16 سالگی السانا (۲)

1402/06/04

...قسمت قبل

همونطور که قسمت قبلی گفتم اوایل 16 سالگی اولین سکسمو با عباس داشتم. از اون به بعد هر چهارشنبه پنجشنبه که مامان و بابام میرفتن مطب قزوین منو عباس سکس می کردیم. من به عباس که پسر بدقیافه و اهل پایین شهر بود هیچ حس عاطفی نداشتم ولی انصافا خیلی سکسامون عالی بود و خیلی خوب منو میکرد. حین سکس با تمام وجودم میبوسیدمش و بهش میدادم ولی بعد از سکس حسی بهش نداشتم. برای همین خلا عاطفی که توی زندگیم بود تصمیم گرفتم در کنار سکسی که با عباس دارم با با یکی از هزاران پسری که پیگیرم بودن دوست شم. اسمش اشکان بود یه پسر ۲۰ ساله که دانشجو بود و اونم خونشون نیاوران بود و واقعا پسر خوبی بود. خیلی دوسم داشت و هر لحظه میگفتم بیاد دنبالم میومد. اندام معمولی داشت و کلا از نظر جنسی بهش فک نمی کردم و رابطمون صرفا عاطفی بود. فقط دستامو میگرفت و من فرصت لب گرفتن تا الان نداده بودم بهش و اونم عجله زیادی برای مسایل جنسی نداشت.

یه روز درمیون اشکان میومد دنبالم میرفتیم دور دور. روزای پنجشنبه و جمعه هم که خونمون خالی بود عباس میومد خونمون و منو یکی دو دست میکرد. البته گاهی بعد از سکسم با عباس به اشکان میگفتم میومد دنبالم و می رفتیم بیرون برام پیتزا یا پاستا میگرفت و خستگی سکس از تنم میرفت و انرژیم برمیگشت. همیشه برا اشکان سوال بود چرا روزهای چهارشنبه پنجشنبه که میاد دنبالم چشمام خواب آلوده و خستم. منم بهش میگفتم روزایی که مامان بابام نیستن من میشینم خونه حسابی درس میخونم واسه همونه.

هرچی میگذشت سکسم با عباس نه تنها تکراری نمیشد بلکه جذابتر هم میشد. کاملا با بدن هم آشنا شده بودیم و میدونستیم با چه مدلهایی سکس کنیم. گاهی از اینترنت مدل های جدید میگشتیم پیدا میکردیم. من یه جعبه کارت مدل های سکس قرض کرده بودم از یکی از دوستام که دوست پسرش از ترکیه آورده بود. 40 مدل سکس داشت. کارت هارو بر میزدیم و بعد یه کارتو انتخاب می کردیم ببینیم چه مدلی سکس کنیم. گاهی یهو وسط سکس من بلند میشدم میدیدم تو خونه به عباس زبون درازی می کردمو بهش میگفتم بهت نمیدم. اونم می افتادم دنبالم و هردوتامون حسابی میخندیدیم و بالاخره منو یه جای خونه میگرفت و منو خم میکرد ایستاده از پشت دستامو میگرفت کیرشو میکرد تو کسم و میکرد. بازی های سکسیمون خیلی جذاب بود. زندگیم همه جوره خوب بود. رابطه جنسی فوق العاده ای که با عباس داشتم و رابطه عاطفیم با اشکان که تکمیلش می کرد. نمیخواستم به اشکان بدم چون شنیده بودم پسرا بعد از کردن حس عاطفی شون کم میشه. میخواستم رابطمون صرفا عاطفی بمونه. البته گاهی عذاب وجدان میگرفتم به خصوص روزایی که به عباس میدادم و بعدش با اشکان میرفتیم رستوران. با خودم میگفتم الان عاشقونه دستامو گرفته و نگام میکنه خبر نداره یه ساعت پیش تو خونه منو یه پسر دیگه لخت با خوشحالی همو تو خونه دنبال میکردیمو گوشه های مختلف خونه با هم سکس می کردیم. بنده خدا فک میکرد من باکرم و حتی دستم به دست پسر دیگه ای نخورده. نمیدونس عباس تک تک نقاط بدنمو لیس میزنه و هرجا رو بخواد دس میکشه و کسمو هر مدلی که دلش بخواد میکنه.

