داداشم و آبجی بیوه ام

1395/10/28

سلام
خاطره سکس واقعی داداشم با ابجیم که با زیرکی تونستم از زیر زبون دادشم بکشم واستون میگم…داداشم 38 سالشه وابجیم 41 ساکن یکی از استانهای غربی کشور هستیم اتفاق مربوط به ده سال پیش هست .داداشم با یک دختر که همکارخودش بود اشنا شد و قرار شد که بابام ومامانم و ابجیمو ببره واسه پسند وخواستگاری(چون داداشم تو شهر دیگه ای سرکار بود و حدود 700و800 کیلومتر با محل زندگیمون فاصله داشت).من سه سال از داداشم کوچکترم و این جریانو با استفاده از ایدی دخترونه ک ساختم ووازاین طریق تونستم جریانو از زبون برادرم بکشم عین اونو واستون مینویسم که برادرم قسم خورد که همچی جریانی اتفاق افتاده:روزی که رفتن شمال واسه خواستگاری شب داداشم یه سویت میگیره که تو خونه پدر نامزدش نباشن سویت یک خوابه هست و مامان و بابام تو اتاق میخوابن داداشم و ابجیم تو سالنش میخوابن ابجیم ده دوازده سالی هست که شوهرش فوت کرده وواقعا خوشگل هست من خودم دیوانه کونش هستم خیلی نرم وسکسی هست اما اصلا اهل هیچ برنامه ای نیس و ادم مذهبی و معتقدی هست خلاصه داداشم از طریق ایدی باهم چت میکرد و به ضم اینکه من زن هستم کل خاطره رو برام گفت شب موقع خواب کنار هم جا میندازن و میخوابن میگفت که سر شب قبل شام تو اشپزخونه چند بار از پشتش رد شدم وخودمو بهش مالوندم عکس العملی نداشت وهمین باعث تحریکش شده ک شب میتونه کاری کنه (ازاین جا به بعد از زبون داداشم میگم)دوساعت از خوابیدنش گذشت به پهلو خوابیده بود کونش کامل برجسته بود و حسابی شهوتی شده بودم اروم بعد 5 دقیقه خودمو نزدیکترش کردم نوک پام اروم زدم به کونش واییی خیلی نرم بود کیرم داشت مینرکید دیدم تکون نمیخوره جراتم بیشتر شده و کمی هم عذاب وجدان داشتم یه حال عجیبی که کسی تجربه کرده واقعا میدونه چی میگم نزدیکتر شدم جوری که دیگ تقریبا چسپیده بودم بهش اروم دستمو گزاشتم رو کونششش با مکث کمی کشیدم رو کونش یه تکونی خورد ترسیدم سریع کمی دور شدم و بعد یکی دو دقیقه بلند شدم رفتم دستشویی تو دستشویی از بس شهوت داشتم پاهام میلرزید بزحمت برگشتم سر جام خوابیدم باز عذاب وجدان داشتم رومو کردم اونور بعد چند دقیقه دوباره شهوت داغونم کرد وشق درد اومد سراغم دوباره نزدیکش شدم اینبار سریعتر از سری قبل نزدیکش شدم وبیشتر مالوندم دامن مشکی پاش بود نمیدونستم که فقط دامن پاش هست بدون شلواروقتی که مالیدم متوجه شدم همین باعث شد ک اروم دامنو کنار بزنم وایی خدا چی میدیدم یه کون سفید وبزرگ با کمر باریک ک ب پهلو خوابیده در چند سانتیمتریم اروم کیرمو دراوردم و همزمام دستمو رو کون لختش میمالیدم یه لحضه حس کردم بیدار وخودشو زده بخواب منم بیشتر تحریک شدم ولی میخواسنم واقعا بفهمم که بیدار هست یانه واسه همین جوری وانمود کردم که مثلا خوابم و بحالت خواب الودگی دستمو مثلا پرت کردم سمت کوسش که بخوره بهش دستم یه لحظه زدم که اگ بیدار باشه عکس العملش ببینم نا خورد به لبه کوسش حس کردم خیس دستم انداختم صبر کردم واکنشش ببینم زیرچشمی نگاه نردم دیدم بله یه لحظه روشو برگردوند یه نگاه کوچیک کرد دوباره سرشو گزاشت رو متکا منم بعد یه دقیقه دوباره کونشو مالوندم دیدم تکون نمیخوره جراعتم بیشتر شد و اروم دستمو کشیدم پایینتر و رو کوسش از پشت خیلی اروم نوک انگشتمو زدم لبه کوسش واییی چقد داغ بود داشتم دیونه میشدم فک اینکه این کوس وکون ده دوازده ساله ک بیوه هست چقدر باید تنگ باشه اتیشم میزدبیشتر ماللوندمش دیدم کمی تکون خورد دستمو عقب کشیدم دوباره شروع کردم اب دهنمو از شدت شهوت بسختی قورت میدادم ولی کیرم داشت میترکید الان تقریبا سر کیرم دم کوسش بود ودیگه حالیم نبود بایستی این شق درد و علاج میکردم ارم سر کیرمو گرفتم گزاشتم لای پاش کمی مالوندم بحدی لیز بود با یه اشاره کوچیک شرش رفت تو اروم اروم فشار دادم وای کیرم داشت میسوخت لیز وداغ بیشتر فشار دادم تا نصفه رفت هنوز میترسیدم ولی شدت شهوت به ترسم غلبه میکرد مطمن شده بودم که بیدار چون نفس کشیدنش تند شده بوداروم عقب جلو میکردم بیشتر رفت تو شروع کردم بیشتر جلو عقب کردن اونم به پهلو خوابیده بوئ کونشو داده بود عقب و تکون نمیخورد وایی دو سه دقیقه عقب جلو کردم و ابم اومد سریع کشیدم بیرون ودستمو گرفتم جلو کیرم وابمو که خیلی داغ بود ریختم تو دستم رفتم دستشویی خودمو پاک کردم برگشتم خوابیدم ودامن ابجیمو دوباره به حالت اولش برگردوندم پتو کشیدم رو سرم و بحالت عذاب و بیحال خوابم برد .صبح که بیدار شدم دیدم اون زودتر بیدار شده وداره صبحونه رو میاره سر سفره سلام کردم اونم عادی جواب داد و همه نشستیم سر سفره صبحونه خوردیم وراه افتادیم .
این تمام واقعیت خاطره ای بود که با ایدی دخترونه تونستم از چت با داداشم کش برم
سالم و خرم باشین

