سکس من و امیر

1390/11/19

سلام اسم من رویاست و میخوام داستان اولین سکسم رو که در سن 18 سالگیم بود براتون تعریف کنم ، من برای اولیم بار با پسری دوست شدم که اسمش امیر بود و به دلیل اینکه اولین باری بود که با پسری دوست میشدم خیلی به اون علاقه مند شده بودم و اون و مرد تمام آرزوهام می دیدم بعد از چند وقتی که از دوستیمون میگذشت یک بار منو دعوت کرد که برم خونشون و یک ساعتی رو قرار گذاشتیم و باهم رفتیم خونشون منم رو حس کنجکاویم تو خونشون سرک میکشید تا ببینم مامانش چه وسیله هایی داره و سطح زندگیشون چطوری ، خلاصه تا اینکه منو برد توی اتاق خواب خودش و روی تختش نشستیم و امیر رفت و برامون 2 تا شربت آلبالو آورد و شروع به صحبت شدیم در حال صحبت هی امیر به رون پاهام دست میزد و بدجوری نگام میکرد منم به روی خودم نمی آوردم و صحبت میکردیم تا اینکه امیر دستش رو برد روی سرم و مقنعه ام رو در آورد من جا خوردم و گفتم داری چکار میکنی گفت میخوام موای خوشکلت رو ببینم و کلی ازم تعریف کرد و منم محو صحبت هاش شده بودم تا به خودم اومدم دیدم که دراز کشیدم و امیرم افتاده روم و داره لبهام رو میخوره بهش گفتم دویونه داری چکار میکنی و مخواستم هی با دستم پس بزنمش که نشد مثل چسب چسبیده بود بهم منم کمی مقاومت کردم ولی بیفایده بود بعد شروع کرد به باز کردن دکمه های مانتوم منم هی نمی گذاشتم و کمی خودم رو با حالت گریه گرفتم تا بیخیال بشه ولی نمیشد تا اینکه مانتم رو هم در اورد و شروع کرد به مالیدن سینهام خلاصه اون شروع کرد به خورن لبهاو گردنم و هی با دستش سینها رو میمالید و منم داشت یواش یواش یک حسی بهم دست میداد که تا اون روز اصلا تجربش نکرده بودم هم خوشم میومد و هم دوست نداشتم تو اون حالت باشم نمیدونم خلاصه توی این حسه بودم که امیر دستش رو از زیر تاپم برد روی سینهام گرمای دستش یک حرارتی به بدن داد که داشتم دیونه میشم و بعد تاپم رو هم در آورد و وقتی چشماش به سوتین قرمز گیپورم وبدن سفیدم افتاد چند لحضه ماتش برد نمدونم توی ذهنش چی میگذشت و به چی داشت فکر میکرد که یک دفه خودش رو مثل وحشی ها انداخت رو و مشغول خوردن سینه هام شد سوتینم رو نفهمیدم چطوری از تنم در آوردو با یک دستش سینهام رو میمالید و لحضه ای لبهاش روی لبهام بود و لحضه ای مثل قارتی ها سینه هام رو میخورد منم داشتم یک جورایی کیف میکردم و یک چیز رو روی کسم حس میکردم فکر کردم که کمر بندش داره بهم میخوره خلاصه دست آقا امیر رفت سمت پام و روی رونام مانور مید هی دستش رو میکشید رو کسم و هی باسن و رونهام رو نوازش میکرد و هرچی بود تو کارش خبره بود چون نمیدونمست کی کمربند و دکه شلوار و زیپم رو باز کرده بود جوری با مهارت این کار رو انجام می داد که من هیچی نفهمید و بعد شروع کرد به پایین رفتن و بوسیدن شکمم منم همچنن داشتم کیف میکردم که دیکدفعه دید با یک حرکت شلوارم رو از پام در آورد منم یکه خوردم سریع خودم رو جمع کردم تا نزارم که کار از کار گذشته بود شلوار از پام در اومده بود و امیر دوباره برای اینکه من بلند نشم سریع خودشو انداخت بالام و باز شروع کرد به خوردن لب و گردنم یک حسی داشتم نمیدونستم باید ادامه بدم یا اصلا چطوری خودم رو کنار بکشم ولی مدتی نگذشت که دوباره رفتم توی حس و بیخود شدم و بعد امیر شروع کرد به درآوردن پیراهنش و شلوارش منم داشتم نگاهش میکردم تا شلوارش رو در آورد دیدم یک چیزی تو شورتش قلمبه شده بود تازه تو ذهنم دنبال جواب بودم که این چیه که امیر شورتش رو هم در