بهشت نازش...

1401/10/30

از پشت کوبوندمش به میز که از تو لبای قفلش تو لبام یه ناله ی خفیفی کرد.نوک سینه اش رو محکمتر تو دستم فشار دادم و فشارش دادم؛چشماش خمار شد و چانه اش از شدت درد و شهوت لرزید.میدونستم الان خیسه خیسه و میخواستم حالشو خرابتر کنم.محکم مقنعشو کشیدم و بیتوجه به اینکه تو نمازخانه مدرسه هستیم لبامو از لباش جدا کردم و چسبوندم زیر لاله گوش داغ و ملتهبش.ناله ی ضعیف و آرومی از دهنش خارج شد که سریع دستشو گذاشت رو دهنش تا صداش بیرون نره.خیس و حشری داشتم لاله ی گوششو میمکیدم و زیر گردنش تا چانه اش رو لیس میزدم.دیگه چشماش از زور خماری باز نمیشد و حالش بدجور خراب شده بود.دست دیگشو اروم گذاشت رو شونه ام و بیشتر فشارم داد به خودش و سرشو بالاتر گرفت تا گردنشو بهتر بتونم لیس بزنم.موهای خوشبوش با گردن بلوریش رنگ جالبی داشتن.با تصور اینکه دارم معلم حشری و خوش انداممو لخت میکنم،چشمام تار شد.با حرص ولی ارام دکمه های مانتوشو باز کردم و انداختمش کنار.بلوز ساده ی قرمز رنگش پوست سفیدشو به نمایش گذاشته بود.با انگشتام تک تک مهره های پشتشو لمس کردم و به ارومی دستمو گذاشتم رو کون داغ و تپلش.خیلی از خود بیخود شده بود و فقط داشت با صدایی خفه آه و ناله میکرد.بلوزشو دادم بالا د دستمو زیر سوتینش کردم تا سینه های نرمشو لمس کنم.با خوردن انگشتم به نوک سینه ی سفت شده اش مطمئن شدم که الان کسش به طرز دیوانه کننده ای خوردنی شده.سینه شو از زیر سوتینش در اوردم و با ولع و تشنه گونه افتادم به جان نوک صورتی و سفت شده اش.با شدت میمکیدم و اونم دستشو منکمتر فشار میداد روی دهنش.با چند تا میک دیگه،از خود بیخود شد و دستشو بدداشت و با یه ناله حشری اسممو صدا کرد.
دیگه نتونستم خودمو نگه دارم و زیر پاش زانو زدم.با شدت شلوارشو کشیدم پایین که شورتشم با اون درومد و کلوچه سکسی و خوشمزش افتاد بیرون.اب بیرنگش مث شیره گرم از تو کسش راه افتاده بود و حتی کشاله های رانشم خیس خیس بود.چوچولش قرمز و ملتهب شده بود و با جان و دل التماس زبانمو میکرد.اول پند تا بوسه رو داخل رونهاش و روی کلوچه اش زدم وه دستشو لای موهام قرار گرفت.با شهوت آهی کشیدم و زبونمو لای بهشت نازش کشیدم.وااااااااای حشری ای گفت و پاهاشو به هم فشار داد و موهامو چنگ زد.یکم که شلتر شد چند تا لیس دیگه هم پشت سر هم زدم و کسش که به نبض گرفتن افتاد زبونمو جدا کردم.یه پاشو انداختم رو پام و با انگشتم شروع کردم به بازی کردم با سوراخ تنگ و داغ کونش.با اب کسش خیس میکردم انگشتمو و رو سورات کونش بازیش میدادم و همزمان چاک کسشو لیس میزدم و لبه های کسشو محکم میک میزدم.چوچولش پر خون و داغ شده بود.دیگه کنترل اه و ناله هاش از دستش خارج شده بود.چشماشو بسته بود و با حالی خراب التماسم میکرد که چوچولشو بخورم و ابشو بیارم.میخواستم دیوونش کنم.دوتا انگشتمو با اب دهنم و کسش خیس کردم و بی مهابا واردش کردم.یه لحظه بدنش منقبض شد و یه وااااای لرزان گفت که دیگه توانمو از دست دادم و چوچولشو محکم بین لبام فشردم.نفساش لرزون شد و پاهاشو محکم به هم فشار داد.فشار لبام بیشتر میشد رو چوچول متورم و اونم محکمتر موهامو چنگ میزد تا اینکه با یه ناله تکونی خورد و خودشو عقب کشید.مث تشنه ها هجوم بردم به کلوچه ناز قرمز و خیس خیسش و با تمام وجودم لیسش میزدم.بعد چند ثانیه سوراخ کونش زیر انگشتم باز و بسته شد و فشار پاهاش دوطرف سرم بیشتر شد و با آهی بلند به خودش لرزید و داغی لای پاش لبامو به وجد اورد…

نوشته: زورو


👍 10
👎 4
45701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

911515
2023-01-20 09:58:07 +0330 +0330

قشنگ بود با اینکه دروغ بود

0 ❤️

911543
2023-01-20 14:51:28 +0330 +0330

ادامه بده

0 ❤️

911781
2023-01-22 19:15:50 +0330 +0330

جدای اینکه واقعی بود یا نه مقدار دیکته کار نوشتن ات افتضاح

1 ❤️




آخرین بازدیدها