چطور بیغیرت ترین شوهر جهان شدم (۲)

1400/11/29

...قسمت قبل

اون شب وقتی مرتضی منو رسوند خونه مثل همیشه شامو با نوشین خوردیم و حرفای معمولی بینمون رد و بدل شد. چون شب چهارشنبه بود نوشین شام استیک درست کرده بود و منم دوباره شراب گرفته بودم و تو ذهنم بود دوباره طبق معمول مستیامون حسابی حشریم میکنه. بعد شام که نشسته بودیم رو مبل و تلویزیون میدیدیم همینطورم شد. حسابی مست و پاتیل شده بودیم که اومد روم و گفت “خب اماده ای دسر بخوری؟” که من گفتم از خدامه و شروع کردم لب گرفتن ازش و مالیدن کسش. وقتی متوقف شدیم چند ثانیه گذشت که کاری نکردیم و من بی مقدمه بدون این که خیلی فکر کنم ازش پرسیدم “نوشین بین کسایی که باهاشون سکس کردی کی کیرش از همه بزرگتر بوده؟” خندید و گفت “وای سعید تو یه چیزیت هستا، آخه کدوم شوهری اینقد از این سوالا از زنش میپرسه؟” گفتم “بگو دیگه خب عزیزم. مثل داستان سکسی میمونن داستانای تو، کیرمو شق میکنن. تو که میدونم کون گشادی و حوصله تایپ کردن نداری، شاید خودم یه روز داستاناتو نوشتم گذاشتم تو اینترنت” خندید و گفت “مینویسی هم که شوهرمی و با داستانام جق میزدی؟” گفتم معلومه که آره. خندید و گفت “باشه پس… عجب… ببین بزرگترین که نمیدونم، ولی یادمه یه راننده تاکسیه بود که زمان اول دانشجوییم مخمو زد برد یه انباری سکس کردیم. اون خیلی کیرش بزرگ و خوب بود” با کیر شق شده ازش خواهش کردم داستانو برام تعریف کنه. گفت “طرف از شهرستان اومده بود تهران کار میکرد انگار. اصلا بهش نمیومد همچین کیری داشته باشه. من از ارایشگاه برگشتنی سوار تاکسیش شدم و وسط راه فهمیدم پول ندارم” صحبتشو قطع کردم و گفتم “این همونه که گفتی سینه هاتو بهش نشون دادی؟” گفت “اره واست تعریف کردم؟” گفتم “اون روز که با بچه های دانشگاه رفته بودیم بیرون گفتی، ولی گفتی بعدش که اصرار کرده سکس کنید بهش فحش دادی و زدی تو گوشش و پیاده شدی”

انگار به سادگیم خندش گرفت و گفت “خب معلومه دروغ گفتم. انتظار داری جلو همه بگم بهش دادم؟” ازش خواهش کردم واقعیتشو تعریف کنه. گفت “پول تاکسی که اونقد نبود و میشد فوقش بهش بگم وایسه تا برم بگیرم بیام. ولی روز قبلش یه پورن اینطوری دیده بودم و کرمم گرفته بود اذیتش کنم. اونم با اون لهجش کلی زبون ریخت تا آخر قانعم کرد بهش بدم. گفت یکی از دوستاش یه انبار داره که میتونیم بریم اونجا و دوسته بهش بدهکاره یا همچین چیزی. منم گفتم باشه ولی به شرط این که بعدش منو برسونه خونه. اونم که خرکیف شده بود گفت “من تا اخر عمرم راننده دربستتم عروسک.” وقتی رسیدیم پیاده شد و انگار دوستش بهش گفت ممکنه کسی بیاد و نمیشه. اینم ازش خواسته بود حداقل بذاره ماشینو پارک کنیم پشت انبارش و تو ماشین سکس کنیم تا کسی نبینه و اونم بالاخره اجازه داده بوده. وقتی بهم جریانو گفت من گفتم آخه نمیشه تو ماشین سکس کنیم که، اونم با همون لهجش گفت “چرا نمیشه؟ من تو ماشین میخوابم، غذا میخورم، تا دلتم بخواد جنده کردم. اگه نشد با من” من که خیلی حشری بودم گفتم باشه. در عقبو وا کرد اومد تو و سریع کامل لختم کرد. نه بوسی نه مالیدنی نه هیچی. وقتی داشت لختم میکرد گفت “با این لباس پوشیدنت داد میزدی کیر میخوای” من برای این که حشریش کنم گفتم “تو داری بهم بدی؟” که دیدم با عصبانیت شلوار و شرتشو کشید پایین و کیر گندش افتاد بیرون و گفت “معلومه که دارم” همونطور که من داشتم کیر روستاییشو نگاه میکردم و حال میکردم نشست رو صندلی کنارم و گفت بخورش.

