در بیش از 50 آیه از قرآن تاکید می‌شود که از من بترسید :

و از من بترسید اگر اهل ایمانید (آل عمران/ 175)

در قرآن لغت هلاک کردن 73 بار در بیش از 60 آیه به اشکال مختلف آن به کار رفته است

نیز لغت عذاب به معنی مجازات و شکنجه به تعداد 365 مرتبه در مجموع بیش از 300 آیه در اشکال مختلف آن به کار رفته است

**کشتن انسان از مکرر ترین و مهمترین موضوعات اشاره شده در قرآن است **.

هر جا مشرکان را یافتید به قتل رسانید و از شهر هایشان برانید (بقره/ 191)

ای مؤمنان کافران را بکشید که در زمین فتنه و فساد دیگری نماند و آئین همه دین خدا گردد (انفال/ 39)

شما مؤمنان چون با کافران روبرو شدید باید آنان را گردن زنید ( محمد/ 4)

شمار آیه های خشونت آمیز ، که در ارتباط با کشتن ، عذاب و شکنجه دادن ، قتل عام کردن است از 700 ایه تجاوز می‌كند.

بیش از 50 درصد از 3000 مجموع آیه های باقیمانده قرآن نیز به نوعی در ارتباط با آیه های خشونت آمیزند

نتیجه گیری با خودتون

ابن خلدون تاریخ نگار و جامعه شناس سرشناس که خود نیز عرب است درباره عرب ها چنین می گوید:

عربها وقتی بر سرزمینهائی دست یابند آن سرزمینها با شتاب رو‌به‌ویرانی می‌رود؛

زیرا عربها ذاتًا خوی وحشی‌گری دارند و این خو در آنها ریشه‌دار است و تبدیل به خُلقیات و رفتارهای جمعی‌شان شده است…

و این به‌آن‌سبب است که آنها اهل یکجانشینی نیستند بلکه در نقل و انتقال برای دستیابی به‌غنائم‌اند، و این امر با آبادسازی منافات دارد، زیرا آبادسازی لازمه‌اش یکجانشینی است.

به‌عنوان مثال، سنگ در نظرِ آنها ابزاری برای ساختن کانون آتش است تا دیگ بر رویش بگذارند؛ از این‌رو سنگِ دیوار خانه را بَرمی‌کنند تا کانون آتش بسازند؛ یا کاربردِ تیر چوبین به‌نظر آنها برای ستون خیمه است، و از این‌رو سقف خانه را خراب می‌کنند تا تیرش را برداشته تیرک چادر کنند…

این حالتِ عمومیِ عرب است. عرب طبعًا گرایش به تاراجگری دارد و می‌خواهد که آنچه در دست دیگران است را از آنها بگیرد؛ زیرا روزیش را توسط نیزه‌اش به‌دست می‌آورَد.

عرب در گرفتن اموالِ دیگران هیچ حد و مرزی برای خودش نمی‌شناسد، و همینکه چشمش به‌مال و متاعی افتاد تاراج می‌کند…

آنها ساخته‌های اهل حرفه و صنعت را به‌زور می‌گیرند و برای این ساخته‌ها بهائی قائل نیستند و پاداش و نرخی نمی‌شناسند. و چنانکه می‌دانیم هدف از صنایع و پیشه‌ها کسبِ مال است؛ و اگر قرار باشد که هرچه ساخته شود بی مزد و بها برود دیگر تشویقی برای صنعتگر باقی نمی‌ماند و دستها از ساختن بازمی‌مانند و صنعت از بین می‌رود.

همچنین آنها عنایتی به بازداریِ مردم از فساد و جلوگیری از بعضی به‌وسیلۀ بعضِ دیگر ندارند؛ بلکه همۀ هدفشان آنست که اموال مردم را به‌زور یا بهانه از دستشان بیرون بکشند؛

و وقتی این هدف برایشان تحقق یابد از پرداختن به‌اصلاحِ امور مردم و اندیشه دربارۀ مصالح و منافعِ آنها خودداری می‌کنند و کسانی که فساد می‌کنند را از فسادکاری بازنمی‌دارند.

اگر کیفرهائی هم وضع کنند برای آنست که مال از دست دیگران بیرون بکشند. طبیعتِ آنها چنین است…

بنگر به سرزمینهائی که توسط آنها تسخیر شد چه‌گونه تمدن در آنها فروپاشید و مردم در آنها تهی‌دست شدند و زمینهای آنجاها وضعیتِ اصلی‌اش را از دست داد!…

در عراق همۀ آن ساخته‌های تمدنی که ایرانیان بنا کرده بودند نابود شد.

وقتی زمینهای ایران فتح شد کتابهای بسیاری در آنجا یافتند، و سعدِ ابی‌وَقّاص به‌عمرِ خَطّاب نامه نوشت تا دربارۀ آن کتابها و انتقالشان به‌مسلمین از او اجازه بگیرد.

عمر به‌او پاسخ نوشت که «آنها را در آب اندازید؛ زیرا اگر چیزهائی در آنها هست که برای راهیابی است، ما را الله با بهتر از آنها رهنمود داده است؛ و اگر گمراهی است الله شرِ آنها را از سر ما برداشته است».

پس آنها را یا در آب یا در آتش افکندند؛ و آنچه از علوم ایرانیان در آنها بود نابود شد و به‌دست ما نرسید. از آن‌همه علومِ ایرانیان که عمر در هنگام فتح فرمود تا نابود کردند چه مانده است؟

دنیا بسیار زیباتر می‌شد اگر انسان‌ها به جای دین، به انسانیت معتقد بودند؛

انسانیت چیزی‌ست ورای همه‌ی ادیان؛

انسانیت گاهی یک لبخند است که به کودک غمگینی هدیه می‌کنید.

• احمد شاملو –

از نظر اسلام یک دختر 9 ساله آماده ی برقرای رابطه ی جنسی است!

امروزه می دانیم رابطه ی جنسی برای دختران در سنین پایین خطرات جبران ناپذیر روحی و جسمی را برای آنها با بار می آورد.

