دختر سفید عینکی

1391/08/10

سلام دوستان 6سال بخاطر كار بابام اومديم يكي ازشهرهاي شرقي ايران. 4سال اينجا كيرم تو آبليمو بود كه خراب نشه.بگذريم ميرم سر اصل مطلب.

ترم اول دانشگام كه با ي دختره تو دانشگاه نيمچه سكسي داشتم.
بم خيلي حال داد از مسافرت عيد با داداشم داشتيم برميگشتيم ز زدم به دوستم تو دبي گفتم تلفن جي اف هاتو بم بده اونم 3تا شماره بم داد.ز زدم با يكيشون دوست شدم.رفتم ديدمشو خلاصه روز 8م اومد خونه لا پاهاش گذاشتم آخه اولين بارش بود كير ميديد.بعد چند وقت ز زد گفت ديگه نميتونه بام باشه منم بش گفتم تلفن يكي از دوستاشو بم بده اونم نامردي نكرذو تلفن ي دختر سفيد عينكيو بم داد.

ي چند وقتي باش صحبت كردم ي شب ساعتاي 12 بم اس داد كه صبح ميتونم بيام ببينمش جا خونه دوستش.منم گفتم اره وووووووو صبح زود ساعت 7 رفت ديدم كسي نيست.بش ك ز زدم گفت همون خونه روبرو رو بيا داخل.رفتم تو ديدم خونه خودشونه رفتم داخل اتاقش تخمام به گلوم چسبيده بود.گفت بابا مامانش سر كارن داداش كوچيكشم مدرسس.يك 4 با 5 باري به همين منوال گذشت ديگه ديدم هيچ چيزی بينمون نميگذره.بش اس دادام كه ميخوام ببينمش.رفتم خونشون گفتم بيا بغلم بوس بده اولش نه نوك كه بالاخره داد. همينجور كه لب ميداد دستمو بردم رو سينش ناراحت شد.اما گفتم فقط سینه تو ميخورم لباسشو كه در آوردم پدر سگ سر سينه صورتي داشت كه تو عمرم نديدم جا همتون خالی خوردم اولش فقط گفتم به سینه اما به خودم گفتم سينش اينه كسش چيه.به 1000 فلاكت شرتشو در اوردم چشمتون روز بد نبينه ميگه صورتي بود… انچنان خوردني كردم كه نگو كيرم كه ديگه داشت ميتركيد در آوردم گذاشتم لا پاش بدبخت اولين بارش بود سكس ميكرد اينقد حال كرده بود بش هرچي ميگفتم میگفت هركار دوس داري بكن به پشت خابوندمش از ترس كه وقت كم نيارم كرم ضد آفتاب از تو ميزش در اورد به كونش زدم داخلش كردم جيغي زد كه دلم سوخت اما كردم انقد تنگ بود كه كيرم چفتش بود .از كونش در آوردم به كسش مالوندم دوباره از كون تلمبه مبزدم.تا اينكه ابم اومد. تا 1هفته برنامم ساعت 7 صبح اين بود.

نوشته: دوست اجتماعي


👍 0
👎 0
76290 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

341090
2012-10-31 23:19:00 +0330 +0330
NA

با دیدن داستانت هوس کردم منم چند تا داستان 4 خطی بنویسم.

منم مثل تو بدجوری دلم می خواد فحش بخورم.

0 ❤️

341092
2012-10-31 23:59:39 +0330 +0330

ز ز ز ز ز ز ز!
ویبره زنگ تلفن تو نافت!با این داستانت

0 ❤️

341093
2012-11-01 00:30:17 +0330 +0330
NA

چه جالب!!!

0 ❤️

341094
2012-11-01 02:47:09 +0330 +0330
NA

یکی بیاد به من بگه جریان چیه؟ چی شده که جدیدا دخترا تا میگيشون سلام راضي ميشن برا سكس؟ همه دختراي داستان ها هم جالبه كه بار اولشونه و همشون هم از جنيفر و آنجلينا خوشكلتر
نكنه من تو خارجم و اينجا ايران نيست؟ يكي بگه چه خبره

0 ❤️

341095
2012-11-01 04:50:47 +0330 +0330
NA

saberwolf
منم یه همچین حسی بهم دست داد
خیلی کیری بود

0 ❤️

341096
2012-11-01 06:09:29 +0330 +0330
NA

KhoDayiSh Ina Niaz B Fosh Daran K Intori Mikonan? Hala Bikhi

BaXxx Man Ye Sali Hast Dastanaye Injaro MiKhOnam Vali Tahala Hese Sabtenam Nadashtam. Taghribanam A CommentatOon Hamaro Mishnasam. Hava Maram Dashte BaShin
FlN

0 ❤️

341097
2012-11-01 07:47:50 +0330 +0330
NA

ززززززززززززززززززززززززززززززززرشک با این داستانت معلومه بی تجربه هستی پس فوحشای بچها نوش جونت

0 ❤️

341099
2012-11-01 09:24:27 +0330 +0330
NA

خب کسکش عینک اون دختر تو کونت باشه چرا لاف میزنی حتما ساعت 5 صبح اماده میشده نماز میخونده تا ساعت 7هم میومده پیش تو

0 ❤️

341100
2012-11-01 09:38:40 +0330 +0330
NA

منم داستانمو بگم
4تا دخترهای دانشگاه رو از کون کردم یکیشون
یکی هم دختر نبود از کوسشم کردم
ولی هیچی ساک زدن نمیشه خیلی باهاش حال میکنم