شروع کردم کیر گنده و پشمالوشو ساک میزدم و اونم سرمو این ور و اون ور میکرد و میزد تو سر و صورتم. معلوم بود اونقد این جنده کلاس پایینا رو کرده بود که با منم مثل همونا برخورد میکرد. ولی من راستش یه جورایی حال میکردم. بهت که گفته بودم لذت میبرم که مردا باهام بدرفتاری کنن. این بود که همونطور که میزد تو سر و صورتم تخمای پشمالو و عرق کردشو میخوردم و کیرشو با زبونم سانت میکردم. یکم بعد بهم گفت میخواد کیرشو بکنه تو کسم. از تو کیفم یه کاندوم دراوردم دادم بهش که کلی بهم فحش داد که جندم چون تو کیفم کاندوم دارم و آمادم. بعد پاشد سرمو به در ماشین تکیه داد و زانوهامو داد تو سینه هام و شروع کرد با اون کیر گندش تو کسم تلمبه زدن. گردنم خم شده بود و سرم با هر تلمبه میخورد تو در ولی اون واسش مهم نبود. فقط میخواست کسمو بکنه و خودشو ارضا کنه. بعد از این که دید تو کیفم کاندوم دارم دیگه رفتارش خیلی خشنتر و بدتر شد. راستش منم واسم تحریک کننده بود‌ ولی خب دردمم میومد. گفتم میشه یکم بیشتر بهم جا بدی؟ گفت “نمیشه دیگه مگه این که نصفت تو ماشین نباشه.” آخ هنوزم یادمه چطور از تصور این که نصف بدنم از شیشه ماشین بیرونه و اون از پشت داره تو کسم تلمبه میزنه و کارگرای انبار وایسادن دارن با دیدنم جق میزنن کل بدنم داغ شد و ارضا شدم. اون که معلوم بود اصلا نفهمیده چی شده همونطور به کردن ادامه داد. پوزیشن و اینا هم حالیش نبود، از اول تا آخر همونطور کسمو محکم کرد تا ابش اومد. بعدش شلوارشو کشید بالا و کاندومو دراورد از شیشه پرت کرد بیرون و سریع رفت نشست پشت ماشین و روشن کرد بریم. وقتی رفتیم از انبار بیرون منو سر همون چهار راه پیادم کرد و گفت “خودت باید بری دیگه زنم گیر میده” و رفت. کلی بهش فحش دادم. خیلی عوضی بود ولی کیرش خیلی بهم حال داد سعید.

بعد اومد روم و در حالی که با دستش کیرمو میمالید و گوشمو میخورد در گوشم گفت “سعیییدددد، حق من نیست یه کیری داشته باشم که بتونه ارضام کنه؟ من به همچین مردایی عادت دارم. میدونی حتی کیر کامی دوبرابر کیر تو بود؟ تو هم که دوست داری” بهش گفتم “عزیزم هرکاری بخوای واست میکنم ولی حق نداری به مردای دیگه بدی. گفتی دیلدو بخرم خریدم واست، چته دیگه؟” گفتش “دیلدو چیه بابا، من میخوام به مردای واقعی بدم. کسمو تو حالتای مختلف بکنن و با دستاشون بدنمو بگیرن جابجام کنن… اوف سعید دوست دارم یه بکن داشته باشم دومتر هیکلی با یه کیر مث کیر بابای لیلا که کلفتیش اندازه لوله باشه” گفتم نه عزیزم خواهش میکنم. همونطور که کیرمو میمالید گفت “عزیزم خب بالاخره یه روزی خاطره های شیطونیای گذشتم تموم میشن، دیگه داستان جدید نمیمونه که حال کنی. دوست نداری یه سری خاطره جدید درست کنم واست؟ لطفا دیگه عزیزم، خیلی وقته یه کیر بزرگ نرفته تو کسم. قبول داری که من حق دارم به مردای دیگه بدم؟” هیچی نگفتم و همونطور که کیرمو میمالید نگاهش کردم. یهو تخمامو محکم با دستاش گرفت و گفت “بگو عزیزم حق داری دنبال کیر مردای دیگه باشی، من نمیتونم ارضات کنم. یالا بگو” من سعی کردم مقاومت کنم ولی واقعا درد عجیبی داشت. گفتم نوشین ول کن خواهش میکنم. داد زد “تا نگی ول نمیکنم. بگو حقته به هرکی میخوای بدی” اخر بریدم و گفتم “باشه عزیزم قبول دارم، ولی خواهش میکنم با این که حقته ولی به کسی نده. من داغون میشم. خواهش میکنم، به خاطر من فداکاری کن” خندید و گفت “حالا شد. به من دستور نده، خواهش کن. ادم با کیر ده سانتی دستور نمیده” بعد دیلدویی که واسش خریده بودمو اورد و شروع کرد جلوم باهاش خودارضایی کردن. دیلدو رو میکرد تو کسش و اه میکشید و بهم میگفت “چی میشد کیر تو هم اینقد بود؟…این سایز ایده آل منه سعید، باید یه کیر همینطوری پیدا کنم” با بغض گفتم “من تمرین میکنم تا بتونم خوب بکنمت خواهش میکنم” در حالی که دیلدو رو میکرد تو کسش و چشاشو بسته بود گفت “تو با اون کیرت حتی لیاقت نداری به کسم نگاه کنی… بهترین تمرین واست اینه که کردن مردای کارکشته رو ببینی”

