پشیمان نیستم

1392/10/16

سلام دوستان.مدت يکسال ميشه که ازسايت شهواني ديدن ميکنم ،عکس دانلودميکنم،داستان ميخونم.ولي عضونيستم.تصميم گرفتم يک خاطره که مربوط به گذشته خودم ميباشدرابرايتان بنويسم.قبل ازهرچيز من متاهل هستم وخواهشم اينه کسي فحش نده چون جزحقيقت چيزي نميگم .حتي اسمها هم اسمهاي حقيقي هستن.الان 42 سالمه واين خاطره مربوط به سال 1367ميباشد.
درست درمهرماه بود که درشهرکي که زندگي ميکرديم خانواده اي آومدن که 4دخترداشتن که دختربزرگه چشم منو بانگاه اول گرفت.
تااون زمان نه دوست دختري داشتم ونه دنبال اين برنامه هابودم.ولي يک عموداشتم که تو نخ اين کارهابود و بعضي وقتها مينشست خاطرات خودش ودوس دختراش برام تعريف ميکرد.

خلاصه من تحريک شده بودم ودوست داشتم براي خودم يک دوست دخترپيداکنم .باديدن فرناز عقل ازهوشم پريد وبدجور بهش دل بستم .سه ماه دنبالش بودم تاعاقبت دوستي منوپذيرفت.يکسالي ازدوستيمون ميگذشت وفقط رابطه مادرحد نامه وگاهي گونه اش را از روي عشق ميبوسيدم.
زمان رفتن سربازي من نزديک بود .درست يادمه 5روز مونده به اعزامم ،مادر و پدردختره رفتن مسافرت وفقط فرناز وخواهرش موندن خونه.و براي اولين باربهم گفت شب بياخونه پيشم.
ساعت يک شب بودکه رفتم خونشون وبعازکمي صحبت خواهرش مادوتاراتنهاگذاشت ورفت بخوابه.من بودم وعشقم .خيلي دوست داشتم باتمام وجودم درآغوش بگيرمش .فقط نگاهش ميکردم ،بحدي توچشمانش نگاه کردم که ناخداگاه گريم گرفت.اونم زدزيرگريه .وقتي بخودم آومدم که ديدم توبغل هم هستيم ومحکم همديگه روبهم ميفشاريم.درازکشيدم واوهم منوهمياري کرد.لبانم راروي لبانش گذاشتم وشروع به خوردن کردم .ديگه تواين دنيانبودم حس ميکردم ازچشمام داره آتيش ميباره .بيچاره حرفي نميزد وفقط نگاهم ميکرد.پيراهنش زدم بالا وبراي اولين با سينه هاي زيبايش راديدم .سوتي ان روبازکردم وشروع بخوردن کردم .دستم بردم زيرشلوارش ورويشرتش .ميخواستم دستم درون شرتش بکنم که گفت نه.اميد خواهش ميکنم اينکارونکن.منم بيخيال شدم ولي بحدي بهم ميماليديم که ازروي شلوارارضاشدم.
بعدمدتي تصميم گرفتم باش ازدواج کنم وباخانواده ام رفتيم خواستگاري وقسمت نشد.ولي دوستي ماتا7سال ادامه داشت وفقط درحدبالاتنه حال ميکرديم.گذشت تااوازدواج کرد ومن ديگه سمتش نرفتم.ولي هميشه بيادش بودم وبيادش اشک ميريختم.دوسال ازدواج کرده بود که تصادفي توبازارديدمش .باورکنيد تمام بدنم ميلرزيد.،نميتونستم يک کلمه حرف بزنم ،تانيم ساعت منگ شده بودم.
بهرزحمتي بود خودم جم وجورکردم،چقدرزيباترشده بود وباآرايشي که کرده بود آدم رواني ميکرد.بهم گفت اميد يه کاري ميخام برام انجام بدي وانکه ميخام براي يکبارهم که شده بامن بخوابي ونزديکي کني ،ميگفت اميدباورکن شبهاتاتوراتونظرم مجسم نکنم ارضا نميشم.
براي يک آن بخودم گفتم ديگه بهترازاين نميشه .توچشماش نگاه کردم ودستش گرفتم ولي يک دفعه قلبم فروريخت.باخودم گفتم اميد پس عشق توهمش هوس بودوادعاداشتي عاشقي وعشق مقدسه.
نگاهش کردم وگفتم فرناز جان .من حاضرم بميرم برات ولي حاضرنيستم باتوهمبستربشم.توالان زن مردم هستي ومتعلق به شخص ديگر.بگذارعشقت براي هميشه توقلبم پاک ومعصوم بمونه.نزاردرون خودم حس کنم که بهترشد باتوازدواج نکردم.چون اين کارت خيانت محسوب ميشه.بهش گفتم اگه واقعا منو دوست داري به شوهرت وزندگيت وفادارباش.
هردوباگريه ازهم خداحافظي کرديم وتاامروز که خودم ازدواج کردم ويک بچه دارم ديگه همديگه نديديم ،ولي هرگزپشيمان نيستم چون عشقش تاابددرقلبم باقيست.
باکمال تشکر ازهمه دوستان.

