وقتی فهمیدم بابام صیغه میکرده

1399/09/10

شاید این داستان زیاد سکسی نباشه برای تو ولی یه حقیقت تلخه برای من…
من پسر هستم تک فرزند هستم بابام هم 43سالش هست خودم الان تا چند ماه دیگه میشه 18سالم مامانم رو سه سال پیش از دست دادم.
تو این چند سال مرگ مادرم خیلی ها فک و فامیل هی به شوخی و کنایه به خودم یا حتی به بابام میگفتن برو زن بگیر.خیلی این من رو اعصبانی میکنه اصلا دوست ندارم حتی یه بار رفته بودن یه زن جوان پیدا کرده بودن یه بابام هم نشونش داده بودن اما بابام قبول نکرد من اون چند روز وقتی فهمیدم حتی میخواستم خود کشی کنم خیلی سخته من نمیتونم مثل بقیه کنار بیام.
بابام هم ادمی نیست که هر زنی رو دید بکنه و حشری بشه ما تو آپارتمانی هستیم که خب بابام با همه همسایه ها و خانوم دوست هست ولی مثل این فیلم سوپر های تخیلی نبوده با زن مردم رابطه بر قرار کنه. حتی یکی از همسایه های ما از شوهرش طلاق گرفته و با دو تا بچه هاش هست که کوجیک هستن ولی هیچ رابطه ای در کار نبوده.
منم همیشه این فکر تو ذهنم بود اخه چطور بابام با کسی سکس نکنه تو این چند سال جق هم‌بعید میدونم بزنه(راستی مادرم چند سال قبلش هم که مریض بود بابام میدونم نمیتونست باهاش سکس کنه به خاطر حال بد مادرم)
چند بار تو خونه دیدم بابام که گوشی دستش هست همش تو‌ تلگرام هست و داخل کانال ها یه بار داشتم میرفتم اب بخور تو اشپز خونه بابام جلو تلویزیون بود دیدم عکس یه زن داره تو تلگرام نگاه میکنه نفهمید من دیدم.شک‌کردم بابام کلا نمیزاره نزدیک گوشیش بشم یا بهش دست بزنم منم صبر کردم تا فردا
فردا بعد از ظهر بابام که خواب بود رفتم رمز گوشیش رو باز کردم و شماره بابام زدم تو تلگرام خودم و پیامش که تایید شد اون پیام تلگرام هم پاک کردم که نفهمه بعد هم رفتم تو اتاقم
رفت داخلش چیز خاصی نبود این کانال های خبری و سیاسی و …بود تا رفتم یهو یه کانال دیدم رفتم داخلش عکس اندام زن ها بود که نوشته بود شماره تماس و قیمت رفتم تو قسمت چت ها(اینم بگم بابام کلا چت نمیکنه تو تلگرام نه تو گروه ها نه اینکه پیام کسی بده اگه کار کسی داشته باشه زنگ میزنه)ولی دیدم یه زن هست عکسش بود دیدم بابام باهاش چت کرده رفتم پیام هارو از اول نشستم خوندم از سال 2016تا حالا اولین تاریخ چتشون بود دیدم کامل خوندم فهیمدم بابام این زن رو اول صیغه کرده ولی الان چند ساله باهاش رابطه داره حتی عکس های سکسی هم برای هم فرستاده بودن خیلی خیلی اعصابم خورد شد از خونه رفتم بیرون رفتم تو خیابون شروع کردم به گریه کردن نمیدونم چرا دلم خیلی گرفته بود یکم بعدش اومد خونه بابام هم رفته بود بیرون منم رفتم دوش گرفتم رفتم تو اتاق شب هم سر شام به پدرم هیچی نگفتم.کلا دو سه هفته اینجوری بودم ولی کم کم خودم رو قانع کردم حالم بهتر بود هر روز بابام باهاش چت میکرد.
یه روز دیگه رفتم دیدم بابام نوشته کی بیام و…که اخرش ساعت هفت شب قرار گذاشته بودن بابام ساعت شیش بود رفت بیرون منم موتور روشن کردم پشت ماشین بابام تو راه چند جا از بابام عقب افتادم و گمش کردم اما اخر سر بهش رسیدم دیدم رفت تو یه کوچه و جاو یه خونه نسبتا خوب وایساد(یعنی نه خونه خراب و در به داغون بود ته زیاد خفن و لاکچری یه خونه معمولی ظاهرش که اینطوری بود) بابام رفت داخل دو ساعت تو کوچه علاف وایساده بودم که دیگه دیدم بابام در اومد و سوار ماشین شد
چت کردن ها ادامه لاشت رفت اوند های بابام تا اینکه رسیدیم به عید 99بابام گفت با حسین دوستش چهار روز برن اصفهان برای خریدن یه تراکتور برای پدر حسین که معامله کنن منم گفتم‌ باشه. اما تو چت میدونستم ماجرا چیه دیدم بابام پیامش داده کیمیا عزیزم فردا صبح اماده باش بیام که بریم دیگه.
