

766357
2019-05-09 03:56:29 +0430 +0430

تقليد از شخص نه دوست عزيز از سبك تقليد كردي
دوره قاجار و كمي بعد از اون كه كتابت وارد ايران شد روزنامه ها بيشتر به همين سبك نوشته ميشد يعني جملات كوتاه چون سواد مردم كم بود و جملات طولاني اون ها رو خسته ميكرد
اما الان وضعيت فرق داره
الان بي سواد ترين مردم حداقل ديپلم دارن
هنوز هم كتاب هايي به اين سبك نوشته ميشه
نميگم جذاب نيستن
اتفاقا بعضياشون واقعا خوب نوشته شدن
اما نوشته شما واقعا ضعيف بود از لحاظ نگارش

1 ❤️

766384
2019-05-09 07:58:59 +0430 +0430

آها. ممنونم شمیم.
ولی نگارش صحیح و جمله بندی صحیح برای من همسو با سیستم سرکوبه. از لحاظ سیاسی مشکل دارم باهاش. ارجاع به ژیل دلوز اگر نمیشناسی، و آگامبن فیلسوف های مورد علاقه ی من. و اینکه جملات کوتاه هستند که بخاطر سبک من پیدا شدن اینجا. جملات کوتاه سبک من نیستن. ممنونم که خوندی و نظرتو گفتی‌.

0 ❤️

766538
2019-05-10 09:06:21 +0430 +0430

قشنگ بود و میتونی بهترم بنویسی،آفرین.ادامه لطفا و … مرسی

1 ❤️

766540
2019-05-10 09:26:33 +0430 +0430

داریوش فدات. عشقی. ممنونم خوندی

1 ❤️

766575
2019-05-10 16:31:08 +0430 +0430

فقط اونجاش
ای خواننده این راست ماجراست. (dash)

1 ❤️




آخرین بازدیدها