روز اولین قرار و سکس تو خونه

1393/07/09

سلام دوستای گلم. من پویانم 26 ساله از تهران.
دلم میخواد اگه داستانی هم واستون مینویسم درست و حسابی باشه و واقعی. والا خوب از اونجایی شروع میکنم که خانوادگی دعوت شده بودیم خونه یکی از اقوام. ما دعوت کرده بودن باغوشون. عجب باغی هم بود. جمع خونوادگی بود. والا ما هم نشسته بودیم و سر به زیر تا اینکه دیدم یه ماشینی بوق زد و صدای آهنگ ضبطش رو زیاد کرده بود و وارد باغ شد. متوجه شدم که مهمون اومده . هیچی دیگه یه سری دیگه از فامیلا اومده بودن توی باغ. توی این مهمونای جدید چشم خورد به یه دختر دوس داشتنی . سبزه و موی مشکی. لبای نازش من رو مجذوب خودش کرده بود. رفتم بهشون سلام دادم . همه جواب دادن به جز همون دختره . فک کنم نشنیده بود. خخخخخخخ . هیچی سرتون رو درد نیارم. کلی با اقوام خندیدم و رقصیدیم و قیلون کشیدیم و همش حواسم به اون دختره بود تا اینکه در یک فرصت مناسب واسه اینکه جلب توجه کنم رفتم ضبط ماشینم رو روشن کنم (سیستم دارم توپ ). دیدم پشت سرم اومد و گفت آقا پویان آهنگ جدید چی دارین. دیگه حالا زیاد مختون رو درد نیارم. بهم آمار داد و شمارش رو بهم داد. منم داشتم بال در میاوردم. والله خودش شماره داده بوداااااااا . خخخخخخخخ .

خوب اون شب تموم شد و ما هم رفتیم خونمون تا اینکه فرداش بهش اس دادم و خود رو معرفی کردم. گفتم خیلی دوس دارم ببینمت و اونم خیلی خوشحال شد. قرار شد فرداش بریم بیرون که شبش یه اتفاق افتاد و واسه فردا خونمون خالی شد. شب بهش اس دادم و گفتم راستی دوس داری فردا بیای خونمون. آخه کسی نیست. اونم قبول کرد. وای چه حس خوبی بود. هیچی دیگه فرداش ساعت 8 صبح رفتم سراغش آوردمش خونه. دیدم لباساش رو عوض کرد و یه تیشرت صورتی پوشید که سینه های سفیدش زده بود بیرون. واااااااااااااااااااای محشر بود. گرد و خوشگل. هیچی من زیاد اهمیت ندادم. خخخخخخخ. دیدم اومد نشست رو مبل کنارم و یه دفترچه یاداشت از تو کیفش در آورد و گفت واسم یه خاطره بنویس. یه سری مطالب خوشگل. منم خوب چون اصلا تو این چیزا خنگم نمیدونستتم چی بنویسم. هیچی دیگه آقا دیدم هی خودش رو میچسپونه بهم . منم از خداااااام بود. راست کرده بودم. اونم سینه هاش محشر بود. دیدم خیلی خستس. رفت رو تختم دراز شد و مثلا بخوابه یا استرحت کنه. منم 2 یا سه دیقه بعدش رفتم پیشش خوابیدم و باهاش حرف زدم. بد جور حشری شده بودم. روز اول قرار و توی بغلش خوابیده بودم. ایده آل بود. آقا ما هم یواش یواش دستاش رو نوازش کردیم و اروم نگاش کردم و یه لب ازش گرفتم. اونم امون نداد و شروع کرد به خوردن لبام. منم سینه هاش رو فشار میدادم و میمالوندم. میخوردم و می خوردم. وای چقد خوشمزه بود. آروم تیشرت صورتی رو از تنش در آوردم. وای دو تا سینه گرد و سفید . محشر بود. شروع کردم دوباره به خوردنشون. خواستم سوتینش رو در بیارم مقاومت کرد و گفت نه دیگه. همین بسه. منم گفتم ایراد نداره دیگه. بزار در بیارم. حالا اجازه داد و ما هم به سختی بازش کردیم. وای بخور بخور رو شروع کردم. بهش یه علامت دادم وگفتم اگه دوس داری کیرم رو میخوریو اونم با کراهت قبول کرد و شلوارکم در آورد و شورتم رو در آوردم و آروم شروع کرد به ساک زدن. مشخص بود بلد نبود. اما یواش یواش یاد گرفت. شروع کرد به خوردن. واااااااااااای عالی بود. کیر کلفتم داغ شده بود. میخورد و منم حال میکردم. منم سینه هاش رو میمالوندم. اینقد خورد و با کیرم ور رفت تا اینکه داشت آبم میومد. بلند شدم و تن تن آبم رو ریختم رو سینه هاش. وااااااااای عالی بود. با هم رفتیم حموم و بعد رفتیم بیرون. ناهار خوردیم و از هم خدافاظی کردیم. بعد از اون روز قرار 2 بار دیگه خونمون اومد. روز دوم دیگه رفتم سر اصل مطلب و با سوراخ کونش اینقد بازی کردم تا یکم گشاد شدو شروع کردم به کردنش. عالی بود. حیف که دیگه باهاش نیستم و تموم کردیم. خوب اینم یه داستان واقعی. وای خسته شدم چقد سخت بود. خوب بعدا دوباره داستان واقعی زندگیم رو واستون تعریف میکنم. امیدوارم دوس داشته باشین. خوب داستان نوشتن خیلی سخته. خخخخخخخخخخخ فعلا