آور من از هیجان و تعجب دهنم باز منوده بودم تازه یک کیر دیده بودم کلی داشتم خیره خیره به کیرش نگاه میکردم که امیر گفت چیه خوشکله یک لحضه به حالت اغما رفتم و بعد تازه مثل اینکه امیر شرتم رو دیده بود که کسم اززیرش قلمبه شده بود و کلی هم خیس شده بود دیده بود دوباره مثل وحشی ها دستش رو انداخ رو شرتم و طوری اونو از پام کشید که شرتم پاره شد و شروع کر به بوسیدن و لیسدن کسم من که داشتم از هیجان بی حوش میشدم خیلی لذت میبردم بعد امیر اومد روم دراز کشید و کیرش رو گذاشت لای پام وای چه کیر داغ و بزرگی بود و شروع کرد به قول خودش تلمه زدن منم داشتم فقط میمردم صدای نفسهام همراه با جیغ های کوچولو همراه میشد و امیرهم فقط می گفت جان کوست رو بخورم و کس من مثل یک چشمه آب تراوش میکردو من از لذت تو حال خودم نبودم و بعد چند دقیقه که تو همین حالت بودم امیر گفت که برگرد منم با کمال اطمینان و بدون اینکه بدونم امیر چه خوابی برام دیده برگشتم و امیر دوباره کیرش رو گذاشت لاتی پام منم چون کیرش میخورد به کوسم کیف میکردم اصلا نمیدونستم اون همه آب از کجای کوسم داره میاد ، خلاصه امیر هر چندتا تلمبه ای که میزد یک با کیرش رو همراه با آب کوسم میکشید روی کونم که من متوجه شدم کونم هم از آب کوسم خیس شده و امیر همه این کارها رو برای رسیدن مقصود خودش انجام میداد و هر با که این کار رو میکرد یک کوچولو به سوراخ کونم فشار میاورد تا بعد از اینکه کونم حسابی خیس شد و امیر با دستش کیرش رو گرفت و گذاشت روی سوراخ کونم منم به حساب اینکه دوباره میخواد بکشه رو کونم کونم رو برای لذت بیشتر دادم عقب که دیک دفعه نفسم تو سینه حبس شد چشام برای یک لحضه جایی رو ندید و اشک توی چشمام جمع شد نمیدونستم باید چکار کنم تمام عضلات بدنم منقبض شده بود و امیر هم محکم منو گرفته و بلاخره نفسم از توی ریه هام همراه با گریه خارج شد. و امیر هی میزد به باسنم و میگفت شل کن الان تموم میشه و منم هی اونو قسم میدادم که پاشه و بعد از چند لحضه کمی بدنم شل شد امیر گفت خوبه منم هی مگفتم که پاشه تا اینه امیر شروع کرد کمی کیرش رو به عقب کشیدن من کلی خوشحال شدم که میخواد بلند شه و خودم رو کمی شل تر کردم که نامرد این بار کیرش رو با تمام وجود دوباره کرد توی کونم نمیدونین چه دردی داشتم وقت اشک میریختم و اون همه حالی که کرده بدوم زهر مارم شده بود و امیر هم هی تلمبه میزد و منم از شدت درد بالشت و رو تختی رو لای دنددونا فشار میدادم اشک میریختم درد خیلی بدی داشتم تمام بدن و ستون فقراتم درد میکرد تا اینکه امیر کیرش رو در آورد و من احساس کردم روی کون و کمره داغ شد دستم رو بردو روی کونم ودیدم که آب داغ و ایزی روی کونم ریخته بهش گفتم این دیگه چیه کثافت و امیر هم سریع با دستمال آب رو پاک کرد و منم نمیدونم با چه سرعتی لباسهام رو پوشیدم و از خونشون اومدم بیرون امیر هر کاری کرد نتونست جلوم رو بگیره منم گریه کنان زدم بیرون ، خلاصه بعد از چند روز دیدم گوشیم زنگ میخوره دیدم امیره اول خواستم توجهی نکنم ولی چون بهش علاقه داشتم جواب دادم و بعد از چند ماه دوباره مخم رو زد و رفتیم خونشون ولی این بار با هم اول یک فیلم سوپر نگاه کردیم و بعد مشغول کار شدیم ولی این بار امیر دراز کشید ومنم کیرش رو یواش کردم تو کونم و یعد شروع به بالا و پایین رفتن کردم این بار نه تنها درد نداشت بلکه کلی هم لذت بردم و به حالت چهار دست و پا مشغول شدیم جاتون خالی اینقدر به من و امیر حال داد که داشتیم بی هوش میشدیم .

