کون دادن اتفاقی در قطار

1393/09/23

سلام اسم من آرش هست به شدت دوست داشتم رابطه جنسى با يك پسر رو تجربه كنم ولى به هيچ وجه روم نميشد به كسى بگم يا ابراز كنم از طرفى هم وجهه اى داشتم كه اصلا امكان اين كار از آشناهام نبود به هيچ وجه. ٢٣ سالم بود و بدن سفيد و صورت قشنگى دارم واينو همه ميگن نه اينكه حرف خودم باشه كونم هم بسيار خوش فرم هست. يه روز قرار بود برم شهرستان و از صبح دنبال بليط هواپيما بودم كه گير نميومد و چون تنها بودم پدرم اجازه رفتن با ماشين خودم رو نميداد تا اينكه مجبور شدم بليط قطار بگيرم كه خيلى هم جا داشت.
خلاصه بعد از ظهر شد ساعت ٥ پدرم منو گذاشت راه اهن و رفت منم شوار قطار شدم با خودم گفتم كاش يه دختر خوب پيدا كنم كه تا مقصد كلكل كنيم كه ديدم دو تا مرد حدود ٣٢ يا ٣٥ وارد كوپه شدن منم خيلى مؤدب سلام كردم وخيلى عادى نشستم سر جام . قطار كه راه افتاد يكيشون گفت اشكال نداره سيگار بكشم گفتم كه نه من خودم هم ميكشم گفت مگه چند سالته گفتم ٢٣ گفت بهت نميخوره . خلاصه لباسش رو در اورد داشت لباس راحت ميپوشيد كه اون يكى گفت ناصر زشته شايد اين آقا ناراحت شه منم گفتم راحت باشيد ناصر هم گفت نه بابا اينجور كه معلومه اين اقا ارش هم مثل خودمونه. شروع كردن خاطره گفتن و از اين جور حرفا اين ناصر خيلى هفت خط بود بر عكس دوستش امير لباسشو كه عوض كرد نگاهم به كيرش افتاد ناخود آگاه با كيرش حال كردم و رفتم تو فكر ولى اصلا واكنشى نشون ندادم.شام رو كه اوردن امير گفت جوجه دوست ندارم ميرم بوفه منم با ناصر تنها شدم .اومد كنارم نشست دستشو گذاشت رو پام گفت خوب تو تعريف كن كارت چيو ازاين حرفا بعدم پرسيد كه دوست دختر هم دارى كه من گفتم فعلا نه اونم گفت منم جدا شدم و هم درديم بعد دستشو اورد نزديك كيرم گفت ميخواى بهت حال بدم منم كه كيرم شده بود مثل سنگ گفتم نه ممنون بعد گفت پس چرا كيرت بلند شده گفتم خوب ادم تحريك ميشه گفت پس بدت نمياد من هيچى نگفتم كه اى كاش ميگفتم شروع كرد ماليدن كيرم و بوسيدنم منم نميدونستم بايد چكار كنم كه متوجه شدم كيرشو در اورده كه دقيقا دو برابر كيره من بود دست منو گرفت و كيرشو گذاشت تو دستم گفت بمالش اولش نميخواستم ولى چون دوست داشتم ايكارو بكنم شرو كردم مالوندن كيرش مثل سنگ شده بود كه سر منو خم كرد و كيرشو به لبام ميكشيد گفت دهنتو باز كن اولش بدم اومد ولى كرد تو دهنم منم شروع كردم ساك زدن واى چقدر با حال بود داشتم واقعا ساك ميزدم اونم داشت مثل خر كيف ميكرد تو همين لحظات بود كه امير در زد ودرو بازكرد ناصروقتى صحنه رو ديد تازه من فهميدم كه همش نقشه بوده امير بلا فاصله كيرشو در اورد و ميمالوند به صورتم و واقعا كيراشون بد جور كلفت بود.تو يه چشم به هم زدن ناصر شلوارم رو در اورد كيرشو گذاشت لاى كونم داشتم به اين فكر ميكردم كه چجورى اين كير ميخواددبره تو كونم كه ديدم ناصر انگشتش تو كونمه و داره ميچرخونه تو كونم اميرم كه كيرش تو دهن من بود هنوز باورم نميشد كه دارم سكي با مرد رو تجربه ميكنم اونم دو نفر ناصر دو انگشت تو كونم كرده بود و با كرم مرطوب كننده كونمو به شدت چرب كرده بود وقتى كيرشو ميخواست بكنه تو مونم بينهايت دردم گرفت و جيغ زدن ولى امير كيرشو كرده بود تو حلقم تا صدام در نياد واقعا گريه ام گررفته بود اونم به شدت ميكوبيد تو كونم اروم اروم داشتم حال ميكردم و ديگه درد نداشتم و واقعا لذت ميبردم يه كير تو دهنم و يك كير تو كونم واقعا لذت بخش بود. ناصر كه چنان ميكوبيد به حالت چهار دست وپا كه داشتم جر ميخوردم يهو يه ناله اى زدو ابشو خالى كرد تو كونم اميرم از بس كه خوردم كيرشو ابشو ريخت تو صورتم .رفتم خودمو تميز كردم امدم ديدم ناصر به امير داره ميگه خوب كونيه ها منم دوباره شهوتى شدم ولى به رو خودم نياوردم رفتم كه بخوابم ديدم امير ميگه عزيزم نخواب من كه نكردمت خلاصه دوباره منو ايندفعه طولانى تر و وحشيانه تر از دفعه قبل گاييدن و در اخر هم شماره منو گرفتن و هر چند روز يه بار يه حالى به كونم ميدن .

