جواب خیانت

1401/04/21

حالم از خودم بهم میخوره وقتی دیدم شوهرم در رختخواب من داره با زنه دوستش حال میکنه اون روز به علت سر درد زودتر به خانه امدم از بانک مرخصی گرفتم ۱۵ سال بود ازدواج کرده بودم و در حقیقت با کارم ازدواج کرده بودم اونم برای خودش الواتی میکرد ولی باورم نمیشد اینقدر کثافت شده و زنه دوستش رو تو رختخواب من میکنه از همون جا برگشتم به سمت دره خروجی خانه و نذاشتم بفهمن که دیدمشون مثل سیل اشک می‌ریختم و در خیابنها میگشتم من دختر یکی یه دونه بابام بودم که در جوانی عاشق این مرد بودم یه قیافه ساده ای داشتم و پوستم به شدت سفید و سینه هام ۷۵ و شکمم صاف بود خیلی ها در بانک دلشون میخواست با من باشند ولی من اصلا تو این خطها نبودم خلاصه هیچ وقت به روش نیاوردم ولی با کلی قرص افسردگی زندگی میکردم و همش دلم انتقام میخواست ولی با کی برم که آبروم نره اصلا میتونم این حرفها مدام مغز منو می‌خورد
شوهرم یه خواهر زاده حدود ۱۸ یا نوزده ساله داشت که به نظرم این فرصت خوبی بود خیلی وقتها میامد خانه ما چون مادرشوهرم طبقه پایین بود و میامد پیش اون به همین بهانه هم خانه ما هم میامد
یه روز از سرکار امدم همیشه یه سری اول به مادرشوهرم زدم ببینم چیزی نمیخواد البته خیلی زنه خوبی بود همیشه نهار اونجا بودیم چون من نمیرسیم غذا درست کنم خلاصه دره باز کرد مادر شوهرم هوا خیلی گرم بود منم فورا مانتو رو درآورم یه آستین حلقه ای باز زیرش بود که سوتینم معلوم بود زیرش یه دفعه دیدم محمد از اتاق بیرون آمد منم عادی برخورد کردم خیلی اهل حجاب نبودم خانواده شوهرم هم همینطور بودن محمد خواهرزاده شوهرم بود خلاصه سفره رو چیدیم ور همین حین سفره چیدن خیلی خم و راست میشدم و جوری این کار رو میکردم که سینه هام رو ببینه طفلی داشت دیوانه میشد البته حواسم بود مادرشوهرم نفهمه سره سفره هم همش زیر چشمی نگام میکرد خیلی خوشش آمده بود البته قیافه جذابی هم داشت خودش و منم دلم میخواست اینجوری از علی انتقام بگیرم غذا که تموم شد گفت زن دایی شما میتونی ریاضی درسم بدی منم گفتم آره حتما بیا بریم بالا تا باهات کار کنم با خودم گفتم این موقعیت عالیه مخصوصا شوهرم هم نبود بالا رفتیم و دفتر و کتابش رو آورده بود گذاشت روی میز منم رفتم یه دامن پوشیدم به خودم رسیدم و یه لباس یقه باز بدون سوتین پوشیدم لباسم یه تاپ مشکی بود از اولی باز تر کلی هم عطر زدم منو که دید بهت زده نگام کرد و گفت سلام منم لبخندی زدم گفتم الان سلام میکنی بعد از چند ساعت
نشست روبروی من پشت میز منم چشم در چشم اونم فقط نگاهش به خط سینه ام بود توی این لباس تن سفیدم محشر بود خلاصه یه کم براش حرف زدم میخواستم اون شروع کنه نه من و هی ادا درمیارم و سینه ام رو دست میزدم میخاراندم تاپم رو پایین تر میدادم کاملا راست کرده بود طفلی ب۶ش گفتم بیا کنارم بشین خیلی دوری دفتر رو نمیبینی گفت باشه حالا از اینجا دیگه چند سانت فاصله داشتیم و از کنار سینه ام رو میدید یه دفعه بهم گفت چه عطر خوشبویی زدین منم گفتم واقعا میگی مگه میشنوی بوش رو خودم رو بردم نزدیک تر که کنار گردنم رو بو کنه نگاهش روی خط سینه قفل بود داشت میمرد دیدم حسابی شق کرده یواشی شربتی که آورده بودم رو با دست زدم بهش و ریخت روش منم هول شدم فورا دستمال آوردم و پاش و با دستپاچگی کع نره زیر دفترش و از این ماجراها گفتم وای شلوارت هم ریخت الان چسبناک میشی رفتم شلوارک براش آوردم پیرهنشم گفتم درباب تا بندازم تو ماشین اونم هول شده بود و تکان‌های سینه منو نگاه می‌کرد از زوایایی مختلف شلوارک رو بهش دادم