اولین سکس پدرام با عشقش

1394/03/06

سلام دوستان امروز میخام داستان سکسی خودمو با دوس دخترم واستون تعریف کنم امیدوارم خوشتون بیاد. من اسمم پدرامه و هجده سالمه و تو ی خونه سه نفره زندگی میکنم مامانم و بابام از هم طلاق گرفتن و بابام ی زن دیگه اورده ک با هم زندگی میکنیم باهاش رابطم بد نیس من همیشه تو اتاقمم وختی ک خونم و کسیم کاری بام نداره.ی دوس دختر دارم ک حدود دو ساله باهمیم عاشق همیم و قراره باهم ازدواج کنیم…اونم هم قد منه هردو یک و هفتادو هشت…پوست سبزه ای داره ولی من پوستم سفیده…اندامشم متوسطه…بعضی وختا میاد خونه مون ینی تو اتاقم چون اکثر وختا تنهام پدرم سر کاره و مادرمم بیرونه…اونم میاد خونه مون باهم حرف میرنیم…با هم درد و دل میکنیم و همو بغل میکنیم همو بوس میکنیم و خلاصه اینا…ولی هیچوخ سکس نداشتیم…هر چن خیلی باهم در باره سکس حرف میزنیم خیلی باهم راحتیم ولی تاحالا باهم سکس نداشتیم…ولی ی اتفاقی پیش اومد ک حدود دو هفته باهم حرف نزدیم و ن پی امی نه زنگی ن قراری باهم نداشتیم…خیلی دلم واسش تنگ شده بود…تو خونه نشسته بودم دلم گرفته بود و بیحال و افسرده داشتم عکسامونو نگا میکردم ک قبلنا باهم گرفته بودیم ک زنگ خونه ب صدا در اومد. سات حدود چار عصر بود کسی خونه نبود مامان بابام باهم رفته بودن خونه یکی از فامیلا…رفتم درو باز کردم دیدم خودش بود عشقم بود…خییییییلی خوشحال شدم ک دیدمش…ولی ب روم نیاوردم و همینطوری نگاش میکردم…
گفت سلام گفتم سلام
گفت خوبی گفتم خوبم اره بیاتو
گفت کسی نیس؟ گفتم نه بیا اومد تو و رفتیم تو اتاقم همینکه رفتیم تو سریع اومد طرفم و منو محکم بغل کرد و فشارم داد و
گفت پدرام بخدا دلم واست خیلی تنگ شده منم طاقت نیاوردم و محکم فشارش دادم دیگه احساس واقعیمو نشون دادم و گفتم منم عزیزم بخدا منم دلم واست ی ذره شده … شرو کرد گریه کردن رو شونم …با دو دستم سرشو گرفتم روبه روم و تو چشای سیاش نگاه کردم و گفتم عشقم دیگه گریه نکن الان ک پیش همین خاهشا گریه نکن بعد سرمو بردم جلو و لبامو گذاشتم رو لباش…لباش خیلی داغ و خشمزه بودن…عاشق لباشم…حدود پنج دقه لبام رو لباش بود …بعد سرمو اوردم عقب و تو چشاش زل زدم خیلی از برگشتنش خوشحال بودم و اونم تو چشام نگا میکرد…بعد یهو ی چشمک شیطنت امیز زد…با خنده گفتم هااا چته؟
گفت خخخخ هیچی گفتم ن بگوووو چیه با ی حالت شوخی
گفت بیا با هم سکس کنیم گفتم ن عزیزم هنو با هم ازدواج نکردیم و دوس ندارم الان پرده تو بزنی ن بیخیال بابا
گفت ن مهم نیس تو عشق منی الان بزنم یا چن ساله دیگه چ فرقی داره من ک اخرش با تو ازدواج میکنم گفتم ن عزیزم ن نمیخا… نزاشت حرفمو ادامه بدم و انگشتشو رو لبام گذاش و با ی حالت سکسی
گفت شششش بعد لباشو گذاشت رو لبام و دستشو از رو شلوار گذاشت رو کیرم یخورده رفتم عقب ولی باز با دستش کیرمو گرفته بود انگا از قبل فکراشو کرده بود ک چیکار کنه…شرت پام نبود…کیرمو فشار داد و با دندونش با ی حالت شهوانی لباشو گاز گرفت…راستش تا حالا اینطوری ندیده بودمش اینقده شهوووتی…راستش خب منم خیلی دلم میخاست باش سکس کنم ینی همیشه رویاشو داشتم ولی نمیخاستم پردشو بزنم چون شاید از هم جدا میشدیم نمیخاستم بد بخت شه بخاطر من و نمیخاستم از عقبم باش سکس کنم اخه درد داره و حرامم هست واس همین اصا ب فکر سکس از عقب نبودیم هیشکدوم…دست خشگلش رو کیرم بود ک هر لحظه داشت بزرگ میشد و اونم هی فشارش میداد و قربون صدقش میرفت البته ب شوخی تا منو تحریک کنه…خیلی باحال بود چشامو بسته بودم و داشتم لذت میبردم…اونم داشت کیرمو از رو شلوار میمالوند و لبامو میبوسید…بعد از چن دقه ک کیرم حسابی شق شد…