نوشته: پویان


👍 0
👎 0
50484 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

438759
2014-10-01 15:26:58 +0330 +0330

کیرم دهنت خخخخخخخخخخ.کیرم توی کونت خخخخخخخ.

0 ❤️

438761
2014-10-01 16:08:49 +0330 +0330
NA

تو یک کلام جنده بوده یارو روزه اول ابتو دراورد کیرم تو تخیلاتت

0 ❤️

438762
2014-10-01 17:19:57 +0330 +0330
NA

نیشتو ببند کس مغز خودش میگه خودشم میخنده…خجسته کسخل

0 ❤️

438763
2014-10-01 18:20:10 +0330 +0330
NA

کیرم دهنت
ننویس حداقل بچه تهرونم .آبروی هر چی بچه تهرونه بوردی کونی.اه اه
جقی

0 ❤️

438764
2014-10-01 20:07:17 +0330 +0330
NA

خخخخخخ و کیر خر اسب آبی

0 ❤️

438765
2014-10-01 20:32:07 +0330 +0330
NA

افرین مثل خودم ز kiss3 رنگی…ولی باید به بقیه یاد بدی چکار کنن فقط داستان کلی ننویس diablo

0 ❤️

438766
2014-10-01 22:39:21 +0330 +0330
NA

خخخخخخخخخخخخ و مرگ .خخخخخخخ و کوفت . خخخخخخ درد بی درمون. یارو چپ و راست خخخخخخخ به نافمون بسته. ادمین اینارو از کجا پیدا میکنی خدا وکیلی ؟
lol

0 ❤️

438767
2014-10-02 02:35:21 +0330 +0330
NA

اول سینه میخوره بعدسوتین روباز میکنه!!!
عجیییییبه

0 ❤️

438769
2014-10-02 07:07:51 +0330 +0330

خخخخخخخخخخخخ و کیر خر دیوثِ سگ پدر.نگفتی چرا خونه خالی شد که فحش نخوری؟
حتما یکی مرده ننه بابات رفتن دهات تون.دختره محل سگ بهت نذاشته بعدش اومده نخ داده.میمیری دروغ نگی؟؟؟

0 ❤️

438770
2014-10-02 07:20:14 +0330 +0330
NA

کیرم تو مهربونیت مهدی جان

0 ❤️

438771
2014-10-02 08:28:11 +0330 +0330
NA

کل داستان یا خخخخخخخخ بود یا وااااااااای
از کل ادبیات فارسی همین دو کلمه رو بلدی؟!!!بعد ادعای داستان نویسیتم میشه!!!عجبا!

0 ❤️

438772
2014-10-02 14:03:57 +0330 +0330
NA

خیلی مخ جقیت خرابه
سیستم توپ ماشینت رو روزی سه بار با صابون بکن تو کونت و در بیار درست میشه

0 ❤️

438773
2014-10-02 19:52:11 +0330 +0330

خخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخررررتتتتتت زاررررررررتتتتتت زرررررررتتتتتتت تیس عععععععیییییغغغغ پااااهههههههه سیفون

0 ❤️

438774
2014-10-03 01:35:32 +0330 +0330
NA

خلاصه داستان این شد اول کیرت کرد ج سلام نداد بعد زنگ زدی اومد بهت داد

0 ❤️




آخرین بازدیدها