و فرا پیرهنش رو تو رو شویی یه دست زدم شستم و فورا آوردم براش داشت شلوار در می‌آورد که رفتم تو اتاق و خیلی عادی باهاش برخورد کردم خیلی شق شده بود و خیلی کلفت و دراز بود با شرت جلوی من بود نشستم جلویی کیرش و موهام رو بستم اونم فکر کرد تمامه ولی یه چیزی از زمین برداشتم خیلی خیت شد بیچاره و یه نگاه تندی بهش کردم و با دست کیرش رو زدم کنار گفتم چته چرا اینجوری میکنی اونم جا خورد گفت هیچی به خدا و منم اخم کردم میز اتو رو آوردم که پیرهن رو اتو کنم یه سینه ام رو عمدی کنار زده بودم که کاملا ببینه و عصبانی برخورد کردم و تند تند انو میکردم اونم میخ من بود کیرش داشت منفجر میشد یهو امد طرفم و منو هول داد روی زمین منم هی نیمه جیغ آرومی میزدم که نکن بیشعور چقدر بی‌طرفی تو ولی اون دیگه نمیشنید تاپم رو بالا داد و هی پایین میمومد با یه حرکت پاره اش کرد و هی لیسم میزد و هی میگفت شرمنده ام به خدا زود تموم میشه شروع کردن لیسیدن سینه هام و لبام و من مقاومت نسبی میکردم که بیشتر شهوتی میشد به سرعت شرت منو کند و شورت خودش رو درآورد دستم رو از بالا فشار میداد به زمین و هیکلش روی من بود خلاصه کیرش رو خواست بکنه تو گفتم احمق من خشکم الان منفجر میشم گفت چه کار کنم حالت گریه داشت طفلی گفتم بخور برام اونم رفت پایین و شروع کرد به لیس زدن دیگه آرام شده بودم فقط میگفتم بسه دیگه ترو خدا بسه الان علی میاد ها اونم گوش نمیداد و هی کسم رو می‌خورد منم از اینکه دارم به شوهرم خیانت میکنم خوشحال بودم تمام وجودم انتقام بود خلاصه بعد از چند دقیقه کیرش رو کرد تو کسم گفتن نریزی تو گفت باشه با چند تا تلمبه زدن کیرش رو آورد بیرون و ریخت روی شکمم گفتم بسه دیگه ارضا شدی گفت ترو قران دارم میرم بیا منو بزن ولی یه بار دیگه بذار هی اصرار میکرد منم تازه گرم شده بودم و دلم میخواست فورا آب کیرش رو با پیرهنش پاک کرد و شروع کرد به خوردن سینه هام هی قربان صدقه میرفت و باز کیرش رو کرد تو کسم و تکون میداد منم میگفتم وای خدا بسه آی مردم و ناگهان صدای در ورودی رو شنیدم این که داشت میکرد و اصلا حواسش نبود و فایده ای نداشت براش بگم تقلایی کردم ازش جدا شم بیشتر داد زدم و بهش فحش دادم با صدای بلندتر و دیدم که بعد از چند دقیقه در اتاق باز شد شوهرم دقیقه همون جایی که من اون رو دیدم وایساده بود بهت زده محمد رو میدید که داره محکم منو میکنه ولی اون مثل من نبود و شروع کرد به زدن محمد و منو نجات داد منم هی فحش میدادم به محمد و شوهرم هم هی میزدش اونم ترسیده بود گریه میکرد شوهرم هم تا اونجایی که خورد زدش دیدم واقعا داره بچه رو میکشه با همون وضع لخت رفتم دستش رو گرفتم گفتم الان میکشیش ولش کن با این صدا ها مادرش امد بالا و صحنه رو دید و دست پسرش رو گرفت که نکشه محمد رو ولی صورتش خونی بود طفلی مادرشم گریه میکرد و فورا فرستادش پایین منم چادری آورم انداختم روی خودم شوهرم هم زجه میزد ولی من واقعا دلم خنگ شده بود فقط دلم برای اون بچه میسوخت خلاصه بعد از نیم ساعت داد و هوار من گفتم باید به مادرش بگی ولی مادر شوهرم وساطت کرد گفت نگین ترو خدا اشتباه کرده البته کلی زاری و گریه منم گریه خلاصه شوهرم گفت تا اخر عمر نمیخوام ببینمش و رفت از خانه بیرون منم ماجرا رو برای مادر شوهرم گفتم و بهش گفتم من مقصر بودم نباید لباس باز میپوشیدم و حالا چه کنم با این رسوایی و خلاصه این ماجرا تمام شد ولی شوهرم تا ماه‌ها دکتر میرفت و منو می‌برد منم میگفتم حالم بده البته از اون به بعد خیلی بیشتر حواسش بهم بود و مثل اینکه عذاب وجدان گرفته بود