نوشته:‌ویا


👍 0
👎 0
58448 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

311017
2012-02-09 00:09:19 +0330 +0330

خیلی فکر کردم که چی بنویسم که هم خدا خوشش بیاد و هم خلق خدا. واقعا تو با این سن وسالی که داشتی نمیفهمیدی که زیر شورتش چیه که قلمبه شده؟ ما تو عمر طولانی که تا الان داشتیم از این دخترا مثل تو گیرمون نیومد که راحت بیا خونه و بتونیم بکنیمش چون خیلی میفهمیدن که اگه بیان چی میشه و تو احمق نمیفهمیدی. حالا چطوری حرفاتو باور کنم نمیدونم. چقدر هم بی عرضه بودی که نفهمیدی چطوری شد که روت خوابیده و داره لبهاتو میخوره و بعدشم نفهمیدی که چی شد که مانتو تو در آورد و بعدشم که باز نفهمیدی کی سوتین و شورت رو در آورد. کلا از اول تا آخرش نفهمیدی که کیر چیه و کوس چیه و آب کوس و کیر چیه و چی رفت تو کونت و کی پستوناتو مک زد اصلا بیخیال با داستانت حال نکردم سکسی نبود کیری بود. تا بقیه دوستان نظرشون چی باشه.

0 ❤️

311018
2012-02-09 00:23:26 +0330 +0330

می نوشتی تجاوز امیر به من بهتر بود.آخه تو الان 18 به بالایی نمیدونی لحضه غلطه؟باره اول دیدم گفتم اشتباه دیگه پیش میاد؛ولی دوباره اشتباه نوشتی؛چند تا غلط دیگه هم داشتی که حوصله ندارم بگم بهت.به درد نمی خورد داستانت.جزئیات رو مثله چهره ی تو امیر رو اصلا توصیف نکردی.خلاصه اگه دفعه ی بعد نوشتی سعی کن دقیق تر بنویسی

0 ❤️

311019
2012-02-09 00:45:56 +0330 +0330
NA

هی امیر به رون پاهام دست میزدمگه چندتا رون داری که امیر هی به رون پات دست میزد ؟؟؟
بابا چرا اینقدر میگی هی حوصلم سر رفت چرا هر کی میاد داستان مینویسه با لهجه مینویسه ؟؟؟
و منم داشت یواش یواش یک حسی بهم دست میداد آخی یادمه قدیما دخرا وقتی بار اولشون بود دستشونو که میگرفتی همون حس بهشون دست میداد نه اینکه بعد یه ساعت لب و بوس و مالش
د بیا طرف اومده گرفته کردتش همش داره میگه نفهمیدم چی شد ببخشید شما کی میخوای بفهمی ؟؟ کلا این مدلی هستی؟؟؟
لحضه ای مثل قارتی ها سینه هام رو میخورد میشه قارتی رو برام معنی کنی؟؟؟
خودشو انداخت بالام خودشو ننداخت بالات خودشو انداخت روت با این جملت شک کردم که کرد باشی اونا این مدلی صحبت میکنن
تازه تو ذهنم دنبال جواب بودم که این چیه دستتو بزن پشت گوشت زدی؟؟؟؟ دیدی پشت گوشت مخملیه مال ما نیست این اراجیف رو تحویلمون نده لطفا

نی نی جون اصلا تو میدونی اغماء چیه که میای حرفشو میزنی؟؟؟
به قول خودش تلمه زدنبه قول تو چی حساب میشد ؟؟؟
همون برو با امیرت حال کن ما دوست نداریم اراجیفتو بخونیم دیگه ننویس

0 ❤️

311020
2012-02-09 00:58:12 +0330 +0330
NA

دوستان بخشید ولی دیگه چاره ای نیست که نیست
نوشتن داستان تواینجا شده مثل ریدن تو توالت به همین راحتی هرکی از راه میرسه میاد شلوارش رومیکشه پایین وکارش رو میکنه میره باید جلوی این آدمای گویی روگرفت تا اینجا رو به کثافت نکشیدن از مدیر خواهش میکنم خودش یک بار داستان رو بخونه بعد اگه اشکالی نداشت بزاره توسایت به هرحال دوستان ببخشید اگه رک حرف زدم

0 ❤️

311021
2012-02-09 04:28:33 +0330 +0330

واقعا هیچی ندارم بهت بگم چی فکر کردی ؟اینکه یه مشت گاو دارن داستانتو میخونن در حالیکه یونجه میخورن؟هر چرتی دلت خواست گفتی
یعنی تو واقعا توی این سن نمیدونستی اونی که توی شرتشه چیه؟شاید فکر کردی زنبور نیشش زده

0 ❤️

311022
2012-02-09 04:33:26 +0330 +0330
NA

حداقل باور کردم راست بود. خوب بود. مرسی.