قربان همتون اميد.ع


👍 2
👎 0
33377 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

409297
2014-01-06 15:15:00 +0330 +0330

داستانت اصلا هیچ جذابیتی نداشت چون اصلا در مورد دختری که باهاش سکس کردی هیچ توضیحی نداده بودی و فقط یه اسم بردی ازش :D
اگه در موردش کمی توضیح میدادی برای خواننده داستانت خیلی بهتر بود و شاید جذابیت داستانت یه کمی بالاتر میرفت در ضمن قسمت سکسی داستانت هم خیلی ضعیف بود
در ضمن سوتین رو اینجوری مینویسن :D

0 ❤️

409299
2014-01-06 16:27:22 +0330 +0330
NA


سلام من به تو يار قديمي
منم همون هوادار قديمي
هنوز همون خراباتي و مستم
ولي بي تو سبوي مي شكستم

0 ❤️

409300
2014-01-06 17:08:52 +0330 +0330
NA

کار درستی رو انجام دادی. به احترام شما بنده کلاهم رو بر می دارم از سرم . دمت گرم.

0 ❤️

409301
2014-01-06 20:36:49 +0330 +0330
NA

افرين همين كار شما درست بود همين كه خيانت نكردي

0 ❤️

409302
2014-01-06 20:46:48 +0330 +0330
NA

چه عجب يه ادم با غيرت پيدا شد و خيانت نكرد

0 ❤️

409303
2014-01-06 21:32:49 +0330 +0330
NA

اگه راست گفتي ايول

ولي اگه دروغ گفتي خعلي پستي

0 ❤️

409304
2014-01-07 00:24:21 +0330 +0330
NA

این مدل وفاداری به عشق و یاد و خاطره برا ما قدیمی تراس
‏ دهه 60 یا دهه 70 این چیزارو کمتر دیدن کمتر شنیدن ، اما ما اینجور خاطراتی داریم اینجور روزایی رو گذروندیم …
وقتی به رابطه های عاشقانه این نسل نگا میکنم افسوس میخورم … هعییی

0 ❤️

409305
2014-01-07 02:38:46 +0330 +0330
NA

ایول. ایول.
خیلی مردانگی میخاد. آفرین.

0 ❤️

409306
2014-01-07 04:52:19 +0330 +0330

فرق جوونای قدیم با جوونای امروز اینه قدیمی ها عاشق میشدن امروزیا حشری
واسه همینه هر روز یه عشق جدید پیدا میکنن !!!

0 ❤️

409307
2014-01-07 06:11:38 +0330 +0330
NA

خوب كاري نكردي دلشو شكوندي.

0 ❤️

409308
2014-01-07 06:13:47 +0330 +0330
NA

تو هم خوب کاری نکردی خانوم دکتر

0 ❤️

409309
2014-01-07 06:47:08 +0330 +0330
NA

این روزا اولین سؤال دخترا بعد آشنایی اینه : ماشینت چیه ؟!
آقا پسر کاکل بسرم پشت بندش میپرسه : اپنی ؟!
روز دوم میرن دور دور میکنن و یه آیس پک یا هات چاکلت میزنن بر بدن
روز سوم مکان و یه سکس اساسی
روز چهارم … دیگه روز چهارمی درکار نیست و همون روز سوم کات میکنن
بنظرم90 درصد اینطوریه

0 ❤️

409310
2014-01-07 08:26:22 +0330 +0330
NA

احسنت به تو داش امید ایول که ترتیب زن شوهردار رو ندادی منم تصمیم گرفتم ندم ولی بعضیا وقتا …

0 ❤️




آخرین بازدیدها