دخترانی که در سنین کم وارد آمیزش جنسی می شوند به مراتب بیشتر در خطر ابتلا به سرطان دهانه ی رحم هستند و همچنین آمار پارگی بافت آلت تناسلی در این دختران بسیار زیاد است.

حاملگی در سن کم ، خطر مرگ مادر در هنگام زایمان را به مراتب تقویت میکند. همچنین به دلیل خونریزی ها و عدم رشد کامل استخوان لگن ، این دختران به پوکی استخوان ،ضعف عمومی و دائمی بدن وغیره مبتلا می شوند…

اما وقتی این موارد را به مذهبی ها یاد آور می شویم به ما می گویند : در 1400 سال پیش ازدواح در سنین کم امری معمول بوده !

پاسخ می دهیم: کاملا درست است. در آن زمان این رسم معمول بوده و همین الان هم در خیلی از مناطق مرسوم است… اما انتظار داریم دینی که ادعای الهی بودن دارد و مردی که خود را نماینده ی خدا میداند این موارد را بداند و با این رسم مبارزه کند ، نه اینکه خود با وضع قانون این رسم جاهلی را پایدار کند و مهری تاییدی بر آن بزند.

پس چطور می گویند از ویژگی های اسلام عدم تبعیت از رسم و رسوم زمانه است ؟

پیامبر اسلام دخترش فاطمه را در 9 سالگی شوهر داد، و خود نیز در سن 54 سالگی با عایشه 9 ساله همبستر شد.

یکی از مسائلی که خود مسلمانان به آن حساسیت ویژه ای دارند، عدم تحمل نگاه توأم با طنز به دین اسلام می‌باشد

این در حالی است که بیشترین توهینی که به مذهبیان می‌گردد از جانب خود آنان است؛ تقریبا تمام فرقه‌های اسلامی یکدیگر را کافر می‌دانند.

شیعه به دلیل اینکه پیروان اهل سنت امامت را که از اصول دین می‌انگارند قبول ندارند کافر می‌دانند

همچنین اهل سنت به این خاطر که شیعیان بجای اینکه مستقیما از الله درخواست نمایند بین خود و او واسطه‌ای را قرار می‌دهند، مشرک می‌دانند درست مانند مشرکین صدر اسلام.

اگر کاریکاتوری از شحصیتهای اسلامی کشیده شود یا نگاه طنزآمیز به آنان گردد، فریاد وامصیبتای مسلمانان گوش جهان را کر می‌کند این در حالی است که کتابهای هر دو فرقه‌ی بزرگ اسلام پر است از توهین به یکدیگر، به نظر می‌رسد که سران و رهبران هر دو فرقه از این امر آگاهی کامل دارند و آگاهانه چشم بر روی این حقایق می‌گذارند.

آنچه که در زیر می‌خوانید نمونه‌های بسیار کوچکی از توهینهای یکی از فرق اسلامی به دیگری است:

اگر چنین توهین‌هائی از سوی کسی خارج از دین اسلام نثار محمد می‌شد می‌توان تصور کرد که واکنش مسلمانان چگونه بود،؟

سلمان رشدی رمانی را با استناد به داستان واقعی غرانیق نوشت، خمینی فتوای قتلش را صادر کرد؛

حال اگر کسی چنین جملاتی را به محمد می‌گفت واکنش غیر قابل تصوری را می‌توان از مسلمین انتظار داشت، این در حالی است که خود قرآن به صراحت کسانیکه الله را به عنوان تنها خدا قبول نداشته باشند در ردیف دامها قرار داده، حتی در مواردی با صراحت کامل بیان کرده که میمون و خوک از انسانهائی بوجود آمدند که الله آنان را لعنت کرده است

همانا عمر ابن خطاب دچار بیماری در پشتش بود که آرام نمی‌گرفت مگر با آب مرد.(انوار النعمانیه جلد یک صفحه‌ی 63، نوشته‌ی نعمت الله جزایری از علماء بزرگ شیعه)

عثمان کسی بود که با او بازی می‌شد و او ک…نی بود (نقل از صراط المستقیم جلد 2 صفحه‌ی 30، نوشته‌ی علی ابن یونس البیاضی از علماء شیعه)

عایشه بخاطر روسبیگری 40 سکه‌ی طلا برای خود جمع‌آوری نموده بود (نقل از مشارف انوار الیقین صفحه‌ی 86، نوشته‌ی رجب البرسی از علماء شیعه)

در تفسیر عیاشی که از بزرگترین منابع شیعه است بیان شده که هر نوزادی که زاده می‌شود شیطانی از شیطان‌ها نزد او حاضر می‌گردد، اگر نوزاد از شیعیان ما بود الله او را از شیطان پنهان می‌کند و غیر این صورت اگر او پسر بود شیطان در مقعدش انگشت می‌کند پس او ابنه‌ای می‌گردد و اگر دختر باشد پس او روسبی می‌شود (تفسیر العیاشی/جلد 2 صفحه‌ی 218).

مانند همین حدیث نیز در کتاب البرهان نوشته‌ی البحرانی جلد 2 صفحه 139 نیز آمده است.

حالا خود قضاوت کنید، چه کسی توهین می‌کند؟ ما که بر اساس واقعیت می‌گوئیم اسلام دینی است جنایت پرور که رهبرش مردی شهوتران بود یا خود شما که اینگونه ناسزا را نثار هم می‌کنید؟

یک آخوند در کتاب آخوند مجلسی میخواند : که برای پاک شدن گناهان مادرش بهتر است استخوانهای او را به کربلا ببرد !

و آخوندی دیگر به او میگوید : که نباید چشم نامحرم به استخوانهای مادرت بیافتد !

و آخوند دیگر نیز میگوید : در گمرگ عثمانی پرداخت پول گمرکی حرام است !

و درنتیجه این آخوند استخوانهای بزرگ مادرش را در هاون میکوبد !

و از قضا یابو این استخوانهای خرد شده را میخورد !

و باز آخوندی میگوید : که میتوانی پهن این یابو را به جای استخوانهای مادرت در کربلا به خاک بسپاری !