گفت حالا اگ گفتی وخت چیه؟ گفتم چی؟ با دستش کمر بند شلوارمو گرفت و بازش کرد و شلوارمو پایین کشید…با دستش ی ضربه زد روی کیرم و با خنده ناز
گفت این بعدم نخودی خندید…بعد نشست رو زانو و کیرمو با دستش گرفت یخورده نوازشش کرد و بعد گذاشتش تو دهنش…ای وااااااای چ دهنش گرم بود…وااااای داشتم میمردم…تا حالا کسی واسم ساک نزده بود…اینکه لباش رو کیرم بود و داشت با ملچ ملوچ میخوردش داشت دیوونم میکرد…صدای اه و نالم بلند شد با خنده
گفت چته انگا داری حال میکنی؟ نتونستم جوابشو بدم فقط چشامو بسته بودم و داشتم لذت میبردم باز شرو کرد خوردن کیرم…یبار کیرمو کامل میخورد یبار فقط سرشو میخورد یبار کامل کیرمو از دهنش,بیرون میاورد و بازم با فشار میدادش تو…کیرم حسابی شق شده بود …سرخ شده بود ب شدت اونم با دهنش محکم کیرمو مک میزد و فشارش میداد و زبونشو میزد ب سر کیرم ک بعد از پنج دقه کیرمو از دهنش در اورد …
گفت حالا نوبت توه ک مال منو بخوری…بلند شد و روبه روم قرار گرفت. رفتم جلو صورتو بردم کنار گردنش…گردنشو بو کردم و گفتم امممم چ بوویی بعد شرو کردم ب بوسیدن گردنش…بعد لاله گوششو واسش خوردم همونطوری ک بوسش میکردم کیرمم ب بدنش میخورد ک حسابی منو شهوتی کرده بود…بعد همونطور ک داشتم گردنشو میخوردم خیلی اروم دکمه های مانتوشو باز کردم و با لبخند بش نگا کردم و گفتم خب خانوم خانوما اون زیر چی داری ها؟خندید
گفت: هیچی فقط دوتا توپ فوتباله گفتم واااو ینی اینقد بزرگن؟
گفت نه اونقدم بزرگ نیس حالا خودت ببین اینقد سوال نکن مانتو شو در اوردم و گذاشتم کنار …وای چقد پوستش لطیف بود محو.پوستش شده بودم…شکمش خیلی ناز بود و باریک و ی سوتین قرمز تنش بود ک با پوستش کاملا میکس شده بود و کاملا سکسی و داشت منو دیوونه میکرد…نشستم رو زانو و شکمش و دور نافشو بوسیدم گفتم الهی من فدات شم عشقم اونم خندید
گفت خدا نکنه عزیزم بعد از بوس کردن شکمش گفتم پشت کن پشت کرد و از پشت بند سوتینشو باز کردم و سوتینشو گرفتم تو دستم بوش کردم و گذاشتمش رو تخت و از پشت بغلش کردم و دستامو گذاشتم رو ممه هاش…وای اون ممه ها…چ سفت و خوش تراش بودن…ی خورده فشارشون دادم…
گفت اوووی دردم میاد یووواش…گفتم باشه…همونطور ک دستم رو ممه هاش بود پشت گردنشو بوس کردم ی اهیییی کشید و گردنشو روبه لبام خم کرد…بعد باسنشو ب کیرم چسپوند و یکم باسنشو قر داد و کیرم حسابی بزرگ شد و
گفت اوووی عزیزم چقد بزرگه امممممم…برش گردوندم و لبامو گذاشتم رو ممه هاش…
گفت ایییی عزیزم بخور دوس دارم…منم نوکشونو خوردم واسش بعد ی گاز کوچولو گرفتم از نوکش بعد با زبونم واسش لیسشون زدم ممه هاش فوق العاده ناز بودن…بعد دکمه شلوارشو باز کردم و شلوارشو از پاش در اوردم…فقط ی شرت قرمز پاش بود…بدنشو تحسین کردم و دستمو اروم از زیر بغلش تا روی باسنش کشیدم ی اهیییی کشید چشاشو بست…بعد با دو دستم چاک باسنشو فشار کردم و از جلو کیرمو چسپوندم ب کسش …