از کیمیا هم بگم چهره اش که زیبا بود موهای طلایی و عکس هایی که هم برای بابام فرستاده بود تو چت ممه ها و کص و کون تمیز و زیبایی داشت حتی فیلم هم برای بابام فرستاده بود دستش رو کصش بود میمالید و…
گذشت تا اینکه مرداد بود منم دیگه تصمیم رو گرفتم اخر هفته بود بابام رفته بود روستا.منم موتور برداشتم رفتم دم در خونه کیمیا.خیلی استرس داشتم خیلی سوال و خرف ها تو دلم بود میخواستم باهاش حرف بزنم اما میترسیدم میگفتم اگه به بابام‌بگه چی اگه با بابام کات کنه بابام از چشم‌من می بینه دل و زدم به دریا و زنگ زدم.ایفون رو برداشت گفت کیه گفت میشه بیاید دم در گفت الان میام
منتظر شدم اومد گفت بفرمایید امرتون.‌گفتم من میخوام یه جند تا سوال و یکم حرف بزنیم اما قول بدید به کسی نگید(اینم منو میشناخته بود انگار بابام عکسم رو نشون داده بوده و به روی خودش نمیاورد و راحت گفت باشه)گفت باشه بیا تو حیاط جلو در زشته.
منم رفتم تو همه چیز براش تعریف کردم گفتم فهمیدم با بابام دوستی اونم اولش تعجب کرد و انگار ناراحت یا خجالت کشیده بود
گفتم چی شد با بابام دوست شدی بگو من میخوام همه‌چیز بدونم الان 17سالمه همه‌چیز رو میدونم دیگه اونم گفت من‌ شوهرم رو تو تصادف از دست دادم کارم‌ هم داخل یه شرکت کشاورزی بود.گفت منو گفتن باید بری این شهر برای کار بابات هم که میومد از شرکت ما هر ماه کود و سم و …کشاورزی برای مغازه اش بخره منم اونجا کم کم ازش خوشم اومد یکم باهم حرف زدیم فهیمدم اون‌ تنهاست و منم تو این شهر تنهام اول در حد حرف زدن بود بعد کم کم باهم دوست شدیم و بابات منو تو شهر میبرد و بعد کار میومد دنبالم حرف و میزدیم و درد و دل میکردیم اما بعدش میخواستیم رابطه دشته باشیم رفتیم صیغه کردیم اول صیغه یک ماهه بودیم و دیگه کم کم عاشق شدم
کیمیا میگفت عاشق هم دیگه شده بودن و مثل زن و شهور بودن و حتی بعدش صیغه یک ساله شدن. گفتم خب چرا پس بابام نیومد باهات ازدواج کنه اون گفت بابات‌دوست نداشت کسی رو جای مادرت بیاره و منم میدونستم پدر مادر مخالفت میکنن اخه کیمیا 33سالش بود و اختلاف سنی زیاد بود.
منم وقتی با کیمیا حرف زدم دیگه خوشحال بودم نمیدونم چرا بهش گفتم نگو به پدرم که من میدونم الان چند ماهه با کیمیا حرف میزنم درد و دل میکنم حتی میگه بابام کجا رفته چیکار کرده. بابام هم هر روز اگه وقت بیاره بیشتر با کیمیا هست و رابطه دارن
من یه حسی که دیگه هم دارم اینه که دوست دارم سکس بقیه یا بابام رو ببینم به کیمیا گفتم اولش مخالفت کرد و خیلی ناراحت شد اما بعدش راضی کردمش رفتم یه دوربین گوپرو خریدم رفتم تو اتاقش نصب کردم که پیدا نباشه بعد سکس بابام رفتم خونه کیمیا دوربین رو برداشتم فیلم رو دیدم کیمیا اولش خجالت میکشید اما بعدش اونم با من نگاه میکرد منم که خیلی حشری و کیرم سیخ میشد.همه فیلم ها رو داخل لپ تاپ میریختم و خونه جق میزدم یه بار دیگه فیلم رو دیدم خیلی حشری بودم کیمیا هم گفت الان‌ داری میبینی منم دیگه طاقت نیاورد و رفتم‌ پریدم رو کیما و شروع کردم‌ بوس کردن و بدنش رو دست مالی کردن سریع شلوارش تا نیمه کشیدم پایین و کیرم رو بدون هیچ روغنی یا نرم کننده ای خشک کردم تو کونش یه اهی سر داد که نگو منم تو کون سفید و نرم و ژله ای ده ثانیه تلمبه زدم و ابم اومد. خلاصه داستانم زیاد شد راستی منم یکی‌ دوبار باهاش سکس کردم اگه دوست دارید بگید براتون بگم شرمنده طولانی شد به روح مادم قسم‌ همه داستان واقعی بود به خاک مادرم قسم لطفا فحش ندید یا نگید دروغ بوده