بعد گوشیشو دراورد و رفت تو اینستاگزام. چتاش با یه پسره رو اورد. پسره نوشته بود “سلام خوشگل خانوم… خوبی؟؟… با شمام…” و وقتی نوشین سین کرده بود و جواب نداده بود عکس بدن لختش و کیرشو واسش فرستاده بود. الحق که هم بدن لاغر و ورزشکاری خوبی داشت هم کیرش خیلی بزرگ بود. کنجکاو شدم ببینم کیه. زدم رو پروفایلش وقتی عکسشو بزرگتر دیدم شناختم. همون پسره آرتین هم محلیمون بود. تخم سگ با اون سنش عجب کیری داشت. خیلی حس بدی پیدا کردم. این پسره منو یاد یه پسره تو زمان مدرسه مینداخت که خیلی اذیتم میکرد. حس میکردم ازش متنفرم. یهو صدای نوشین رشته افکارمو پاره کرد “میبینی چه کیری داره؟” اب دهنمو قورت دادم و اروم گفتم “اره خیلی بزرگه” خندید و گفت “دوست دارم بکنمش تو کسم. ولی پسره خیلی بچه پرروئه” گفتم “نه عزیزم خواهش میکنم این کارو نکن. من از این پسره خیلی بدم میاد” یه اهی کشید و خندید و به خودارضایی ادامه داد. چند دقیقه بعد ارضا شد و بدون توجه به من پاشد رفت. منم از سر ناچاری رفتم تو دستشویی جق زدم تا خودمو راحت کنم. موقع خودارضایی تصویر اون پسره تو دبیرستانمون که داشت نوشینو میکرد از ذهنم بیرون نمیرفت. با این که خیلی عصبانی میشدم ولی واقعا تحریک کننده بود. آخر با فکر این که همزمان وقتی کیرش تو کس زنمه یه مشت میزنه تو شیکمم و دوتایی بهم میخندن آبم اومد. بعدش خیلی حس بدی پیدا کردم.

شبش که خواستیم بخوابیم بهش گفتم رفتارش ناراحتم کرده و خیلی خشن بوده که بهم گفت “عزیزم آدم اگه خشمشو خالی نکنه تبدیل به مریضی میشه. من ازت بابت این که این چندوقت ارضام نکردی عصبانی بودم و یکم تنبیهت کردم، جلوی مردم که کاری باهات نمیکنم. قرار شد تو اتاق خواب خودمون هرطور دوست داریم باشیم دیگه. من یکم خوشم میاد از این چیزا دیگه، تو مگه دوست نداری بیشتر لذت ببرم از سکس؟ خودت گفتی به تو هم حال میده. من که میدونم” بهش گفتم “چرا عزیزم خودمم دوست دارم ولی دیگه دوست ندارم بهم بی احترامی کنس” گفت “باشه عزیزم، سعی میکنم. من وقتی حشری میشم دست خودم نیست نمیفهمم چی میگم، ولی چیزی تو دلم نیست و دوست دارم” گفتم قربونت برم و بوسش کردم و اماده خواب شدیم. یکم بعد که تو تاریکی خوابیده بودیم بهم گفت “سعید راستی تو نمیخوای دنبال شغل دوم بگردی؟” با تعجب گفتم “مگه شغل اولم چشه؟” گفت “مشکلش اینه که به اندازه کافی پول درنمیاری. یا برو شغل دوم پیدا کن، یا بذار منم برم کار کنم یکم پول دربیارم” من که جا خورده بودم گفتم “حالا بعدا دربارش صحبت میکنیم عزیزم، فعلا خوابم میاد” واقعا جرات نداشتم بذارم بره سر کار. اونجوری دیگه کار ازدواجمون تموم بود. با این جندگیش تو هر شرکتی استخدام میشد مردای شرکت مث توپ والیبال دست میچرخوندنش.