« میرزا آقاخان کرمانی »

خودت هم میدونی حرف هات کسشره محضه…سندهات دروغه و اشتباه…و هزار تا چیز دیگه…
حاضرم برای هر موضوعی که خودت تعیین کنی توضیح بدم که اشتباه میکنی و دروغی بیش نیست…

خخخ هر موضوعی رو که خودت عشقت میکشه ثابت کن دروغه

این ایرانیها مردم عجیبی هستن!!اسلامو به زور شمشیر در حلق نیاکانشان کردیم،امروز آنها خودرا پیرو آیین ما میدانند،روزی پنج مرتبه به سوی خاک عربستان دولا راست میشوند، پيشاني بر روي مهري كه از خاك عربستان درست شده (مثلا) ميگذارند، به عربی دعا میخوانند،بر روی پرچمشان عربی نوشته شده،نامهای عربی بر روی فرزندانشان میدارن،اسطوره هایشان همه عرب هستن، وقتی ما در جشن و شادی سال نو هستیم آنها برای اجداد ما سوگواری میکنند برای دفاع و حمایت از اسطوره های عرب به اسطورهای ایرانی ناسزا میگویند و به هموطنانشان فحش میدهند،بعدش با نام خلیج العرب مشکل دارن و ادعا’ میکنن از ما متنفرن!!!

لطفا به اعتقادات هم احترام بذارید

تو که اینقدر زرنگ و با منطق هستی قران چندین بار تحدی کرده با یک مفسر قران بشین حرف بزن نه باچند نفر جق زن که از دین چیزی نمیدونن بعدشم فکر نکنم جایی که همتون به فکر پایینید بالاتون کار کنه پس چرندیات فقط به درد خودت میخوره تونستی یه مشکل از قران رو با دلیل پیدا کن و با مفصر قران مطرح کن نه اینکه بیای با قضاوت های چرندانت نظر بدی مثل سلمان رشدی .اگر مردید با مفسر قران همزمان حرف بزنید

اینجا همه ازاد هستن تا نظراتشونو بگن خانوم…شما هم حق ندارید بقیه رو با این لحن بد خطاب کنید.

دوست عزیز اینجا به اعتقادات کسی توهین نمیشه ، بلکه دین اسلام نقد میشه و نقد با توهین زمون تا آسمان فرقشه.

هر چند اسلام دینی هست که اگه یکی بهش توهین هم بکنه نمیشه زیاد بهش خرده گرفت.

راسی داعشیا هم برا خودشون اعتقاداتی دارن، چرا بهشون احترام نمیذارین؟

برات دو سه تا مثال میزنم…بعد خودت هرکدوم رو خواستی بگو تا ثابت کنم برات.

اول گفتی درباره خلقت انسان و آب و گل واینا.
توضیح: آفرینش اولیه که درخصوص حضرت آدم مطرح میشه از آب و گل بوده.اینکه خب روشنه.
بعدش میگه از آب انسان که همون آب منی هستش در خصوص انسان های بعدش هست نه حضرت آدم.
بعد گفت انسان رو خون بسته که در واقع خون بسته بعد مرحله بعدی تشکیل جنین و تخمک اشاره داره…درواقع مرحله بعد از لقاح تخمک و اسپرم و اینا هستش نه انکه تداخل داشته باشه.
بعد اینکه انسان از مواد اولیه و همون مواد تشکیل دهنده آب وگل که داره تشکیل شده.

بعدی
اینکه گفتی صور اصرافیل و اینا.
توضیح: اینکه فقط ما یک صور برای جمع کردن مرده ها داریم.چون دو تا صور داریم .صور اول برای بیدار کردن و زنده کردن مرده هاست.دومین صور برای جمع کردن آنها در پیشگاه خداوند هستش…پس وقتی گفته تنها یک صور وجود داره درست گفته.

درباره سن خانم عایشه.
اولا که ایشون اول وارد خانه پیامبر شدند بعد به ازدواج دراومد.بعد دو سند برای سن ایشون وجود داره. یکی سن 9 سالگی و سن 14 سالگی.( که اصلا 7 سالگی وجود نداره). بعد اینکه یه دختر ده ساله که توی عربستان زندگی میکنه از نظر جثه خیلی بیشتر از دختر که توی مناطق سردسیر مثل روسیه و شهرهای سردسیر هستش.چرا چون به علت نوع تغذیه و میزان زیاد نور خورشیدی که بهشون میتابه که باعث میشه جثه اشون خیلی سریعتر رشد بکنه…همین الانشم تو جنوب ایران دخترای 12 ساله و 14 ساله ازدواج میکنند و هم هیکل دخترای 1 ساله و 20 ساله شهرهای شمالی هستش.کاملا هم علمی هستش و میتونی سرچ کنید.

حالا باز خواستی موضوع بگو تا برات ثابت کنم

اگه یه تناقص وجود داشت که یهودی ها و مسیحی ها از 1400 سال پیش دهنه ما مسلمان ها رو سرویس میکردند و دین امون رو زیره سوال میبردند و منکرش میشدند علم میکردنش.

در خصوص خطبه عقد ایرانیان باستان.
اولا از چند صد سال پیش این کلمات رو از کجا ثبت شده؟چه سندی براش وجود داره؟کجا نوشته شده؟
دوما این سبک حرف زدن برای اون زمان نیست اصلا و تازه است.حتی کلمه عربی توی خطبه عقد ایرانیان وجود داره؟؟؟آیا ممکنه؟؟؟بچه گیر آوردی؟
دما معنی نکاح دو معنی داره.یکی یعنی رابطه جنسی زناشویی و دوم یعنی پیمان بستن زناشویی.چرا معنای دومی رو نمیگی؟؟ انقدر ساده فرض نکن مردم رو.

