حموم کذایی

1401/11/15

سلام اسمم شیواس ۳۴سال دارم ۱۰ساله ازدواج کردم یه دختر۷ساله ام دارم
از زندگیمم کاملا راضی بودم درآمد متوسط سفر یه زندگی معمولی خوب
البته همه اینا تا زمانی بود که این داستان برام پیش بیاد
ساکن تهرانم ۱۶۸قد دارم ۷۰کیلو وزن چهرم معمولیه موهام قهوه ای جداب پوستم سفیده زیاد سینه سایز۸۰دارم با یه کون نسبتا رو فرم که رو بدنم کار کردم البته چند وقتی هس یوگا کنار گذاشتم
داستان سوء استفاده بابای همکلاسی دخترمه از من
یه روز خیلی عادی مث همه روزا مادر همکلاسی دخترم زنگ زد که کتابای اینا با هم عوض شده من ساعت ۶غروب میام ازتون میگیرم منم قبول کردم ساعت۳ظهر بود شوهرمم ساعت۱۰شب از شرکت میومد دخترمم کلاس موسیقی بود خواهرمم قرار بود بعده کارش بیاد خونمون ساعت۶_۷
حموم رفتم به خودم میرسیدم تو خونه لخت کامل بودم خودمو خشک میکردم زنگ خونه زدن من که کلا یادم رفته بود قراره بیان کتاب بگیرن زنگو زدم درم رو هم گذاشتم خواهرم بیاد تو
من روم به آیینه بود حولم دور کونم بود فقط در باز شد حالیم شد یکی اومد تو ولی حرفی نزن تا برگشتم یه جیغ کشیدم
یه آقایی تو خونه من بود دستمو جلو سینم گرفتم یهویی مرده به حرف اومد
گف خانوم من پدرم مانیام همکلاسی دخترتون ببخشید توروخدا من نمدونستم شما تو این وضع هستید
گفتم اقا یه دری بوقی چیزی سریع دوییدم سمت اتاق
لباس پوشیدم اومدم کتاباشو دادم اونم رف
موقع رفتن گف خیلی خوشحال شدم از دیدنتون واقعا
گفتم ممنون زنده باشید
ترسیده بودم یه حس عجیب داشتم اینکه لخت منو مرده دیگ دیده حسابی کلافه بودم به هیچ کسی ام هیچی نگفتم
چند روزی گذشت داشت یادم میرف که یکی تو اینستا فالووم کرد پیامم داد پیاماش همش سلام چطوری نشناختی در این باب بود
من اصولا جواب هیچ مردی نمیدم بعد یه عکس برام فرستاد باز کردم چشام ۴تا شد شوک شدم داشت گریم میگرف
عکسه توی خونم لخت بودم داشتم باهمون یارو حرف میزدم به صورت نیمه واضح گرفته شده بود
بهش پیام دادم تو کیی این چیه چیکار داری اصن
پیام داد اهااااان حالا شد به حرف اومدی توام
گفتم شما؟ این چه عکسیه
گف منم بابای مانیا اومدم خونتون لخت بودی بهم دادی
گفتم چییییی بهت دادم چیه چی میگی اشغال حرف دهنتو بفهم الان زنگ میزنم زنت میگم چیکار داری
گف بزن ولی قبلش من این عکسو میفرستم اینستای شوهرت امتحانش مجانیه
گفتم چه جوری عکس گرفتی اصن من از قصد جلوت لخت نبودم که یادم نبود قراره شما ها بیاید کتاب بگیرید
گف اینارو به شوهرت بگو بعدا اگه کاری که میگمو نکنی
گفتم چی؟!
گف یه ساعتی هماهنگ کن بیام خونت یه بار دیگ لخت ببینمت
گفتم گمشو فقط مگه من زن خیابونی ام اینجوری حرف میزنی یه سوء تفاهمه که پیش اومده رفعم میشه
گف من میفرستم شوهرت خودت رفعش کن
گفتم یه چیز دیگ ام بخواه غیر اینکار
گف خیلی جلو خودمو گرفتم بی ناموسی نکنم ولی نشد بدن گوشتی و سفیدت مدام جلو چشممه
اشکم دیگ دراومده بود
گفتم توروخدا من شوهر دارم بچه دارم زندگی دارم
گف مگه قراره جلو اونا باشه؟
گفتم نه خب
گف میام یه ساعت کارمو میکنم میرم
گفتم نه من نیستم
گفتش تا فردا وقت داری من فردا میفرستم به شوهرت خوددانی
گذشت و شب شد من از استرس و ترس خوابم نبرد گریه میکردم جوری که کسی نفهمه به چتام با یارو نگاه میکردم به عکسه که لخت واستادم جلو
سوالای زیاد تو سرم که مگه گوشی دستش بود؟ چجوری اصن عکس گرف؟ چرا من نفهمیدم؟ خداااااا
فردا شد دیدم پیام داده چیشد؟!
گفتم باشه
خوشحال شد گف کی چه ساعتی؟
گفتم همون۶بیا ولی ۷باید بری درزم عکسم باید پاک کنی
گفتش باشه چشم اماده کن خودتو فط چیزی تنت نبینم من شیوا جون
سرم درد گرفته بود ساعت ۶زنگ خونه زدن یه ارایش ملایم من همیشه دارم ولی لباس تنم بود