0 ❤️

311023
2012-02-09 06:35:39 +0330 +0330
NA

چون خیلی بچه ای هیچی بهت نمیگم،فقط میگم دیگه واسمون ننویس حوصله خودتوامیرت رونداریم

0 ❤️

311024
2012-02-09 06:59:54 +0330 +0330
NA

یه خاطره خوب برای خودت و معمولی برای ما.ولی من فکر میکنم تو موقع سکس و همین الان هم سنت خیلی کمتر از اون چیزی باشه که نوشتی.

0 ❤️

311025
2012-02-09 08:36:11 +0330 +0330
NA

=)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) نتیجه اخلاقی:
سرک کشیدن تو خونه مردم= به باد رفتن کون

0 ❤️

311026
2012-02-09 12:30:15 +0330 +0330
NA

موااات چه شکلیه؟؟؟ مواااا؟؟؟؟اون مووووو هستش عزیزم مووو میخوای جمع ببندی بگو موهام افرین دخترم
منم یه داستان براتون بگم بچه ها بخندیم من بد حشر بودم خدا خیرت بده اومدم 4سطر این داستان رو خوندم پوکیدم از خنده حشرم پرییید و اما داستان …
من یه روز که تازه 18 سالم شده بود و پسر ندیده بودم یه هوووووو یه موجودی دیدم به نام پسر منو برد خونشون برام اسباب بازی خرید ماچم کرد منم یه جوووووری شدم لباش رو که حس می کردم یه هووو دیدم لخت شدم نگو پسره جادو جمبل کرده بود یه اجی مجی لاترجی خوند من یه هووو لخت شدم بدم افتاد روم اقا منو میگی زمین رو چنگ می زدم خدا خدا میکردم منو بگاد اما به روم نمیاوردم که هی الکی گریه می کردم و مووووام رو میکشیدم ا ا ا ا ا اینجوری جیغ میزدم خوب من که کیر ندیدم نمیدونستم چیه تا دیدم اونو رفتم توو کما بعد که خوب شدم دیدم حامله ام جوووون ماماننننن شدم جووون دیگه با اسباب بازیا ا ا ا م بازی نمیکنم آخه دارم واقعی مامان میشم جااان . . . اینم قصه امشب بچه ها امید وارم حشرتون مثل من نخورده باشه تو سرش :D
BYBYE

0 ❤️

311028
2012-02-09 12:36:39 +0330 +0330
NA

موااات چه شکلیه؟؟؟ مواااا؟؟؟؟اون مووووو هستش عزیزم مووو میخوای جمع ببندی بگو موهام افرین دخترم
منم یه داستان براتون بگم بچه ها بخندیم من بد حشر بودم خدا خیرت بده اومدم 4سطر این داستان رو خوندم پوکیدم از خنده حشرم پرییید و اما داستان …
من یه روز که تازه 18 سالم شده بود و پسر ندیده بودم یه هوووووو یه موجودی دیدم به نام پسر منو برد خونشون برام اسباب بازی خرید ماچم کرد منم یه جوووووری شدم لباش رو که حس می کردم یه هووو دیدم لخت شدم نگو پسره جادو جمبل کرده بود یه اجی مجی لاترجی خوند من یه هووو لخت شدم بدم افتاد روم اقا منو میگی زمین رو چنگ می زدم خدا خدا میکردم منو بگاد اما به روم نمیاوردم که هی الکی گریه می کردم و مووووام رو میکشیدم ا ا ا ا ا اینجوری جیغ میزدم خوب من که کیر ندیدم نمیدونستم چیه تا دیدم اونو رفتم توو کما بعد که خوب شدم دیدم حامله ام جوووون ماماننننن شدم جووون دیگه با اسباب بازیا ا ا ا م بازی نمیکنم آخه دارم واقعی مامان میشم جااان . . . اینم قصه امشب بچه ها امید وارم حشرتون مثل من نخورده باشه تو سرش :D
BYBYE

