سکس با خواهر کوچولوی دوست داشتنی (۱)

1402/10/20

من عرفان ۲۱سالمه قد تقریبا بلند و هیکل ورزشکاری چون فیتنس کار میکنم به قول مهشید اندامم دختر کشه
ما یه خانواده ۵نفره هستیم دوتا خواهر و یک برادر خواهر بزرگم پزشکی میخونه و منم مهندسی عمران خواهر کوچیک منم ۱۵سالشه و خیلی بازیگوش و به روزه از پوشیدن لباس های آزاد و راحت گرفته تا گوش دادن آهنگ های تتلو ، بابا یه شرکت بازرگانی داره و مامان مدیر مدرسه ست خلاصه این کل اعضای خانواده ی ماست از الان بگم هر کی دلش میخواد با فحش دادن عقده هاشو خالی کنه کوتاهی نکنه چون اصلا مهم نیست اونایی که تجربه داشتن میفهمن این داستان حقیقته یا نه
من تو خونه زیاد تمرین میکنم و خلاصه تقریبا همیشه وقت ها با یه دونه شلوارکم بعضی وقت ها رکابی میپوشم بعضی وقت ها هم نه اون روز خونه تنها بودم و با یه شورت داشتم تمرین میکردم فیله کار کرده بودم خلاصه بدجوری راست بودم داشتم آهنگ گوش میدادم هنزفری تو گوشم بود اصلا متوجه نبودم که در باز شد و خواهر ما از مدرسه اومده بود و چند دقیقه ای داشت منو دید میزد نمیدونم از کی اومده بود دیده بود که من با سلطان ور میرم یا نه ولی با اون حالتی که جا خورد وقتی دیدمش انگار چند دقیقه ای بود که داشت منو دید میزد خلاصه آهنگ قطع کردم توپیدم بهش مگه روحی یه دادی یه بیدادی یه سلامی یه علیکی اونم یه خنده ی شیطنت باری زد و گفت اونقد تو رویای خودت بودی که نشنیدی خلاصه رفت تو اتاقش منم وسیله ها رو مرتب کردم و رفت دوش بگیرم بعد از حموم کردن حوله پوشیدم و اومدم بیرون مهشیدم مثل همیشه یه لباس راحت پوشیده بود و اومد بود تو آشپزخونه داشت برا خودش غذا میکشید وقتی چشمش بهم افتاد گفتم مهشید چند دقیقه داشتی تمرین منو نگاه میکردی گفت فقط تمرین نبود که از خجالت صورتم سرخ شده بود ، حین تمرین سیخ کرده بودم و چند بار با کیرم بازی کرده بودم یکی دوبار هم درش اوردم و یه کم باهاش ور رفتم دوباره گذاشتمش تو شورتم گفتم یعنی چی گفت هیچی رفتم تو اتاقم یه شلوارک پوشیدم اما نمیدونم چرا یهو زد به سرم شورت نپوشم یه شلوارک کشی جذب پوشیدم و یه رکابی و اومدم بیرون گفتم برا من غذا نمیکشی گفت چشم سکسی خان گفتم خفشو دیگه وقتی بلند شد بره غذا بکشه یه دامن کوتا پوشیده بود و یه تاپ بالا ناف دامنش یه خورده رفته بود بالا که پشتش که به من بود یهو چشمم افتاد بهش نگهش داشتم و دامنشو دادم پایین گفتم حالا برو موقع رفتن یه دونه زدم رو باسنش طبق معمول کار جفتمون بود یا اون میزد یا من ولی امروز انگار حرص گرفته بودم و محکم زدم که برگشت یکی زد رو سینه م گفت چته وحشی خواهرتم ها خندیدم بهش گفتم حیف که خواهرمی والا محکم