یه سوتین مشکی شرت زرد
پیرهن گشاد آبی سفید و شلوار گشاد مشکی
درو باز کرد اومد تو
اسمش اسماعیل بود ۴۰به بالا بود هیکلش درشت بود یه شکم کوچولو جلو داشت چهرشم مردونه بود درشت ولی نه گنده
اومد تو سلام داد سلام دادم
گف ای بابا لباس تنته که
گفتم واقعا خجالت نمیکشی زن داری بچه داری
گفت هییییس اگه عداب وجدان داری چشماتو ببند من کارمو کنم برم
گفتم زود تمومش کن توروخدا
اومد سمتم دست کشید موهام پیرهنمو دراورد
گف اوففف چه سینه های سفیدی ماشالله
سرشو کرد لای سینه های بعد سوتینو دراورد من رو سینه هام به شدت حساسم فوری حشری میشم اونم عشقش سینه بود
میمالید لیس میزد مک میزد ورز میداد انقدر این کارو کرد منم داغ شدم ولی اصلا دوس نداشتم لذت ببرم ولی نمیشد سینه هام سرخ شده بود جای انگشتاش افتاده بود میخوردشون گردنمو لیس میزد ما هنوز سرپا جلوی اوپن اشپزخونه بودیم همونجا شلوارمو دراورد با شرت اومد پایین من لخته لخت بودم افتادم روی اوپن کونم بیوفته بیرون ۲تا چک اروم زد
گف ای کیرم تو این زندگی کون اینو نگاه کون زن مارو نگاه شاه کونه چه سفیده
لاشو باز زبون زد به کسم من اههه کشیدم اونم فهمیده بود هی میخورد سوراخ کون و کسم میخورد لیس میزد منم دستمو مببردم پشت سرشو فشار میدادم لای کونم
پاشد داشت لباس درمیاورد کیرشو کشید بیرون کاملا معمولی بود۱۶سانت میشد ضخامت معمولی
یکم گردنمو خورد گف میخوریش؟
گفتم اره
سرمو فشار داد پایین نشستم کیرشو صاف گذاشتم تو دهنم یه هوفی کشید تو دهنم تلمبه میزد من مدام تخماش بازی میکرد کیرشو میخوردم حسابی تو دهنم سفت و داغ شده بود
بلندم کرد دوباره همون حالتی سرپا واستادم کیرشو گذاشت از پشت دم کسم موهامو کشید کرد توش
گفتم اهههههه بکن دیگ
شروع کرد گاییدن محکم میکرد سینه هام بالاپایین میشد از پشت بهم چسبیده بود باهاشون بازی کرد گردنمو لیس میزد از پشت تو کسم میکرد داشتم ارضا میشدم
گفتم اهههههه بکن بکن یکم دیگ همینجوری ااااههههه بیشتر ببر توشششش
رو پنجه رفتم بودم سینه هامو گرف توش نگه داشت چشام سیاهی رف دراورد از کسم گف داگی شو رو زمین
گفتم بریم رو تخت بدو رفتیم رو تخت سریع داگی شدم
اومد رو تخت یکم خیسش کرد گذاشت داخل از کتفم گرفته بود میکرد تویی های سنگین و محکم
موهامو جمع کرد تو دستش محکم میکرد جوری که سینه هام جا به جا میشد انقدر محکم که نتونستم داگی واستم کامل خوابیدم رو تخت خوابید روم میکرد تو کسم من سرم توی تخت بود اسماعیل اون بالا تویی کشم میکرد واقعا حال میداد
دراوردش گف بچرخ چرخیدم نشست روی گذاشت لای سینه هام لاپستونی میزد محکم و سنگین یکم گذشت پاهامو باز کرد گذاشت توش خوابید روم داشت کمر میزد کیرش میرف تو کسم سینه هامو میخورد گردنمو
گفتم آبتو بیار داره دیر میشه اههههه اروم تر یکم
گف همکاری کن ابم زود بیاد
گفتم چییی کنم اهههه
گف نمدونم
یهویی کلشو گرفتم شروع کردم لبشو خوردن خوشش اومده بود تویی هاش محکم تر و سریع تر شده بود لباشو خیلی خوردم
پاشد یه پامو گذاشت رو شونش کرد تو کسم داشت ابم میومد دوباره
کسمو شروع کردم مالیدن سینه هامم اسماعیل میگرف فشار میداد
گفتم من دوباره دارم میشمممم اههههه بکن اااایییییی کسم پاره کن عوضی
انگشت پایی که رو شونش بود کرد دهنش میخورد مک میزد من دوباره چشام سیاهی رف
اونم یه دقه بعد گف داره میاد داره میاد
گفتم توشششش نریزی
گف نه سینتو بگیر
جفت سینه هامو گرفتم همشو خالی کرد رو سینه هام
حسابی داغ بودیم من هم لذت بردم هم بعدش احساس خیانت اومد سراغم اون سریع رفتش البته قبل رفتن اصرار داشت یکم براش بخورم ولی نمتونستم اونم فهمیدش و رف
بعد رفتنش ملاقات های ما زیاد تر شدو کیره اون جایگزین شوهرم شدو زندگیم لذتش کم شد کم کمم داره از هم میپاچه