گفت عزیزم دارم دیوونه میشم ی کاری بکن…واووو خیلی شهوتی شده بود و حسابی منم با حرفاش تحریک میکرد. رو زانو نشستم و لبه های شورتشو گرفتم و یواش یواش از پاش درش اوردم…اروم اروم اون کس نازش پیدا شد…وای ی کس بی مو و دست نخورده خیلی جمو جور بود…کس عشقم…مال من بود زوم شده بودم رو کس نازش…شرتشو در اوردم و گذاشتم کنار…بعد نشستم و صورتمو گذاشتم رو کسش و با ی نفس عمیق کسشو حسابی بو کردم بووی خیلی خوبی داش…ی عطری ک داشت منو دیوونه میکرد…اونم اهههه کشید و با دستاش موهامو چنگ زد و
گفت بخورش عزیزم…ارروم زبونمو از بالا تا پایین کشیدم رو کسش بعد شرو کردم بوس کردن و خوردن کسش…از خودش بی خود شده بود…محکم سرمو ب کسش فشار میداد و کسشم محکم ب لبام میچسپوند…اه و نالش بلند شد …حدود پنج دقه کسشو خوردم …ک
گفت پدی زود باش بزار کسم دارم میمیرم کیرتو بزار تو کسم همشو بزا توش کسم داره واسه کیرت میمیره…میدونستم حسابی حشری شده واسه ضد حال گفتم حالا چ عجله ایه
گفت زووود بااااش گفتم باشه، حالت سگی بشین…حالت سگی نشت رو لبه تختم و کس و کونشو واسم قمبل کرد…واااای چ صحنه ای…کیرم حسابی راست شد تا اون صحنه رو دیدم…همینطوری داشتم کس و کونشو ک واسه من قمبل کرده بود تا بکنمش نگاه میکردم…ک سرشو بر گردوند و با چشای سیاه و خمار شهوتش بم زل زدو با ی صدای مست ک منو جذب خودش کرد
گفت عزیزم زود باااش…منم ب خودم اومدم…ب خودم گفتم بجا نگاه کردن برو بکنش…اروم رفتم پشتش…خیلی هیجان زده بودم و حشری…واسه اول بار قرار بود کس بکنم…و دوس دخترمم در اختیارم بود…کسی ک همیشه ارزو سکس باهاش رو داشتم کونشو واسم قمبل کرده بود تا بکنمش…رفتم پشتش و زبونمو ب کسش زدم تا خیس شه و تف زدم ب دستم و مالوندم ب کیرم تا اونم خیس شه…کیرمو با دست اروم ب کسش زدم…وای چ پوست نرم و لطیفی چ کسی داشت لا مصب…اروم سر کیرمو گذاشتم دم کسش…
گفت اممممممم دستامو هردو گذاشتم رو کونش و اروم کیرمو دادم تووو…کسش تنگ بود و گرم…کیرم داشت میترکید…هنو نرسیده بود ب پردش…ولی نکه اول بارش بود و هنو کسش باز نشده بود خیییلی درد میکشید…داش فریاد میزد و محکم رو تختی رو چنگ میزد…منم دلداریش میدادم ک هیچی نیس…الان تموم میشه من کنارتم عزیزم چیزی نیس…یجورده گذاشتم کیرم جا باز کنه تو کسش…ولی عجب چیزی بود خیلی تنگ بود…داشتم میمردم…ی فشار حسابی ب کیرم میومد…ی فشار لذت بخش…بعد از چن دقه ک ساکت شد گفتم عشقم حاضری پرده تو بزنم…گفتم اره بزن امادم…و کیرمو دادم تو…پردشو احساس کردم…کیرمو وارد کردم و جیغش رفت اسمووون بشدت جیغ کشید…ی جورده خون اومد از کسش ک یکمیش ریخت رو تخت و کیرمم خون الود کرد…داغ بود…هم کسش داغ بود هم خونی ک از کسش اومده بود حسابی داغش کرده بود…کیرمو از کسش در اوردم و گفتم عزیزم واسا برم ی دسمال بیارم تمیزش کنم…همونطوری از فرط درد رو تخت شل شده بود…رفتم از اشپزخونه دسمال اوردم …اول کیرمو تمیز کردم و بعد گفتم پاهاتو باز کن کستو تمیز کنم…اومد لبه تخت و ب حالتی ک زایمان میکنن پاهاشو باز کرد…گفتم الهی من قربون اون کست برم کیر لعنتیم اذیتش کرد؟اشکال نداره عشقم دیگه درد تموم شد از این ب بعد فقط باهم حال میکنیم…با دسمال کسشو تمیز کردم و گفتم اینجا میری حموم یا میری خونه خودتون؟ خیلی بیحال بود طفلک نمیتونست حرف بزنه