بعد از یه مدت عباس گفت که میخواد دوباره منو از آکبندی درآره. گفتم من که دیگه آکبند نیستم. گفت کونت که آکبنده. گفتم وای نه کونم نه. تو که کسمو میکنی دیگه واسه چی میخوای ازکون هم بکنی آخه؟ گفت یه لذت دیگه داره باز کردن آکبندی کونت. حس قدرت بهم میده که جفت سوراخات بذارم. حرفاش حشریم کرد و منم که دوس داشتم یه بار دیگه لذت اپن شدنو تجربه کنم بهش جواب مثبت دادم. عباس کیرشو روغنی کردو کونم گذاشت. اولین دخولش خیلی درد داشت ولی هرچی می کرد باز میشد و لذتش بیشتر میشد. من جر خوردنو تحقیر شدنو دوس داشتم و کون دادن هم برام تجربه شیرینی شد. از اون روز به بعد وقتی سکس داشتیم جفت سوراخامو میکرد. اینجور که هی کیرشو از کسم درمیاورد میذاشت تو کونم و از کونم درمیاورد میذاشت تو کسم. دیوونم میکرد این پسره دیوونه.

بعد از چن ماه رابطمو با عباس به هم زدم. رفتارهای جنسی عباس به مرور عجیب میشد و چیزای جدید و عجیبی رو میخواست تجربه کنه. آخرین بار ازم درخواست تریسام کرد. گفت یکی از دوستامو راضی کنم که آقا دو تا دختر همزمان بکنه که من خوشم نیومد و تبدیل شد به آخرین قرارمون. دیگه بهش ندادم.

یه ماه بعد از تموم کردن با عباس دیگه کسی نبود منو بکنه. یه روز که حشر امونمو بریده بود تصمیم گرفتم به یکی از فالوورای اینستام بدم. اون روز نشستم عکسای چند تا از پسرایی که اومده بودن دایرکتم رو چک کردم و جواب چندتاشونو بعد از مدتها دادم. اونی که زود پیام منو دید خوش شانس بود چون من خیلی حشری بودم و میخواستم زود بدم. میدونستم کاری که میکنم عجیبه ولی حشر و هیجان نوجوانی باعث شد باهاش بعد از نیم ساعت حرفای سکسی رو شروع کردم و قرار سکس گذاشتیم. اینقد زود قرار سکس رو گذاشتیم که فکر می کرد دارم سر کارش میذارم. اینبار تو خونمون قرار نذاشتم چون نمیخواستم آدرس خونمونو بدونه. رفتیم خونشون بهش دادم ولی چه دادنی. کیرش کوچیک بود و نمیتونست مثل عباس منو بکنه. تازه اونجا بود که قدر عباس و کیرشو دونستم و فهمیدم قرار نیست هر سکسم مث سکس با عباس باشه. این اولین و آخرین دادنم به اون پسره بود.

یه هفته بعدش بالاخره تصمیم گرفتم عقاید ندادنم به دوست پسرم رو بذارم کنار و بالاخره به دوست پسرم اشکان که دوسم داشت بدم. البته این تصمیم رو هم داشتم که موقع دادن تنگ بازی دربیارم که اشکان فک کنه باکرم و اولین بار اونه که جرم میده. اون هفته ای که قرار گذاشتم اشکان بیاد خونمون ما خونمون دو تا کارگر کار میکردن برا یه سری تعمیرات تو آشپزخونه. سه شنبه اولین روزی بود که اومده بودن. روز چهارشنبه که مامان بابام قزوین بودن قرار شد من خونه مامان بزرگم بمونم و خونه پیش مردای غریبه نمونم. قرار شد کارگرارو اون دو روزی که مامان بابام نیستن همچنان کار کنن تا کار تموم شه و جمعه راحت خونه در اختیارمون باشه.

من که حشرم زده بود بالا ساعت ۵ از خونه مامان بزرگم بیرون زدم و گفتم با دوستم میرم بیرون. اشکان اومد دنبالم و رفتیم دم در خونمون. بهش گفتم تو توی ماشین بمون تا من برم خونه از کارگرا بپرسم که تا کی هستن. رفتم داخل خونه دیدم فقط یکی از کارگرا به اسم جلیل خونس. بهش گفتم آقا جلیل تا کی تشریف دارید؟ گفت تا یک و نیم ساعت دیگه. با خودم گفتم اح. ای بابا. رفتم تو اتاق زنگ زدم اشکان گفتم باید یک و نیم ساعت وایسی. اونم گفت تو اصن بگو دو روز. من هر چقدر بگی وایمیستم عشقم.

