پشت کوه های بلند

1392/11/10

باسلام.
اسم من امیرعلی است.مال یکی از شهرهای استان اصفهان هستم.یه روز جمعه بادوستام قرار گذاشتیم بریم ملک آباد.جایی که سریال پشت کوه های بلند را فیلمبرداری کردند.خلاصه مارفتیم و وقتی وارد آنجا شدیم نسیم سردی زد.بارودخانه فاصله ی زیادی داشتیم.همین طور که آرام آرام میرفتیم یکدفعه چشممان به ی خانم خوش حیکل افتاد که کنار جاده ایستاده بود.نزدیک که شدیم علامت داد.ماجلوی پاش نگه داشتیم که ببینیم چی میگه که بهمون گفت که راه رودخانه را بلد نیست.ماهم گفتیم سوارشو و دنبال ما بیا.وقتی رسیدیم کنار زاینده رود اومد کنار ماشینمون و گفت ممنون.پس از پیاده شدن وسیله هاراخالی کردیم و یه جای خوب پیداکردیم و نشستیم.چیزی ننشسته بودیم که صدای دزدگیر ماشین بلند شد.رفتم ببینم چیه که چشمم افتاد به همون زن.رفتم جلو سلام کرد و گفت که شما کجانشستید گفتم چطور گفت که ماجای خوبی پیدانکردیم گفتیم حتما شماجای خوبی نشستید.بهش نشون دادم و گفت که اگه مزاحمتون نمیشیم من و دوستام بیاییم و نزدیک شمابشینیم.منم گفتم اختیار دارید بفرمایید.تارفتم پیش دوستام آنهاوسایلشون را آوردند و به فاصله دومتری کنار ما نشستند.دوستای اون خانم هم دست کمی از خود خانم نداشتند.ی ساعتی ازنشستنمون نگذشته بود که اومد و گفت آقا امیرعلی ممکنه ذغال گردونتون را به من قرض بدید منم گفتم باش.همین جور که بهش دادم گفتم اسم من را ازکجامیدونی گفت دوستات صدات کردند منم فهمیدم.گفتم اسم شما چیه گفت مریم.بعد از راه انداختن کباب و اینها یه بشقاب کباب و مخلفات برای مریم خانوم بردم و بعدازکلی خاهش توی چادرشون نشستم.اومدو کنارم نشست و گفت که امروز ناهار مهمون مریم خانومی.منم از خدام بود.دوستاش سفره را راه انداختند.بعدازخوردن ناهار تشکر کردم و رفتم پیش دوستام.دوستام از همه چیز باخبر بودند.بعد مریم اومدو گفت امیرعلی گفتم بله گفت یه کار خصوصی بات دارم.رفتم پیشش گفت شرمنده میخواستم ببینم سرویس بهداشتی کجاست.منم بهش نشون دادم و بهش گفتم میری اونجا مواضب باش چون اونجا دروپیکرنداره.بعد گفت میشه باهام بیای.گفتم چشم.وقتی رسیدیم رفت تو و من اونورتر ایستاده بودم که یک دفعه صدای جیغ آمد.گفتم چی شد گفت زود بیا.تارفتم دیدم شلوار و شورتش پایین و بادستاش چشماشا نگه داشته و میگه بیا این سوسک رابکش.منم داشتم کوس سفیدش رانگاه میکردم که گفت وقت برای نگاه کردن هست بیا این رابکش.وقتی کشتم گفت دستت درد نکنه.حالابرو بیرون تابقیه کارم را انجام بدم.وقتی اومدبیرون گفت که این ماجرابین خودمون بمونه و شماره من راگرفت.بعدازرسیدن دیدیم همه خوابند.من رفتم پیش دوستام و مریم هم رفت پیش دوستاش و خوابید.بعدازنیم ساعت یه اس اومد روی گوشیم که گفته بود خشکل بود یا نه.منم فهمیدم خودشه دادم حرف نداره.بعدازکلی اس بازی گفت که شوهرش موتادبوده و طلاق گرفته.بعد گفت خونشون اصفهانه.منم گفتم روزای زوج توی یه ویلا توی اصفهان نگهبان هستم و گفت فرداکه میای اصفهان ناهار مهمون من خونمون.فرداشد و من بهش زنگ زدم و گفت که بیا.آدرس راکه از قبل داشتم دادم به تاکسی و رفتم خونشون دررابازکرد.تارفتم تو دیدم که بایه شلوارک نارنجی و یه تاپ قرمز اومد جلو و گفت بفرمایید.رفتم و رو مبل نشستم و اومد کنارم و درباره شوهرش که چه کارهایی میکرده برام گفت.وگفت که خیلی بهت نیاز دارم و شروع کرد به مالیدن کیرم و بعد شلوارم راکشید پایین و از رو شرت کیرم رالیس میزد.بعد کشیدپایین و کامل خورد.منم تو حس بودم که شلوارش رادرآورد که دیدم شرت نداره.گفت عادت نداره بپوشه و بدون هیچ مقدمه ای بایه تف کیرم راکرد تو کسش.به دقیقه نکشیدکه ارضاشد.وگفت عقب مال خودت.منم بافشار کردم تو کونش.اینقدرتنگ بود که با2.3تاتلمبه آبما ریختم تو کونش.بعدازخوردن ناهار ازم تشکر کرد و گفت هروقت میای سرکار ناهار مهمون من
بعداز این ماجرا روزای فرد حالی میکردم.
ممنون که داستان واقعی منا خواندید.
بای