درباره ارث رسیده فدک:
با نزول آیه‌ی 26 سوره‌ی اسراء، طبق دستور خدا محمد فدک را به عنوان صدقه‌ به دخترش فاطمه بخشید. پس از رحلت محمد و تعیین ابوبکر به عنوان خلیفه‌ی وقت در جلسه‌ی معروف به سقیفه، کشمکشی بین او و مخالفان سقیفه که علی بن ابی طالب را خلیفه‌ی منصوب از طرف خدا و پیامبر می‌دانستند به وجود آمد. ابوبکر فدک را با این گفته که محمد به او گفته است اموال پیامبران به ارث نمی‌رسد و باید صرف صدقه شود،از فاطمه پس گرفت و اوضاع آشفته شد. در جریان این کشمکش، فاطمه و عباس بن عبدالمطلب (عموی محمد) بر سر فدک با ابوبکر به جدال پرداختند. فاطمه با استدلال و شهادت شاهدان مدعی بود که پیامبر در زمان حیات، فدک را به وی بخشیده است و ادعای تملک این اموال را می‌کرد. عباس نیز از او حمایت می‌کرد. اما ابوبکر زیر بار نرفت و از باز گرداندن این اموال به آنان سر باز زد.

توضیح: پس این ملک به ارث نرسید.بلکه در زمان حیات پیامبر بخشیده و بنام دخترش شده. پس بعد فوت اش هم بنام دخترش بوده پس ارث نرسیده.
درباره اون حدیث که نقل کردی:
به گفته دانشمندان اهل سنت، تنها ابوبکر ادعا می‌کند که این روایت را از پیامبر شنیده‌است.[۱۶] از این رو مورد مخالفت عده‌ای قرار می‌گیرد:

قرآن
قرآن نظر دیگری در رابطه با ارث بردن از پیامبران دارد. خداوند متعال در آیه 16 سوره نمل می گوید «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ»، یعنی «و سلیمان از داوود ارث برد». در این آیه از قرآن به وضوح ارث بردن از پیامبران ذکر شده. مفسران متعدد در تفاسیر[۱۷] خود در تفسیر این آیه از ارث بردن مادی و معنوی سخن گفته اند، اما اغلب تفاسیر بر ارث بردن اموال مادی در این آیه تأکید داشته اند. چرا که پیامبری را خداوند به افراد تفویض می کند و از طریق رابطه پدر و فرزندی به نسل بعد ارث برده نمی شود و منظور آیه ارث بردن مادی است و نه پیامبری.[۱۷] تمام فرزندان پیامبران از اموال او ارث برده اند اما همه آنها به پیامبری نرسیده اند. و این آیه ردی است بر ادعای ابوبکر مبنی بر ارث نبردن از پیامبران.[۱۸]

اهل بیت
برخلاف پافشاری ابوبکر بر شنیدن حدیث «از ما پیامبران ارث برده نمی‌شود» از پیامبر اهل بیت به مخالفت با آن پرداخته و وجود چنین حدیثی را زیر سؤال بردند.[۱۹] کار بدان جا می‌کشد که حتی عمر به این موضوع اذعان می‌کند که علی بن ابی طالب و عباس عموی پیامبر، ابوبکر را دروغگو می‌دانستند.[۲۰]

جمعی از همسران پیامبر
غیر از اهل بیت و عباس عموی پیامبر، تعدادی از همسران پیامبر نیز به ابوبکر، به خاطر نسبت دادن این حدیث اعتراض می‌کنند.[۲۱]

دانشمندان اهل سنت
مفسران اهل سنت از جمله فخر رازی، جارالله زمخشری، طبری و بیضاوی در تفسیر آیات مربوط به ارث پیامبرانی چون داود، زکریا، یحیی و سلیمان، ضمن تأکید بر مادی بودن این ارثیه‌ها، سخن ابوبکر را نقض کرده‌اند.[۲۲]

khoobe baz 1 khat heft kardi ke begi.

اولا در مقابل تحدی قرآن تا حالا خیلیا آیه و سوره مثه قرآن و حتی بهتر از اون رو آوردن ولی مدافعین دین و قرآن از رو برو نیستن. باز به خاطر گل روی شما یه سوره هم آخر این پست من میذارم.

دوما لطف کنین و به همه کاربرا توهین نکنین، اینجا کاربرانی هستند که سوادشون از اون مفسرین مد نظر شما خیلی بالاتره و از اون گذشته کسی اگه بخواد جواب بده خیلی بیشتر از دانسته های یه مفسر تو نت موجوده و با یه سرچ ساده میشه بهشون رسید.

سوما همون که شما یه نفر بالا و پایینتون همزمان با حداکثر ظرفیت داره کار میکنه کفایت میکنه و کلی میتونه باعث آبادانی کشور بشه.

**چهارما این هنر فقط نزد ایرانیان است و بس که میتونن یه نویسنده رو حتی بدون اینکه یه صفحه از کتابش رو خونده باشن ردش کنن. **

و در نهایت شما به من گارانتی بده که داستان کهریزک و شیشه نوشابه و … پیش نمیاد با هرکی و هر جا بگی من میام مناظره میکنم.

سوره درخواستی :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

الف ل ج ق ﴿۱﴾ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي الجّرَثَقیل ﴿۲﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الجّرَثَقیل ﴿۳﴾ الجّرَثَقیلُ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿۴﴾ تَنَزَّلُ الجّرَثَقیلُ وَالکُـون فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ جَقّ ﴿۵﴾ الجّرَثَقیلُ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْزَجّر ﴿۶﴾

ترجمه سوره مبارکه :

با عرض پوزش به دلیل مسائل منکراتی از ارائه ترجمه سوره فوق معذوریم. ?

?

اولش همچین قپی اومدی من گفتم الان به استناد کدوم منابع علمی میخوای منو بذاری بیخ دیوار 🙄

لابد هر چیو بخوای هم ثابت کنی میگی درسته چون تو قرآن گفته و اگه بپرسیم از کجا بدونیم حرف قرآن درسته میگی درسته چون خدا گفته.

برا اینکه از راه نزدیک برت گردونم و زیاد خسته نشی یه سوال در مورد اولین ادعات دارم ازت :

**حضرت آدم و حوا حدودا مال چند سال پیش بودن ؟ **

در ضمن همونطور که تو پست اول تاپیک هم تاکید کردم گذاشتن مطلب تاریخی و دینی بدون ذکر منبع معتبر حکم باد معده رو داره و پستهای بعدیت چنانچه منبع نداشته باشن از دادن جواب معذورم.