0 ❤️

311029
2012-02-09 17:15:15 +0330 +0330
NA

یه چیز خیلی جالب که من تو همه ی داستانا میبینم اینه که همیشه دخترا داغ میشن ولباساشون طوری در میاد که نمیدونن چجوری درومده. نمیدونن چی شد .و یکیم همیشه دخترا تاپ میپوشن زیر مانتو یعنی واقعا همیشه تابستون میرن واسه سکس یا زمستون لباس گرم نمیپوشن .بابا بیخیال والا منم دخترم همیشه تاپ نمیپوشم.بعد با حرفای بچه ها موافقم خیلی هی هی و نفهمیدم کردی
بعدم اگه تو واقعا دردت اومدو با گریه رفتی چجوری تو دوباره خر شدی اومدی خونش/و دیگه اینکه اگه نتونس جلوتو بگیر ه نری پس اولشم میتونستی بری / خودتم کرم داشتی عزیزم البته شرمنده رک گفتم چون تا خود دختر نخواد هیچی نمیشه .

0 ❤️

311030
2012-02-09 17:20:09 +0330 +0330
NA

خلاصه یادم رفت اینم بگم که خیلی تخماتیک بود

0 ❤️

311031
2012-02-09 18:25:46 +0330 +0330

من چيزي ندارم بگم

0 ❤️

311035
2012-02-10 08:23:29 +0330 +0330
NA

دوس داریااااا نه؟ ای شیتون :)

0 ❤️

311036
2012-02-10 08:27:22 +0330 +0330
NA

سلام داستانت قشنگ بود احتمال اینکه واقعی باشه زیاده ولی تا خود دختر نخاد نمیشه عزیز پس خودت میخاستی که گاییدت

0 ❤️

311037
2012-02-10 08:52:31 +0330 +0330
NA

چرت بود… گذشته از غلط قلوتات.
اولاً شما که خر خر پاشدی رفتی خونه پسر قصد دادنم نداشتی و اصن نمیدونستی کردن چیه و بر حسب تصادف سِت قرمز گیپور پوشیده بودی! درضمن نمیدونستی اون چیه که زیر شرت امیر قلمبه شده امیرم قلمبگی زیر شرتتو دید و حشری شد! باید بدونی کیر راست و برجسته میشه نه کس!..
کلاً خیلی رو این موضوع تأکید داشتی که من یه خر کاملم تا حالا کیر ندیدم و فرق منی و شاشو نمیدونم و نمیدونم که دختر پرده بکارت داره! چون اصن به این موضوع اشاره نکرده بودی… راستی تو که قصد دادن نداشتی پشماتو زده بودی؟!
اینم از اون داستانهای تخمی بود که توش مرده کون کن حرفه ایی! ملت هنوز نمیدونن وقتی یه کس تنگ دم دستشون باشه کون معنایی نداره!

0 ❤️

311038
2012-02-11 12:49:01 +0330 +0330
NA

to dastano mekhoni kos kesh dg nazar kon varoone nade ke bidi konet mezaram 8|

0 ❤️

311039
2012-02-11 18:18:15 +0330 +0330
NA

خوبه فهمیدی هوش دومیو مثل بی حوش اولی ننویسی

0 ❤️

311040
2012-02-12 10:13:24 +0330 +0330
NA

دوستان عکس کیراتونو براش بفرستید که عقده ی کیر دیدن نگیرش…fuck you

0 ❤️

311041
2012-02-16 13:47:50 +0330 +0330
NA

ای ریدم به کس خودت وننه ات با این کس شعرات آخه کس کش تو 18 سالت بوده و نمیدونستی کیر چیه و آب کیر چیه؟؟؟؟ ریدی به حالمون خودتو خر فرض کردی یا ملتو چرا به شعور خواننده ها توهین می کنی؟؟ یه چند بار جای ننه ات بغل بابات بخواب شاید فهمیدی کیر چیه

0 ❤️

311042
2012-02-17 23:50:51 +0330 +0330
NA

آخـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی! دلم کبــــــــــــــــاب شــــــــد! اینقدر گریه کردم که نگو!
اینجا %99 داستانارو پسرا مینویسن! از این درصد، %85 اراجیف، توهمات فانتزی یا به عبارتی کس خیاله! بازم از این درصد، %83 جقی الامور هستن و اون یه ذره که میمونن، چیزای درست درمون مینویسن!
اون %1 داستان هم که موند دخترایی هستن که همه خصوصیات بالا، به جز مورد آخر رو دارن!
البته شما به دل نگیرین، به دست بگیرین بازی کنین، چون جزو هیچ کدوم نیستین! هر چی گفتم مربوط به موجوداتی در بازه ضریب هوشی 45 تا 100 بود، شما هنوز به مینینمم این بازه هم نزدیک نشدین.

0 ❤️




آخرین بازدیدها