نوشته: پویا


👍 10
👎 17
152704 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

574619
2017-01-17 21:56:36 +0330 +0330

كس شعرنبودشعروكس بود

0 ❤️

574647
2017-01-17 23:30:46 +0330 +0330

الان ببین
نمیخوام فحش بدم
میگن بی ادبی
فقط همینو بگم که کیرم تو شبکه قشایی مغزت
آخه کیرم تو اون داداش بی ناموست با این کسشراش
بعدش کنده درخت هزار ساله از پهنا تو کونت که با یه آی دی دیگه به داداشت کیر میزنی ؛)

1 ❤️

574658
2017-01-18 00:59:29 +0330 +0330

میخواستم فحش بدم ولی چون گفتی از دسشویی اومد و دامن و بحالت اول برگردوند منصرف شدم.
بنام خدا سجاد رضایی هستم فرزند اکبر کلاس دوم ب

1 ❤️

574662
2017-01-18 01:12:05 +0330 +0330

یعنی ما هم بغل یکی بخوابیم و یه کم مالش بدیم، دیگه کار تمومه؟؟؟؟!!! اینجوری که توی این سایت تعریف می‌کنند، باید شب کسی پیشمون خوابید، تا خود صبح بیدار بمونیم که طرف نماله!!! وگرنه ما هم به جماعت دادنیها پیوند میخوریم!!! قبوله… تو راست میگی… ما هم عر عر عر عر!!!

3 ❤️

574668
2017-01-18 02:00:44 +0330 +0330
NA

بنڟر نمیاد دروغ باشه اما اخه چرا شماها میون اینهمه دختر گیر میدین یه خواهرتون
باور کنید از وقتی این داستانها رو میخونم حتی از کارهای معمولی داداشم برداشتای سکسی میکنم ،البته بعدش که نجابتو تو چشمای داداشم میبینم بخاطر این برداشتهام شرمنده میشم
شما با این داستاناتون ذهنمو خراب کردین

بخدا اگه از احساس پاک خواهرانه آجی هاتون نسبت به خودتون چیزی میدونستین حتی از فکر کردن راجع به این موضوع شرم میکردین و از خجالت میمردین
تروخدا این استدلال مسخره رو [ اگه خودش،نمیخواست نمیذاشت باهاش اونکارو بکنم ]بندازین دور
خواهرهای شماها هم احساس دارن و اگه کسی باهاشون ور بره معلومه که شهوتی میشن ولی تروخدا کارو به اونجا نکشونین معلومه دختری که شهوتی بشه در مقابل وسوسه مقاومت چندانی نمیتونه بکنه نگین اگه نمیخواست نمیذاشت باش کاری بکنم اخه دختری که نبم ساعت باش ور رفتین دیگه در،حالت عادی نیس که …!
خواهرای شما از،ترس متجاوزای بیرون به خونه و دست حمایت داداششون پناه میارن فکرشو بکنین اگه شما هم به چشم هوس بهشون نگاه کنید از ترس دست درازی و شهوت رانی شما باید به کی پناه بیارن ؟