گذشت تا همون هفته چهارشنبه بعد از ظهر بعد مدتها نوشین حالش خوب بود و با منم خوب بود و میخواستیم سکس کنیم. تا از هم لبو گرفتیم و دستم رفت رو سینه هاش گوشیش زنگ خورد و پاشد رفت تو اتاق. رفتم پشت در ببینم چی میگه که دیدم خیلی اروم حرف میزنه و متوجه نمیشم. چند دقیقه بعد رفتم دیدم داره با عجله حاضر میشه بره بیرون. بهش گفتم “کجا یهو به سلامتی؟” گفت اصلا یادم نبود باشگاه دارم. گفتم “باشگاه مگه سه‌شنبه‌ها نبود؟” یکم فک کرد و گفت “این هفته مربیه انداختتش امروز، از تینا بپرس” پیش خودم گفتم به روباه میگن شاهدت کیه میگه دمم. دیگه چیزی نگفتم تا بره. دوست داشتم ببینم مرتضی به قولش عمل میکنه یا نه. عمل کرد، خوبم عمل کرد. اس ام اس داد “منتظر باش” و یه ربع بعد دیدم زنگ زد به گوشیم. وقتی سلام کردم جوابی نشنیدم. صدای صحبتشون میومد. نوشین داشت میگفت “وای خیلی با گیر دادناش اعصابمو خورد میکنه مرتضی. از این به بعد هروقت اعصابمو خورد کنه میام به تو میدم تا دلم خنک شه. میدونی وقتی یه زن جنده میشه همه تقصیرو میندازن گردن اون، ولی هیشکی نمیگه شاید اون تقصیری نداشته و جامعه مردا رو…” که مرتضی گفت “حرفاتو ببر واسه اون سعید کسکش، کیرمو بخور” عجیب بود ولی واقعا با این حرفش حال کردم. یکم بعد که صدای ساک زدن آبدار نوشین و آه و ناله های مرتضی میومد بهش گفت “دوست دارم امروز تصور کنی شوهر بیغیرتت اینجاست و وقتی میکنمت باهاش حرف بزنی. باشه؟ همه عصبانیتتو سرش خالی کن” نوشینم با خنده حشری گفت چشم و شروع کرد. نمیدونست که واقعا داره این حرفا رو به شوهرش میزنه و دست من و بکنش با هم تو یه کاسست. البته شایدم میدونست. نمیدونم.

“عزیزم یادته بهت گفتم وقتی راهنمایی بودم دوستم یه داداش خوشتیپ و سکسی داشت که اولین بار منو جنده کرد ‌و تا چند سال کونمو میکرد؟ این همونه، اسمش مرتضاست. اوف ببین چه خوب سینه هامو میماله و با کسم بازی میکنه. دستاش خیلی مردونست سعید، عین همه چیزای دیگش. از همون اول همینطوری منو دیوونه خودش کرد” و انگار شروع کرد از مرتضی لب گرفتن. بهش گفت “عشقم من امروز کاملا در اختیارتم، دوست دارم حالا که شوهرمو مجبور کردی ببینه منو هرجور دوست داری بکنی” مرتضی بهش گفت “شلوارمو دربیار جنده خانوم” نوشین گفت چشم و شلوارشو دراورد. بعد پشت تلفن به من خیالی گفت “سعید میبینی چه کیر بزرگی داره؟ فک میکنی اگه یه سال این کیر خفنش بره تو کسم دیگه دودول تو رو حس میکنم؟” و صدای مک زدن اومد. “ شکمشو میلیسم، سینه هاشو میلیسم، میدم سینه هامو بخوره. فقط به این خاطر که یه مرد واقعیه” مرتضی گفت “سعید کجایی که ببینی زنت داره چه حالی به کیرم میده. جون سرمو بکن تو اون پستونای گندت پتیاره. اوف کست حسابی اب انداخته ها” نوشین گفت “اوففف جوننن اره بمالش. میخوای کیرتو بذاری بین سینه هام؟” مرتضی گفت بله که میذارم. نوشین گفت “امروز همه جام مال توئه. اینقد کیرتو بین سینه هام بالا پایین کن تا ابت بیاد عشقم. مال شوهرم لای سینه هام گم میشه، حتی جرات نمیکنه فکرشو بکنه” باورم نمیشد همچین چیزیو واقعا دارم تجربه میکنم. اینقد برام حشری کننده بود که همونجا آبم با فشار پاشید بیرون. اوف خدایا هنوزم حشری میشم موقع یاداوری و نوشتن اینا.