0 ❤️

341101
2012-11-01 10:41:02 +0330 +0330

از دماغ فیل افتادی که با یه اس دختر میاد زیرت میخوابه!!!کی هستی؟چی هستی؟دخترای اطراف تو یا خودشون میدن یا شماره دختر دیگه…از قدیم گفتن جواب ابلهان خاموشی است…ادمین تو رو به جون عزیزت این داستانای چرت و بیخود رو بردار…

0 ❤️

341102
2012-11-01 11:15:35 +0330 +0330

هی تو که داستان مینو یسی واندر وصف زیبا رووووویان مینویسی
توکه 4خط داستانت بیش نیست نام و شهر و سن و سالت هیچ نیست

به خیالت که ما را عقل نیست؟ گفتن داستان بی محتوایت بهر چیست ؟

دیگه شعرم نمیاد :D حالا ببینم شاید بعدأ بیشتر نوشتم <):) <):)

0 ❤️

341103
2012-11-01 11:20:17 +0330 +0330

هی تو که داستان مینو یسی //// واندر وصف زیبا رووووویان مینویسی
توکه 4خط داستانت بیش نیست //// نام و شهر و سن و سالت هیچ نیست

به خیالت که ما را عقل نیست؟//// گفتن داستان بی محتوایت بهر چیست ؟

دیگه شعرم نمیاد :D حالا ببینم شاید بعدأ بیشتر نوشتم <):) <):)

0 ❤️

341104
2012-11-01 11:36:14 +0330 +0330

دوتا شماره زنگ زدم دختره گفت بیا خونمون بکنم منم رفتم کردم و اومدم. مرسی این بود داستان من.تازه دختره عینکی هم نبود عین زغال هم بود

0 ❤️

341109
2012-11-01 13:01:56 +0330 +0330
NA

عزیزم میتونم مارک کرم ضد افتابیو که استفاده کردی بدونم .واسه کردن خودت میخوام. کیریییییییییییییییییییییییی!

0 ❤️

341110
2012-11-01 14:44:50 +0330 +0330
NA

دفعه اولی که یه دوست مشهدی داشتم گفت دارم میام جا خونتون یک ساعت مخم هنگ بود هی میگفتم چی میگه این جا چی چیه تا فهمیدم معنیش همونه که دارم میام خونتون واسه همین الان به اون جا خونشون گیر نمیدم
میرسیم به ززززززززززززززززز اصلا میفهمی داستان نویسی چیه؟فکر کردی داری مسیج میدی به کسی میگی ز زدم اس دادم نه هی میخوام هیچی نگم نمیذاری بعد میگی کرم ضد آفتاب آخه کرم ضد آفتاب تو کون گوشادت چرا میای چرت و پرت میگی دهن منو باز میکنی فحشت بدم هاااااااااااا؟ میخوای داستان بنویسی با لهجه ننویس احمق ننویس

0 ❤️

341111
2012-11-01 17:19:54 +0330 +0330
NA

پسرک ماتحتی خودت فهمیدی چی گفتی؟؟1سری کلماتت نه معنی داشت نه چیزی
بازم جلقه زیادی یکی از هموطنان جوونمون رو بگااااا داد

0 ❤️

341112
2012-11-01 19:16:02 +0330 +0330
NA

همین!!!
ریدی باااااا کله کیری ان چهره…

0 ❤️

341113
2012-11-01 23:22:44 +0330 +0330
NA

هرچقدر اشتباه كنم،كس نوشته جنابعالي مطمئنم دست به دول بوده نوشتي،كسخول خيلي زود آب دادي،اينجوري زنت مجبور به خيانت ميشه! جون كلفت بود؟
عادت ميكني،بازم بنويس برات كلفت ترهم دارم.

0 ❤️

341114
2012-11-02 00:55:20 +0330 +0330
NA

اقا یه داستان یه دختره بود یه پسره نبود اگه گفتی پسره کجا ی دختره بود

0 ❤️

341117
2012-11-02 02:27:34 +0330 +0330
NA

یه داستان واقعی واقعی. به جون عمم.

یه روز تلفن رو برداشتم زنگ بزنم به یکی، اما شماره رو اشتباه گرفتم، دیدم اون طرف خط داره انگلیسی حرف میزنه. یکم که باهاش حرف زدم دیدم ااااا این که آنجلینا جولى خودمونه که، دیگه گفت بیا منو بکن، منم سریع یه جت دربست گرفتم رفتم خونشون یه سکس ۱۲ ساعته کردیم. تا یه ماه کار هرروزمون همین بود که دیگه بهم زدیم اما اون نامردی نکرد و شماره جنیفر لوپز رو بهم داد. جالبه به جنیفر زنگ هم نزدم گفت بیا منو بکن

به جون نویسنده داستان حقیقت رو نوشتم. یه وقت فکر نکنید نویسنده رو مسخره کردمااااا

0 ❤️

341118
2012-11-02 04:15:32 +0330 +0330

شاشیدم توروحه بابات…خدایی این داستان بود؟حق بده بشاشم دیگه.

0 ❤️

341119
2012-11-02 10:03:15 +0330 +0330
NA

کوس کش ریدی با این داستان گفتنت . الان همه بچه های گروه خودت رو بکنند حقته

0 ❤️




آخرین بازدیدها