نوشته: آرش


👍 7
👎 1
126863 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

447234
2014-12-14 05:44:30 +0330 +0330
NA

biggrin
خسته نباشی

0 ❤️

447235
2014-12-14 05:54:44 +0330 +0330

منم معرفی کن بهشون حالی بهم بدن

1 ❤️

447237
2014-12-14 07:37:17 +0330 +0330
NA

احتمالا مامانتم همرات بوده که کرم مرطوب کننده داشتین !!
وگرنه مردا با خودشون از این چیزا ندارن

1 ❤️

447239
2014-12-14 09:47:50 +0330 +0330
NA

وای که چه حالی کردی.شماره بده ما هم بهت حال بدیم

0 ❤️

447240
2014-12-14 12:44:14 +0330 +0330

واسه دفه اول تجربه خوبیه مطمعنن کونیه خوبی میشی

0 ❤️

447241
2014-12-14 14:00:05 +0330 +0330
NA

ببخشید این چه نوع قطاری بود که شما سه نفر توش بودین قطار سبز بود معمولی بود درجه یک بود هر چی بود خوب تو کونت گذاشتن

1 ❤️

447242
2014-12-14 20:32:30 +0330 +0330
NA

can know your email address

0 ❤️

447243
2014-12-14 23:53:16 +0330 +0330
NA

amo bia manam mikonamet
mohammad az mazandaran 25 salame

0 ❤️

447244
2014-12-15 02:14:18 +0330 +0330
NA

مرسی که تجربه خودتو نوشته بودی - جالب بود - تلاشت برای اینکه بتونی حستو خوب منتقل کنی رو درک کردم لا به لای جمله هات - خوب بود
موضوع داستان برام جالب شد که خواستم بخونمش ولی اصلا فکر نمی کردم داستان مربوط به یک پسر باشه - ولی از که فورا صفحه رو ترک نکردم و خوندمش راضیم - من هم تجربه تنها شدن داخل کوپه قطار با یک مرد رو داشتم یکبار که البته داستان من فقط عنوانش با داستان شما یکی هستش، روایت بسیار متفاوتی داره - شاید یه وقت بنویسم و تو سایت به اشتراک بذارم …
روز خوش

1 ❤️

447246
2014-12-15 03:22:42 +0330 +0330
NA

خوب كون دادى
خوش به حالت
بازم بده
شماره ات به ما هم بده

0 ❤️

447247
2014-12-16 06:52:37 +0330 +0330
NA

اگر خیال نبود که دیگه حال کردی نوش جونت
اما اگه خیال بود کیر فیل به 18 روش انگولا ساکشنی تو کونت biggrin

0 ❤️

447248
2014-12-16 13:27:16 +0330 +0330

جووون به عطشششششت :*

0 ❤️

447251
2015-01-05 17:05:07 +0330 +0330
NA

جالب بود ممنون…ولی به نظرم خیالبافی میاد

0 ❤️

670866
2018-01-25 11:34:09 +0330 +0330

سریع تموم شد
ولی باحال بود

0 ❤️




آخرین بازدیدها