ارجاع به ماده 3 آیین نامه انضباطی تاپیک

رو پست زمین فدک هرچی نقل زدم نیومد به ناچار اینجا جواب دادم :

این ترجمه کامل آیه 26 سوره اسراء :

حق خویشاوندان و مسکینان و در راه ماندگان را ادا کن و هیچ اسرافکاری مکن

کجای این آیه به پیامبر اجازه داده شده باغ فدک رو بزرگترین نخلستان اون سرزمین بود و دست بر قضا غصبی هم بود به دخترش شاباش بده؟

کل آیه 16 سوره نمل همین «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ» هست که گذاشتی؟

اصل آیه 16 سوره نمل وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ هست و تو اون آیه میگه سلیمان از داوود تکلم به زبان پرندگان رو به ارث برد نه باغ و بستان غصبی.

پسر جان با این شاموتی بازیا و دستکاری آیه ها و … تو این تاپیک دو زار کف دست آدم نمیذارن ، قبل از تو خیلیا امتحان کردن و جواب نداده و تو هم بیخود خودتو خسته نکن.

در ضمن کپی پیست کردن مطلب از سایتای دیگه هیچ ایرادی نداره ولی قبل از گذاشتن مطلب حداقل خودت یه بار بخونش بعد بذار. اگه میخوندی حتما اون اعداد {17} و {18} رو … حذفشون میکردی، چون اونا مربوط به همون صفحه هستن و اینجا هیچ کاربردی ندارن.

و در نهایت خدمتت عرض کنم که علت اصلی گرفتن باغ فدک و … از فاطمه هیچ کدوم از این داستانایی که شنیدی نیست، دلیلش این بود که فاطمه دختر تنی محمد نبود، بلکه دختر خواهر خدیجه بود که محمد و خدیجه فقط بزرگش کرده بودن ، بنابراین از محمد ارثی به فاطمه نمیرسید. وگرنه چطور علی که با دوتا انگشت در خیبر رو از جا در می آورد حق زنش رو گرفتن و جیکش هم در نیومد؟

من کاری به تاپیک ندارم.مسلمان هم هستم.زیاد به دین عمل نمیکنم ولی هستم . توی تاپیک هم شرکت نمیکنم . ? ممنون جوانان مردم رو گمراه میکنی ? ? 🙄

سند چی میخوای؟
وقتی دارم برات توجیه پزشکی میارم سند چی میخوای؟
اگه حتی یه بار اون آیه ها رو دیده باشی نوشته آدم نه انسان برای آب و گل… .که تو تعبیر حضرت آدم مطرحه نه انسان کنونی.
من با قرآن کاری ندارم…با دید پزشکی بحث دارم میکنم چون مطمنم سواد خیلی بیشتر از تویه در زمینه پزشکی.
درباره سن حضرت آدم و حوا هم چند روایت هست از خوده پیامبر که حدود ده هزار سال پیش و یا نه هزار سال پیش.دقیق یادم نیست.ولی تو روایات هست که از قول پیامبر نقل شده.

اخوی شما کلا فازت چیه؟ اون شعر معروف فردوسی رو در مورد اعراب گذاشتی تو امضات ولی اومدی سنگ اعراب و دینشون و به سینه میزنی. ما به جهنم ، حداقل تکلیفتو با خودت روشن کن.

اولا غصبی نبوده و غنایم جنگ بوده و بر اساس رسم و قوانین همون زمان بوده…معنی نداره که تو بیایی اتفاق های اون زمان رو با الان معنی سازی بکنی. باید ببینی اون موقع رسم جنگ چی بوده و چه قوانینی داشته.
بعدشم مگه پیامبر کم احسان داده کم انفاق کرده؟پس ثروت حضرت خدیجه کجا رفته؟حضرت خدیجه یکی از پول دار ترین افراد مکه بودش.که همه اش خرج مسلمانان شده. بعدشم مگه حضرت فاطمه و فرزندانش آدم نیستند؟نباید مگه امرار معاش کنند؟باید منبع درآمد داشته باشند یا نه؟
کم حضرت علی نخلستان انفاق کرده؟که همین الانشم هست و باقی مونده از اون نخلستان ها.
کپی کردم چون حوصله نوشتن اش رو نداشتم…حالا فرقی نمیکنه توش عدد مونده باشه یا نه…تو اصل رو ول کردی چسبیدی به عدد.
سند ات یه حرف از یه شخصی هستش که هیچکی قبولش نداره.

از فاطمه هیچ کدوم از این داستانایی که شنیدی نیست، دلیلش این بود که فاطمه دختر تنی محمد نبود، بلکه دختر خواهر خدیجه بود که محمد و خدیجه فقط بزرگش کرده بودن ، بنابراین از محمد ارثی به فاطمه نمیرسید. وگرنه چطور علی که با دوتا انگشت در خیبر رو از جا در می آورد حق زنش رو گرفتن و جیکش هم در نیومد؟

اولا تو که انقدر ادعا داری سند ات کو هان؟؟؟سند رسمی و دقیق و معتبر بیار.اگه تونستی من از اسلام دست میکشم.اگه رسمی و دقیق باشه.
پسر این حرفا رو جای نزن بهت میخندند…کم مونده بود و همین رو کم داشتیم که بیایی بگی حضرت فاطمه بچه ای پیامبر نیست. خیلی خنده داره ناموسا…
پس سوره کوثر چیه؟انا اعطیناک الکوثر و هزار تا سند رسمی و دقیق از فرزند بودن حضرت فاطمه و پیامبر.
در خصوص امام علی. چطور 25 سال خانه نشین اش کردند و خلفای ثالثه اومدن و حکومت رو در دست گرفتن و در حالی که به حق حضرت علی بودش ولی سکوت کرد و هیچی نگفت؟مگه به زوره؟اگه به زور بود که حضرت علی یه اشاره میکرد میتونست کل دشمنانش رو نابود کنه…معجزات برای این دسته از افراد کاری نداره.نکرد چون نمیخواست خون مسلمان ریخته بشه…دعوا بشه و جنگ و کشتار.بعد از اونها که خوده مردم رفتند سراغ اش تازه به زور حکومت رو قبول کرد.برو بخون تاریخ رو…بعد سه مرتبه قبول کرد… .همه چی که به زور نیست…ریختند تو خونه حضرت علی و در رو شکستند و آتیش زدند و غیره…خب اگه به زور بود که باید همه اشون رو میکشت؟چرا نکشت؟باید بری بخونی جه مصلحتی ایجاد میکرد…امام نباید جهره آدم کشی داشته باشه…امام آدم کش نبوده…برو بخون افرادی هم که کشته و به هلاکت رسونده از منفورترین و بی رحم ترین و آدم کش ترین اون میدان و زمان بودند؟کدوم آدم عادی رو امام علی کشته؟
منتظر جواب هات هستم.