گفت اینجا میرم ولی اگ پدر مادرت برگردن چی؟گفتم بزا من نگران اونا باشم…راستش خودمم نمیدونستم اگ برگردن چی بگم ولی نمیخاستم با این وضع تا خونشون بره…گفتم بات بیام یا خودت میری؟
گفت راستش اگ بیای ممنون میشم. حموم: هردو لخت بودیم…دوش ابو باز کردم و ابو تنظیم کردم ک خیلی داغ یا سرد نباشه…وختی تنظیم کردم گفتم عزیزم امادس بیا…رفت زیر دوش و موهاش خیس شد و براق شدن…خیلی دوس داشتنی شده بود…اب کم کم از بدنش پایین رفت و همه جاشو براق کرد گردنش، ممه هاش، شکمش، کسش و اخر سر از رونا و پاهاش پایین رفت و همه جاشو برق انداخت…رفتم از پشت بغلش کرد و کیرمو گذاشتم لای پاش گفتم عاشقتم عزیزم و همونطوری ک کیرم لای پاش بود پشتشو واسش ماساژ دادم…ی حس ناب بود زیر دوش با عشقم بودم در حالی ک اب داغ داشت از بدن هردومون پایین میرفت و مارو داغ میکرد… مشغول تمیز کردن کسش شد…منم کیرمو در اوردم و پشتشو واسش لیف کشیدم…پوست براقش خیلی ناز بود…با دستم روناشو واسش مالوندم…بعد کونشو مالش دادم …حدود ده دقه کم کم اه و نالش بلند شد انگا دوباره حشری شده بود و دردشو فراموش کرده بود…برش گردوندم و لباشو بوسیدم و همینطور ممه هاشو واسش مالوندم… کیر راست شدم ب بدنش میخورد و حسابی حشریش کرده بود…هردو حسابی داغ بودیم و حرف نمیزدیم محو هم شده بودیم…حموم داغ ک پر بخار شده بود…بدنای خیس و براق…قطرات ریز اب ک روی صورتش بودن و من محو اون صورت جذابش شده بودم…نشست و موهاشو زد کنار و با دستش کیرمو گرفت و گذاشتش تو دهنش…اوووف چقد دهنش داغ بود…ی اه بلندی کشیدم… سرعت ساک زدنشو بالا برد منم حسابی حشری …دیگه کنترولمو از دست دادم و ب حالت سگی نشوندمش ی خورده شامپو زدم ب کسش و کیرم… کیرمو گذاشتم دم کسش و اروم دادم توو.ایییی چ کس تنگ و داغی …باسنشو چنگ میزدم…و شرو کردم اروم تلمبه زدم تو کس تنگش صدای نفس نفس زدناش و صدای برخورد بدنامون ب هم و صدای اه و نالش همه داشتن منو دیوونه میکردن…ا کسشو جم کرده بود و فشار ب کیرم دو برابر شده بود…حدود ده دقه تلمبه زدم ک داشت ابم میومد…گفتم عشقم ابم داره میاد کجا بریزم؟
گفت بریز تو کسم گفتم بچه دار نشی
گفت ن قرص میخورم و دیگه بعد از سی ثانیه ابم اومد و با فشار ریخت تو کسش ی اهیییی کشیدیم باهم
گفت چ داغه اوووی داره کسمو میسوزونه خیلی خسته بودم خیلی… حال هیچی نداشتم…همونطوری ک کیرم تو کسش بود خابیدم روش …بعد از چن دقه
گفت پدی بلند شو الان پدر مادرت میان…بلند شدم و کیرم با ی صدای تلپ از کسش خارج شد …باز رفتیم زیر دوش و خودمونو کامل شستیم. اتاق: با سشوار سرشو خشک میکرد.بعد از خشک کردن سرش منم با حوله بدنشو واسش خشک کردم…بعد شرت و سوتینشو پوشید و بعد لباساشو…منم فقط ی شلوارک پوشیدم…رفتیم تو حیاط برگشت و منو بغل کرد و
گفت عزیزم خیلی خوش گذشت امیدوارم باز هم با هم سکس داشته باشیم منم گفتم ب منم خیلی خوش گذشت فقط یادت نره قرص بخوری
گفت باشه گلم یادم هست بعد ی ماچ رو گونم انداخت و
گفت شب بت زنگ میزنم فعلا و درو باز کردو رفت. منم خسته برگشتم تو اتاقم و ب ماجرای امروزم فک کردم و رو تختم دراز کشیدم و خابیدم. پایان.