6 ❤️

574672
2017-01-18 02:24:39 +0330 +0330
NA

اگه واقعیت باشه ، باتو و داداش و آبجیت کاری ندارم برای اینکه تو فقط راوی بود ، اون دوتا هم گناه داشتن و جوون بودن ، اما …
کیرم تو گل اون بابای کس کشت که نمی‌تونسته یه شب خودشو نگه داره مادرجن#نده !!! یا اون نه‌نه‌ی بی‌ریخت بی‌عقلت!!!
وقتی سن خواهر و برادرت حدودای چهله ، دیگه معلومه اونا چند هستند. تازه مادرتم کمتر مقصره ، فقط بابات ، یه سیخ رو اینقدر داغ بکنی که سرخ سرخ بشه ، بعد از طرف سردش بکنی کوین بابا جان ، و برای اینکه اونورش سرخ و داغه. کسی نمی‌تونه بکشه بیرون و تا ابد اونجا میمونه .
من نمی‌دونم چه کاریه که بعضیا نمی‌تونن یه شبم تحمل کنن؟!
تورو خدا تو زندگی از این کونی بازیا در نیارین

0 ❤️

574683
2017-01-18 04:29:24 +0330 +0330

فقط نظر sh . piruz
دمتگرم که کلی خندیدم.
راجب داستانو نویسندشم که هنوز قفلم.آخه کدوم کس+کش همچین گهی میخوره وبا اعتماد بنفس بالا تو چت مثلا واسه یه خانوم تعریف میکنه.آخه لاشی میخوای بگی خیلی تیزی؟میخوای یه چیز تیز بهت فرو کنم تا ظهور حضرت نتونی روکونت بشینی و همیشه یا سرپا برینی یا دمرو؟؟؟

3 ❤️

574701
2017-01-18 05:45:58 +0330 +0330
NA

حالا چیش به تو اگه گناه بوده یا اگه عشق و حال بوده که در هر صورت سهم تو فقط برچسب حقه باز،و خبر چینه

آقای زرنگ ینی تو سی و پنج سالگی سرگرمیت اینه که داداشتو با آی دی دخترونه سرکار بذاری؟ !!
خودمونیم کج بشین و رج بگو داداشت چن بار دهنتو گایید تو سکس چت تا حاضر شد واست تعریف کنه؟

1 ❤️

574748
2017-01-18 09:38:32 +0330 +0330

Lia
نظر تکان دهنده ای بود کاش به گوش مخاطب های واقعیش هم تکان دهنده باشه مخصوصا پاراگراف اخر
نظرت لایک

2 ❤️

574830
2017-01-18 17:09:22 +0330 +0330
NA

گرچه تمام این داستانهادروغه ولی خب فوربدک نیست بامحاسبه اش باواقعیت میشه لحظه ای رودرهوس بودوسیخ کرداماکیف که آدم به نون ونوایی نمیرسه وبایدکیرسیخ شدشوبکنه توکون خودش واااالابوخودا

0 ❤️

574833
2017-01-18 17:17:08 +0330 +0330

متاسفم برای اونایی که داستانو تا آخرش خوندن
ازونجا که با آیدی زن با داداشت چت کردی نخوندم
چون آدم هرچقدرم بی ناموس باشه نمیره همه جا جار بزنه

0 ❤️

574842
2017-01-18 17:35:38 +0330 +0330

واقعا نمیدونم این بیماری جنسی میل به سکس با محارم چطور درمان میشه اما حتما شما و داداشت یه فکری به حال خودتون بکنید

1 ❤️

575012
2017-01-19 17:30:15 +0330 +0330

بازم تخیل یه ملجوقی اووووف

0 ❤️

575081
2017-01-20 00:21:03 +0330 +0330

خواهرت مذهبی بود و اهل اینکارا نبود و به راحتی یهوووو به داداشت کس داد … !!!