نوشته: امیرعلی


👍 0
👎 4
56643 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

411223
2014-01-30 02:12:32 +0330 +0330
NA

فک کنم فقط همون پشت کوه های بلند اینجوری در و تخته باهم جوربشه !

0 ❤️

411224
2014-01-30 02:14:47 +0330 +0330
NA
1 ❤️

411226
2014-01-30 03:41:09 +0330 +0330
NA

فرتوت دادا تو چرا امروز انقد متعجبی . :D

0 ❤️

411227
2014-01-30 04:33:34 +0330 +0330
NA

عزیز دلم روزای زوج نگهبانی، روزای فرد داری حال می کنی. جمعه ها هم که تور لیدری تومنطقه ی زاینده رود! جان هر چی پشت کوه بلندیه کی وقت میکنی این اراجیفو سر هم میکنی؟!! :D

0 ❤️

411228
2014-01-30 08:01:50 +0330 +0330
NA

خدایی خیلی دوس دارم انگیزتون از گفتن این کس شرا چیه??حال میکنید?فک میکنین ملتم مث خودتون خرن???فقط میتونم بگم بیا بخورش وبقولی دیگر هیچ

0 ❤️

411229
2014-01-30 08:07:29 +0330 +0330

“مال یکی از شهرهای استان اصفهان هستم”
عزیز دلم، مال به حیوانات اهلی میگن، من مال فلانجا هستم یعنی مثلا دور از جون گاو فلانجا هستم، بگو “اهل” فلان شهر هستم :)))

0 ❤️

411230
2014-01-30 10:35:15 +0330 +0330
NA

خانوم خوش حیکل چطور خانومیه ؟؟؟؟ اصلا حیکل چی هست که خوش و ناخوش داره ؟؟؟؟؟؟ :D
مواضب ،‌خاهش ، باش ،‌

شوهرش موتاد بوده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مرگ من ؟؟

از این به بعد وقتی می خوای همزمان که سوژه کف دستیتو تایپ کنی ، کیر صاحاب مردتو هم بمالی ، از اول دستتو نکن تو خشتکت که تا به سکس می رسی فرتی ترکمون نزنی و ته داستان رو سر هم بنده کنی .

1 ❤️

411232
2014-03-25 02:35:19 +0430 +0430
NA

عجب …
اسمتو که ازدهنه دوستات شنیده بود . این جایه خود …
آخه ملجوق چرا شمارتو سوتی دادی . حداقل میگفتی توراه شمارمو گرفت که این همه فحش نخوری …
راستی توکه روزهایه زوج نگهبان بودی ؟ چطور شد روزهایه فرد حال کردی ؟ …

پسرنیستم والا کیرمو نثاره دامنه پاکه خانوادت میکردم …
پسرا ازخجالتش دربیایین

0 ❤️

827925
2021-08-24 01:24:45 +0430 +0430

پشت کوهای بلند احتمالا گذاشتن درت بدبخت

0 ❤️

830447
2021-09-06 00:55:41 +0430 +0430

کوسکش خان

0 ❤️

834173
2021-09-25 16:21:06 +0330 +0330

جدا از غلط‌های فاحش و زیاد املائی و انشائی، اصل داستان اینه که اون اطراف دنبال مرده‌خوری و ولگردی بودن که نصرت‌سیبیل ازش می‌پرسه دستشوئی کجاس؟ و قهرمان داستان هم میره که راهنمائی‌ش کنه و طرف هم می‌کِشدش تو و جوری گشادش می‌کنه که تا سه روز، پا توی دستشوئی خونه‌شون نمی‌ذاشته.
هفته‌ی بعد هم میره خونه‌ی نصرت و می‌بینه دوستاش، تقی، نقی، علینقی، جواد، کریم، قادر، نادر، ناصر و میرزاآقا منتظرشن.
دیگه ایشون به کیر موتاد میشه!

1 ❤️

860501
2022-02-22 11:01:21 +0330 +0330

کسشر ننویس بچه

0 ❤️




آخرین بازدیدها