نوشته: شیوا


👍 13
👎 21
66701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

913546
2023-02-04 01:42:09 +0330 +0330

یه مدتی گم بودی خانم جنده ولی آخر یاد گرفتی تفاوت شرت و شرط رو اینم خودش غنیمت واسه تو . تو همه داستانها هم دوست نداری بدی ولی آخرش با کله تو کون طرف میری ولی تو همه داستانات کون دوست نداری بدی . باز جای شکرش هست که مثل بقیه جنده ها شهوانی کیر بیست سانتی رو واسه اولین بار جا نمی‌دی تو کونت راحت . در ضمن تو این کشور کیر 16 سانتی جزو بزرگا محسوب میشه نه معمولی ، البته شهوانی معمولیش 20 سانت کلفت . مثل نمره بیست اینجام بیست سانتی مد شده .
بنویس ولی دیگه زیادی تکراری ننویس تم شما شده خیانت بل اجبار و وا دادن و تویی زدن طرف .

4 ❤️

913574
2023-02-04 04:14:10 +0330 +0330

براچی شاپ شاپ ننوشتی کصخل کستان نویس

0 ❤️

913601
2023-02-04 10:49:13 +0330 +0330

ننویس

0 ❤️

913602
2023-02-04 10:53:09 +0330 +0330

من پاچيدم تو داستانت بعد تى زندگيت

0 ❤️

913606
2023-02-04 11:44:34 +0330 +0330

به فرض که حالا یه بار کصتو دادی
دیگه چرا جندش شدی
نتیجه میگیریم الان به منم میتونی بدی
منتظر قرارتم

0 ❤️

913609
2023-02-04 12:11:33 +0330 +0330
  • دوست عزیز،شما اگر موقع نوشتن داستان حشری میشی،لطفا اون موقع چیزی ننویس! غلط املایی،نکارش افتضاح،زیاد داری.
    نکته بعدی،ساخت شخصیت هاس که شما اصلا به مخاطب ارائه شخصیت نمیدی.فضاسازی هم زیاد نداشت.
    میتونست خیلی بهتر باشه.لطفا احترام بزار به خواننده.ممنون
0 ❤️

913620
2023-02-04 13:08:41 +0330 +0330

باید به شوهرت میگفتی براش یه تله میذاشت
قبل از اینکه ناموسشو به باد بدی یه کتکی به یارو میزدن و عکس راهم پاک میکردن،یه فیلمم از کونش میگرفتن که دیگه جرات نکنه تهدیدت کنه
ولی آما
خیلی تابلوئه که تو خودت دلت میخواسته
پس دیگه چس ناله نکن.

3 ❤️

913629
2023-02-04 14:14:34 +0330 +0330

ببخشید چرت بود

0 ❤️

913663
2023-02-05 00:05:30 +0330 +0330

با یه تهدید و با یه عکس نیمه واضح فوری زیرش خوابیدی و لنگات دادی هوا خوب بگو جنده ای و البته صد رحمت به جنده و این زن خیابونیا تو رو اوناهم سفید کردی

2 ❤️

913687
2023-02-05 02:40:45 +0330 +0330

اولا یک خانم حتی وقتی تنها در منزل هست برفرض هم لخت باشه هیچ وقت در را باز نمیکنه مگر گاراژ هست منزل هست یعنی شما کسی زنگ میزنه از آیفون نمیپرسی کی هستی حتی اگر قرار باشه خواهرتون بیاد
دوما اینکه تا خود یک زن نخواد محاله مردی بخواد ازش کامجویی کنه مگر مورد تجاوز قرار بگیره

0 ❤️

918078
2023-03-08 20:56:36 +0330 +0330

آ خدا صدتاکس ازاسمون بیادیکیش نمی خوره سر کیر ما دوتاکیربیادیکیش میره کونمون دومیش وامیسته اولی بیاد بیرون خلاصه چندوقته متارکه کردم شرمنده کیرم شدم خداجون فرجی برسون😍❤

0 ❤️




آخرین بازدیدها