سکس احساسی بعد از 8 سال فراق

1392/02/12

سلام دوستای گل شهوانی
من سام هستم ومیخام خاطره ی خودمو واستون بنویسم
خاطره های شما رو خوندم تصمیم گرفتم منم یه داستان بنویسم.
بچه ها ازتون خاهش میکنم اگه بد بود فحض ندین.
خوب…
بریم سر اصل داستان.
بابام یه دوست داشت که خیلی باهم صمیمی بودن و یه دختر هم سنو سال من هم داشت که اسم(مستعار)ش مریمه
ازبچگی باهم دوست بودیم از قایم بایشک گرفته تا دودول بازی…
خیلی باهم دوست بودیم تا اینکه خانواده ی آنهابه دلیل بضاعت مالی به روستای پدریشون رفتن که از شهر ما دور بود و من تنها موندم
از اون موقع که من واون9سال بیشترنداشتیم خیلی گذشت ومن دور ازاون دور بودم و گاهی ازخونواده اونا خبر میومد و من زجر میکشیدم آخه میدونید من یه جورایی عاشقش شده بودم
اونقدر درد فراغ را تحمل کردم و صبر کردم
تا اینکه یه روز تلفن مازنگ خورد
-الو…
-الوسلام خونه آقای غفاری؟
-بله شما؟
-إ وا؟سام پسرم تویی؟ماشالا صدات مردونه شده
(اون موقع17سالم بود)
-عذر میخام اما متاسفانه بجا نیاوردم…
-منم خاله پری
وای پشت خط مادر مریم بود
منومیگی؟وای تو کونم عروسی ای بود که صداش هفت تا روده بالا تر میرفت…
هرجوری بود جواب تلفن رو دادم
میخاستن بیان خونه ما…
به مامانم خبر دادم…
بالاخره روز موعود فرا رسید و اونا اومدن خونمون…
سلام و احوال پرسیو… یه دفعه یه دختر خوش قامت و خوشگل هم دنبالشون اومد واااااااای نگو اون همون مریم بود سلام کردو اون هم جواب سلامم رو داد چشماش برق میزد
بچه ها نمیدونم درک میکنین یا نه اما اون لحظه چنان خوشحال بودم که نتونستم جلو خودم رو بگیرم و رفتم تواتاقم اولین بارم بود که پیش میومد از خوشحالی گریه کنم
خیلی گریه کردم…
داشتم چشمامو پاک میکردم که یه هو صدای درومد مریم بود بعد سلام و احوال پرسی فوری فهمید گریه کردم
-سام چشمات سرخ شده… چیزی پیش اومده؟معلومه گریه کردی منم تاب نیاوردم و دوباره گریه ام گرفت اماصدام در نمیومد…
یه دفعه احساس کردم اون منو در آغوش گرفته وای که چه حالی داشتم
توعمرم انقدر احساساتی نشده بودم به هر حال… اونم اشک تو چشاش چمع شده بود
دیگه تاب نیاوردم همه چیزو بهش گفتم بهش گفتم که عاشقش شدم وچه ذجری کشیدم مریم هم تو این همه سال عاشقم بود وکلی باهم حرف زدیم…
یه هو صدای مامانم اومد سامی مریم بیاین عزیزم داریم میریم بیرون…
بله ظاهرأ داشتیم میرفتیم پارک تو پارک هم(جوری که تابلو نشه)باهم حرف زدیم از بچگیامون و هرچی به جز سکس
خلاصه اون روز تموم شدو برگشتیم
ظاهرأ والدین به شک نمیکردن البته رفتارمون هم عادی بود دلیلش همین بود…
اونشب رفتیم اتاق ما و سیستمو روشن کردم و باهم عکس نگاه کردیم . خسته که شدیم رفتیم روی تخت من باهم لاس زدیم
بهش گفتم عشقم…یادته اونوقتا با هم چه کارها میکردیم؟
-آره انگار همین دیروز بود باهم قایمباشک میکردیم مسابقه دو میرفتیم و…
-آره…
میخاستم موضوع دودول بازی های اونموقع رو هم بکشم وسط
ولی خیلی سخت بود
به هر حال نشد که بگم…
اما نمیدونم چی شد که بهش رو کردم و گفتم:
مریم…
-جانم
-خ…خ… خیلی د…د دوست دارم
-منم همینطور…
چشم هامون تو هم گره خورد
یه ذره رفتم نزدیک تر دیدم اونم اومد جلو
یه دفعه لبامونو به هم دادیم برای اولین بار تجربه اش کرده بودم خیلی تعمش عالی بود زبونمون تو دهن هم بود
اونو روتخت خابوندم همچنان لب میگرفتیم
دستمو بردم سمت سینش که دستمو پس داد
-چی شد عشقم ناراحت شدی؟
-نه اما کسی بیاد چی؟
-راست میگی…
بعد رفتم اوضاع رو چک کنم دیدم بابا هامون رفتن بیرون مامانم هم پیداش نبود وقتی از سوراخ در دیدم داشتن آرایش میکردن و سرشون گرم بود اکه هم میومدن صدای در اتاقشون میومد
به هر حال به اتاق برگشتم و گفتم
کسی نمیادومطمئنش کردم
دوباره لبمو بردم جلو و لب بازیو شروع کردیم کم کم اومدم پایین سمت گردنش و لاله گوشش تندتند نفس میزد
تابش رو زدم بالا یه سوتین صورتی بسته بود
سوتینو دادم بالا و سینه هاشو خوردم وااااای چقدر خوش مزه بود کم کم از نافش رد شدم اومدم پایین شلوار لیش رو تا نصفه دادم پایین
وای شرتو سوتینش ست بود یه کم از رو شرتش بازدم نفس های گرممو دادم رو شرتش نگاهش کردم جیکش در نمیومد
چشماشو بسته بود یواش ناله میکرد شرتشو فرستادم لا شلوارش خدای من…چی میدیدم انگار قبل از اومدنش به شهرمون موهاشو زده بود
وای خدایا سفید سفید بود لبمو بردم جلو و براش لیسیدمش توعمرم همچین چیزی نخورده بودم
یه کم میک زدم ورفتم بالاگفتم
عشقم چطوره؟
-آه ه ه ه ه ه ه عالیه
-پاشو نوبت توه
-چــــــــــشــــــــم…
پاشد و بلافاصله شروع کرد به لب گرفتنو کم کم رفت پایین
شلوارمو تازانو دادم پایین و کیر16.5سانتیمو دید:
-وای سامی چقدر بزرگه…
-مال تو عشق من
-باشه
چشتون روز بد نبینه همشو یجا کرد تو دهنش
-کجا کجا مریمم یواش بخور دلدرد میگیری ها…
-نه ولم کن آه آه اومـــــــــم
داشت میخورد وای تو آسمونا داشتم ستاره میشمردم
دیگه بهش گفتم بسه بریم سر اصل کاری
اولش یه کم ممانعت میکرد میگفت پرده دارم اینا… بهش کفتم