نوشته: کیوان


👍 4
👎 19
61001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

779378
2020-11-30 00:04:32 +0330 +0330

گرچه حقیقت تلخه ولی خوب کاهی اوقات خیلی سنگینه🤔😭😭

0 ❤️

779386
2020-11-30 00:20:13 +0330 +0330

خوب پدرت صیغه کرده جنده بازی که نکرده شاکی شدی! اونم مرده نیاز داره کیمیا نبود ممکن بود کون خودت بزاره!! از من میشنوی بهش بگو رابطشون و علنی کنن بیاد خونه شما شبا بابات میکنه روزا خودت!! خوشگلم که میگی هست!! تازه خونه اونو هم میدین اجاره پولشو میارن تو زندگیتون تو میخوری!


779430
2020-11-30 05:01:09 +0330 +0330

به شما هیچ ربطی نداشت و پاراگراف آخر هم دست به قلم نوشتی؟ 👎

0 ❤️

779472
2020-11-30 12:24:32 +0330 +0330

چقدر تو بچه بیخود و گوه یی هستی
چرا باید از رابطه پدرت حالت بد شه
آدم همه چی میفهمه تو این سایت
حس تنفر خاصی ازت پیدا کردم نمیدونم چرا

2 ❤️

779503
2020-11-30 16:58:59 +0330 +0330
+A

بچه تو رو چه به دخالت به کار بابات

2 ❤️

779523
2020-11-30 21:47:49 +0330 +0330

****خدا مادرتو بیامرزه
از کوسمخ بودن تو دق کرد

1 ❤️

779676
2020-12-01 20:08:37 +0330 +0330

من پورن هاب همش استپ مادر میبینم، نمیدونم چرا دوس دارم.

1 ❤️

785059
2021-01-06 11:30:12 +0330 +0330

کامنت ها واقعا برای اولین بار همه
زیر صفرررررررررر،
شما جریان اینو متوجه شدین؟
بچه کونی ادا تنگا در آورد که آخرش بگه به کسیکه الان صیغه پدرش هست(( کاری به این ج ن ده سازی آخوندها صیغه اختراع کردن ندارم کلا این موضوع یعنی فعلا تو مملکت زن و مرد حلال هست رابطه اونا))) بعد این جا ک ش چپقی کونش کرده و بگه چه سفید بوده؟ آیا به این امر که سک س پسر با زنیکه قبلا محرم و حلال بوده بر پدرش و حتی اگر یکبار نزدیکی پدر با زنی باشه بر پسر اون مرد حرام هست توجه کردید؟ اونهمه ادعا خیانت و نمیدونم محارم فلان دارید .پس کجا رفته؟؟؟ نکنه چون به روح مادرش رو قسم خورد باور کردید؟ امثال این دیوث کثیف زیاد هستند بخاطر خودنمایی یا درست جلوه دادن جلوی ملت مادر خودشون را گفتند از دست دادنند
ای ک ی رم ت… هیچی ولش کن اه.

2 ❤️




آخرین بازدیدها