0 ❤️

575097
2017-01-20 04:59:21 +0330 +0330

من بهد از ۵سال جق زدن بذاش ودیونه شدن بالاخره جرات پیدا کردم بهش بگم داداشی دیونه تو هست البته با کارایی که میکردم خودش فهمیده بود ولی باورش براش سخت بود که میخواهم بکنمش اولش قاطی کرد و عصبانی ولی التماس و اتفاق که افتاد و قرار شد فقط یک بار هیچ کس نمی فهمه و یه راز بین من وتو اگه خوشت نیامد دیگه واقعا تمومش میکنم آخه من دارم عذاب میکشم خودتم میدونی که و بالاخره تونستم لختش کنم ویه روز خوب امد که منتظرش بودم که تنها شدیم تو خونه و خجالت میکشید که لخت بشه آخه نه من و او تا حالا کسی را زنده لخت ندیده بودم و هر چی بود توی فیلم سوپر وعکس کوس و کون دیده بودم تصمیم گرفتم برای اینکه بیشتر این اولین بار که حالا قراره حالشو ببرم فانتزی ترش کنم که چراغا را‌خاموش کنیم و هر کدوممون بریم لخت بشیم و چراغا را روشن کنیم همدیگر رو ببینیم من که دیگه دل تودلم نبود سریع رفتم پشت کمد لخت شدم کیرم که شق شق و ‌خیلی سفت شده بود آن شب وچون من باهاش به خاطر خواهرم زیاد جق زدم و ور رفتم هم کلفته و هم محکمو البته سیاه و دیدم یواشکی که داره لباساشو میکنه البته خودشم میخارید ولی بالاخره لخت شدو جون الان کوس و ممه و کون کسی را که ۵سال براش دست و پا زدم میخوام ببینم گفتم روشن کنم تا روشن کردم وای چی میبینم جون همون جور هر دوتامون روبروی هم خشکم زده بود وبه هم نگاه میکردیم که بعد از مدتی خواهرم گفت این چی اوه اوه چرا از خودت جلوتره چرا اینجوریه گفتم این تورا خیلی دوست داره برای تو اینجوری شده تورامیخواهدش دست میخواهی بزنیش گفت تا دستش بهش خود کشید گفت چی شد راست میگفت کیرم داغ و داغ و مثل چوب سفت و محکم بودش بعد از این که خوب همدیگردرا دست مالی کردیم ونگاه کردیم منم مثل دیونها که نمیدونم چه جوری بنویسم به کوس سفید‌ یکم مو داشت و یه خط وسطش بود لیس زدم و با ممه های کوچولوش که نوک قهوه ای و درشت بود بازی کردم و لیس زدم تصمیم گرفتم که چهار دست وپا بشه و منم که دیونه این صحنه بودم ازپشت کوسو کونش که یه سوراخ خوشگل داشت حالا خواهرم چهار دست وپا بودش و منم پشتش نظاره گر بهشتش بودم و پلک نمیزدم و کیرم تو مشتم بود و در افکار و کارهام که برای دیدن همین صحنه بودم ‌که ناگهان خواهرم گفت داداش خسته شدم الان یه ربع است که منو اینجوریم تو هم ظلم زدی به بدن من و با کیرت بازی میکنی تازه یادم اومد که چی شده من تو رویاهام که رفتم جلو دست انداختم به خط کوسش و وبا انگشت سوراخ کونشو بازی کردم و زبونم زدم به سوراخ کونش که گفتت چه ‌کار میکنی دیآنه مریض میشی اونجا کثیفه و بهش گفتنم عزیزم نمی دونی که من برای این لحظه و بهشت تو چقدر صبر و زمان و جق و وقت گذاشتم فقط و فقط برای سوراخ کونت و … الان هر وقت خودم و یا خودش بخواهد با رعایت نکانت ایمنی و موقعیت هم‌ باشه نیازای جنسی همو بر طرف میکنیم و لذت میبریم امیدوارم داداش و آبجی هایی که ازداین مدل فانتزی خوششون میاد لذتدبرده باشند

1 ❤️

575132
2017-01-20 11:38:39 +0330 +0330

عالی بود خب تو هم بکنش

0 ❤️

575143
2017-01-20 13:27:59 +0330 +0330

حالا اگه بابا و مامان یکشب پیش هم نخوابن کفر یکون میشه که خواهرت و مادرت پیش هم نخوابیدن یا بابات ترسید بلای خواهرتو برادرت بسر خودش بیاره

0 ❤️

688242
2018-05-18 14:06:11 +0430 +0430
NA

فقط شاشیدم توی نرم افزار کنترلی شهوانی، من چند باره اظهار نظر میکنم بعد پیامم رد نمیشه و مینویسه« دوستیابی در این سایت ممنوع»
اخه همه جا باید نشون بدین که کار ایرانی همش میلنگه؟؟؟؟؟
ریدم توی برنامه ریزیتون

0 ❤️

699931
2018-07-06 12:04:09 +0430 +0430
NA

اخ اینم عالی بود و به واقعیت میخورد،بازم بنویس

0 ❤️

855275
2022-01-25 01:29:16 +0330 +0330

متاسفانه تو کیر نزدی به داداشت، داداشت اسکولت کرده دست از سرش برداری🤣 ایدی دخترانه ات لو رفته😂🤣 وداداشت همینجوری ترشحات مغزه جقی اشو برات بافته تو اسکولم همه واو به واو واسه ما تعریف کردی متاسفانه 50درصدم احتمال واقعی بودن نداره

0 ❤️




آخرین بازدیدها