یکم بعد صدای آه و فریاد نوشین بلند شد. همش خدا خدا میکرد و میگفت جون، همینه، اره. فک کنم کرده بود تو کسش. بهش میگفت “جون اره دستاتو فشار بده رو گلوم، خفم کن. من جنده کوچولوتم، مث قبلنا مجبورم کن درد کیرتو تحمل کنم. درد کیرت به جونم. آخ خدا مرتضی عاشقتم” صدای ماچ و بوسه میومد انگار و بعد مرتضی بهش گفت “بیا کس خودتو مزه کن ببینم” و صدای ساک زدن زنم بلند شد. اینقد با صدا و ابدار میخورد که حتی منم دلم میخواست. بهش گفت “خوب بخورش تا واسه کونت امادش کنی، جفت تخمامو بکن تو دهنت… آها… تو دهنت نگهشون دار… همینه پتیاره خانوم” زنمم با دهن پر یه صدای شبیه جنگلیا درمیاورد و معلوم بود هردو دارن خیلی حال میکنن. بعد یکم صدای اه و ناله زنم اومد انگار که داره درد میکشه و بعد اون صدای شبیه دست زدن شروع شد. مرتضی گفت “افرین همینطوری جاش بده” نوشین گفت “دیدی مث یه دختر خوب تو کونم جاش دادم و هیچی نگفتم؟ دختر خوبی ام عشقم؟” که مرتضی گفت “عالی هستی بچه، چرا نمیای پس؟” زنم اه بلندی کشید و گفت “هی طولش دادم تا بیشتر حال کنم ولی دیگه نمیتونم” بعد انگار مرتضی همزمان با کردن کونش کسشم میمالید چون صدای آه و نالش و شلپ شلپ خیلی بیشتر شد. نوشین همونطور که کونش تلمبه میخورد گفت “خواهش میکنم همینطور بمال… آخ دارم میام مرتضی… عششششققممممم” و یه صدای عجیب بین جیغ و داد کشید و انگار راحت شد. مرتضی گفت “اگه شوهر کسکشت اینجا بود از حسودی میمردا” نوشین با بی حالی گفت “اون پشم کیر تو هم نمیشه، من عاشقتم عشق همه فن حریف من” یکم صدای ماچ کردن میومد که انگار مرتضی داره بدن نوشینو ماچ میکنه. مطمئنم زنم تو این لحظه ها رو ابرا بود.

دوباره صدای تلمبه شروع شد. این بار صداش بیشتر بود. مرتضی گفت “سعید پستونای زنت تو صورتمه و کیرم تو کسش، تو نصف کیر منم نداری” انگار زنم نشسته بود رو کیرش. نوشین گفت “از خداشم باشه نصف این کیر معرکه تو رو داشته باشه… جون کونمو بلرزون… تاخیری زدی مرتضی؟” مرتضی گفت “اره جنده خانوم من… گفتم بار اولی که جلوی شوهرت میکنمت حسابی طول بکشه… اگه بود به نظرت چندبار تا حالا ابش اومده بود؟” نوشین گفت “نمیدونم مرتضی، گور پدرش. همینطور کسمو بکن که دارم واسه بار دوم میشم” صدای تلمبه زدنا به اوج خودش رسید و دوباره جیغ ارضا شدن زنم. صداهای وحشیانه تری از خودش دراورد، انگار واقعا جنگلی باشه. به مرتضی گفت “عشقم یکم صبر میکنی حالم جا بیاد؟” که مرتضی گفت “هیس دارم میام پتیاره” نوشین گفت “جون پس بریز توش قرص میخورم. میخوام آبتو بریزی تو کسم تا ببرم بدم شوهرم بخورتش. اوف وقتی میخورتش بهش میگم آب کسمه و از دیدن اون تحریک شدم تا آبتو کامل بخوره… دوست دارم وقتی راه میرم آبتو تو کسم حس کنم، بین رونام تکون بخوره، بعدم بدم سعید همشو بخوره” مرتضی نعره بلندی کشید و ارضا شد. نوشین گفت “جون قربون کیرت برم. اون احمق اون همه قرص میخوره که کیرش بزرگ شه و نمیتونه، تو ببین ماشالا خدا چی بهت داده” مرتضی با لحن خسته بعد سکسش خندید و پرسید “جدی قرص میخوره که کیرش بزرگ شه؟ عجب شوهر کسخلی کردی” و دوباره صدای بوسیده شدن اومد.