تر میزدم رفت غذا برام کشید و اومد نشست روبه روم غذا خوردم بلند شدم رفتم پای تلوزیون وقتی بلند شدم هواسم نبود که شورت پام نیست کیرم سیخ شده بود و بدجوری ضایع بود اینبار چشمش افتاد بهم و منم بدم نیومدم نگام کنه یکی دو دقیقه الکی ازش سوال میپرسیدم و اونم ایستاده بود جلوم و زیرچشمی نگام میکرد یهو یه لبخندی زد و گفت تا حالت خرابتر نشده من برم یه دوش بگیرم و بخوابم اون رفت سمت اتاقش منم رفتم پای تی وی نشستم فکرش بدجوری تو سرم افتاده بود دوست داشتم یه کم بغلش کنم اما جرات نمیکردم رفت حموم بعد از چند دقیقه اومد بیرون رفت تو اتاقش پای تلوزیون بودم که شیطونیم گل کرد گفتم برم بهش سر بزنم درب اتاقش تا نصفه باز بود سرک کشیدم تو اتاقش واااااااااااااااای لخت جلو آینه ایستاده بود داشت سشوار میکشید چی داشتم میدیدم خودم کشیدم عقب کیرم جوری سفت شد بود که داشت شلوارکو جر میداد گفتم بذار یهو برم تو اتاقش هر چی شد شد اصلا میگم نمیدونستم لباس تنت نیست خلاصه درب رو باز کردم یهو چشممون افتاد تو چشم هم جیغ کشید کصافت بیشعور لختم دلم میخواست نگاش کنم گفتم چته مگه سگ گازت گرفته خب لباس بپوش خم شد یه دامن کوتاه برداشت پوشید منم از اتاق زدم بیرون بعد از چند دقیقه با یه دامن و یه تاب بدون سوتین اومد بیرون با لبخند گفت داداشی قشنگم ببخش سرت داد زدم ترسیدم خب گفتم تو داشتی نیم ساعت منو نگاه میکردی یواشکی من داد زدم سرت که گفت اومد نشست رو پام و گفت اولا نیم ساعت نبود و ۱۰دقیقه بود دوما تو پسری من دخترم اون داشت حرف میزد من اما انگار صداشو نمیشنیدم فقط حسی که نشستنش رو پام ایجاد کرده بود تموم وجودمو آتیش زد ۲۰دقیقه رو پام نشست و داشت باهام حرف میزد و اصرار داشت ببخشمش منم که اصلا تو یه فاز دیگه بود اخم کرده بودم که بیشتر اصرار کنه بیشتر بمونه تو بغلم بعد از اون دست انداختم دور کمرش گفتم پدرسوخته دیگه رو من داد نزدنی ها از خواهرم بگم قد ۱۶۰پوست سفید اندام مانکنی بدکوفتیه خلاصه یه کم چسبوندمش به خودم دیدم دارم کنترلمو از دست میدم که از خودم جداش کردم گفتم باشه بخشیدمت حالا برو بلند شد که بره چشمش افتاد به شلوارکم دوباره بهم حمله کرد کصافت بیشعور بی ظرفیت من خواهرتم بی حیا و با مشت میکوبید رو سینه م دستاشو گرفتم گفتم چته وحشییییی گفت یه نگاه به خودت بکن گفتم چیه خب شورت پام نیست طبیعیه گفت یعنی چی شورت پام نیست هواسش نبود که یعو گفت منم شورت پام نیست خنده م گرفت خودشم خنده ش گرفت گفتم فرق داره مال منو و تو عزیزم که دوید رفت تو اتاقش نزدیک اومدن مامان بود منم رفتم تو اتاقم لباس عوض کردم سعی کردم بخوابم اما مگه میشد … ادامه بعد از استقبال دوستان