من از این فرصت استفاده کردم و نشستم به ناخنهای دست و پام با دقت لاک زدم و بهترین لباسامو پوشیدمو کلی آرایش کردم و حتی صندل های پاشنه بلند مهمونی رو که تازه خریده بودم و کفش تمیز بود رو پوشیدم . دیدم عه هنوز یه ساعت مونده. تحمل نکردم و رفتم به جلیل گفتم میشه یکم زودتر برید امروز؟ من دوستم میخواد بیاد زبان کار کنیم. برگاش ریخت از سر و وضعم و زبونش خشک شد. خندید گفت برا زبان خوندن اینقدر تیپ زدی و خوشگل کردی؟ عصبانی شدم گفتم به شما چه؟ شما فقط کارگری. جمع کن برو لطفا. گفت ببین کوچولو من از پنجره دوس پسرتو دیدم تو ماشین منتظره و همش داره به خونه شما نگاه می کنه. سر منو شیره نمال. یهو مظلوم شدم گفتم آقا جلیل تورو خدا به مامان بابام نگیدا. گفت من که میدونم میخوای باهاش سکس کنی. از کلماتی که استفاده می کرد شوکه شده بودم. چقدر پررو حرف از سکس میزد. من جواب دادم نه نمی خواهیم سکس کنیم. نیشخند زد گفت فک میکنی من بچم؟ گفتم میشه لطف کنید نگید به بابا مامانم؟ گفت تو راستشو بگو تا نگم. از جلو سکس می کنین آره؟ برگام ریخته بود از حرفاش. یهو بی هوا با عصبانیت گفتم آره. حالا میشه بری؟ گفت عههه تو این سن از جلو سکس دارییییی. دختری به خوشگلی تو معلومه پردشو میزنن تو این سن. گفتم پررو نشو دیگه. گفت تو که میدی به یکی که با تجربست بده. به کسی بده که کیرش اینقد باشه. همون لحظه کیرشو از رو شلوار پارچه ای گشادش گرفت و نشون داد. یه متر رفتم عقب و داد زدم چه غلطی می کنی؟ نزدیک بشی به مامان بابام میگم. گفت نگران نباش کاریت ندارم. فقط میخوام بزرگترین کیری که تو زندگیت میتونی تجربه کنیو از دست ندی. بعد کیرشو از شلوارش انداخت بیرون. باورم نمیشد. این کلفت ترین کیری بود که تو زندگیم حتی بین تموم پورن هایی که دیده بودم داشتم میدیدم. کلفتی کیرش سه برابر کلفتی کیر عباس بود. اصن غیرعادی بود کیرش. انگار کیر یه آدم عقب افتاده باشه. غیرعادی کلفت بود. طولش مثل قد خودش متوسط بود ولی عرض کیرش مثل عرض بدنش خیلی زیاد بود. بدنش چهارشانه و پهن و عریض بود و بازوهای خیلی کلفتی داشت. بدنش پر بود و حتی یکم شکم هم داشت. بدنش تیره بود و کیرش سیاه بود. سیاهیش مث کیرای سیاهپوستا نبود. یه جورایی تیره بود و بنفش کبود میزد رنگش. سر کیرشم بنفش کم رنگ بود. وسط کیرش حتی یکم کلفت تر بود.