بعد یکم انگار خودشونو مرتب کردن و وسایلشونو جمع کردن. موقع رفتن مرتضی بهش گفت “راستی جنده کوچولو اون دوستت چی شد که گفتی میاریش بهم بده؟” نوشین گفت “صبر داشته باش عشقم میارمش. مگه چقد شده؟ باید روش کار کنم.” مرتضی با لحن بیخیال گفت “نمیدونم دیگه جورش کن زودتر یه جوری. نمیخوای شوهرت بفهمه کس زنشو میکنم که؟” بازم داشت مث قدیم زنمو تهدید میکرد. نوشین ماچش کرد و گفت “نه عشقم نمیخوام، هرکاری شما بگی میکنم” مرتضی گفت “آفرین دختر خوب. حالا زودتر برو خونه. یادت نره ابمو بدی بخوره” و خندید. وقتی زنم رفت گوشیو برداشت و گفت “خب چطور بود کسکش؟” گفتم “واقعا عالی بود دست شما درد نکنه” گفت “یادت نره آبمو از کسش بخوری. ببین ازش میپرسما، رسید قشنگ کسشو تمیز میکنی. بگه نکردی دیگه از تلفن موقع سکس خبری نی” چندشم شد ولی گفتم چشم. پنج دقیقه بعد نوشین اومد. سلام کردیم و نشست رو مبل پیشم. بهم گفت “شونمو ماساژ بده سعید، امروز تو باشگاه خیلی خسته شدم” منم گفتم چشم و رفتم پشت مبل وایسادم و شروع کردم. یکم که شونه های گرفتشو مالیدم دستامو از پشت گرفت گذاشت رو سینه هاش و گفت “بمال ببینم” و خودشو انداخت تو بغلم. یکم بعدش بهم گفت “اوف چه خوب میمالی امروز، کسمو آب انداختی. میخوای بخوریش؟” جنده خانوم ببین چطور خرم میکرد. با این که سخت بود ولی واقعا میترسیدم به مرتضی بگه و اون دیگه نذاره کرده شدنشو ببینم. این بود که اجازه دادم منو خر فرض کنه و کس پر از آبشو به خوردم بده و چیزی نگم. وسطش بهم گفت “خوشمزست؟” گفتم “از همیشه خوشمزه تره، دلم نمیخواد تموم شه” که خندید و سرمو فشار داد به کسش. نمیدونم این یکیو دیگه چرا گفتم. مطمئن بودم از ترس مرتضی نبود و نظر واقعیم بود. دیگه باید با خودم صادق میشدم. من این بودم دیگه. چه عیبی داره مگه؟ هرکی یه جوریه. منم کسکشم و از خوردن آب بکنای زنم و تحقیر شدن لذت میبرم. آدم باید واقعیتو قبول کنه دیگه.

ادامه...

نوشته: cuckduck69


👍 21
👎 5
67801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

859760
2022-02-18 01:01:19 +0330 +0330

وسایل لازم برای بی غیرت شدن ، یه کس خل از دیار …
.
ننویس خاهشا

1 ❤️

859863
2022-02-18 07:50:51 +0330 +0330

سعید جان واقعا یه کصکش و کونی تمام عیار هستی!!!

1 ❤️

859926
2022-02-18 17:36:49 +0330 +0330

لایک فقط به خاطره جمله اخرت

0 ❤️

859963
2022-02-18 21:46:39 +0330 +0330

👍👍👍

0 ❤️

859968
2022-02-18 22:34:15 +0330 +0330

چقدر زیبا نوشتی
دقیقا اتفاقاتی که بین من و خانمم پیش اومد البته با کمی تفاوت

0 ❤️

860012
2022-02-19 01:22:43 +0330 +0330

کپی از سایت لوتی🤣🤣

0 ❤️

860211
2022-02-20 09:50:59 +0330 +0330

عالی بود. به کس شعر های بقیه‌توجه نکن

بنویس بازم. خیلی ها منتظرن زن جنده ی کونی

0 ❤️




آخرین بازدیدها