در خصوص از دواج رسول خدا (ص) با عايشه بايد گفت:
اولا شرايط سني كه در فرهنگ امروزه متداول است، در آن عصر و آن زمان متداول نبود. بسا اتفاق مي افتاد دختران نو رسيده به عقد مردان كهنسال در مي آمدند. در اين گونه ازدواجها هيچ گونه خرده‌گيري و ملامتي وجود نداشت. مانند اين كه در تاريخ آمده است كه عمر از عثمان خواست كه دخترش حفصه را به عقد خود درآورد، در حالي كه عثمان حدود بيست سال از عمر بزرگتر بود، نيز به ابوبكر كه حدود ده سال از عمر بزرگتر بود، پيشنهاد ازدواج با حفصه را داد. آري اين گونه ازدواج‌ها در آن فرهنگ پذيرفته شده بود. بدينسان اختلاف سن در امر ازدواج اهميتي نداشت و بسيار اتفاق مي افتاد كه مردان با زناني ازدواج نمايند كه از نظر سني خيلي كوچكتر باشند. ازدواج مورد پرسش هم مانند بقيه ازدواج هاي رايج زمان، متعارف و طبيعي بود و عيب و نقصي تلقي نمي شد؛ به همين خاطر در هيچ تاريخي بيان نشده كه مشركان مكه و دشمنان رسول خدا (ص) كه به بهانه اي در صدد عيب جويي از آن حضرت بودند، از اين حربه به عنوان يك مسئله منفي در زندگي آن حضرت استفاده نمايند.
ثانياً: اين مطلب درست نيست كه عايشه در هنگام ازدواج كم سن و سال بود و نُه سال داشت، زيرا طبق بعضي روايات منسوب به امام صادق(ع) عايشه موقع ازدواج با پيغمبر، 13 يا 14 ساله بود. البته طبق بعضي از روايات اهل سنت عايشه موقع ازدواج 9 سال سن داشت؛ اما بيشتر احاديثي كه سن عايشه را هنگام ازدواج 9 سال گفته اند يا از طرف هشام بن عروه روايت شده است و يا از سوي راويان عراقي. اهل مدينه.
آنهايي كه هشام بن عروه بيشتر از هفتاد سال نخست زندگي خويش را در ميان شان سپري كرده بود، اين مسأله را روايت نكرده اند.
هشام بن عروه راوي حديث پس از هفتاد و يك سال زندگي در مدينه، آن شهر را به قصد عراق ترك گفته و قرائت هاي مختلف اين حديث از راويان عراقي روايت شده است.
مؤلف (تهذيب التهذيب) كه كتابي در “علم الرجال” است بر اين باور بود كه آن بخش از روايت هاي هشام بن عروه كه از طريق اهل عراق روايت شده اند قابل پذيرش نيستند.
مؤلف “تهذيب التهذيب” اضافه مي كند كه حتي"مالك بن انس" در مورد آن عده احاديث او كه از طريق راويان عراقي روايت شده اند ملاحظه داشت. (1)
امام محمد الذهبي متوفاي سال 748ه ق. در"ميزان الاعتدال"، در باره هشام مي گويد: حافظه هشام در اواخر زندگي اش ضعيف شده بود.
بخاري در كتاب تفسير خويش حديثي را از عايشه نقل نموده، كه در آن مي‌گويد: هنگام نزول آية “بل الساعه موعدهم و الساعه ادهي و امر” كه جزء سوره “القمر” به حساب مي آيد، من “جاريه” اي بودم و بازي مي‌كردم.(2) لفظ “جاريه” در زبان عرب به معني دوشيزه آمده است. كتاب هاي تفسير و حديث مي گويند: اين آيه هشت سال قبل از هجرت پيامبر به مدينه نازل شده است. اگر سن عايشه را هنگام نزول اين آيه ده ساله فرض كنيم، سن ايشان هنگام ازدواج بايد در حدود بيست باشد. بر اساس روايت احمد بن حنبل، با در گذشت خديجه بنت خويلد همسر نخستين پيامبر، زني به نام خوله نزد پيامبر آمده و به پيامبر پيشنهاد نمود تا ازدواج نمايد.
پيامبر پرسيد: چه كسي را براي اين امر در ذهن دارد؟ خوله گفت: مي تواني با دختري شوهر نكرده و يا زني كه قبلاً شوهر كرده است ازدواج نمائي. وقتي كه پيامبر منظور او از “دختر شوهر نكرده” و “زني كه قبلاً‌ شوهر كرده است” جويا شد، خوله در پاسخ بخش نخست اين پرسش، نام عايشه را بر زبان آورد.
نزول وحي در سال 610 ميلادي تحقق پذيرفت.
دعوت پيامبر اسلام در سال 613 علني شد.
نامزدي پيامبر و عايشه در سال 620 ميلادي صورت گرفت.
هجرت پيامبر به سوي مدينه در سال 622 ميلادي انجام يافت.
انتقال عايشه به خانه پيامبر در سال 623 و 624 ميلادي صورت گرفت.
طبري مي گويد كه ابوبكر داراي چهار فرزند بود كه همة آنها در دوره جاهليت به دنيا آمده بودند. (3) اگر اين سخن طبري درست باشد كه عايشه قبل از بعثت پيامبر به دنيا آمده باشد، پس او به هيچ صورتي نمي تواند كه هنگام ازدواج نه ساله باشد.
بر اساس روايت هاي معتبر تاريخي،“اسماء” خواهر بزرگ عايشه ده سال از او بزرگتر بوده است. (4) كتاب هاي بسيار معتبر تاريخ گزارش مي دهند كه اسماء در سال هفتاد و سوم هجري در صد سالگي بدرود حيات گفت.(5)
اگر اسماء در سال هفتاد و سوم هجري صد ساله بود، پس عمر او هنگام هجرت بايد بيست و هفت و يا بيست و هشت باشد.
بر اساس اين روايت تاريخي اگر عمر اسما در اثناي هجرت بيست و هفت و يا بيست و هشت باشد، عايشه در آن زمان بايد هفده ساله و يا هجده ساله باشد. اگر عايشه در سال اول و يا دوم هجري ازدواج نموده باشد، بايد عمر ايشان در اثناي ازدواج هجده و يا بيست باشد.
ابن هشام از اولين نگارندگان سيرت پيامبر معتقد است كه عايشه از نخستين پيروان محمد (ص) و از كساني كه در سال هاي نخست اسلام، ايمان آورده بودند. (6)
براي پذيرش ديني بايد كودكي حداقل بتواند راه برود و حرف بزند.
پس اگر عايشه در سال اول بعثت پيامبر سه ساله و يا پنج ساله بوده، پس هنگام ازدواج بايد حد اقل شانزده و يا هجده ساله باشد. ابن هشام مي گويد كه عايشه بعد از هجده نفر ايمان آورده است.(7)
بر مبناي سخن ابن هشام، سن عايشه هنگام ازدواج بايد در حدود شانزده تا بيست سال باشد.
خلاصه مي توان گفت: عايشه هنگام ازدواج با رسول خدا(ص) آماده ازدواج بوده و بيشتر از آنچه كه معروف است، يعني- نه سال- سن داشته است.
در باره همسران رسول خدا به كتاب همسران پيامبر(ص)، حسن عاشوري لنگرودي مراجعه نماييد.
به جهت كثرت پرسش هاي ضروري ديني از اظهار نظر در باره سخنان و ديدگاه افراد، معذوريم.
پي نوشت ها:

1. تهذيب التهذيب، ابن حجر، بيروت، لبنان، دارالفكرللطباعه والنشر والتوزيع، 1404ه-1984م، ج11، ص 48.
2. فتح الباري، شرح صحيح بخاري، قاهره، مصر، المكبه السلفيه، 1407، ج8، ص486.
3. طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج چهارم، ص 50، دارالفكر، بيروت، لبنان، 1979.
4. الامام الذهبي، سير اعلام النبلاء، ج2، ص 289، موسسه الرساله، بيروت، لبنان، 1992" و “ابن كثير، البدايه والنهايه، ج8، ص 371، دارالفكر العربي، مصر 1933”.
5. البدايه و النهايه، ابن كثير، ج8، ص372.
6. ابن هشام، السيره النبويه، مكتبه الرياض الحديثه، الرياض، المملكه العربيه السعوديه، ج 1، ص 234.
7. همان، ص 271.
   موفق باشید.

۱- نخست اینکه نویسنده برای متن عقد ایران باستان هیچ سند و مدرکی از کتب معتبر تاریخی ذکر نمی کند . بدیهی است که ادعای بدون دلیل هیچ ارزشی ندارد.
۲- نویسنده ی محترم متوجه نبوده است که کلمه ی (لحظه) که در متن عقد ایران باستان وجود دارد ، کلمه ای عربی است و یک کلمه ی عربی چگونه در زبان و گفتار ایرانیان قبل از ورود اسلام به ایران ، وجود داشته است ؟ که این دلیلی بر جعلی بودن متن مذکور است .
۳- اینگونه نیست که متن عقد می بایست به زبان عربی باشد. شریعت اسلام از مسلمانان چنین چیزی نمی خواهد . شاهد این مسئله این است که در بسیاری از نواحی ، متن عقد و پاسخ دختر و پسر به عاقد به گویش محلی و یا به زبان فارسی است.
۴- اما تعدم درک نویسنده از معنای واژه ی نکاح به عدم آگاهی او از ادبیات و زبان عرب بر می گردد. باید عرض کنم که ما در ادبیات عرب با دو مفهوم روبه رو هستیم. برخی از کلمات در لغت عرب به یک معنی و در اصطلاح شرعی به معنای دیگری می آیند. مثلا کلمه ی (صلاه) در لغت به معنای دعا کردن است ولی در اصطلاح و در متون شرعی به معنای نماز خواندن است. یا کلمه ی (زکات) در لغت به معنای برکت ، رشد ، پاکی ، ستودن و … است ولی در اصطلاح شرعی به معنای انفاق سالانه به میزان دو و نیم درصد به فقرا و نیازمندان می باشد . واژه ی (نکح) نیز اینگونه است . در لغت به معنای ازدواج کردن ، زن گرفتن ، تاهل ، جماع کردن ، همبستری کردن و … آمده و در اصطلاح شرعی فقط به معنای ازدواج کردن و تاهل آمده است . در ادامه این گفته ی خود را اثبات می کنیم .
۵- نویسنده می کوشد که واژه ی نکاح را تنها و تنها به همبستری و جماع کردن معنی کند . بدین منظور که این دیدگاه القا نماید که در قرآن و احادیث و متون دینی ، هرجا اسمی از نکاح آمد ، به معنای جماع کردن یا به قول ایشان گاییدن است . وی برای مستدل نشان دادن ادعای خود به لغت نامه ی دهخدا ارجاع می دهد که این اولین اشتباه علمی نویسنده ی اسلام ستیز در نوشتار مذکور می باشد . کلمه ی نکاح ، کلمه ای عربی است و برای فهمیدن معنای آن می بایست به فرهنگ نامه های عربی مراجعه کرد و نه به فرهنگ نامه های فارسی . از این موضوع که بگذریم ، نویسنده در نقل سخنان دهخدا به زتی فریب کاری کرده است . خوانندگان گرامی را به لغت نامه دهخدا ، جلد ۳۸ ، صفحه ۷۲۰ ارجاع می دهم . علامه دهخدا برای کلمه ی نکاح ۲۶ معنی و مفهوم ذکر کرده است که اکثر آنها به ترتیب به صورت زیرند :
{زن کردن ، عقد زناشویی بستن ، زن گرفتن ، تزوج ، کابین کردن ، شوی کردن ، عقدی که میان زن و شوهر بندند ، ازدواج ، میزاد ، زناشویی ، عروسی ، بغل خوابی ، کابین ، تاهل و … .}
و به دنبال آن در صفحه ی بعد فرهنگ نامه ، معانی {گاییدن ، مجامعت کردن ، جماع کردن و غالب شدن خواب بر چشم کسی ، تر کردن باران زمین را و …} می آید .
نویسنده با ناشی گری ، هیچکدام از معانی اولیه ی نکاح که دهخدا آنها را ذکر کرده نمی آورد و خیلی سریع معنی بیستمی که دهخدا برای نکاح آورده است را بیان می کند و نتیجه می گیرد کهئنکاح تنها به معنای جماع کردن و گاییدن است !!! این فریبکتری بدان دلیل است که نویسنده اگر تمامی کلام دهخدا را نقل می کرد ، نمی توانست نتیجه ی دلخواه خود را بگیرد .