میخواستم فرار کنم و داد بزنم سرش ولی با دیدن کیر فوق العاده کلفتش آب دهنمو قورت دادم و زل زده بودم بهش. یهو بهش نگاه کردم و گفتم خجالت نمی کشی با این سنت؟ این چه کاریه؟ من فقط 16 سالمه. گفت آره من 50 سالمه ولی بدون قدر این بدن تازه تورو فقط من میدونم که چجور بکنمش حسابی لذت ببری. هیچوقت تو زندگیت هیچ جا نمیتونی همچین کیری پیدا کنی. گفتم تف بهت عوضی آشغال. گمشو برو بیرون. دویدم اتاق و گوشیو برداشتم. یکم مکث کردم گوشیو دوباره گذاشتم زمین و فک کردم. کیرش همش تو ذهنم بود. با خودم گفتم وااااای عجب کیر کلفتی داشت. بی اختیار دستمو بردم سمت کسم و یکم مالیدم. حشری شدم و بازم به کیرش فک کردم. واااااااای مگه میشه همچین کیری وجود داشته باشه؟ وااااای این کیر باید بره تو کسم. وای میخوام جر بخورم. ولی این کیر واسه یه کارگر 50 ساله. خب مگه تو تضاد رو دوست نداری؟ مگه سکس ممنوعه دوس نداری؟ این تهشه دیگه. کلفت ترین کیر دنیا که واسه یه کارگر زشت و خیکی 50 سالس کس من ۱۶ ساله کوچولو رو بگاد. وااااای عجب چیزی بشه. یهو به اندامم نگاه کردم گفتم آخه این بدن ظریف و ناز و صاف و بدم این آدم بگاد؟ به ظرافت انگشتای پام نگاه کردم که با دقت لاک زده بودم به کمر باریکم به صافی پوست بی موی بدنم. ینی اینارو مفتی تقدیم این غول بی شاخ و دم بکنم؟ با حشر به خودم جواب دادم آره میخوام منو بگاد. دستام میلرزید از حشر. با همون سر و وضع از اتاق در اومدم رفتم پیشش گفتم پس چرا نمیری عوضی؟ دوباره کیرشو از شلوارش درآورد گفت بالاخره میخوای اینو یا نه؟ گفتم نه نمیخوام. از لحنم و رفتارم فهمید ناز میکنم چون که اگه ناز نمیکردم برنمیگشتم پیشش. گفت بیا جلو بگیرش دستت ببین چجوریه بعد بگو نه. گفتم خجالت بکش دس نمیزنم. گفت بیا یکم جلو. رفتم جلو گفتم ها چیه؟ اومد جلو گفت دست بزن بهش ببین چجوریه. با خودم گفتم ناز کردن بسه بگیرش دیگه مگه نمیخوای این کیرو. یه دقیقه مکث کردم و آروم دستمو بردم کیرشو گرفتم. لبخند زد گفت چطوره؟ دستمو کشیدم به کیرش. انقدر کلفت بود که دستمو نمیتونستم دور کیرش حلقه کنم. از حس کلفتی کیرش بدنم لرزید. کیرش حسابی گوشتی بود ولی وقتی با انگشتام فشار میدادم استخونشو حس میکردم. در کل مثل یه تیکه گوشت کلفت بود.

بهم گفت زانو بزن. گفتم چرا؟ هیچی نگفت و فقط نگام کرد. منم آروم زانو زدم. خودمو زدم به اون راه گفتم خب چیکار کنم؟ بازم چیزی نگفت. فهمیدم باید رودروایسی رو کنار بذارم. سر کیرشو به زحمت زیاد جا کردم تو دهنم . انقد سر کیرش بزرگ بود که دهنم داشت جر میخورد. لبای دهن کوچولو مو کاملا باز کرده بودم. سرشو درآوردم و شروع کردم به لیسیدن کیرش. وای وسط کیرش حتی خورده کلفت تر هم هس. دس کشیدم به تخمای بزرگش. خایش عرق کرده بود. ولی یهو زبونمو گذاشتم روش و یه لیس که زدم عرقش رفت و دیگه حسابی لیس زدم. با خودم گفتم: باورت میشه السانا؟ داری کیر و تخمای کارگر خونتونو لیس میزنی؟
بهم گفت بلند شو بریم اتاقت بکنمت. استرس گرفتم و بدنم مثل بید لرزید. گفتم این داخل من جا نمیشه. گفت جاش می کنم. از این حرفش ناخودآگاه زبونمو گاز گرفتمو با دستم محکم کسمو فشار دادم. گفت از کیرم بگیر منو دنبال خودت بکشون اتاقت. از کیرش گرفتم و از جلو میرفتم و میرفتیم اتاقم. وقتی رسیدیم اتاقم لباساشو دراورد و بهم گفت لباساتو درآر. منم با لرز و استرس و تردید لباسامو در میاوردم. همش با خودم میگفتم داری چیکار میکنی السانا؟ یعنی میخوای به این مرد گنده بدی؟ لخت جلو آینه قدی اتاقم وایسادیم یه لحظه. عرض بدنش چهار پنج برابر عرض بدن من بود. بدن سفید و ظریف و بی موی من کنار بدن تیره و پرموی اون یه تناقض عجیب بود که شدیدا حشریم کرد و به خودم گفتم آره میخوام به این غول بی شاخ و دم بدم.