نوشته: عرفان۸۱


👍 121
👎 32
170801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

966064
2024-01-10 23:51:06 +0330 +0330

آخه تتلو گوش دادن بروز بودنه ؟!
وقتی دست بچه چهارده ساله گوشی میدی همین میشه دیگه .


966080
2024-01-11 00:40:43 +0330 +0330

کونکش فحش میخوای تتلو گوش دادن و رکابی پوشیدن و شلوارک پوشیدن اینا بروز بودن نیست بعدم کیرت بشکنه توکه تمام مدت سیخ بودی ولی اون زمان که آبجی بذار نشست روی پات سیخ نبودی؟؟ بعد میگه عقده د آخه جقی کدوم خری وقت تمرین جق میزنه کم کس بگو


966087
2024-01-11 00:47:17 +0330 +0330

کیر تو درسی ک خوندی،کیر تو اون مدرکی ک میخای بگیری،
ولی خدایی ننه بابات خوب مدیرایی هستن،دستشون درد نکنه
فقط توی کسکش رو نتونستن مدیریت کنن.
چاقال تو خودت کردنی هستی.

2 ❤️

966093
2024-01-11 00:54:51 +0330 +0330

لامصب همه داستان نویس ها پدر و مادر و اعضای خانواده. دکتر و مهندس و پژوهشگر و مشاور ارشد رئیس جمهور هستن و همیشه خونه خالیه . فکر کنم فقط ننه من خانه دار و پدرم کارگر معمولیه 😂😂 . مرفحین بی درد که میگن شمایین ؟؟؟😁😁


966095
2024-01-11 01:08:40 +0330 +0330

بعضی وقتا رکابی میپوشی؟ همون رکابی تو کیونت

4 ❤️

966127
2024-01-11 04:25:38 +0330 +0330

خوب ولی کم بود

0 ❤️

966131
2024-01-11 06:03:55 +0330 +0330

همون دمبل تو کون آدم درو غگو.کسکش چی بلغور کردی .یه بار خودت بخون.همتونم باشگاه میرین ارواح کص ننت

1 ❤️

966145
2024-01-11 10:16:55 +0330 +0330

شورت خودتو خواهرت خونه ماست
یادتون رفت بردارید!

2 ❤️

966161
2024-01-11 12:27:17 +0330 +0330

عمق کسشری که تفت دادی زیاد بود

0 ❤️

966166
2024-01-11 13:45:36 +0330 +0330

آقای مهندس! علامت نگارشی می‌دونی چیه؟! همونیه که تو اول و دوم ابتدایی یادمون میدن!

0 ❤️

966188
2024-01-11 18:16:23 +0330 +0330

تا اینجاش قشنگو عالی بود ایول ادامه بده ولی یکم زودتر

0 ❤️

966266
2024-01-12 01:29:33 +0330 +0330

استقبال چی؟!ادامه نده کیرم تو این چوستانت

1 ❤️

966503
2024-01-13 19:44:36 +0330 +0330

زاییده یه ذهن جقی

0 ❤️

966504
2024-01-13 19:58:02 +0330 +0330

رینم د سر پدرت کوس شعر چی‌میگی

0 ❤️

966666
2024-01-14 21:48:04 +0330 +0330

۱. من تو خونه زیاد تمرین میکنم و خلاصه تقریبا همیشه وقت ها با یه دونه شلوارکم بعضی وقت ها رکابی میپوشم بعضی وقت ها هم نه!
۲. هنز فری!!!
همین دو تا نکته تو دو تا پاراگراف اول مشخص میکنه که نهایتا ۱۳،۱۴ سالته!
جقی گرامی
اول اینکه همیشه وقتها یعنی چی؟ ترکیب ادبی جدیده!؟
هندزفری ، نه هنز فری!

1 ❤️

966668
2024-01-14 21:50:57 +0330 +0330

در ضمن همه هم فیتنس کار میکنن!!
خاله ها و خواهراشونم که به اینا میدن فیتنس کار هستن!
ای خواهر مبدع این رشته رو گاییدن که همه کیونی میونی های خاله و آبجی و مامان کن ، فیتنس کار شدن!

0 ❤️

966669
2024-01-14 22:08:22 +0330 +0330

پسرم ۱۰ تا غلط داری، شدی ۱۰ !! به جای اصرار به جق یه خرده دیکته کار کن.
دامن کوتا = کوتاه
خفشو = خفه شو
دامنش یه خورده = خرده
تلوزیون = تلویزیون
هواسم(۲بار)= حواسم
کصافت(۲بار)= کثافت
من داد نزدنی ها = نزنی ها ، نزنی[ ا ]
یعو = یهو

با ارفاق ۱۰.
بیشتر تلاش کن ، مهندس ۲۱ ساله! البته فکر کنم ۱۲ سالته، اعداد جابه جا نوشتی.
همراه با املاء ، ریاضی هم بگو باهات کار کنن.

1 ❤️

966971
2024-01-16 20:33:00 +0330 +0330

از همون اول که خودتو معرفی کردی فهمیدم یک لاغر مردنی جقی و اوبنه ای هستی که اومده کصتان بنویسه
ادامه نده کیرم تو ناموست ادامه نده

0 ❤️

968181
2024-01-25 05:24:42 +0330 +0330

کیرم تو کوس خواهر جندت کوس کس دروغگو

0 ❤️

968250
2024-01-25 15:36:37 +0330 +0330

کسشعر

0 ❤️

969970
2024-02-07 21:28:40 +0330 +0330

offff 15 saleh, kheli khob bood. Edame bede

0 ❤️

971220
2024-02-16 01:43:12 +0330 +0330

خوارکصه ادامشو بنویس یا اصلا ننویس چه اصراری دارین چندقسمتی بنویسین

1 ❤️

973691
2024-03-04 15:18:50 +0330 +0330

اخ کیرم راست کردی .

0 ❤️




آخرین بازدیدها