  • نترس نفسم اونجا نه… از راه میانبر میریم یه کاری میکنم دردت نیاد…
    بامنومن کنان قبول کرد
    یه کم دیگه که واسم ساک رفت وخیسش کرد٫به پهلو خابوندمش سر کیرمو گذاشتم دم کونش به روشی که ازتو فیلم یاد گرفته بودم عمل کردم…۲سانت تو…۱ساتنت بیرون…۴سانت تو…۲سانت بیرون دیگه تا آخر همینطور…
    بااین که دردش گرفته بود اما بااین روش تاآخرشو فرو کردم
    (شماهم این روشو امتحان کنید جواب میده)
    بهش گفتم
    نفسم خوبی؟
    -آره فقط یه کم درد دارم
    -لذتش تودردشه عشق من
    -آره آههههه
    همینطور واسش تلمبه میزدم و جوجوشو میمالوندم پوزیشن های مختلفی در آوردیم
    درحین کردن باپوزیشن رودر رو ازش لب میگرفتم سینشو میمالوندم و میخوردم او نم هی (یواش)ناله میکردو چشماشو بسته بود
    یه دفعه یه تکون خورد و ارضاءشد راستش ارضاشدنش واون حالی که داشت خیلی تحریکم کرد و منم به دنبال اون ارضا شدم
    آبمو ریختم رو سینش بیحال بی حال شده بودیم و عرق کرده بودیم
    دو دقیقه ای به لب بازی مشغول شدیم و تو بغل هم خابیدیم…
    بعدش بلند شدم هردومونو تمیز کردم وپتو روی تخت روهم مرتب کردم
    بهش گفتم:
    خیــــــــلــــــی دوست دارم عشق من
    امیدوارم یه روزی با هم ازدواج کنیم
    دیگه فرصت سکس دو باره پیش نیومد
    الانم باهم رابطه تلفنی داریم
    و عشق هم هستیم…
    بچه ها ممنونم که وقت گذاشتین
    دوستون دارم

نوشته: سام


👍 0
👎 0
68706 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

378611
2013-05-02 02:30:07 +0430 +0430
NA

دودول بازی؟؟؟
:|

0 ❤️

378613
2013-05-02 02:31:16 +0430 +0430
NA

بچه هاخدافظ

0 ❤️

378614
2013-05-02 02:48:02 +0430 +0430
NA

خشجل بودش.