منو بلند کرد نشوند رو تخت لای پامو باز کرد چند بار کسمو لیس زد. سیبیلاش میخورد به بالای کسم. حسابی دیوونه شدم. بعد مچ پاهامو گرفت پاهامو از هم باز کرد. انقدر قوی بود که نمیتونستم پاهامو دیگه حتی یه درجه جمع کنم. دستمو دراز کردم از تو کشو وازلینو درآوردم دادم بهش گفتم روغنیش کن. کیرشو روغنی کرد و گذاشت دم کسم. جلیل مگه میشه این کیر بره تو کس من آخه؟ از اینکه جلیل صداش زدم حشری شد و گفت جاش میکنم وایسا. کیرشو فشار داد به کسم. کسم از فشارش درد کرد ولی کیرش نرفت تو. به یار دیگه تلاش کرد ولی سرش از کلفتی بیش از حد نمیرفت تو. یهو گفتم ولش کن دیگه جا نمیشه قسمت نبود. گفت دراز بکش فقط یه بار دیگه امتحان میکنم. گفتم نمیخواد. گفت فقط یه بار دیگه. گفتم باشه فقط یه بار. این بار که میدونست بار آخرشه مچ پاهاموگرفت دندونای زردشو محکم به هم فشار داد کیرشو با تمام قدرت و زور فشار داد به کسم و بالاخره سر کیرش رفت تو کسم. جیغ خیلی بلندی کشیدیم و جشام از حدقه درومد. دهنم وا مونده بود و هاج و واج نفس نفس میزدم. یه هل محکم دیگه داد و کیرش تا نصف رفت تو کسم. دوباره جیغ بلندی کشیدم و کامل حس کردم کسم جر خورد. تن تن آی آی میکردم و هاج و واج لای پامو نگا میکردم و زمینو چنگ میزدم. یکم کیرشو حرکت داد تو کسم و بعد خم شد روم. تو چشام نگاه کرد و گفت بالاخره کردمت. اینو گفت و بازم دندوناشو محکم به هم فشار داد و کیرشو تا ته فشار داد تو کسم. بدنش خورد به کسم. کلفتی کیرش انقدر زیاد بود که لای پام کلا پر شده بود و نگران شکستگی لگنم شده بودم. کیرشو یکم برد عقب دوباره تا ته گذاشت تو. بعد دوباره صاف کرد بدنشو یه پامو گذاشت رو تخت فقط یه پامو بلند کرد جوری که کونمو هم یکم بلند کرد. کیرشو آروم آروم میبرد تا دم سر کیرش بعد تا ته فرو میکرد تو کسم. تو آینه نگاه میکردم که چجور کیر به اون کلفتی از کس سفیدم میاد بیرون و یهو ناپدید میشه تو کسم. جفتمون نگاهمون خیره شد به شکمم که وقتی کیرش میرفت تو از بزرگی کیرش شکمم یکم میومد بالا. وقتی میبرد عقب شکمم میره پایین. دیوونه شده بودیم از این صحنه ها. اون باورش نمیشد منو میکرد منم باورم نمیشد به اون میدم. فقط آی آی میکردم و بدنم میلرزید از حشر. وقتی کیرش میرفت تو از کلفتی کیرش لبای کسمو میکشید به داخل و وقتی میومد بیرون لبای کسم میومد بیرون. لبای کسم با این وضع داشت جر میخورد. سکس عجیبی بود. بهم گفت هرکی جای تو بود الان داشت زار زار گریه میزد زیر کیرم. تحملت بالاست. نمیدونست که من جر خوردن و درد سکس رو دوست داشتم. از لذت طرف مقابلم هم لذت میبردم. اون داشت دیوونه میشد از کردنم و باورش نمی شد و منم از لذت بردن اون لذت میبردم.

کیرشو کامل درآورد بیرون. دوباره فشار داد سرش به زحمت و با درد رفت تو و کوبید به ته کسم. دوباره کامل درآورد بیرون. گفتم وای نه درنیار. بذار بمونه تو. وقتی درمیاورد کیرش با درد زیاد میرفت تو ولی عجب لذتی داشت. حدود ۱۰ بار پشت سر هم کیرشو کامل درآورد بیرون و گذاشت تو. داشتم از حال میرفتم. هر چقدر که درد زیادی داشت چند برابر اون لذت داشت. اون هم شدید لذت میبرد از جر خوردن کسم. میگفت باورم نمیشه این کیر داره میره تو بدن کوچولوت دختر دبیرستانی. کیرشو می گرفت دستش نگاه میکرد و میگفت کیر گندمو ببین. بعد میذاشت تو و میگفت اوففففف کس تنگت پاره شد. چشام از لذت و درد داشت سیاهی میرفت تو آینه نگاه کردم و گفتم وای شاید بمیرم زیر این کیر.