او همچنین برای اثبات سخن خود به فرهنگ نامه ی عربی (التوقیف علی مهمات التعریف) اثر علامه محمد عبدالرئوف المناوی مصری استناد می کند که باز با فریب کاری زیرکانه ای ، خوانندگانش را گمراه می سازد . خوانندگان محترم را به کتاب مذکور ، جلد ۱ ، صفحه ۷۱۰ ، باب النون ، فصل الکاف ، زیر واژه ی نکاح ارجاع می دهم . نویسنده ی اسلام ستیز در نقل معنای نکاح از آن کتاب تنها به نقل جمله ی اول اکتفا نموده و ادامه ی معنای آن را که در کتاب نوشته است ، قیچی می کند و ذکر نمی کند . می دانید چرا ؟ چون در ادامه ، علامه المناوی سخن راغب اصفهانی را که یکی از لغت دانان مشهور می باشد دکر کرده و سخن راغب باب میل نویسنده ی اسلام ستیز نمی باشد . علامه المناوی می نویسد :
(راغب می گوید که اصل نکاح به معنای عقد است و سپس ب استعاره به جماع گفته می شود و محال است که در اصل به معنای جماع باشد و سپس با استعاره به عقد گفته شود زیرا تمامی اسامی جماع به دلیل قباحتشان با کنایه یاد می شوند . )
پس نویسنده در نقل سخنان فرهنگ نامه ی مذکور نیز امانت را رعایت نکرده است .
مناسب اسن برای تکمیل بحث به چند فرهنگ نامه ی دیگر عربی نیز مراجعه داشته باشیم .
۱- یکی از معروف ترین فرهنگ های عربی یعنی لسان العرب(عربی به عربی) اثر علامه ابن منظور در جلد ۱۴ ، صفحه ی ۲۷۹ واژه ی نکح در لغت عرب را به ترتیب معانی (ازدواج کردن ، همبستری ، رها کردن و دوری کردن از زن) را ذکر کرده است . در ادامه به بیان معنی نکح در اصطلاح شرعی می پردازد و از قول الازهری در بیان معنی نکح در آیه ی {الزانی لا ینکح…} می گوید که او معنای نکح را ازدواج ذکر کرده و در جواب گروهی که معنای آن را نزدیکی دانسته اند گفته است که این سخن بعید است زیرا شناخته نشده است که در قرآن کریم ، نکاح جز به معنای ازدواج باشد .
پس طبق لغت نامه لسان العرب ، معنای لغوی نکاح می تواند ازدواج کردن و عقد کردن و همبستری کردن باشد ولی در اصطلاح شرعی و در متون شرعی تنها به معنای عقد کردن و و ازدواج کردن می باشد .
۲- لغت نامه ی المنجد (عربی به عربی) که اثر لوییس معلوف (نویسنده ی عرب مسیحی) است ، واژه ی نکح را تنها به معنای ازدواج کردن ، شوهر کردن زن ، مخلوط شدن باران با خاک زمین ، وارد شدن دارو به بدن بیمار و … می آورد و هیچ سخنی از جماع و به قول نویسنده ی محترم (گاییدن) نمی آورد .
۳- لغت نامه ی المعجم الوسیط (عربی به عربی) واژه نکح را به معنای ازدواج کردن ، مخلوط شدن آب باران با زمین ، … می آورد و هیچ سخنی از همبستری به میان نمی آورد .
نتیجه آنکه بر خلاف دیدگاه نویسنده ی اسلام ستیز که نکاح را تنها و تنها به معنای مترادف جماع و همبستری می داند ، برخی از لغت نامه ها واژه ی نکاح را از لحاظ لغوی علاوه بر معنای ازدواج و عقد ، معنای همبستری و جماع را ذکر کرده اند و برخی دیگر از لغت نامه ها ، معنای لغوی آن را جماع کردن و همبستری نمی دانند . اما از لحاظ اصطلاح شرعی ، هیچ لغت نامه ای آن را به معنای جماع و همبستری نمی داند و طبق نظر ابن منظور و الازهری ، علمای اسلام بر این امر متفق القولند که واژه ی نکح در قرآن جز به معنای ازدواج نیامده است .

بیا اون چندتا پاسخ بخشی از پاسخ هام بوده…
حالا میخوام ببینم جواب چی داری…
موفق باشی

وژدانا خیلی با نمکی

ادعا میکنی که بر اساس علم پزشکی حرف میزنی ولی استنادت به روایاتی هست که هیچ نشونه ای هم ازشون نمیدی.

وقتی میگم منبع ینی اینکه وقتی میگی بر اساس روایات زمان زندگی آدم 10 هزار سال پیش بوده (که کاملا هم غلطه) باید بگی این روایت تو کدوم کتاب معتبر اومده. خیلی سخته فهمیدنش؟

حالا اگه اصلا فرض رو هم بر درست بودن ادعای شما بگیریم و قبول کنیم حضرت آدم ده هزار سال پیش بوده برو یه تحقیقی در مورد انسانهای نانندرتال بکن ببین چقد قبل از جناب آدم شما زندگی میکردن تا دیگه دم از علم پزشکی و سواد بالات نزنی.