0 ❤️

378615
2013-05-02 02:56:15 +0430 +0430
NA

دروغگوی پست کی گفته رویاهای دست نیافته ات را بنویسی اگه اونطور که میگی در حال سکس کسی وارد میشود یا پدرش میومد از خواب و رویا بیدار میشودی چاخان

0 ❤️

378616
2013-05-02 03:17:36 +0430 +0430
NA

قایم بایشک ؟
قایم باشک ؟
قایم موشک ؟
ذجر ؟
زجر ؟
ظجر ؟

0 ❤️

378617
2013-05-02 03:29:43 +0430 +0430
NA

دروغگوی پست جدو آبادته
تو تاحالا سکس نکردی عقده ای؟

0 ❤️

378618
2013-05-02 04:08:11 +0430 +0430
NA

خيلي قشنگ بود.مرسي

0 ❤️

378619
2013-05-02 06:41:41 +0430 +0430
NA

پریود از خنده دارم میمیرم . دمت گرم
123290843313.gif123290843313.gif123290843313.gif

0 ❤️

378620
2013-05-02 06:53:21 +0430 +0430
NA

مریم به من ‍‍‍‍‍‍‍‍بانمیده از‍کون میخوام اون نمیده مریموبردم توزیر زمین خوابوندمش روی زمین باباش اومد توزیر زمین کردتوکونم باوازلین :))

0 ❤️

378621
2013-05-02 07:21:30 +0430 +0430
NA

پریود دمت گرم به اندازه صد تا جک خندیدم 'مخصوصا تو کونم 22 بهمن بود رو واقعا عالی اومدی ایول

0 ❤️

378622
2013-05-02 08:48:34 +0430 +0430
NA

كوس خل خر براي اولين بار تونسته بكنه توش تا دسته! پس بچه ها نتيجه ميگيريم كه اين آقا نفر آخر بوده است.به پاي هم پير شيد جندگان.

0 ❤️

378623
2013-05-02 13:01:33 +0430 +0430
NA

ELI2020 كجا؟! چجورى؟! به منم ياد بده رفتنو… :?

پريود دمت گرم خخخخخخخ :))

0 ❤️

378624
2013-05-02 13:14:18 +0430 +0430
NA

man nemikham fosh bedam vali khodet beshin yebar dastaneto bekhon melato chi farz kardi akhe??akhe kodo dokhtare k too avalin didaresh bad az chandin sal faghad vase inke bet alaghe dare biyad bet bede age jende ham bashe bazam inkaro nemikone.dovoman in hame shoma too otagh bodin ama kasi shak nakard o aslan sedatoon nazadan.akhe in kose shera chiye k neveshti jalghhoz

0 ❤️

378625
2013-05-02 15:14:53 +0430 +0430
NA

داستانت خیلی خوب نبود از لحاظ نگارش 10 میگیری املا8موضوع14ولی توصیف صحنه های سکسی5 میگیری

0 ❤️

378626
2013-05-02 19:07:21 +0430 +0430
NA

من واقعا نمیدونم شما پسرا چرا فکر میکنین دخترا موقع ارضا شدن تکون میخورن :-)))) معلومه تا حالا یا رابطه نداشتین یا دختره ارضا نشده و الکی ادا دراورده که دلتون نشکنه…احمقهایی که تو داستانهای تخیلیتون مینویسین دختره یک تکون خورد و ارضا شد یا آبش پاشید بیرون اقلا برید یکم مطالعه کنین…دخترا موقع ارضا نه اونجوری تکونی میخورن که شما بفهمین نه شلنگ دارن اونجاشون که آب بپاشه بیرون.

0 ❤️

378630
2013-05-03 05:45:48 +0430 +0430
NA

:O آخه احمق آدم سکسی که با عشقش میکنه رو جایی جااااااااار میزنه؟!!! یا خالی بستی یا طرفو دوس نداری!!!

0 ❤️

378631
2013-05-03 07:45:52 +0430 +0430
NA

آخ كه سر كيرم وول وول شد

0 ❤️

378632
2013-05-03 08:58:57 +0430 +0430
NA

سامی جون دلم نیومد نظر نرم

کککککییییییرررررررمممممم تو این خیال بافیت

0 ❤️

378633
2013-05-03 09:05:15 +0430 +0430
NA

میگه دودول بازی
نكنه اونم دودول داشته
اصلا بگیم داستان واقعیت داره
ولی بدون گفتن كردن زن آینده خود ب كل ایران شاهكار نیست

0 ❤️

378634
2013-05-03 19:06:16 +0430 +0430
NA

پریود کیرم تو روح پر فتوحات حقا. که اسمت لیاقت خوب به گند کشیدیش…sexadicet…بابا یه مقدار خود ارضایت طولانی کن میبینی دخترا آبی بعد ارگاسم دارن که در حدجیش. کردنت…اما اون حس وحال یکی مونده به آخرکار اکثرخانمها رو خسته وبه باورشون همون ارگاسم اصلیهعزیز بابایه مقدار هزارتومن بزرگ تر انتخاب کن ت

0 ❤️

378635
2013-05-03 19:21:25 +0430 +0430
NA
عالیه
0 ❤️

378636
2013-05-04 00:27:54 +0430 +0430
NA

کيرم دهنت بچه کونى با اين داستان کيريت
تخم خراب
اين چى بود نوشتى اخه

0 ❤️




آخرین بازدیدها