نوشته: مهسا


👍 6
👎 24
41801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

884487
2022-07-12 01:17:07 +0430 +0430

اصلا عذاب وجدان نداشته باش ، جواب خیانت قطعا خیانته ، دنیا دوروزه اگر ندی و نکنی همه رو باید ببری زیر خاک پس چه بهتر که لذت دنیا رو ببری

2 ❤️

884488
2022-07-12 01:17:15 +0430 +0430

چه کسشری بود

1 ❤️

884520
2022-07-12 01:53:13 +0430 +0430

کیر ناصرالدین شاه و یاران با وفاش تو خودت و داستانت ، نتیجه گیری داستان هم این بود که هیچوقت به زن نباید اعتماد کرد ، بچه رو بیچاره کردی و ابروشو بردی بعد تو شدی آدم خوبه و اونم متجاوز شد بخاطر هوس و حس انتقام تو

2 ❤️

884524
2022-07-12 01:56:28 +0430 +0430

بارها گفتم بازم میگم هرکی خیانت دید طلاق بگیره بعد بره هرکاری ک دوس داره بکنه هیچ توجیهی نداره خیانت کردن
و طبق معمول شربت پیش قدم شد برا سکس
این شربت رو بگیرن از نویسنده ها فلج میشن

2 ❤️

884536
2022-07-12 02:48:29 +0430 +0430

چنده اون پسر چه گناهی داشت گه بازیچه تو حرومزاده شد بی ناموس

0 ❤️

884541
2022-07-12 03:09:00 +0430 +0430

خیلی کسشعر بود بسیار زیاد کسشعر بود شیرم توی اون بانکی که کار میکنی کدوم بانکی بگو اونجا حساب باز نکنیم خخخخ

1 ❤️

884545
2022-07-12 03:19:46 +0430 +0430

کیر سلمان خان، قراول خاصه توو کونت با این کصتانت جنده

0 ❤️

884571
2022-07-12 04:59:26 +0430 +0430

این که بخشی از یک داستان دیگه بود با تغییر دادن آخر ماجرا یا اون داستان قدیمی کپی شده از این یا این کپی کرده از اون یا اینکه اصلا بمن چه مخ من گوزید از آین همه معما .‌‌ اما اگه واقعی باشه خیلی عوضی هستی که یک بچه رو بدبخت کردی

1 ❤️

884583
2022-07-12 09:11:36 +0430 +0430

لاشی میخواستی انتقام بگیری خب یجور میگرفتی که اون بچه کتک نخوره و آبروش نره
شوهرت به تو خیانت کرد و لذتش رو برد تو هم به شوهرت خیانت کردی و لذتش رو بردی فقط اون بچه که هیچ گناهی نداشت این وسط داغون شد چه از لحاظ جسمی چه روحی

0 ❤️

884604
2022-07-12 13:25:37 +0430 +0430

به ۱۸ یا ۱۹ ساله ریاضی درس خاسی بدی؟؟؟؟

1 ❤️

884613
2022-07-12 15:25:27 +0430 +0430

جواب خیانت مقابله به مثل نیست، فقط جداییه، اینکه چون اون کرد منم باید بکنم و مقابله به مثل، پایین آوردن سطح شخصیت و عزت نفس انسانه…
وقتی یه طرف خیانت میکنه ینی ته ته دلش طرف مقابلو نمیخواد و وقتی بحث نخواستن باشه نبودن بهترین راه نبودنه.
اگر کسی منو نخواد پس منم بیشتر نمیخوامش.

0 ❤️

884616
2022-07-12 15:29:26 +0430 +0430

خيلي هفت خطي يارو

0 ❤️

884624
2022-07-12 16:47:30 +0430 +0430

خارکصه بچه طفل مظلومو به فاک دادی

0 ❤️

884628
2022-07-12 17:58:28 +0430 +0430

مزخرف محض الکسیس التا اوشن و میاخلیفه ووو کل پورن استارها به این راحتی پا نمیدن خیلی ابکی و مزخرف بود ننویس هروقت خواستی داستان بنویسی قبلش جق بزن بعد تصمیم بگیر برای نگارش داستان

0 ❤️

884630
2022-07-12 18:35:08 +0430 +0430

نامرد، بیچاره پسر نوجوون. دلم براش سوخت.

0 ❤️

884713
2022-07-13 08:51:39 +0430 +0430

اگه راست ه داستانت که بعیدمیدونم چه جونوری هستی تو بچه چه گناهی داشت اخه

0 ❤️

884802
2022-07-14 00:36:27 +0430 +0430

لاشی

0 ❤️

884878
2022-07-14 03:50:16 +0430 +0430

کس شعر محض

0 ❤️




آخرین بازدیدها