نوشته: پدرام


👍 0
👎 0
33635 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

463593
2015-05-27 07:27:53 +0430 +0430

“نمیخاستم از عقبم باش سکس کنم اخه درد داره و حرامم هست”

چه دلیلی واقعا

1 ❤️

463595
2015-05-27 07:33:47 +0430 +0430

این دوست دخترت، دست هرچی جنده هست از پشت بسته بپا نره تو پاچت

0 ❤️

463598
2015-05-27 12:06:54 +0430 +0430
NA

احسان هات فرمود:
تا قد خوندم

0 ❤️

463599
2015-05-27 13:08:42 +0430 +0430
NA

راسته که میگن پسرا بعد از سکس با دوست دخترشون دیگه اون علاقه و کشش قبل و بهشون ندارن؟؟؟؟
هر اتفاقی که افتاد حتی اگه دیگه خودش نخواست باهات باشه باید به پاش بمونی

0 ❤️

463600
2015-05-28 02:23:33 +0430 +0430
NA

na ras nis pesari ke tarafe mgabelesh ro dosdashte bashevo ashegesh bashe bad sex asheg tar ham mishe

0 ❤️

463601
2015-05-28 02:25:04 +0430 +0430
NA

rajeb dastan bayad begam ke dastan nabod geseye hezaro yekshab bod

0 ❤️

463602
2015-05-28 19:02:37 +0430 +0430
NA

خیلی ابتدایی بود , انگار میخواسته مأموریت سکس در فضاپیمای جیمینای 15 رو به انجام برسونه ! بابا چقدر ملت سخت گرفتن ! روزانه صدها دختر در سطح 31 استان کشور دارن اوپن میشن و تخمشون هم نیست , این دیگه عادی شده … بزرگ نمایی نداره که آخه …

0 ❤️

463603
2015-05-30 05:34:07 +0430 +0430

مشخص بود تخیلیه بیشتر دقت کن

0 ❤️

463604
2015-07-31 17:52:06 +0430 +0430
NA

داستان تخمی تخیلی از زبان یه کسشعر گوی فلسفی بودش!

0 ❤️




آخرین بازدیدها