بعدش منو بلند کرد بغلم کرد پاهامو دور کمرش حلقه زدم. دستامم دور پشتش. شروع کرد به بالا پایین کردنم تو بغلش. منم آه و اوه میکردم و اون از دیدن صورتم و درد کشیدنا و آه و اوهم لذت میبرد. میخواست لبامو ببوسه من صورتمو کردم اونور. چندشم میشد از بوسیدن لباش. با اون دندونای زرد و بی ریختش.

بعد با همون وضع بلند شد ایستاد. منم که تو بغلش رو هوا. پاهام دور کمرش. دستام دور گردنش. دو دستی از کونم گرفت کونمو برد عقب و کوبید به بدنش تا کیرش محکم تا ته کوبیده شه تو کسم. جیغ زدم. یهو کاری کرد که برگام ریخت. با همون وضع یهو شروع کرد محکم و تن تن تلمبه زدن تو کسم. به صورت ممتد داشتم جیغ میکشیدم. باورم نمیشه با اون کیر خیلی کلفت داشت اونجوری بی رحمانه تو کسم تلمبه میزد. میخواست بکشه منو؟ اینقدر بی رحم یا یه دختر کم سن و ظریف؟ آآآآآآخ عاشق بی رحمیش شدم. دوس داشتم جر بخورم. داشتم اوج لذت زندگیمو میکردم. کسم داشت به معنی واقعی کلمه جر میخورد. من فقط داشتم جیغ میزدم و چشام از حدقه زده بود بیرون و هاج و واج نگاش میکردم. اونم با دندونای زردش می خندید و وحشتناک شده بود قیافش. معلوم بود حسابی کیف می کنه. بهم گفت دیدی گاییدمت کوچولو. بعد زبون درازی کرد. منم یهو خواستم هم اونو دیوونه کنم هم خودمو. یهو زبون گندشو کامل بردم تو دهنم و شروع کردم به مکیدن زبونش. یکم دیگه شروع کردیم به لب گرفتن . با لب گرفتنمون حشری تر شد و کیرشو تند تر از قبل میکوبید تو کسم. منم با تمام وجود لباشو میمکیدم. صدای وحشتناک تلمبه هاش دیوونم میکرد. لبامو از رو لباش برداشتم و هی داد می زدم جلیل جونم بکن منو. جلیل بگا منو. اینجوری صداش میزدم و لبامو غنچه میکردم تا حشری تر شه.

همین موقع بود که به بابا مامانم فک کردم که الان فک میکردن من خونه مامان بزرگم دارم درس میخونم یا در بدترین حالت با دوستام بیرونم. صد سال تو خواب هم نمیدیدن که الان با کارگر زشت 50 ساله خونمون لبامون رو لبای همه و کیرش تو کسمه و رو هوا داره محکم تو کس دختر ناز 16 سالشون اونجور وحشیانه و بی رحمانه تلمبه میزنه. این فکر ممنوعه بودن سکسمون خودش کلی برام لذت داشت.
کیرشو درآورد پرتم کرد رو تخت به حالت داگی استایل اومد پشتم کیرشو یهو کرد تو کسم. دستامو با یه دستش گرفت و موهامو با دست دیگش گرفت و سرمو کشید عقب. تو آینه میدیدم که پشتم یه غول گنده مث هیولا داره منو میکنه. کونم تن تن می خورد به بدنش و صدای تالاپ تولوپش اتاقو پر کرده بود. گفت دیدی گفتی من فقط یه کارگرم؟ حالا چی؟ ها؟ حالا داد بزن زیر کیرم. منم نفس نفس زنان میگفتم آآآآآآآه آآآآآآآآآآآآآآآآآآی.

کیرشو دراورد گفت میخوام آبمو بریزم تو کست. گفتم نهههههه. گفت دختر خنگ من با این سن دیگه بچه دار نمیشم. تو اون وضع من ذهنم قفل بود و منی که حشر زده بود به مغزم با این حرفش گفتم باشه. دوباره بغلم کرد وایساد رو هوا دستا و پاهامو دور بدنش گره زدم شروع کرد به کردنم. وحشیانه تر از قبل تلمبه میزد تو کسم. یهو صداهای عجیب درآورد از خودش و نعره زد و دندوناشو به هم فشار داد و یهو ارضا شد و کسم پر از آب کیرش شد. کیرشو که درآورد آب کیرش از کسم سرازیر شد. دوباره پرتم کرد رو تخت.

شدید نفس نفس میزدیم جفتمون. وااااای عجب سکسی بود. هنوز داشتم میلرزیدم. شونه هانمو بوس کرد صورتمو و چن جای دیگه بدنمو بوس کرد و رفت از اتاق بیرون. لباساشو پوشید و اومد خدافظی کرد و از خونه رفت بیرون. لای پامو باز کردم تا به کسم تو آینه نگاه کنم. سوراخ کسم شده بود غار. وحشتناک گشاد شده بود. و آب کیرش هنوز قطره قطره داشت میومد بیرون. تازه به خودم اومدم گفتم اگه حامله شم چی؟ بعد گفتم ولش کن سنش زیاده خودشم گفت بچه دار نمیشه. قرص هم نخوردم و البته خوش شانس بودم که با حماقتم بچه دار نشدم!

دیدم اشکان داره زنگ میزنه. گوشیو برداشتم گفت دیدم همین الان کارگرتون بالاخره رفت. بیام تو؟ گفتم نه نیا. من حالم خوش نیست. پریود شدم میام بریم بیرون. مظلومانه گفت آخه… گفتم آخه نداره. بریم بیرون. با صدای آرومی گفت باشه. تو ماشین گفت چرا این شکلی شد قیافت؟ یکم به هم ریخته ای؟ گفتم یهو پریود شدم از اونه. گفت کارگرتون اومد بیرون بهم نگاه کرد خندید رفت. گفتم خب حتما فهمیده دوس پسرمی دیگه از اونه. خلاصه اون شب با درد کسم که وحشیانه گاییده شده بود رفتیم پیتزا خوردیم و حرفای عاشقانه اشکان یکم خستگیمو در کرد و ذهنمو آروم کرد و اومدم خونه حسابی خوابیدم.

نوشته: السانا ایکس

ادامه...


👍 19
👎 8
57101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

944434
2023-08-27 00:36:01 +0330 +0330

هر چند خیلی فانتزی ولی بدم نمیاد از نگارش ت

1 ❤️

944461
2023-08-27 02:38:09 +0330 +0330

خیلی داستانت با فانتزی زیباس لطفاً ادامه بده زود به زود بنویس ممنون

0 ❤️

944462
2023-08-27 02:41:27 +0330 +0330

خدایی هدفتون از اینجور داستانا چیه؟ یکم فکر کنین بهش خب

2 ❤️

944531
2023-08-27 17:04:25 +0330 +0330

همچین کارگر کارگر می‌کنی که فقط میگی کارگر شدی دیگه آدم نیستی به همت همین کارگراس که چرخ مملکت میچرخه

3 ❤️

944547
2023-08-27 22:53:32 +0330 +0330

تعریف کارگر، هر شخصی برای دریافت مبلغی پول کاری رو توسط بدنش انجام بده کارگر محسوب میشه، تو این دنیای کثیف چهار طبقه داریم، طبقه اول سرمایه داری، امثال ترامپ و ایلان ماسک، طبقه دوم بورژوازی، مثل مالکان کارخانه ها، طبقه سوم خرده برژوازی، مثل صاحبان بیزنس های مهم و پر درآمد، طبقه چهارم که بیشتر از 99%کره زمین در بر میگره میشه طبقه کارگر، دوست عزیز که شان و منزلت کارگر رو برابر میدونی با یک اشغال بدرد نخور! ذهن کثیفت رو درست کن و این نگاه طبقاتی رو بنداز بیرون از اون ذهنت، که به احتمال خیلی زیاد تو یک طبقه ایم

2 ❤️

944693
2023-08-28 14:35:22 +0330 +0330

نوش جونت ملجوق پسرک کونی مادر کونی

0 ❤️

947317
2023-09-14 03:30:18 +0330 +0330

آرزو برج برجوانان عیب نیست .پسر صاحبخونتون کونت گذاشته ،برعکسش کردی نوشتی به کارگرمون دادم … تو بده بقیش با عباس قلی خان …واقعا خودت مطالعه کردی اینایی که نوشتی …

0 ❤️




آخرین بازدیدها